من Ùˆ شرکت تلÙÙ† – نبرد تبلیغاتی
می‌گن این غرب بر اساس مصر٠بی‌رویه و سرمایه و کپیتالیسم و غیره می‌گذرد، هی بگویید نه!
یکی دو Ù‡Ùته‌ی پیش نماینده‌ی شرکت٠تلÙن‌ام زنگ زد Ùˆ منو از خواب سØرگاهی بیدار کرد. Ùکر کردم به خاطر خرابی‌ی تلÙÙ† آن روزها بود Ùˆ هد٠ØÙ„ مشکل است، اما طر٠تبلیغات‌چی بود Ùˆ هدÙ‌اش تنها Ùˆ تنها Ùروختن سرویس‌های جدید بود. می‌گÙت اگر پنج دلار بدی امکان سوت بلبلی به تلÙن‌ت می‌دیم، اگر Ù‡Ùت دلار بدی voicemailات قابلیت ارسال پیام از طریق اینترنت خواهد داشد، اگر دو دلار بدی این‌کار رو می‌کنیم Ùˆ دیگر Ùˆ دگر! من به‌اش Ú¯Ùتم نه چون الان همه چیز خوبه Ùˆ Ùقط اگر می‌شه این خط تلÙÙ† ما رو تعمیر کنید Ú©Ù‡ دو سه روزه بوق‌اش در نمی‌آد! طر٠گÙت این مسایل به اون ربطی نداره Ùˆ به‌تره به Ùلان بخش شرکت‌شان زنگ بزنم، Ùˆ ادامه داد Ú©Ù‡ اینترنت ما هم خیلی خوبه Ùˆ سریعه Ùˆ ارزونه Ùˆ از این ØرÙ‌ها Ùˆ از من پرسید Ú©Ù‡ از “اونا” می‌خوام یا نه! من به‌اش Ú¯Ùتم الان از Ùلان شرکت اینترنت می‌گیرم Ùˆ خیلی هم راضی هستم. طر٠اما باز اصرار کرد Ùˆ Ú¯Ùت مال ما به‌تره. برای این‌که ناراØت‌اش نکنم Ú©Ù‡ امروز چیزی Ù†Ùروخته به‌اش Ú¯Ùتم خب، من بعدا Ùکر می‌کنم روی این موضوع Ùˆ اگر خواستم عوض کنم ISPام رو، Øتما خبرتون می‌دم! دیگه آخر سر طر٠رو به زور از گوشی انداختم بیرون Ùˆ رÙتم به سراغ ادامه‌ی خواب‌ام!
دی‌شب Ú©Ù‡ از سÙر برگشتم دیدم یک نامه‌ای توی صندوق پستی‌ام هست Ú©Ù‡ می‌گه بیاید اداره‌ی پست تا یک بسته دریاÙت کنید. معمولا بسته‌های بزرگ Ùˆ یا سÙارشی رو این‌طوری می‌کنن. یعنی خبرش رو می‌دن Ú©Ù‡ بسته‌تون آماده است بیاید دریاÙت کنید. من هم Ú©Ù‡ منتظر یک بسته‌ی خیلی مهم اداری بودم، Ú©Ù„ÛŒ ذوق Ùˆ شوق داشتم Ú©Ù‡ به زودی کارم راه می‌اÙته Ùˆ از این تخیلات. امروز یک جلسه داشتیم، بی‌خیال‌اش شدم Ùˆ رÙتم اداره‌ی پست. به هر Øال این بسته قرار بود خیلی مهم باشه Ùˆ جلسه ارزش‌اش رو نداشت. رÙتم بسته رو گرÙتم Ùˆ دیدم Ú©Ù‡ ای دل غاÙÙ„ØŒ این بسته از شرکت تلÙÙ† است. Ú¯Ùتم Øالا اشکال نداره، شاید دستگاه تلÙن‌ای چیزی باشه. البته توی دل‌ام به‌شون بد Ùˆ بیراه Ú¯Ùتم Ú©Ù‡ چرا تلÙÙ† مجانی‌تون رو این‌قدر دیر برام می‌Ùرستید. اگر زودتر Ùرستاده بودن، من مجبور نبودم خدا دلار(!)‌ پول بدم برای این دستگاه سوسولی‌ی Ùعلی‌ام! جلسه Ú©Ù‡ از دست رÙت، اومدم خونه ببینم Ú†ÛŒ برام Ùرستادن Ùˆ بعدش برم دانش‌گاه. بسته رو Ú©Ù‡ باز کردم رنگ‌ام تقریبا قرمز شد! یک مودم Ùرستاده بودند Øضرات!!! Øداقل معنای‌اش این است Ú©Ù‡ آقایان می‌خواهند از این به بعد یک بیست سی دلاری هم ماهانه از من بابت اینترنت اضاÙÛŒ(!)‌ بگیرند. نمی‌دونم چرا من هر وقت دل‌ام غم جیب‌ام رو می‌خوره، یک خرج الکی‌ی دیگه می‌آد رو دست‌م!
البته کور خوانده‌اند اگر Ùکر می‌کنند دنیا اساس‌اش بر مصرÙ‌گرایی است! Ùورا یک نامه برای‌شان نوشتم Ùˆ پرسیدم مودم را دوست دارید با پست دریاÙت کنید یا این‌که بیندازم‌اش توی یکی از مراکزتان. البته این بازی به هر Øال یک بازی‌ی برنده-برنده نیست (شاید برنده-بازنده باشد، شاید هم بازنده-بازنده) اما اجازه نمی‌دهم بازنده‌ی بزرگ من باشم!