یکی از باارزش‌ترین دست‌آوردهای وبلاگستان برای ایرانیان تقویت دو باره Ùˆ چند باره‌ی صداهای ضعی٠و ناشنیده‌ جامعه‌مان بوده است تا این‌که پس از سال‌ها خاموشی نوای Ø®Ùی٠و مبهم آنان به گوش دیگران برسد. در جامعه‌ای Ú©Ù‡ روزنامه‌ها Ùˆ مجلات دهه‌ها پشت خط قرمزهای تنگ Ùˆ Ø®Ùقان‌آور سانسور Ùˆ خودسانسوری گیراÙتاده‌اند، Ùˆ در اجتماع‌ای Ú©Ù‡ خیلی ØرÙ‌ها Øتی قابل بیان در جمع‌های Ú©ÙˆÚ†Ú© دوستانه نیست، ذات آزاد، ناشناس Ùˆ نوشتاری‌ی وبلاگستان ارمغان بزرگی برای جامعه Ùˆ Ùرهنگ‌مان بوده است. وبلاگستان به بخش‌ای Ú©ÙˆÚ†Ú© -ولی قابل توجه- از ایرانیان اجازه داد برای اولین بار دیگران را به نزدیک‌ترین لایه‌های ذهنی‌ی خود بکشانند.
یکی از تاثیرات شگرÙت وبلاگستان Ùراهم آوردن Ùضایی برای بیان اØوالات درونی‌ی زنان است. سخن زنانه سال‌ها از Ù…ØÙل‌های Ú©ÙˆÚ†Ú© Ùˆ خصوصی به بیرون درز نکرده بود. زنان از مشکلات‌شان در جامعه، از نوع نگاه‌شان به دنیا Ùˆ از خواسته‌ها Ùˆ علایق‌شان چیزی -جز شاید به چند Ù†Ùر از اطراÙیان نزدیک‌شان- نمی‌گÙتند. در مجلات، داستان‌ها Ùˆ Øتی Ú¯Ùتگوهای روزمره کم‌تر می‌توانستی این‌چنین از زاویه‌ی نگاه یک زن به دنیا بنگری. زاویه نگاه‌ای به Ú©Ù„ متÙاوت با نگاه غالب مردانه به دنیا، Ùˆ ادبیات‌ای متÙاوت با ادبیات آشنای صدا Ùˆ سیما Ùˆ دیگر بیان‌گران Ùˆ بلندگو به دستان خشک Ùˆ رسمی‌ی جامعه. اما چندان مدتی نگذشت تا وبلاگ‌هایی چون خورشید خانم، ندا، پینک‌Ùلویدیش، لیلای لیلی، زیتون، لنیوم، نوشی Ùˆ جوجه‌های‌اش، زن‌نوشت، نوراÙکن، زهرا، شوریده Ùˆ دیوانه، بهار صندوق‌خانه، المیرا مجیک، جاری در Ù„Øظه‌های بودن، سارای نامیرا Ùˆ خیلی‌های دیگر سر Ùˆ کله‌شان پیدا شد Ùˆ از چیزهایی نوشتند Ú©Ù‡ نه من Ùˆ نه خیلی‌های دیگر هیچ تصوری از آن نداشتیم.
با این‌که هنوز برد وبلاگ‌ها بسیار کوتاه‌تر از Ú©Ù„ جامعه است، اما این‌کنون می‌توان Ú¯Ùت تÙکر عمومی‌ی زنانه در این Ùضای Ù…Øدود به اندازه‌ی کاÙÛŒ نماینده دارد. اینک اگر کس‌ای بخواهد Ùضای ذهنی‌ی زنان جامعه‌مان را تا Øدی درک کند می‌تواند به کنکاش در این گنج به بسیاری از ناگÙته‌ها Ùˆ ندانسته‌ها Ù¾ÛŒ ببرد. البته این گنج دچار Ø¢Ùتی شده است Ùˆ آن هم این‌که به تدریج دچار هم‌نواختی شده: تجربیاتی Ú©Ù‡ در Ùرم Ùˆ Ù…Øتوای نوشته‌ها در اولین سال وبلاگ‌نویسی انجام شد بسیار بیش از همه‌ی تجربیاتی است Ú©Ù‡ در سه یا چهار سال بعد انجام شده است. این زمان بیش‌تر وبلاگ‌ها منØصرا در این قالب یا آن قالب قرار می‌گیرند – امروزه روز کم‌تر تجربه‌های بدیع در Ù…Øتوا یا Ùرم شاهدیم. شاید بعدها بیش‌تر در این‌باره نوشتم.
اما هم‌چنان گروه‌هایی هستند Ú©Ù‡ تاکنون چندان Ùرصت بیان خود را پیدا نکرده‌اند. یکی از این گروه‌ها، اÙراد هم‌جنس‌گرای‌اند. بیش‌تر ایرانیان کم‌تر تجربه‌ای نزدیک Ùˆ بی‌پرده از اÙراد هم‌جنس‌گرا داشته‌اند. صدای آن‌ها درست بمانند خودشان در جامعه‌مان Ø®ÙÙ‡ شده است. ما نمی‌دانیم دغدغه‌های یک Ùرد هم‌جنس‌گرا چیست، نگاه‌اش به زندگی چگونه است Ùˆ زندگی را چگونه می‌بیند Ùˆ تاثیر هم‌جنس‌گرایی در همه‌ی این‌ها تا Ú†Ù‡ Øد است. تنها چیزی Ú©Ù‡ می‌دانیم Ú¯Ùته‌ها Ùˆ شنیده‌هایی دست چندم Ùˆ به شدت سودار است.
مطمئن‌ام در وبلاگستان هم‌جنس‌گرایان بسیاری وجود دارند (گمان‌ام Øدود ده تا بیست درصد اÙراد هم‌جنس‌گرا باشند (جادی ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯ Ú©Ù‡ این رقم بین Ù‡Ùت تا ده درصد در کشورهای توسعه‌یاÙته است) Ùˆ در نتیجه بعید است در وبلاگستان درصد این اÙراد کم‌تر از یک درصد باشد) اما باز هم مطمئن‌ام Ú©Ù‡ نوشته‌های مربوط به این موضوع Ú©Ù‡ توسط یک هم‌جنس‌گرا نوشته شده باشد آن‌قدر Ú©Ù… است Ú©Ù‡ به سختی بتوان جمع‌بندی‌ای دندان‌گیر Ùˆ معنادار در مورد تÙکرات یک هم‌جنس‌گرا به‌هم زد.
به تازگی دختری هم‌جنس‌گرا به نام آرزو در وبلاگی به نام سرگشته شروع کرده به نوشتن از تÙکرات‌اش. رسم ندارم وبلاگ‌های این‌چنین نوپا را معرÙÛŒ کنم. اما این‌بار به نظرم آمد لازم است این منبع کم‌یاب را تشویق کرد به سخن‌گÙتن. البته این دغدغه وجود دارد Ú©Ù‡ معروÙیت یک وبلاگ‌نویس نوپا باعث شود او بر اثر هیاهوی جمعیت از مسیر اولیه Ùˆ خواسته‌اش دور شود Ùˆ نتیجه‌ی نهایی وبلاگ‌ای دیگر بمانند وبلاگ‌های پیشین Ùˆ مطابق میل دیگران بشود. اما الان دیگر چاره‌ای نیست چون من اولین Ù†Ùری نیستم Ú©Ù‡ به او لینک داده‌ام. به هر Øال امیدوارم او مشوقی شود برای هم‌جنس‌گرایان دیگر تا بی‌پرده از تجربیات‌شان سخن بگویند.
سرگشته
خورشید خانم، ندا، پینک‌Ùلویدیش، لیلای لیلی، زیتون، لنیوم، نوشی Ùˆ جوجه‌های‌اش، زن‌نوشت، نوراÙکن، زهرا، شوریده Ùˆ دیوانه، بهار صندوق‌خانه، المیرا مجیک، جاری در Ù„Øظه‌های بودن، سارای نامیرا