خودسانسوری
یک چیزهایی می‌نویسم؛ به نظرم بی‌خود می‌آید یا خطرناک و بعد یا منتشرش نمی‌کنم یا این‌که پاک‌اش می‌کنم.
آخر رمان هم همین‌طوری است. اول‌اش هر جوری بخواهی می‌توانی شروع کنی، اما دیگر آخرش هر مزخرÙÛŒ نمی‌توانی بنویسی (با این وجود خیلی از رمان‌ها در نهایت پایان بی‌خودی دارند. شاید به این دلیل Ú©Ù‡ نمایش‌گاه کتاب معمولا نزدیکی‌های آخرهای کتاب شروع می‌شود).
—
ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø§Ø¶Ø§ÙÙ‡: خودسانسوری از ترس ناشی می‌شود. اما ترس الزاما از Øکومت Ùˆ آدم‌ها ناشی نمی‌شود. در نتیجه موضوع ربطی به مستعارنویسی یا ننویسی ندارد.
9 thoughts on “خودسانسوری”
هر راست نشاید Ú¯Ùت! اما یکی از دوستانم یک آرشیو دارد از چیزهایی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ نویسد ولی بنا به دلایلی خود سانسورشان Ù…ÛŒ کند , Ù…ÛŒ گوید شاید روزی شجاعت انتشارشان را یاÙتم!
در مورد کتاب مواÙقم اما دلیلش را نمی دانم ! مثلا کتاب مرشد Ùˆ مارگاریتا را Ù…ÛŒ پرستم اما چند Ùصل پایانی چندان زیبا ادامه نیاÙته!
پایان های سلینجر هم Ú©Ù‡ Øر٠ندارد!
وقتي كه هويتت مجازي باشه ديگه نيازي به ترس نيست. هويت مجازي رو Ùقط ميشه Ùيلتر كرد!
Ùکر نکنم بشه کسی رو پیدا کرد Ú©Ù‡ دچار خودسانسوری نباشه.
من هم زیاد از این پستهای درÙت شده دارم.
منبع اين ترس چي مي تونه باشه ؟ يه عنصر ناشناخته ؟ خدا ؟ قيامت ؟
مرسی ! ممنون Ú©Ù‡ بهم یادآوری کردی هنوز جوون ام 🙂
وای بلاخره موÙÙ‚ شدم وب ا÷دیت شده تو را ببینم .یه مدت بود Ú©Ù‡ Ùقط یکی از نوشته ات میومد .Øالا برم یه دوری بزنم Ùˆ نظرم را بگم
سلام،
خيلي ممنون از اينکه جوابم رو دادي Ùˆ ممنون از اينکه کامنت من رو پاک کردي Ùˆ توجهت رو جلب ميکنم به کامنت بعديش Ú©Ù‡ توي وبلاگت زير همون پست بود Ùˆ توش اصلن هم کلمات ناشايست نبود 🙂 ميخواستم برات ايميل بزنم Ú©Ù‡ آدرسي روي سايتت نبود Ùˆ اون ايميل هم ظاهرن ÙÙŠÚ© هست! خوش باشي
راستی من ترس غیر از Øکومت Ùˆ آدمها را نمی شناسم Ú©Ù‡ آدم را مجبور به خودسانسوری کند. منظورتان چیست؟
نه انتهاي كتابها ميخوره انتخابات!!!! ولي خودسنسوري مربوط به Øكومت خانواده هاست.