تئوری سیستمی‌ی دوستی
Ù…Ùهوم‌ای داریم در شناسایی‌ی سیستم ها (شاخه‌ای از تئوری کنترل ) به نام Persistent Excitation. معنای‌اش این است Ú©Ù‡ اگر می‌خواهی سیستم‌ای را شناسایی Ú©Ù†ÛŒ Ùˆ بدانی چگونه رÙتار می‌کند باید ورودی‌ی تØریک‌کننده‌ی آن سیستم به اندازه‌ی کاÙÛŒ متنوع باشد. مثلا اگر می‌خواهید بدانید یک اتومبیل چطوری کار می‌کند کاÙÛŒ نیست تنها روشن‌اش کنید Ùˆ Ú©Ù…ÛŒ با سرعت پایین برانیدش، بلکه هم‌چنین لازم است با سرعت بالا Øرکت کنید، ترمز شدید کنید Ùˆ از این دست (اگر سیستم خطی بود سرعت پایین Ùˆ بالا تÙاوت‌ای نمی‌کرد. اما می‌دانیم Ú©Ù‡ اتومبیل سیستم‌ای خطی نیست).
آها … می‌خواستم بگویم این Ù…Ùهوم منØصر به سیستم‌های مهندسی نیست. در روابط انسان‌ها نیز چنین چیزی دیده می‌شود. مثلا برای شناخت یک ملت کاÙÛŒ نیست آن‌ها را تنها در رÙاه اجتماعی قرار دهی Ùˆ بعد بگویی Ú†Ù‡ ملت خوبی‌اند. اگر در Ùقر بودند ولی دزدی نکردند، می‌توان تشویق‌شان کرد (راست‌اش من Ùکر می‌کنم ملایمت اجتماعی‌ای Ú©Ù‡ در غرب می‌بینیم چنین ریشه‌هایی دارد. مطمئن نیستم البته.).
به هم‌چنین اگر می‌خواهی کس‌ای را بشناسی کاÙÛŒ نیست تنها از یک یا دو جنبه با او برخورد داشته باشی. مثلا دیدن یک شخص در Ù…Øیط کار چیز زیادی در مورد زندگی‌ی شبانه‌اش نمی‌گوید یا مثلا دیدن دختری در مهمانی برای این‌که نتیجه بگیری او برای زندگی‌ات مناسب است یا نیست کاÙÛŒ نیست (مشابه‌اش برای دخترها نیز وجود دارد).
دقیقا به همین دلیل است Ú©Ù‡ من از Ù…Ùهوم‌ای به نام fun friend خوش‌ام نمی‌آید. کسانی را می‌شناسم Ú©Ù‡ به صر٠این‌که می‌توانند رابطه‌ای fun با کس‌ای داشته باشند Øاضر به دوستی با اویند. من (چندان) این‌گونه نیستم – یا Øداقل این‌گونه نبودم. نمی‌توانم با کس‌ای تنها برای مهمانی‌رÙتن دوست باشم. دل‌ام می‌خواهد دوست‌ام همه‌جانبه باشد. هم بتوانم با او خوش بگذارنم، هم راجع به پسندهای‌ام صØبت کنم Ùˆ هم این‌که موقع سختی به او رو بیاورم. با اÙراد Ú©Ù…ÛŒ است Ú©Ù‡ این‌گونه‌ام. اما خب،‌ اگر کس‌ای چنین ویژگی‌ای داشته باشد خیلی برای‌اش اØترام قایل خواهم بود.
یک زمان -شش سال پیش در اوایل دوستی‌مان- رامین به‌ام Ú¯Ùت دوستی باید چند جانبه باشد. نباید Ùقط در یک بعد گسترش پیدا کند. Ú¯Ùت بیا راجع به چیزهای دیگر (مثلا جدا از سیگنال پروسسینگ!) هم صØبت کنیم. از ایده‌اش خوش‌ام آمد! شاید این ØرÙ‌های‌ام از همان ØرÙ‌های شش سال پیش او بیاید. اممم … راستی عجیب نیست Ú©Ù‡ من با رامین شش سال (Ùˆ یا Øتی Ù‡Ùت سال) دوست‌ام؟! اوه!‌ چقدر زیاد! (:
آها … آها … می��خواستم بگویم بعضی‌ها هستند Ú©Ù‡ تازه با ایشان آشنا شده‌ام اما Øس می‌کنم دوستان خوبی برای‌ام خواهند بود.
10 thoughts on “تئوری سیستمی‌ی دوستی”
شما کنترل میخونید؟این شوشوی من هم همه مسایل رو با تیوری های کنترلی میسنجه. البته در بیشتر مواقع هم مثل همین موردی Ú©Ù‡ نوشتید تØلیل مسایل با این دید درسته.
این ایده ی همه جانبه بودن دوستی ها را می پسندم. خیلی نکته ی خوبی بود.
به نظر من از بهترين پست هات بود اين. مرسي.
اما در مورد مطلبي كه در مورد مردم كشورهاي مرÙÙ‡ Ú¯Ùتي باهات اختلا٠نظر دارم. اساسي. تو وبلاگمون يه لينكهاي گذاشته بودم ديديشون؟
سلام سولو
ايده خيلي جالبي بود.مخصوصا من با قسمت مربوط به دخترهاش كاملا مواÙقم.چون خودم Øداقل در اين مورد تجربه هاي زيادي داشتم Ùˆ معتقدم علاوه برسيگنالهاي مختل٠كه بهشون ميدي Ùˆ براي هركدوم يك جوابي بهت ميدن مهمترين سيگنالي كه در شناخت اونها كمكت ميكنه سيگنال ضربه (Impulse) است كه اگر از وروديهاي مختلÙÙŠ هم باشه عملا تمام رÙتار سيستم برات مشخص ميشه.
به نظرم دوستي هر چقدر به سمت همه جانبه شدن پيش بره ممکنه شکننده تر هم بشه. بلاخره هر آدمي ÙŠÚ© سري اشکالاتي داره Ú©Ù‡ در صورت وابستگي زياد (دوستي به وابستگي منجر مي‌شه نميشه؟)دو Ù†Ùر مي‌تونه به اون ÙŠÚ©ÙŠ آسيب برسونه.
Wnderful Solo!!! I loved it!!! It is like people in India where they are so poor but the most faithful!!!
سلام سولو(:
ممنونم از لطÙ‌ات … تو بهترين دوست من هستي(:
هنوز هم بر همين عقيده هستم. به نظرم اين راز دوستي‌هاي غني و قديمي است و البته آدم دوست‌هاي اينطوري در زندگي زياد نخواهد داشت.
راستش منم تو زندگی همیشه به دنبال یه همچین دوست هایی گشتم ولی این اوخر به این نتیجه رسیدم Ú©Ù‡ باید توقع ام رو از آدما Ú©Ù… کنم یعنی به نظر میشه با یکی دوست بود Ú©Ù‡ از Ù„Øاظ علمی آدم پری باشه دیگری Ú©Ù‡ از Ù„Øاظ هنری چیزی سرش بشه یا… با این Øال اگه به دنبال کسی باشیم Ú©Ù‡ تمام Ù„Øظه هارو باهاش بخوایم بگذرونیم اونوقت قضیه دیگه Ùرق Ù…ÛŒ کنه باید به دنبال کسی بود Ú©Ù‡ توی همه جنبه ها ارضات کنه Ú©Ù‡ به نظرم یکمی سخته پیدا کردنش.
baraye inke overfit nashi (ia behtare begam overfitting rokh nade) bayad say koni ba ye doost ziad nagardi va doostaye mokhtalefe tooye time spanhaye motafavet va az jensaye mokhtalef begiri, movafagh bashi
بلاگ شما از این جهت برایم جالب است Ú©Ù‡ سعی Ù…ÛŒ کنید از Ù…Ùاهیم “سیستم” در Ùکر کردنتان استÙاده کنید.
Ù…ÛŒ خواستم یک موضوعی را در مورد سیستم ها بپرسم. آیا در رشته ای Ú©Ù‡ درس Ù…ÛŒ خوانید (یا اØتمالا Ùارق التØصیل شده اید) مستقیما نظریه عمومی سیستم ها را به عنوان یک واØد درسی یا بخشی از یک درس گذرانده اید؟
من مدتی پیش برای ارائه یک مقاله مجبور شدم تا درباره ریشه سیستم تØقیق کنم Ùˆ به نتایج جالبی هم رسیدم. یکی از نکات جالب این بود Ú©Ù‡ – برخلا٠انتظار من – نظریه عمومی سیستم ها Ú©Ù‡ توسط Bertalanfy ارائه شده، در واقع یک نظریه زیستی است Ùˆ از بررسی پدیده های طبیعت نشات گرÙته است.
اما بعدا کاربرهای بسیاری در صنعت پیدا کرد Ùˆ به گونه ای شد Ú©Ù‡ عملا راه رشد Ùˆ ترقی خود را در بستر تکن�لوژی پیدا کرد. مثلا نظریه کنترل Ú©Ù‡ شما در کامنت اشاره کرده اید در واقع بر چایه Ù…Ùهیم نظریه عمومی سیستم هاست.
موÙÙ‚ باشید.