انسانیت
امشب ناگهان به این Ùکر کردم Ú©Ù‡ انسانیت یعنی Ú†Ù‡. خواستم تعریÙÛŒ از انسانیت بدهم. بگویم اگر این کار را بکنیم انسانیت به خرج داده‌ایم Ùˆ اگر نکنیم، انسانیت را ÙØ±Ø§Ù…وش کرده‌ایم. مهم نیست Ú†Ù‡ تعریÙÛŒ ارایه دادم. مهم دو چیز است:
Û±-ØØ¯Ø³ می‌زنم هر تعریÙ‌ای از انسانیت لازم است درجه‌ای از انسان‌بودن را در انسان‌های دیگر تشخیص دهد. یعنی اگر Ú¯ÙØªÛŒÙ… این یعنی انسانیت، همه‌ی آدم‌های دیگر را Ú©Ù… Ùˆ بیش انسان تشخیص دهیم. در تعریÙ‌مان از انسانیت، انسان نیز باید ØØ¶ÙˆØ± داشته باشد.
Û²-باورداشتن به انسان معادل انسانی Ø±ÙØªØ§Ø± کردن نیست. بین Ù†ÙÛŒ انسانیت Ùˆ التزام به آن درجات بسیاری قرار دارد. اگر من٠نوعی به وجود Ù…Ùهوم‌ای چون انسانیت باور دارم اما Ø±ÙØªØ§Ø±ÛŒ انسانی با دیگر انسان‌ها نمی‌کنم دلیل نمی‌شود Ú©Ù‡ انسانیت‌باوری‌ام را Ù†ÙÛŒ کنند.
می‌دانم این نوشته Ú©Ù…ÛŒ Ø´Ú© برانگیز Ùˆ عجیب است. ایده‌ام شبیه نقاشی‌ی نیمه‌کاره‌ای است Ùˆ بیان‌ام شبیه رنگ ریختن روی آن نقاشی‌ی نیمه‌کاره. اما شما Ú©Ù‡ Ùهمیدید من Ú†Ù‡ می‌خواهم بگویم، نه؟