آیا بوش غلط می‌کند؟
بله! غلط می‌کند با بقیه‌ی اØمق‌های مشابه جامع الاجمعین!
نکات تکمیلی:
-چرا این Øر٠را زدم؟ واقعا باید Øتما یک لینک ارایه بدهم Ùˆ مثلا بگویم بوش این کار را کرده؟ بدون لینک مشخص نیست؟
-می‌پرسند بقیه‌ی اØمق‌های چون بوش Ú†Ù‡ کسانی هستند؟ Ú¯Ùتن دارد؟ بوش مشت نمونه‌ی خروار است.
-می‌پرسند آیا صÙت درست Øماقت است یا Ú©Ù‡ چه؟ باید اذعان کنم Ú©Ù‡ پاسخ منÙÛŒ است. صÙت مناسب چیزهای مختلÙ‌ای است از جمله Øماقت به علاوه‌ی Ù¾Ùیوزی Ùˆ عوضی‌بودن Ùˆ این Ùˆ آن!
-تذکر می‌دهند Ú©Ù‡ در معنای “جامع الاجمعین” Ø´Ú© وجود دارد. به شک‌شان اØترام می‌گذارم!
-اصرار می‌کنند بر لینک‌دادن و مرجع مشخص‌نمودن. بیایید،‌ این هم لینک!
خودباوری‌ی دولت مدرن
به این می‌اندیشم Ú©Ù‡ آیا Ù…Ùهوم مدرن٠دولت آن‌قدر چندین Ùˆ چندباره برای شهروندان Ùˆ خود٠دولت تکرار نشده است Ú©Ù‡ به هویت‌ای مستقل Ùˆ به خودی‌ی خود با ارزش تبدیل شود؟
دولت‌ای Ú©Ù‡ هدÙ‌اش Ú©Ù…Ú© به انسان‌ها برای زندگی‌ی راØت‌تر Ùˆ بی‌دغدغه‌تر بوده است (با ØÙظ امنیت، Ú©Ù…Ú© به برقراری‌ی پیش‌رÙت اقتصادی Ùˆ چند مورد دیگر) اینک به موجودی زیینده Ùˆ دارای ØÙ‚ تبدیل می‌شود Ú©Ù‡ اجازه دارد برای ØÙظ ارگانیسم‌های زنده‌سان خودش از همان مردم قربانی بگیرد.
…
سرشیر
داشتم از گالن چهار لیتری شیر سر پر٠تازه بازشده شیر می‌ریختم در یک لیوان پیزوری‌ی Ú©ÙˆÚ†Ú© Ú©Ù‡ شیر سرریز کرد Ùˆ ریخت روی کابینت. یادم اÙتاد آن شیرهای شیشه‌ای گذشته‌های نه چندان دور را Ú©Ù‡ آن اول باید سرشیرشان را ناخنک می‌زدی تا چیزی از بطری بیرون بیاید (نظی٠بودی با قاشق چای‌خوری، نبودی هم Ú©Ù‡ شیوه معلوم است) Ùˆ بعد به نظرم آمد این تکنولوژی‌ی دست-Ùˆ-گیر هموژنیزه‌کردن همه چیز (از جمله آب پرتقال، برنزه‌گی‌ی مصنوعی Ùˆ نظرهای مردم در Ùرآیند رای‌گیری‌ی دموکراتیک) خیلی وقت است نعمت دست‌یازی به سرشیر خامه‌ای (Ùˆ تنوع نظرها!) را از من گرÙته است.
Øتی این روزها دیگر مطمئن نیستم شیری Ú©Ù‡ می‌خورم از گاوی واقعی با چهارپای تمام است یا از اندام‌ای پـسـتان Ø´Ú©Ù„ Ú©Ù‡ از یک طر٠لاکتوز Ùˆ دو درصد چربی (یا یک درصد – اگر مشتری رژیم داشته باشد) Ùˆ پنج شش تا چیز دیگر دریاÙت می‌کند Ùˆ آن طرÙ‌اش هم شیر دوشیده می‌شود. دنیای لامروت مدرن!
استغنا
استغنا بر Ù‡Ùده اقلیم است Ùˆ هر اقلیم بر صد Ùˆ بیست Ùˆ Ù‡Ùت آسمان.
هر آسمان را Ú©Ù‡ بالا روی، یک سوم به آسمان‌های پیش روی‌ات اضاÙÙ‡ می‌شود Ùˆ هر اقلیم را Ú©Ù‡ بکاوی، پانصد Ùˆ Ù‡Ùتاد Ùˆ Ù‡Ùت هزارم بر اقلیم‌های نجوییده‌ات اÙزون می‌گردد.
استغنا بر مراتب است Ùˆ مراØÙ„Ø› Ùˆ مراØل‌اش را نمی‌Ùهمی تا درک‌اش بر تو نازل شود. Ùˆ درک‌اش Ú†Ù‡ کند Ùˆ جان‌Ùرسا Øاصل می‌شود.
باشد Ú©Ù‡ خداوند همه‌ی ما را از موهب مستغنی‌شدگی نمایی مستÙیض نماید.
-پاپ سولوژنیوس اول
آشÙته‌گویی‌های Ø´Ùته‌شده‌ی شایان Ø´Ú©
می‌گوید:
“It seems that you are too busy, which is unusual during PhD studies abroad. Take a look at being too busy as a symptom and try to find the cause :-)”
به Ùکر Ùرو می‌روم. مشکل دقیقا چیست؟ این؟ آن؟ این Ùˆ آن؟ آیا واقعا مشکل‌ای هست؟
Ú¯Ùته‌های بعضی‌ها را قبول دارم – Øتی اگر خیلی زود متوجه نشوم Ú©Ù‡ باید قبول داشته باشم.
—
داشتم درباره‌ی ارتباط متاÙیزیک با سیاست این دنیایی Ùکر می‌کردم Ú©Ù‡ عوارض ناخوش‌آیند این دنیای مادی بر من نازل شد. Ú©Ù…ÛŒ سعی کردم تلقین کنم Ú©Ù‡ من در مرکز دنیای آیده‌الیست‌ی سولیپسیستیک‌ای هستم Ùˆ این وقایع ماهیت‌ای خارج از ذهن من ندارد. خیلی موثر نبود. بعد Ùکر کردم شاید همین شاهد بدی نیست برای این‌که قبول کنیم چنین نوع ÙلسÙه‌های ایده‌آلیستی‌ای نگوییم غیرمنطقی ولی باورناپذیرند. در همین Øین یاد ابوعلی سینا (اØتمالا!) اÙتادم Ùˆ مثال این‌که Ù…ØÚ©Ù… طر٠را زد تا جبر Ùˆ اختیار را به او Øالی کند (Ø´Ú© دارم ابوعلی سینا بوده باشد. اما Ùرض می‌کنیم او بوده!). Ùˆ البته باز به این Ùکر کردم Ú©Ù‡ شاید برای همین است Ú©Ù‡ آدمیان می‌روند دنبال شغل‌هایی Ú©Ù‡ دنیا را برای‌شان بخرد. Ùˆ باز …
—
گاهی وقایع ناخوش‌آیند کم‌تر از تاثیر غیرمستقیم‌شان ناخوش‌آیندند. یا جوری دیگر: Ú†Ù‡ بسیار اوقات‌ای Ú©Ù‡ شرور قلیل به تالم کبیر منجر می‌شود در Øالی Ú©Ù‡ شرور کبیر به تالم کثیر خاتمه نمی‌یابند (بگذریم از این‌که آیا Ù…Ùهوم شر معنادار هست یا نه).
بعضی وقت‌ها Ùکر می‌کنی چرا گاهی اوقات Ùرع بر اصل (آن‌گونه Ú©Ù‡ خود تعریÙ‌اش می‌کنی) غلبه می‌کند. تÙکر عقل‌گرا گاهی پاسخ‌ای برای این سوال دارد، اما Ú©Ù‡ Ú¯Ùته است انسان‌ها از چنان نوع تÙکری استÙاده می‌کنند؟
—
گویا بایسته است به این وبلاگ، به کوله‌ام، به کتاب‌های‌ام Ùˆ به هر چیز مربوط دیگری خرمهره آویزان کنم! می‌توانید از این پس خرمهره‌های Ùیروزه‌ای برای‌ام -به انضمام بقیه‌ی چیزها- هدیه بÙرستید.
No Free Sleep Theorem
دو سوی‌اش این است: مقاله‌های خواب‌آلود Ùˆ deadlineهای از دست رÙته!
همه دارن می‌رقصن
من این نوشته را دوست دارم. خشن است، بی‌باک است، لخت Ùˆ بی‌عار است – اما قشنگ است. شاید Øتی واقعیت هم باشد. نه واقعیت٠همه. نمی‌توانم باور کنم واقعیت برای همه همین‌گونه باشد. وگرنه دنیا خیلی تنهاتر از آن خواهد بود Ú©Ù‡ تصور می‌کردم. اما واقعیت بعضی‌ها است – گمان می‌کنم.
سکوت تØمل‌ناپذیر Ù„Øظه‌ها
نیمه‌های شب است و تو در یکی دو قدمی‌ی چاه‌ای نشسته‌ای. چاه‌ای تاریک و عمیق. قیر: ماه که هیچ، ستاره‌ای هم نمی‌درخشد.
صدای زوزه‌ای نمی‌آید. Øرکت‌ برگ‌ای یا درختی. یا Øتی باد، زوزه‌ی باد. هیچ. سکوت.
دست بر زمین می‌کشی تا سنگ‌ای برداری. یکی از همین سنگ‌هایی Ú©Ù‡ بر تن‌ات Ùرو می‌رود Ùˆ جسم‌ات را می‌خراشد. برش می‌داری. می‌دانی چاه همین اطرا٠است. کورمال کورمال دهانه‌ی چاه را پیدا می‌کنی. سنگ را می‌بری بر دهانه‌ی ساکن چاه. خش خش دست‌های‌ات وقتی آن را روی زمین می‌کشی. سنگ را ول می‌کنی. می‌شماری: آرام؛ زیرلب. یک … دو … سه … چهار … پنج … نسیم سردی از چاه بیرون می‌زند. Øس‌اش می‌کنی. گوش‌اش می‌کنی. صدایی ندارد. ساکت است. چون Ù†Ùس٠سردی است، اما خشک. بدون هیچ نشانه‌ای از Øیات. اما می‌وزند به هر Øال. همین‌اش خوب است. سی … سی Ùˆ یک …
کنار چاه دراز می‌کشی. یک دست‌ات را دراز می‌کنی بر دهانه‌ی چاه Ùˆ سرت را روی‌اش آرام می‌گذاری. انگشتان‌ات در خالی‌ی چاه، ترسان تاب‌بازی می‌کنند. گوش‌ات اما منتظر صدای سنگ است. Ùˆ زمان هم‌چنان می‌گذرد. دویست Ùˆ پنجاه Ùˆ سه … دویست Ùˆ پنجاه Ùˆ چهار .. چشم‌های‌ات را بر هم می‌گذاری. Ù…Øتاطانه رنگ‌ها پدیدار می‌شوند از میان تاریکی. چشم‌های‌ات را باز می‌کنی. قیر دنیا را ÙراگرÙته است. چشم‌های‌ات را دوباره می‌بندی. پلک‌های‌ات را Ùشار می‌دهی. رنگ‌ها می‌دوند میان سیاهی. شمارش را Ùراموش کرده‌ای. اما ثانیه‌ها هم‌چنان می‌گذرند.
چشم‌های‌ات سنگین می‌شود. صدایی هنوز نیامده است. تصمیم می‌گیری بخوابی. Ùردا ØµØ¨Ø Ú©Ù‡ بیدار شدی، صدای سنگ‌ات خواهد آمد. منتظرش هستی. چشم‌های‌ات را روی هم می‌گذاری به امید Ùردا. منتظر صدایی – آن‌که خواهد آمد. از چاه. Ùˆ اگر بیاید، Ú†Ù‡ خوب خواهد شد. آن وقت تو می‌توانی Ùردا دوباره سنگ‌ بیندازی Ùˆ پس‌Ùردا دوباره صدای‌اش را بشنوی. شاید Øتی سنگ‌ای بیاندازد، یا سخن‌ای بگوید. کس‌ای Ú†Ù‡ می‌داند؟ امیدواری. منتظر صدایی. سنگ‌ات هنوز پایین می‌رود. این را می‌دانی. چشم‌های‌ات روی هم. همه جا تاریک. نسیم ساکت Ùˆ ملایم چاه ک٠دست‌ات را قلقلک می‌دهد. Ùˆ تو سخت در خوابی.
Sources of Conflict Between EE and CS
… EE sees itself as an engineering discipline. CS is divided among people who self-identify as mathematicians, scientists or engineers [!!!].
[quoted from Jittendra Malik, EECS dept. chair @UC-Berkeley]
گمان‌ام بدون هیچ مشکل‌ای بتوان یک visionaries هم آن ته‌اش اضاÙÙ‡ کرد.
ابراهیم نبوی و قضیه‌ی متوسط‌ها
این نوشتهی ابراهیم نبوی را خواندم. شاید به مذاق ما وبلاگ‌نویسان -Ùˆ Ùعالان اینترنتی(!)- خوش نیاید، اما اگر گزاره‌های‌اش را تعدیل کنیم Ùˆ تبدیل کنیم به *بیش‌تر اÙراد* (Ùˆ مشابه)ØŒ به اندازه‌ی کاÙÛŒ درست است.
البته ادعای مورد نظر او درباره‌ی هر جمع دیگری نیز بیش Ùˆ Ú©Ù… صادق است: اÙراد بازاری، دانش‌جویان، کارمندان Ùˆ غیره. در واقع Øدس من این است Ú©Ù‡ ویژگی‌ی Ùعالیت اینترنتی،‌ ویژگی‌ی خیلی متÙاوت‌ای نیست از ویژگی‌های دیگر چون کارمند-بودن، دانش‌جو-بودن، کتاب‌خوان-بودن Ùˆ غیره (جز این‌که نشان می‌دهد Ø³Ø·Ø Ø¯Ø±Ø¢Ù…Ø¯ این اÙراد از متوسطی بالاتر است Ùˆ اØتمالا Ø³Ø·Ø Ø³ÙˆØ§Ø¯Ø´Ø§Ù† نیز به همان صورت. ولی به هر Øال ویژگی‌ی خیلی خاص‌ای نیست).
به اعتقاد من نکته‌ی اساسی‌ی کل٠این ماجرا این است: در یک جامعه نمی‌توان انتظار داشت Ú©Ù‡ بیش‌تر اÙراد Ùراتر از توانایی‌های متوسط‌شان عمل کنند. اگر جنبش‌ای بر این اساس باشد Ú©Ù‡ بخش قابل توجه‌ای از اÙراد جامعه در بازه‌ی زمانی‌ی طولانی،‌ رÙتارهای غیرمعمول انجام دهند،‌ شکست خواهد خورد. نمی‌توان انتظار داشت هشتاد درصد جمعیت کشور Øاضر باشد برای سال‌ها جان خودش را Ùدا کند. شاید چنین انگیزه‌ای را بتوان برای مدت Ù…Øدودی ایجاد کرد (یک Ù‡Ùته ناآرامی در Ú©Ù„ کشور). شاید بتوان به دلایل خاص‌ای چنین انگیزه‌ای را ایجاد کرد (تجاوز به ناموس [Ùردی یا جمعی] Ùˆ انگیزه‌ی انتقام). اما نمی‌توان برای هر دلیل‌ای Ùˆ برای هر مدت‌ای، از همه هر کاری را خواست.
جنبش‌های اجتماعی‌ای موÙÙ‚ خواهند بود Ú©Ù‡ با برنامه‌ریزی‌ی دقیق، از توانایی‌ی متوسط‌ها در زمان مناسب، بهره‌ی مناسب را ببرند. Ùراموش نکنیم: اکثر اÙراد هر جامعه‌ای، در بیش‌تر زمان‌ها رÙتاری شبیه به متوسط اÙراد جامعه دارند.
ØªÙˆØ¶ÛŒØ ØªÚ©Ù…ÛŒÙ„ÛŒ: به نظرم خوب موضع‌ام را Ø´Ø±Ø Ùˆ بسط نداده بودم. نتیجه‌اش این‌که شاید خیلی‌ها ندانند Ú©Ù‡ من مواÙÙ‚ ØرÙ‌های نبوی هستم یا نه. شاید زمانی بیش‌تر ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯Ù…. چون چیزی Ú©Ù‡ Ú¯Ùته‌ام مهم‌تر از موقعیت Ùعلی یا موضع‌گیری در برابر Øر٠شخص‌ای خاص است. شاید هم این‌کار را نکردم. در واقع این همه آدم موضع‌شان را در تاریخ Ø´Ùا٠کردند Ùˆ هیچ اتÙاق خاص‌ای Ù†ÛŒÙتاد – یکی کم‌تر!
هوایی که خواهیم داشت
BLIZZARD CONDITIONS EXPECTED TONIGHT AND INTO WEDNESDAY … WIDESPREAD SNOWFALL AMOUNTS OF NEAR 10 CENTIMETRES CAN BE EXPECTED WITH LOCAL HEAVIER AMOUNTS ESPECIALLY … INCREASING WINDS THIS EVENING WILL COMBINE WITH THE FALLING SNOW TO GENERATE BLIZZARD CONDITIONS … IN THE WAKE OF THE DISTURBANCE ON THURSDAY AN ARCTIC RIDGE WILL BUILD DOWN … BRINGING CLEAR SKIES AND VERY COLD TEMPERATURES. BRISK WINDS AND TEMPERATURES NEAR MINUS 30 WILL RESULT IN EXTREME WIND CHILLS …
خلاصه می‌ریم Ú©Ù‡ داشته باشیم(!) هوای خوب Ùˆ Ù…ÙØ±Ø Ùˆ اینا!
من این وضعیت را از چشم کسانی می‌بینم Ú©Ù‡ چشم دیدن چند روز هوای منÙÛŒ دو سه درجه‌ی خوب٠زمستانی‌مان را نداشتند Ùˆ زخم‌چشم زدند.
قصیده‌ای بینامتنی در باب نقدکردن اقشار جامعه مر دیگری را
یازده دقیقه Ùˆ شش ثانیه‌ی پیش این سوال در ذهن‌ام جرقه زد: کدام صن٠به‌تر از بقیه Ú¯ÙÙ„ روی صورت هم‌کاران‌/رقیبان‌شان می‌کشند؟
سیاست‌مداران وقتی Ú©Ù‡ درباره‌ی Ø¬Ù†Ø§Ø Ù…Ù‚Ø§Ø¨Ù„ صØبت می‌کنند؟
قصابان وقتی Ú©Ù‡ درباره‌ی Ú©Ù… بوی زهم داشتن گوشت گوسÙندی خودشان نسبت به آن٠قصاب Ù…Øله بغلی ساتور به گوشت می‌زنند؟
راننده‌های تاکسی وقتی سر خط با هم دعوا دارند؟
یا
ÙیلسوÙان وقتی پدیده‌گرایی[/منطق‌گرایی] آن دیگری را در میان تاریخ بی‌معنا[/خشک Ùˆ کوتاه قد] می‌خوانند؟
شروع کردم به تصمیم‌گیری. Ù„Øظه‌ی قضاوت٠مرزهای باریک Ùˆ دشوار. آن‌جایی Ú©Ù‡ مو را باید از ماست کشید وگرنه دریای دوغ‌تان spoil(!) می‌شود. Ùˆ هم‌چنان اندیشه (Ùˆ مرزهای اندیشه در کجای‌اند خدایا؟) Ùˆ هم‌چنان تÙکر (غول‌های تÙکر، مردان اندیشه) Ùˆ تخیل (من نویسنده‌ام Ú©Ù‡ متن را خواب می‌بینم یا متن‌ام Ú©Ù‡ نویسنده را خواب می‌بیند؟) Ùˆ گذر زمان (من زمان‌ام Ú©Ù‡ به بالای چوب‌رختی پیچیده‌ام) آن‌گاه Ú©Ù‡ زمان به شصت Ùˆ شش ثانیه‌ی پیش رسید.
*سوال!*
وای!!!
سریع شروع کردم به تایپ کردن. نوشته‌ی زیر شصت‌ای پیش شروع به نوشتن‌شدن کرد:
نکند ادبیاتی‌ها بدتر از دیگران می‌توانند -گلاب به روی‌تان- به هم‌کارهای‌شان بشاشند؟ نکند آن‌های‌اند Ú©Ù‡ می‌توانند جوری کلمات را انتخاب کنند Ú©Ù‡ رقیب‌شان نه تنها ناراØت شود، بلکه طعم [اØتمالا] نامطبوع اوره را نیز Øس کنند؟ بله!‌ ادبیات‌چی‌های‌اند Ùˆ کلمات‌شان. شاید این ادبیات‌چی‌ها هستند Ú©Ù‡ باید به عنوان صن٠برتر انتخاب شوند؟ آن‌هایی Ú©Ù‡ به هنگام مسابقه …
Ùˆ Ù‡Ùت ثانیه‌ی پیش این متن از نوشتن باز ایستاد. به این اندیشیدم Ú©Ù‡ Øال این را Ú†Ù‡ کنم.
شش ثانیه‌ی پیش تصمیم گرÙتم آن را در وبلاگ‌ام قرار دهم. به بهانه‌ی چه؟ بهانه‌اش بماند. یا نه، بهانه‌اش پینگ‌ای است برای امروز Ùˆ شاید لینک‌ای برای Ùردا. Ú©Ù‡ می‌داند بهانه‌اش چیست؟
از دÙتر٠نوشته‌های ناتمام: آن‌چه دیر دیده بود
آدم‌ها دیگران را با نام‌ها Ùˆ صÙت‌ها می‌شناسند Ùˆ خود را نیز به همین ترتیب می‌شناسانند: من این هستم، به این باور دارم، از این خوش‌ام نمی‌آید، Ùلان کاره هستم، Ùلان نویسنده مورد علاقه‌ام هست Ùˆ غیره. همه‌ی این‌ها گزاره‌هایی می‌سازند Ú©Ù‡ باور مرا نسبت به دیگری معین می‌کند.
هر چقدر تعداد این گزاره‌ها بیش‌تر باشد، شناخت Ùرد نسبت به دیگری بیش‌تر خواهد بود. یاÙتن این گزاره‌ها کار آسانی نیست چون
Û±) نیاز به پیش‌آمدن وضعیت‌ای برای شناخj دارد (مثلا تا وقتی بØØ«/موقعیت نوشیدن پیش نیاید اØتمال زیادی دارد ندانی طر٠نظرش راجع به این چیست – مگر این‌که قرینه‌های قوی‌ی دیگری وجود داشته باشد) Ùˆ
Û²) دریاÙت میزان صدق این گزاره‌ها نیاز به تجربه Ùˆ مشاهده دارد (به صر٠این‌که طر٠می‌گوید “من آدم خوبی هستم” نمی‌توان او را خوب دانست).
نتیجه این‌که طول می‌کشد بدانی یک شخص دقیقا Ú†Ù‡ کس‌ای است (Ùˆ البته هیچ وقت نمی‌توان کامل Ùهمید – چون به نظر Ù„Ùظ “کامل” در این زمینه بی‌معنا است) Ùˆ دانش‌ات نسبت به او همیشه Ù…Øدود خواهد بود.
اما انسان‌ها هیچ‌وقت برای قضاوت‌کردن منتظر زمان‌ای نمی‌مانند تا دانش‌شان نسبت به چیزی -از جمله شخص مقابل- کامل شود. در اولین Ùرصت ممکن قضاوت می‌کنند: از این شخص خوش‌ام می‌آید، از این شخص خوش‌ام نمی‌آید، این شخص اØمق است، این شخص خاله‌زنک است، Ùلانی راست‌گو است، بهمانی کج است Ùˆ غیره. این قضاوت را بر مبنای دانش ناقص‌شان انجام می‌دهند. اتÙاق‌ای Ú©Ù‡ گاهی می‌اÙتد این است Ú©Ù‡ دانش ناقص‌شان گاهی بدجوری اشتباه می‌کند Ùˆ باعث قضاوت‌های بعید می‌شود. البته در این مورد کاری نمی‌توان کرد.
Øالا بیایید بØØ« را Ú©Ù…ÛŒ هیجان‌انگیز کنیم: من نوعی وقت‌ای می‌بینم طر٠می‌گوید Ú©Ù‡ آزادی‌خواه است، به دموکراسی باور دارد، عقایدش Ú†Ù¾ است، از ادبیات امریکای جنوبی خوش‌اش می‌آید، Ùمینیست است Ùˆ مواÙÙ‚ صداقت است Ùˆ از این ØرÙ‌ها Øسابی Ú©ÛŒÙ‌ام Ú©ÙˆÚ© می‌شود Ùˆ از او خوش‌ام می‌آید. اما گاهی این برداشت اولیه‌ی من سازگار نمی‌ماند. پس از مدتی متوجه می‌شوم Ú©Ù‡ …
[سولوژن وقتی این‌ها را می‌نوشت Ú©Ù‡ خورشید زودتر از ساعت ده یازده شب غروب نمی‌کرد. الان من دیگر یادم نمی‌آید Ú©Ù‡ آن موقع به Ú†Ù‡ چیزی می‌اندیشید Ùˆ Ú†Ù‡ شد Ú©Ù‡ دیگر ادامه نداد. شما می‌دانید؟ اما مگر همین هم کاÙÛŒ نیست؟]
سامان‌دهی یعنی چه؟ نقد @#$@!#$های مدرن
اولین واکنش من به Ø·Ø±Ø Ø³Ø§Ù…Ø§Ù†â€ŒØ¯Ù‡ÛŒ Ùˆ مجازسازی‌ی اینترنت(!)‌ یک ÙØØ´ خیلی بد بود! نمی‌توانم برای‌تان بگویم دقیقا Ú†Ù‡ Ú¯Ùتم. دور از ادب Ùˆ نزاکت است. اگر کس‌ای خواست، برای‌ام نامه‌ی Ùدایت شوم بÙرستد تا شاید به‌اش بگویم (اما اگر Ùکر می‌کنید ÙØØ´ مورد نظر دو کلمه بود، اشتباه می‌کنید. چهار کلمه بود Ùˆ کلمه‌ی اول‌اش هم Please بود!).
واکنش بعدی‌ام این بود Ú©Ù‡ عصبانی بشوم. واکنش بعدی‌ام تعجب بود. بعد خندیدم به Øجم گسترده‌ی Ù¾Ùیوزی! بعد یاد گتوهای یهودیان در Øکومت نازی‌ها اÙتادم Ú©Ù‡ آدم‌ها را ابتدا Øسابی ثبت می‌کردند، بعد تبعید، بعد بهره‌کشی می‌کردند Ùˆ در نهایت صابون‌شان.
بعد Ø´Ú© کردم Ú©Ù‡ مشکل از Ù¾Ùیوزی‌ی عده‌ای است یا بلاهت بعضی‌های دیگر؟ هنوز پاسخ این را نمی‌دانم، اما به نظرم -با عرض تاسÙ- هر دو.
چه کار باید بکنیم؟
یا من چه کار می‌کنم؟
من سایت‌ام را ثبت نمی‌کنم. سایت من، مال من است. این گوشه‌ی Ùضای اینترنت مال من است Ùˆ هر Ú†Ù‡ بخواهم در آن می‌نویسم. من معمولا آزارم به کس‌ای نمی‌رسد. معمولا در نوشته‌های‌ام به کس‌ای به طور مستقیم توهین نمی‌کنم. در بیش‌تر مواقع کاری به سیاست ندارم. اصولا موجود خیلی خطرناکی نیستم – Øداقل در ظاهر. اما این‌ها به این معنا نیست Ú©Ù‡ سرم را بیاندازم پایین Ùˆ مثل گوسÙند هر Ú†Ù‡ Ú¯Ùتند عمل کنم. هیچ‌وقت این‌کار را نکرده‌ام. از چهار سالگی‌ام در مقابل هر گونه Ù…Øدودیت سرکشی کرده‌ام تاکنون. چیز زیادی نمی‌خواستم، اما کوچک‌ترین Ù…Øدودیت را هم تØمل نمی‌کنم. طغیان می‌کنم، عصیان می‌کنم. گاهی آرام، گاهی پر سر Ùˆ صدا. اما گریزی از Ùرار از Ù…Øدودیت نیست: آزاده‌گی یک انتخاب اجباری است.
من سایت‌ام را ثبت نمی‌کنم. از شما هم می‌خواهم سایت‌تان را ثبت نکنید. در ضمن، اعتراض‌ام بی‌جانانه (= منÙعلانه، passive!) نخواهد بود. می‌خواهم این کارشان را نقد کنم. Øاصل نقدم را در زیر می‌بینید. نقدم طنز است. در واقع نمی‌خواستم طنز بشود، اما آیین‌نامه‌ی ایشان به زور رگه‌های طنز در متن‌ام دواند. اما این از جدیت‌اش ذره‌ای نمی‌کاهد. از توی خواننده هم می‌خواهم همین‌کار را بکنی. اعتراض کنی،‌ نقد Ú©Ù†ÛŒ. بگویی Ú©Ù‡ از دست طرØ‌های ابلهانه‌شان خسته‌شده‌ای Ùˆ این را بلند بگویی. جوری Ú©Ù‡ بشنوند. جوری Ú©Ù‡ همه بشنوند.
بله! بله! ببینیم در Ùصل سوم این آیین‌نامه Ú†Ù‡ چیزی نوشته شده است Ùˆ معنای آن چیست. توضیØات‌ام را بین دو [ ] قرار می‌دهم. پیشاپیش بابت زبان‌نگاری‌ی Ù…ÙØªØ¶Ø Ø¢ÛŒÛŒÙ†â€ŒÙ†Ø§Ù…Ù‡ از شما پوزش می‌طلبم. کلمات از هم وارÙته‌ی متن‌شان نیاز به اروتووربوم (Orthoverbum) ثابت دارد Ú©Ù‡ متاسÙانه گویا موجود نیست.
Ùصل سوم : تخلÙات Ùˆ Ù†Øوه رسیدگی به آنها
ماده 7- انتشار Ùˆ نگهداری هر نوع داده اعم از متن ØŒ صدا ØŒ عکس ØŒ تصویر ØŒ کارتون ØŒ پویا نمایی ØŒ Ùیگور ØŒ کاریکاتور ØŒ Ùیلم Ùˆ غیره Ú©Ù‡ از جمله Øاوی مضامین زیر Ùˆ موارد موضوع بند های “ت Ùˆ Ø« ” ماده 1 این ایین نامه باشد در پایگاه اطلاع رسانی ممنوع است.
[به این می‌گویند پلی‌Ùرمیسم در سانسور: اگر ØرÙ‌ات سانسور بردار باشد، دهن‌ات را می‌دوزند، اگر قر سانسورپذیر بدهی (یعنی مثلا برای خوش‌Øالی Øرکت‌ای جز دست‌زدن بالای سر مثل Ø´Ú©Ù„ رایج دولتی‌ی عیدهای مذهبی انجام دهی)ØŒ کمرت را با منگنه به دیوار می‌دوزند Ùˆ Øتی اگر گوزت هم توهین‌برانگیز باشد، در باسن‌ات را با چوب‌پنبه می‌بندند.]
ال٠– مطالب الØادی Ùˆ Ù†ÙÛŒ یا تضعی٠اصول Ùˆ ارزش های اسلامی Ùˆ یا توهین به اسلام Ùˆ مقدسان آن Ùˆ اهانت به امام (ره) Ùˆ یا رهبری
[الØاد! می‌دانیم Ú©Ù‡ بعضی‌ها دایره‌ی دین Ùˆ اصول Ùˆ ارزش‌ها را چقدر تنگ‌نظرانه تعری٠کرده‌اند دیگر، نه؟ آن‌هایی Ú©Ù‡ باور دارند موقعیت دست‌های‌ات در هنگام پرستش پروردگار کیهان، در این‌که مومن‌ای یا کاÙر تاثیرگذار است.]
ب – توهین به ادیان آسمانی و کتب مقدس و انبیاء و معصومین و مقدسان
[و همه می‌دانیم که دین ارزش بالاتری نسبت به چیزهای دیگر دارد. ندارد؟]
Ù¾ – تØریک Ùˆ تشویق به ارتکاب اعمال علیه امنیت ØŒ Øیثیت Ùˆ مناÙع جمهوری اسلامی ایران
[تØریک علیه مناÙع ج.ا.ØŸ غلط بکنیم!]
ت – تØری٠مطالب امام خمینی (ره) Ùˆ مقام معظم رهبری مدظله العالی ØŒ تØری٠انقلاب اسلامی ملت ایران Ùˆ توهین به ارزش های آن .
[هاها! این‌اش دیگر خیلی جالب است. معنای این جمله این است Ú©Ù‡ هر Ú†Ù‡ ما می‌گوییم Ú©Ù‡ بعضی‌ها Ú¯Ùته‌اند، همان درست است. یعنی گروه‌های داخلی Ùˆ متعهد Ùˆ مسلمان Ùˆ مبارز Ùˆ غیره‌ی دیگر (Ú©Ù‡ در گرماگرم Ú¯Ùتمان عقلانی‌ی امروز هم‌چنان از صØÛŒÙه‌ی نور نقل قول می‌کنند برای اثبات ØرÙ‌های‌شان) هم اگر جزو طی٠*خیلی خودی* Øساب نشوند، در بازی نیستند Ùˆ سایت‌شان می‌تواند سانسور شود.]
Ø« – هر گونه اقدام علیه قانون اساسی Ùˆ یا تÙرقه اÙÚ©Ù†ÛŒ Ùˆ خدشه در ÙˆØدت Ùˆ ÙˆÙاق ملی Ùˆ استقلال Ùˆ تمامیت ارضی Ùˆ یا القاء بد بینی Ùˆ نا امیدی در مردم نسبت به مشروعیت Ùˆ کار آمدی نظام
[وای! خدای من! این یک بند خودش عالم‌ای است مجزا! معنای این گزاره‌ی مرکب -به طور خلاصه- این‌هاست:
۱) قانون اساسی را نقد نکنید.
Û²) ÙˆØدت Ùعلی‌مان خوب است، به‌تر هم دارد می‌شود. Øر٠زیاد نزنید Ú©Ù‡ تÙرقه‌اÙÚ©Ù†ÛŒ است.
Û³) ملت ما به زور هم Ú©Ù‡ شده با ما ÙˆÙاق دارند. آن را خراب نکنید یا سایت‌تان را تعطیل می‌کنیم.
۴) بدبین نباشید (که بدبین است؟) که آینده از ما است.
Ûµ) مشروعیت! Ú†Ù‡ کس‌ای Ø´Ú© داشته است وقتی می‌دانیم امام زمان(ع) خودشان لیست نماینده‌های مجلس را برگزیده‌اند Ùˆ رییس جمهور از نزدیکان او است (Ú†Ù¾ Ú†Ù¾ به من نگاه نکنید: من Ú©Ù‡ این را Ù†Ú¯Ùته‌ام، خودشان می‌گویند Ú©Ù‡ نقشه‌ی مسیر ظهور را در اختیار دارند دیگر!).
۶) کارآمدی! بله! من همیشه قبطه می‌خوردم از کارآمدی‌ی سیستم‌های اداری‌ی ایران.]
ج – توهین به اقوام و اقلیت های مذهبی
[Øجم توهین‌ای Ú©Ù‡ این آیین‌نامه به ملت ایران تØمیل کرد بیش از میزان توهین‌ای است Ú©Ù‡ در سه ماه به Ú©Ù„ اقوام کشور می‌شود. این نسبت، به ده سال برای اقلیت‌های مذهبی اÙزایش می‌یابد. آخرین باری Ú©Ù‡ شما جوک‌ای درباره‌ی یک اقلیت مذهبی شنیده‌اید Ú©ÛŒ بوده؟ Ùˆ آخرین باری Ú©Ù‡ مقامات مسوول شما را گوسÙند Øساب کرده‌اند چه؟]
Ú† – اÙشای اسرار Ùˆ اسناد طبقه بندی شده از قبیل نظامی ØŒ امنیتی Ùˆ سیاسی دولتی Ùˆ خصوصی
[آیا اعتراÙات شب یلدا جزو اÙشار اسرار خصوصی Øساب می‌شود؟ خجالت بکشید! همه‌تان اعترا٠کردید Ú©Ù‡ چند تا دوست‌دختر داشته‌اید Ùˆ Ú†Ù‡ کارهای‌شان کرده‌اید (می‌خواهید خودم بگویم؟!)‌ اما من Ú©Ù‡ می‌دانستم این قانون می‌آید راجع به نقشه‌ی هواپیما Ùˆ روبات صØبت کردم. بلندبینی را می‌بینید؟]
Ø â€“ اشاعه منکرات Ùˆ ترویج ÙØشا Ùˆ مطالب مغایر با عÙت Ùˆ اخلاق عمومی
[دخترهای عزیز لطÙا شب‌ها به سایت من نیایند چون من خواب‌ام Ùˆ شما بیدار Ùˆ بیم ÙØشا می‌رود. در مواقع دیگر لطÙا Øجاب اسلامی را رعایت کنید. در ضمن موقع کامنت‌گذاری هم دست‌تان را از کنار دکمه‌ی Enter بکنید توی کی‌بوردتان تا نوشته‌ها درست تایپ نشود Ùˆ غریبه (یعنی من!)‌ شهوت‌زده نشوم. دیگر Ú¯Ùتن ندارد Ú©Ù‡ موقع کامنت‌گذاشتن نباید به وبلاگ‌ام مستقیم خیره شوید. به‌تر است تنها به کیبوردتان نگاه کنید یا ترجیØا چشمان‌تان را ببندید (آخر Ú©Ù‡ Ú¯Ùته است شما نسبت به دستان‌تان هم Ù…Øرم‌اید؟). راستی Ùراموش نشود Ú©Ù‡ تنها وقتی خیلی ضروری است کامنت بگذارید. یک نگاه به پست آخر البته Øلال است!]
Ø® – توهین به اشخاص Øقیقی Ùˆ Øقوقی
د – اطلاعات خصوصی Ùˆ شخصی اÙراد بدون اخذ اجاره کتبی از آنان
Ø° – انجام Ùعالیت های اقتصادی غیر قانونی از قبیل پولشویی ØŒ تجارت هرمی Ùˆ غیره .
[Ùˆ آن‌گاه قانون: “Ùˆ غیره!” -بدون شرØ]
ر – تبلیغ یا آموزش پایگاه های اطلاع رسانی غیر مجاز
[بچه‌ها! من Ùردا می‌خوام یه پست بذارم Ùˆ Ú¯ÙˆÚ¯Ù„ یادتون بدم – Ú©Ù‡ همه می‌دانیم سایت بسیار بسیار غیرمجازی است.]
ز – آموزش Ùˆ ارائه هر نوع روش مقابله با مسدود سازی پایگاه های اطلاع رسانی غیر مجاز (Ùیلترینگ)
[سانسور‌تان می‌کنیم Ùˆ اگر بخواهید از سانسور Ùرار کنید، سانسورتان می‌کنیم دونبش! نامعقول است؟ در زندان هم اگر یک زندانی بخواهد Ùرار کند یا Ú©Ù…Ú© کند دیگران Ùرار کنند، باید تشدید مجازات شود. پس خیلی هم معقول است.]
Ú˜ – نشر اکاذیب Ùˆ اÙترا
[“ملکه‌ی انگلیس دست‌اش را توی دماغ‌اش می‌کند!” آیا (دوباره) سانسور می‌شوم به دلیل نشر اÙترا؟ باور کنید یاشار یک بار به من Ú¯Ùت خودش دیده Ú©Ù‡ روی جلد عکس یک مجله‌ای چنین عکس‌ای بوده.]
س – برقراری هر نوع پیوند Ú©Ù‡ مبلغ Ùˆ مروج پایگاه های اطلاع رسانی Øاوی مضامین جزء های Ùوق الذکر باشد.
[یعنی بلاگرولینگ‌های‌تان را Øذ٠کنید، به سایت خودتان لینک ندهید (چون طبق بندهای پیشین، سایت‌تان غیرمجاز است)ØŒ به ساماندهی[دات]آی‌آر البته شاید بتوانید لینک دهید. البته نمی‌دانم دزدی‌ی طراØی‌شان با موارد بالا تناقض‌ای دارد یا خیر. Ùکر نکنم. به هر Øال شواهد بیست Ùˆ چند ساله نشان می‌دهد دزدی خیلی … استغÙرالله!
به هر Øال من در اولین قدم لینک کسانی را Ú©Ù‡ برای این پست کامنت نگذارند Øذ٠می‌کنم!]
ش – هر نوع اقدام خلا٠شرع یا قانونی دیگر یا مخال٠ضوابط و مقررات
[من صبØ‌ها Ú©Ù‡ بیدار می‌شوم پرچم ج.ا. را بالا نمی‌برم Ùˆ مراسم صبØ‌گاه در وبلاگ‌ام به راه نمی‌اندازم. Ùکر می‌کنید کار غیرقانونی‌ای می‌کنم؟ (آخه توی مدرسه این جزو مقررات بود Ùˆ البته من همیشه Ú©Ù…ÛŒ دیر می‌رسیدم!). اگر هست، بگویید از این به بعد هر روز صبØ‌گاه داشته باشیم.]