Browsed by
Month: December 2005

در فرودگاه

در فرودگاه

خب! من الان در فرودگاه Edmonton هستم و منتظر هستم تا سوار هواپیما شوم!
می‌خواستم ببینم آیا می‌شود در این‌جا هم کانکت شد که دیدم می‌شود. با شبکه‌ی بی‌سیم و تکنولوژی‌ای موسوم به AirPort به راحتی وصل شدم. خوش‌ام آمد. (:
دم ورودی پوست‌ام را حسابی کندند! کمربندم مشکل داشت، کفش‌ام مشکل داشت (یک وینگول‌های فلزی دارد) و خلاصه حسابی حس تروریستی‌ام حسابی فعال شد.

زمان ارزش‌ها

زمان ارزش‌ها

یک چیزهایی هستند که باید زمان بگذرد تا درک‌شان کنی و ارزش‌شان را بفهمی.
بعضی وقت‌ها تو ارزش چیزها را خیلی بعدتر می‌فهمی، بعد که دست‌ات به‌اش نمی‌رسد بی‌قرار می‌شوی و بعد -دوباره- ارزش‌شان را فراموش می‌کنی و قرار می‌گیری.
یک چیزهایی هم هستند Ú©Ù‡ هر چقدر زمان بگذرد تو باز هم ارزش‌شان را نمی‌فهمی. اما می‌دانی -در گوشی بگویم به‌ات- ارزش‌شان یک زمان مشخص خواهد شد …

تواتر نسلی

تواتر نسلی

دختره داره شبیه مامان‌اش می‌شه! عکس کوچک‌اش را که دیدم، فکر کردم عکس مامان‌اش است.

خاطرات بهینه‌سازانه

خاطرات بهینه‌سازانه

این هفته‌ی اخیر پوست‌ام بگی Ù†Ú¯ÛŒ کنده شد. در واقع قانون Ú©Ù„ÛŒ این است Ú©Ù‡ هر Ú†Ù‡ به آخر ترم نزدیک‌تر می‌شوم، سرعت پوست‌کندگی هم بیش‌تر می‌شود. البته این برای یک برنامه‌ی تحصیلات تکمیلی تقریبا طبیعی است (مثلا در دانش‌گاه تهران هم همین‌طور بود دقیقا. یک ماه اول اولین ترم‌ام بسیار زندگی شیرین بود، بعد به تدریج فشرده‌تر شد). طبیعی می‌نماید Ú©Ù‡ در لیسانس هم همین‌طوری باشد اما تا جایی Ú©Ù‡ به خاطر دارم دقیقا این‌طوری نبود. آخرهای ترم‌ها معمولا خیلی کار داشتم ولی قابل مقایسه با دوره‌های بعدی نبود. در دوران لیسانس کلا کارهای خیلی بیش‌تری می‌کردم: انجمن علمی، فلان جلسات ادبی Ùˆ … ! بگذریم …
آخرین پروژه‌ی این دست بهینه‌سازی مربوط می‌شد بهینه‌سازی‌ی مقید. باید یک SVM را تعلیم می‌دادیم که تعلیم آن منجر می‌شد به یک quadratic problem با قیدهای تساوی و ناتساوی‌ی خطی. تا به حال مسایل بهینه‌سازی‌ی مقید را با روش‌های کلاسیک حل نکرده بودم. تجربه‌ی جالبی بود و البته کمی دردسردار. چند نکته باعث شده بود که این تکلیف کمی بیش‌تر از تکلیف‌های پیشین اذیت‌ام کند: چند جلسه‌ای دیر رفته بودم سر جلسه‌ها و جزوه‌های‌ این بخش‌ام خیلی کامل و دقیق نبود. هم‌چنین کم‌تر از بخش‌های دیگر هم بلدش بودم. به نظر می‌رسد پیاده‌سازی‌ی مناسب این روش‌ها پیچیده‌تر باشد از روش‌های بهینه‌سازی‌ی بدون قید. یعنی برای این‌که این روش‌ها درست کار کند نه تنها الگوریتم‌های نامقیدتان باید درست کار کند (که مثلا برای روش‌ای مثل نیوتون همیشه آسان نیست)، بلکه با دردسرهای طبیعی‌ی روش‌های مقید -که باعث می‌شود مسایل از نظر عددی پیچیده و بدرفتار- نیز سر و کار داریم. مهم‌تر از این‌ها این که وقت خیلی کم‌تری برای این تکلیف داشتم. عملا چهارشنبه شب شروع کردم به برنامه‌نوشتن و گزارش‌اش را هم بعد از تمام شدن مهلت مقرر شروع کردم به نوشتن!!! نتیجه‌اش این شد که تا هفت صبح بیدار بودم. دفعه‌ی اول حدود یک هفته قبل از سر رسیدن مهلت، برنامه‌های‌ام کار می‌کردند. البته خیلی هم تقصیر من نیست چون نمی‌شود گفت خیلی تنبلی هم کرده‌ام.
اما خوش‌بختانه در آخرین لحظات روش‌های‌ام تا حدود قابل قبولی کار کردند. البته باز هم باید مقایسه شود ولی فکر کنم قابل قبول باشند.
اندکی راجع به روش‌هایی که پیاده‌سازی کردم بنویسم. با این‌که با این کارم از فرم معمول ضدخاطرات خارج می‌شوم اما تا این‌جای‌اش هم به اندازه‌ی کافی متفاوت شده است که نوشتن دو تا اسم عجیب و غریب را توجیه کند. یکی از روش‌های‌ام استفاده از augmented Lagrangian بود که یک روش exterior point بر اساس penalization است. این را با دو بهینه‌سازی‌ی نامقید steepest descent و damped newton حل کردم. روش دیگر اسم‌اش خارق‌العاده است: primal-dual interior point log-barrier!!! روش دوست‌داشتنی و هوش‌مندانه‌ای است که خیلی هم خوب کار می‌کند اما عیب‌اش این است که باید از یک راه‌حلی شروع کرد که قیدها را از همان ابتدا تامین کند. در نتیجه به کارگیری‌ی این روش کمی مشکل‌دار می‌شود. اما گویا ملت از این روش خوش‌شان می‌آید و اتفاقا جدیدا بسیار استفاده می‌شود.
به‌ترین پاسخ به دست آمده از آن روش دوم بود Ùˆ روش augmented Lagrangian با damped Newton هم به‌تر از آن دیگری -Ú©Ù‡ تقریبا پرت بود- کار کرد. دیگر چه؟! همین! آها … یک مقدار خاطره‌ی بی‌ربط:
این‌جا سرد شده است. در حدود -۱۵ تا -۲۲ درجه‌ی سانتیگراد است. خب، جالب است! هوا جوری سرد است که به نظرم می‌اید در بینی‌ام کریستال تشکیل می‌شود. حالا باید یک‌بار آینه با خودم ببرم بیرون ببینم دقیقا چه اتفاقی می‌افتد اما حس‌اش این‌طوری است و به نظر یک چیزهایی جدا آن تو یخ می‌زند. خب، البته خیلی هم بد نیست. فعلا می‌توان زنده ماند.

ایدز را جدی بگیرید

ایدز را جدی بگیرید

به سایت IranHIV سر بزنید و سعی کنید تا جایی که می‌توانید مطالب‌اش را بخوانید. احتمالا چیزهایی هست که درباره‌ی ایدز نمی‌دانید و این سایت می‌تواند کمک‌تان کند.
در ضمن مفید خواهد بود که علاوه بر انواع خبرهای سیاسی و درگیری‌های مختلف مربوط، پوشش‌ای هم به این سایت بدهید. یک لینک دائم شاید ایده‌ی خوبی باشد. اگر خبرنگار هستید، خوب است راجع به ایدز در روزنامه‌تان بنویسید. توجه کنید که مرگ و میر ایدز اصلا شوخی‌بردار نیست و هجوم‌اش به کشورمان تازه شروع شده است.
راجع به بیماری‌ی ایدز خوب است بدانید:
۱-عامل بیماری‌ی AIDS ویروسی به نام HIV است. این ویروس به سیستم ایمنی‌ی بدن حمله می‌کند. دلیل خطرناک بودن این ویروس هم همین است.
۲-شخص آلوده به HIV الزاما مبتلا به ایدز نیست. ایدز در شرایطی است که ویروس HIV به اندازه‌ی کافی تاثیر گذاشته و سیستم ایمنی‌ی بدن را ضعیف کرده باشد. در این شرایطی معمولا بیماری‌ی دیگری است که شخص را می‌کشد و نه خود ویروس HIV. در واقع HIV به طور مستقیم ویروس کشنده‌ای نیست. به هر حال فراموش نکنید که آلوده بودن به HIV بودن برای آلوده‌کردن دیگران کافی است.
Û³-روش‌های مختلف‌ای برای انتقال این ویروس وجود دارد: تماس با خون فرد آلوده، رابطه‌ی جـنـسی، تزریق مواد مخدر با سرنگ آلوده، سرایت از مادر آلوده Ùˆ … .
۴-شما هرگز از ارتباطات اجتماعی‌ی متداول با فرد مبتلا، آلوده نخواهید شد. مثلا بوسه بر گونه راه انتقال بیماری نیست و هم‌چنین از یک ظرف غذا خوردن. بوسه‌های عمیق‌تر می‌تواند بیماری را منتقل کند در صورتی که هر دو شخص در دهان‌شان زخم‌ای وجود داشته باشد. به هر حال این روش انتقال متداول بیماری نیست. پس ارتباطات معمول اجتماعی‌تان را با افراد مبتلا به ایدز تغییر ندهید. آن‌ها هیچ خطری برای شما ندارند.
۵-ارتباط جـنــسی حفاظت نشده راه متداول‌ای برای انتقال ویروس است. در ارتباطات جـنــسی‌تان از کـانـدوم استفاده کنید. این‌کار هم از حاملگی جلوگیری می‌کند و هم از انتقال بیماری‌های مقاربتی از جمله ایدز (یا به‌تر بگویم: احتمال آن را بسیار کم می‌کند). در استفاده از کـانـدوم باید مراقب باشید که از آن صحیح استفاده کنید.
۵-۱-توجه داشته باشید که این ویروس از طریق سـکـس واژیــنــال، مـقــعـدی و حتی دهانی منتقل می‌شود.
۶-اگر معتاد به مواد مخدر تزریقی هستید از سرنگ مشترک استفاده نکنید. مهم‌ترین عامل انتقال بیماری در ایران از همین راه است.
۷-خال‌کوبی، سوراخ‌کردن گوش و استفاده از تیغ ریش‌تراشی‌ی آلوده باعث انتقال بیماری می‌شوند.
۸-تاکنون درمان قطعی‌ای برای ایدز وجود ندارد. داروهایی برای کاهش سرعت پیش‌رفت آن وجود دارند اما اگر شما یک‌بار و فقط یک‌بار آلوده به ویروس HIV شوید تا زمان مرگ‌تان هم‌راه آن خواهید بود. البته من(!) بر این باورم که این بیماری جزو بیماری‌هایی است که به زودی درمان مناسب‌ای برای‌اش یافت خواهد شد. اما شما که نمی‌خواهید بر اساس امیدهای من زندگی‌تان را پرخطر کنید که؟!

تازه:
پنج‌شنبه در پارک دانش‌جو مراسمی برگزار شد درباره‌ی ایدز. چند گزارش در این‌باره دیده‌ام که از این نوشته‌ی تصویری‌ی انجمن بدون مرز بیش‌تر از بقیه خوش‌ام آمد. بخوانید/ببینیدش!