US patriots
Five U.S. soldiers are being investigated for allegedly raping a young woman, then killing her and three relatives, an American military official said Friday, describing the latest allegations of abuse of Iraqi civilians.(+)
Five U.S. soldiers are being investigated for allegedly raping a young woman, then killing her and three relatives, an American military official said Friday, describing the latest allegations of abuse of Iraqi civilians.(+)
آلمان این‌گونه برد: تا نزدیکی‌های Ù…Øوطه‌ی جریمه می‌آمد، بسیار Ú©Ù… موقعیت خطرناک بر دروازه‌ی آرژانتین ایجاد کرد، با توپ‌های ساده Ú©Ù‡ راه از پیش نبرد، دروازه‌بان آرژانتین را از بازی بیرون کرد Ùˆ در آخر در ضربات پنالتی با روØیه‌ی بالا بازی را برد. آلمان از جام ملت‌های اروپای Û±Û¹Û·Û¶ تاکنون در ضربات پنالتی نباخته است.
آرژانتین این‌گونه باخت: پس از Ú¯Ù„ اول بازی عقب کشید، یک پنالتی‌شان را نگرÙتند، دروازه‌بان‌شان Ú©Ù‡ بیرون رÙت دÙاع‌شان ضعی٠شد (Ùˆ دروازه‌بان جدید مطمئن نبود) Ùˆ همین!
آرژانین تیم Ù…Øبوب من نیست (تیم Ù…Øبوب خان داداش است!) اما نمی‌توانم انکار کنم Ú©Ù‡ تیم قوی‌ای است Ùˆ Ùوتبال را زیباتر از آلمان،‌ ایتالیا Ùˆ Ùرانسه بازی می‌کند (Øتی اگر بازی‌ی جوان‌مردانه‌ای انجام ندهند). Ùوتبال آلمانی را نمی‌پسندم. زیبا نیست. مرا یاد کارخانه‌های تولید خودرو می‌اندازد.
امشب یک سایت جالب پیدا کردم Ú©Ù‡ انواع آمارهای مختل٠کشورهای گوناگون را بر اساس World Development Indicators 2006(!) به Ø´Ú©Ù„ گراÙیکی نمایش می‌دهد(+). من Ú©Ù‡ از بازی‌کردن با آن خوش‌ام آمد Ùˆ مطمئن‌ام چنین داده‌هایی Ùˆ این شیوه‌ی نمایش آن برای جامعه‌شناسان Ùˆ مردم‌شناسان Ùˆ اØتمالا اقتصاددانان Ù…Ùید خواهد بود. نگاهی به‌اش بیندازید.
در ضمن یک سوالی … در جامعه‌شناسی (Ùˆ علوم دیگر) چگونه رابطه‌ی علی‌ی بین دو متغیر را کش٠می‌کنند؟ یعنی از کجا به این نتیجه می‌رسند Ú©Ù‡ دو متغیر نسبت به هم چنان رابطه‌ای دارند یا این‌که هر دو مثلا معلول متغیر دیگری‌اند؟ می‌دانم Ú©Ù‡ آدم‌هایی بوده‌اند Ú©Ù‡ Øسابی روی این پژوهش کرده‌اند (مثلا یکی‌اش Judea Pearl است Ú©Ù‡ کتاب‌ای به نام Causality هم به تازگی منتشر کرده است). اما خب، من چیز زیادی در مورد کارش نمی‌دانم.
چرا ما باید این همه از کلمات روشن‌Ùکر، روشن‌Ùکرانه، روشن‌Ùکرنما، روشن‌Ùکر ظاهری، روشن‌Ùکری، روشن‌Ùکرمابانه Ùˆ غیره به عنوان ارزش Ùˆ ضدارزش -توام- استÙاده کنیم؟
می‌گوید این مساله نیست، راه‌ØÙ„ است. دنبال راه‌Øل‌ها نرو، مساله‌های‌اند Ú©Ù‡ مهم‌اند.
می‌گویم یا شیخ، مساله چیست؟
و می‌گوید اما مسالة! [و چیزهایی می‌گوید]
Ùˆ من می‌گویم Ú©Ù‡ این مساله نیز Ú©Ù‡ خود راه‌Øل‌ای است برای مساله‌ای دیگر.
شیخ تایید می‌کند و می‌گوید که موضوع تنها این است که چیزها را چگونه بنمایانی.
من لبخند می‌زنم، مولاهم لبخند می‌زند، وقت تمام می‌شود، خداØاÙظی می‌کنم Ùˆ می‌روم.
—
Ùˆ Øالا Ú©Ù‡ به ØرÙ‌های‌اش Ùکر می‌کنم می‌بینم Ú©Ù‡ خیلی هم مخال٠نیستم. ما بیش از آن‌که به مساله‌ها Ùکر کرده باشیم، به راه‌Øل‌ها اندیشیده‌ایم. راه‌Øل‌های مساله‌هایی Ú©Ù‡ وجود ندارند.
سوال این است: مساله چیست؟
دولت مردان وقتی می‌خواهند چیز مهم‌ای به هم بگویند، این‌طوری‌ها می‌نویسند:
April 24, 1945
Dear Mr. President,
I think it is very important that I should have a talk with you as soon as possible on a highly secret matter.
I mentioned it to you shortly after you took office but have not urged it since on account of the pressure you have been under. It, however, has such a bearing on our present foreign relations and has such an important effect upon all my thinking in this field that I think you ought to know about it without much further delay.
Faithfully yours,
Henry Stimson
Secretary of War
(+)
این یک کلوم Øر٠مهم اعلام اختراع چیزی بود Ú©Ù‡ سه چهار ماه بعد دویست هزار Ù†Ùر را Ùرستاد آن دنیا.
مرده‌شور برده‌ها!
تکمیلی:
Ùˆ اگر می‌خواهید بدانید دولت‌مردان چگونه تصمیم‌گیری می‌کنند، نوشته‌ی Ù…Øرمانه‌ی زیر را ببینید. این سند آگوست Û²Û°Û°Ûµ آزاد شده است:
صورت جلسه‌ی تصمیم‌گیری برای انتخاب اهدا٠Øمله‌ی اتمی [جلسه سه ماه پیش از Øمله‌ی اتمی برگزار شد Ùˆ کیوتو، هیروشیما، یوکوهاما Ùˆ زرادخانه‌ی کوکورا(ØŸ) به عنوان اهدا٠مناسب تشخیص داده شدند. سه ماه پیش‌تر از Øمله!]
برای اطلاعات بیش‌تر هم صÙØه‌ی ویکی درباره‌ی Øمله ÛŒ اتمی به هیروشیما Ùˆ ناکازاکی را ببینید.
در نهایت تاثیر عمل دولت‌مردان را از Ùاصله‌ی خیلی دور ببینید. Ùاصله‌ی نزدیک‌اش برای روØیه‌ی آدم خیلی خوب نیست (راستی شما تا به Øال شنیده‌اید Ú©Ù‡ با بمب اتم طر٠بخار شد، نه؟ (البته در واقع تصعید!). در جستجوهای‌ام یک عکس‌ای دیدم Ú©Ù‡ تنها چیزی Ú©Ù‡ از طر٠مانده بود سایه‌اش بر پلکان بود!)
تصویر ناکازاکی پیش Ùˆ پس از Øمله را از این‌جا ببینید.
جملات زیر را بخوانید:
… it was easier to resolve conflict within long-term relationships, than single encounters.
… the ability to fight back is sometimes more useful than defending oneself from an attack.
من چیزی از روند تاثیر علم بر سیاست نمی‌دانم. یعنی نمی‌دانم آیا وقتی ثابت کردیم در این شرایط به‌ترین کار این است (در مدل‌ای ریاضی) آیا واقعا در سیاست �م از آن استÙاده می‌کنیم یا نه؟ اما نگاه‌ای به موسسات‌ای Ú©Ù‡ این دو برنده‌ی جایزه نوبل اقتصاد در آن‌ها کار می‌کرده‌اند بیاندازید Ùˆ بعد نگاهی به سیاست دولت‌های این دو Ùرد بیاندازید Ùˆ ببینید آیا مثل من تعجب می‌کنید یا خیر
Robert J. Aumann, 75, is a professor at the Centre for Rationality at the Hebrew University of Jerusalem, was cited for his work in looking how real-world situations can affect the theory. He showed that it was easier to resolve conflict within long-term relationships, than single encounters.
Thomas C. Schelling, 84, is a professor at the University of Maryland’s department of economics and a professor emeritus at Harvard. He successfully applied Game Theory during the Cold War, explaining that the ability to fight back is sometimes more useful than defending oneself from an attack.
(Read more)
اگر کس‌ای Ú©Ù‡ اقتصاد می‌خواند (مثلا Øامد Ú©Ù‡ می‌شناسم‌اش یا هر آگاه دیگری) توضیØ‌ای بدهد خوب است.
یک سری وردهایی است که آدم دوست دارد هی با خودش تکرار کند. شاید هم خیلی زیاد سر در نیاورد که معنای‌اش چیست، اما خوش‌آهنگ است باز هی تکرار می‌کند!
امروز از پنج دقیقه پیش از بیرون‌رÙتن از خانه تا دو دقیقه قبل از ورود به اتاق Øاجی Ù‡ÛŒ داشتم با وزن Rao-Blackwell Ùˆ Rao-Blackwellized آواز می‌خواندم. اسم‌اش قشنگ نیست؟ به نظرم یکی از چیزهایی است Ú©Ù‡ هر کس‌ای باید اسم‌اش را بلد باشد Ùˆ وقتی لازم شد برای کوری‌ی چشم دشمنان استÙاده کند. Øالا این‌که بداند دقیقا معنای‌اش چیست خود موضوع مجزا Ùˆ بی‌ربطی است. موضوع تنها Rao-Blackwellization Ú¯Ùتار است.
جادی در یکی از کامنت‌های پیشین برای‌ام این را نوشته بود:
“Ø¢Ú¯Ù‡ÛŒ بازرگانی قبول Ù…ÛŒ Ú©Ù†ÛŒ سولوژن ؟‌ ما یک گروه داریم Ú©Ù‡ داریم یک پروژه تعری٠می کنیم برای Ùعال کردن بیتشر ویکیپدیای Ùارسی. اگر کسی در ایران است، وبلاگ نویس است Ùˆ به جریان علاقمند، با من تماس بگیرد: jadijadi@gmail.com دو Ù‡Ùته یکبار جلسه ای داریم Ùˆ دنبال تعری٠یک پروژه جدی هستیم.”
این از آن نوع کالاهایی است که مجانی تبلیغ‌اش را می‌کنم. (;
[من هیچ اطلاع‌ای از این‌که قرار است این پروژه Ú†Ù‡ چیزی باشد Ùˆ از این ØرÙ‌ها ندارم. اما Øدس نمی‌زنم چیز بدی باشد.]
… Ùˆ آن روزگاری Ú©Ù‡ همه‌گان ناتور دشت را خوانده‌اند Ùˆ نویسنده‌ی مورد علاقه‌شان سلینجر است.
(شبیه روزگار تهوع Ùˆ سارتر Ùˆ دیوار است. البته این یکی ده سالی است از مد اÙتاده.)
[خوانندگان عزیز! این نوشته آب دوغ خیاری است!]
آقای برانکو!
مربی‌ی [سابق] تیم ملی‌ی ایران،
عبارات زیر از ذهن شما برآمده است:
…
من در Ùوتبال معتقد به هواداری‌ی رئالیستی-تجربه‌گرایانه با بروزی مرکزگرا هستم. بر این عقیده پاÙشاری می‌کنم Ú©Ù‡ هوادار Ùوتبال می‌بایست درک‌ای رئالیستی Ùˆ بر پایه‌ی تجربه‌ی واقعی با توپ Ùˆ زمین داشته باشد. برداشت‌های رئالیستی‌ی جادویی (با سرچشمه‌ی کارتون Ùوتبالیست‌های ژاپنی)ØŒ سورئالیستی (باور به وجود تیم کهکشان‌ها) Ùˆ رمانتیستی (طرÙ‌داری از تیم ایتالیا) به دور از واقعیت رئالیستی -Ùˆ خشن- Ùوتبال است. هم‌چنین مخال٠هواداری‌های موهومی Ùˆ جعلی‌ای چون طرÙ‌داری از بازی‌ی زیبا، هواداری از Ùوتبال پسران خوش‌تیپ، طرÙ‌داری از تیم مظلوم، تشویق تیم برنده Ùˆ هواداری به خاطر در-جمع-قرارگرÙتگی هستم.
مکانیزم ایجاد هوادار Ùوتبال متÙاوت از مکانیزم گسترش مد، تکیه‌کلام Ùˆ یا Øتی علاقه‌مند شدن به Ùلان کاندیدای ریاست جمهوری است. هوادار Ùوتبال موجودی است با درکی قائم به تجربه Ùˆ کاملا رئالیستی؛ Ùˆ هواداری‌ی Ùوتبال Ù…Ùهوم‌ای است مرکزگرا Ùˆ بر ضد هرگونه چندگونه‌گی Ùˆ تغییر کوتاه مدت.
یادداشت‌ای برای خودم،
که بعدا نگاه کنم
این سایت را
عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات .
—
Øضور زبان Ùارسی در اینترنت با وب‌سایت‌هایی با صÙØه‌های Ú©Ù… Ùˆ بیش ثابت بود.
اما انÙجار Ù…Øتوای Ùارسی زیر سر وبلاگ‌ها بوده است.
وبلاگ‌ها Ùوق‌العاده بودند،
هم از نظر صورت Ùˆ هم از نظر Ù…Øتوا.
اما …
نه!
نمی‌خواهم بگویم زمان وبلاگ‌نویسی به سر آمده است. اما به نقطه‌ی اشباع‌اش نزدیک شده است. وبلاگستان Ùارسی یکی دو سال‌ای است هیچ تغییر اساسی‌ای نکرده است. با این‌که هنوز جا برای پیش‌رÙت وجود دارد (مثلا وبلاگستان می‌تواند آکادمیک‌تر شود، وبلاگستان می‌بایست از نظر عقیدتی متنوع‌تر باشد Ùˆ غیره)ØŒ اما پیش‌رÙت اساسی در Ù…Øتوای Ùارسی‌ی اینترنت نه در وبلاگ‌هایی Ú©Ù‡ خواهند آمد Ú©Ù‡ در صورت/Ù…Øتوای دیگری خواهد بود.
باور Ùعلی‌ی من این است Ú©Ù‡ Ùرم ویکی (Wiki) Ùˆ ایجاد دائره‌المعارÙ‌های متمرکز روی یک موضوع (علم سخت Ùˆ نرم، ادبیات Ùˆ غیره) می‌تواند در Øال Øاضر (Ùˆ تا چند سال) به‌ترین راه تولید Ù…Øتوای موثر به زبان Ùارسی در اینترنت باشد.
ویکی الزاما معادل ویکیپدیا نیست، اما ویکیپدیا نمونه‌ی بسیار خوبی از آن است. با استÙاده از ویکی می‌توان چندنÙره روی یک موضوع کار کرد Ùˆ هم‌چنین به تدریج دامنه‌ی دانش راجع به یک موضوع Ú©Ù„ÛŒ را گستراند Ùˆ به Ù…Øتوا شاخ Ùˆ برگ داد. این دو، خواص‌ای است Ú©Ù‡ وبلاگ از آن بی‌بهره است. به ویکی Ùکر کنید.
بدرود سرزمین ژرمن‌ها،
سلام بر کربلا!
[به این می‌اندیشم Ú©Ù‡ در کجای دنیا ایستاده‌ایم Ú©Ù‡ نه تنها سال‌ها است دیگر چیزی از شکوه امپراتوری‌مان نمانده است، بلکه Øتی نتوانسته‌ایم در جنگ‌ای هشت ساله ارض کربلا را به خاک کشورمان اضاÙÙ‡ کنیم Ùˆ نه Øتی در جام جهانی پخی شده‌ایم. Ù‡ÛŒ … ]
یک چیزهایی می‌نویسم؛ به نظرم بی‌خود می‌آید یا خطرناک و بعد یا منتشرش نمی‌کنم یا این‌که پاک‌اش می‌کنم.
آخر رمان هم همین‌طوری است. اول‌اش هر جوری بخواهی می‌توانی شروع کنی، اما دیگر آخرش هر مزخرÙÛŒ نمی‌توانی بنویسی (با این وجود خیلی از رمان‌ها در نهایت پایان بی‌خودی دارند. شاید به این دلیل Ú©Ù‡ نمایش‌گاه کتاب معمولا نزدیکی‌های آخرهای کتاب شروع می‌شود).
—
ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø§Ø¶Ø§ÙÙ‡: خودسانسوری از ترس ناشی می‌شود. اما ترس الزاما از Øکومت Ùˆ آدم‌ها ناشی نمی‌شود. در نتیجه موضوع ربطی به مستعارنویسی یا ننویسی ندارد.