تیریپ نوستالژی
خنده‌دار است، اما واقعیت دارد: دوستان‌ام در خانه‌ام هستند، شاید برای بخت‌شان چمن هم گره‌ بزنند، ولی من این همه از خانه‌ام دورم و دارم پست‌های مربوط عید چند سال پیش‌ام را می‌خوانم (تیریپ نوستالژی). امیدوارم به‌شان خوش بگذرد. (:
—
عوض‌اش من رÙتم در مهمانی‌ی خانه‌ی جدیدم (تیریپ نیمه‌پر لیوان). از بس هم‌خانه‌های‌ام را می‌شناختم شرمنده شدم! عجب! این‌همه آدم این‌جا بود Ùˆ من ندیده بودم؟ (تیریپ اوتیسم) (متاسÙانه طبقه‌ی ما چینی‌نشین است. نمی‌گویم آدم‌های بدی هستند، اما صدای‌شان نه تنها استخوان Øلزونی‌ی گوش‌ام را می‌لرزاند بلکه ترقوه‌ام را هم قلقلک می‌دهد. Øالا Ú©Ù‡ صØبت‌شان شد، هورت‌کشیدن‌های‌شان هم اذیت‌ام می‌کند. اما نسبت به این تساهل دارم.) Øالا سعی می‌کنم جبران کنم Ùˆ با آدم‌ها بیش‌تر آشنا شوم. برای شروع از ملت صد Ùˆ بیست Ùˆ پنج بار عکس گرÙتم (تیریپ nerd پشیمان). شاید Ùلاش‌ای Ú©Ù‡ Ù…ØÚ©Ù… خورد توی چشم‌شان در آن تاریکی مرا به طور دایم در ذهن‌شان ثبت کند. نمی‌دانم … شاید یک روزی کاوه گلستان شدم (تیریپ بچه‌ها بزرگ می‌شید Ú†Ù‡ کاره می‌شید؟). اممم … نه! دوست ندارم (تیریپ استقلال Ùردی).
—
یک سری نظر عکاسانه هم بدهم: ØÙ‚ با عکاس است! من ØÙ‚ دارم از هر کس‌ای بخواهم در هر شرایطی Ú©Ù‡ باشد عکس بگیرم. در ضمن ØÙ‚ دارم از هر جایی Ú©Ù‡ می‌خواهم به هر جای دیگری Ú©Ù‡ می‌خواهم بروم تا به‌ترین کادر ممکن را بیابم. عکاس تنها کس‌ای است Ú©Ù‡ اگر روی صندلی برود اشکالی ندارد Ùˆ دور از آداب معاشرت نیست. در ضمن عکاس مثل پزشک می‌ماند: می‌تواند به ناموس آدم‌ها نگاه کند. دیگر Ú†Ù‡ برای‌تان بگویم؟ آها! به‌ترین موضوع بØØ« برای دو عکاس، صØبت درباره‌ی دوربین‌های‌شان است. Ùˆ توجه کنید Ú©Ù‡ عکاس‌بودن به این معنا نیست Ú©Ù‡ عکس‌های‌تان را همه بپسندند، بلکه بدین معنا است Ú©Ù‡ خودتان عکس‌های‌تان را بپسندید.
در آخر بگذارید Ú©Ù…ÛŒ خاطره‌ی عکاسانه بگویم: دوربین من قیاÙه‌اش Ø®ÙÙ† است. شبیه این قوطی کبریت‌های سوسولی نیست. البته دوربین ØرÙه‌ای هم نیست. یک بابایی جدا عکاس بود Ùˆ دوربین ØرÙه‌ای داشت Ùˆ خب، من چیزی Ù†Ú¯Ùتم. یک بابای دیگری آمد دوربین بس Ø®Ùن‌ای داشت Ùˆ ما بسیار ک٠کردیم. همین بس این‌که دوربین‌اش در پنج ثانیه، ده بار Ùلاش زد! Ùکر کنم آن طرÙ‌اش یک ژنراتور گذاشته بودند. خب! البته Ú©ÛŒÙیت عکس‌های‌اش به خوبی‌ی من نمی‌تواند باشد. چرا؟ چون نمی‌تواند!
—
این لغت تیریپ را خیلی وقت بود نشنیده بودم. امشب Ú©Ù‡ نوشته‌های پیشین‌ام را می‌خواندم یادم آمد زمان‌ای مرسوم بود استÙاده‌اش. البته تیریپ از آن لغات‌ای است Ú©Ù‡ ایهام دارد. به دو جمله‌ی زیر توجه کنید:
-طر٠تیریپ Øزبل‌متال است (یک چیزی شبیه به گوتیک‌متال!).
-آن پسر و آن دختر با هم تیریپ دارند.
-بابا با مامان تیریپ داشتند. (آخ!)
خب! عزیزان! Øال Ú©Ù‡ کاربرد مقدماتی‌ی این لغت را ÙراگرÙتید، به متن زیر توجه کنید. اینک شما می‌توانید کاربرد این لغت Ùˆ لغت‌های پیشین را در این متن تشخیص دهید.
-آره بابا! طر٠تیریپ اوت بود. یه روز اومد Ú¯Ùت برای ما تیریپ کرم به خرج بده، Ú¯Ùتیم تیپ‌ات رو مرام است. یک Ù‡Ùته نشده بود، صدقه سر ما تیریپ گذاشته بود با دختر همسایه. یک تیریپ می‌گم، یک تیریپ می‌شنویا. تیریپ رومئو Ùˆ جولیتی بود اصل کارشون. خندش اینه Ú©Ù‡ دختره قبلا تیریپ آسه برو آسه بیا بودا، اما Øالا [بیش Ùˆ Ú©Ù…] از سر Ú©ÙˆÚ†Ù‡ تا ته Ú©ÙˆÚ†Ù‡ با هم تیریپ لاو می‌ترکوندن. خلاصه ما تیریپ Ùردین‌ای براشون مرام گذاشتیم. اما مرام ما کجا Ùˆ مرام اون نامردای روزگار کجا Ú©Ù‡ وقتی تیریپ‌شون بالا گرÙت Ùˆ ازدواج‌کردن یه تیریپ دعوت نذاشتن. بعدا شنیدم Ú¯Ùتن از تیریپ‌ام خوش‌شون نمی‌اومد. خدایا تیریپ Øال‌شون رو بگیر!
11 thoughts on “تیریپ نوستالژی”
هه هه! جالب است. تريپ جالب‌ای است. کلاً تريپ مامان‌ات اينا(!) خيلی باØاله 😀
و به قول يکی از دوستان مشترک، ما به خاطر ديدن مامان و بابا و داداش‌ات بود (و است) که می‌آمديم (و می‌رويم) خانه‌تان!
در مورد عکاسی هم به مسايل قابل توجه‌ای اشاره کرده‌ای. البته مراقب باش Ú©Ù‡ آن اشتراک عکاس Ùˆ پزشک را همه جا نمی‌توانی Ù„Øاظ Ú©Ù†ÛŒ. بعضی جاها تريپ‌شان می‌ريزد به هم Ùˆ تريپ تو را هم می‌ريزند به هم.
نه والله! جدی این تیریپ تون رو خیلی عالی اومدین 🙂
این پاراگرا٠آخری سرگیجه میاره، نمیدونم بخاطر اینه Ú©Ù‡ من خیلی میخندم یا اینکه Ùارسیم ضعی٠شده!
yaadesh bekheir . 13 bedar e saal e pish ro migam. kaamelan ghaabeliat e ino daare ke dar zendegi e yeknavaakht e man tabdil be yek nostalgia beshe. albatte mesle hamishe un chizi ke yaadaavarish bishtar mano khosh haal mikone marboot be bakhsh e khordaneshe (bazi e varagh ham albatte kamaki keif daad va hamchenin sar be sar gozaashtan haaie peymoon dar raabete baa raftene to be khaareje) .
peynevesht: fekr nemikonid ashaar e baraadar aahangaraan
tanaasob e zarifi baa haal o rooz e maa daare?(kaafie bazi kalamaat ro taghiir bedim ke hesaabi jur dar biaad.)
be onvaan e mesaal bazi kalamaat e motedaavel dar ashaar e in shaaere geraan ghadr mitune be soorat e zir taghir bokone:
shahid: sologen!
shahaadat : admission
behesht: khaareje
baaghcheye khuneye sologeninaa : …(nemigam khodetun hads bezanid)
how we can get our photos?!
اگه راست می‌گی تریپ Ú©ÙˆÚ©ÛŒ وب‌لاگ‌تو درست Ú©Ù† Ú©Ù‡ اسم Ùˆ رسم آدم یادش بمونه. یه هزار باری به‌ات التماس کردم تا Øالا Ùکر کنم.
می‌گم این روزا یه جورائی سرØالی، خبریه؟ یه موقع خبر نشیم سولوژن زن گرÙت یا یه همچین چیزی Ùˆ شیرینی نخورده ول‌ات کرده باشیم.
خوبه بابا، سکته نکنی یه وقت.
تریپ nerd پشیمان جالب بود. :))
:)) البته مسلما طر٠چیزی نمی‌Ùهمه!
جهت اطلاع رسانی عرض Ù…ÛŒ کنم…! به قسمت مربوط به عکاسی در وبلاگم لینک دادم
sale not mobarak solo,bahal boud in neveshtat bade modathaa,movafagh bashi solo!
به قول شاعر:
I rise again,
after I fall again,
I fall again,
before I rise again,
I rise again,
after I fall again,
yes I fall again
and the I’ll rise again,
من به شما سال نو مبارکی Ù†Ú¯Ùتم آیا سولوژن جان؟