سکوت تØÙ…ل‌ناپذیر Ù„ØØ¸Ù‡â€ŒÙ‡Ø§
نیمه‌های شب است و تو در یکی دو قدمی‌ی چاه‌ای نشسته‌ای. چاه‌ای تاریک و عمیق. قیر: ماه که هیچ، ستاره‌ای هم نمی‌درخشد.
صدای زوزه‌ای نمی‌آید. ØØ±Ú©Øªâ€Œ برگ‌ای یا درختی. یا ØØªÛŒ باد، زوزه‌ی باد. هیچ. سکوت.
دست بر زمین می‌کشی تا سنگ‌ای برداری. یکی از همین سنگ‌هایی Ú©Ù‡ بر تن‌ات ÙØ±Ùˆ می‌رود Ùˆ جسم‌ات را می‌خراشد. برش می‌داری. می‌دانی چاه همین اطرا٠است. کورمال کورمال دهانه‌ی چاه را پیدا می‌کنی. سنگ را می‌بری بر دهانه‌ی ساکن چاه. خش خش دست‌های‌ات وقتی آن را روی زمین می‌کشی. سنگ را ول می‌کنی. می‌شماری: آرام؛ زیرلب. یک … دو … سه … چهار … پنج … نسیم سردی از چاه بیرون می‌زند. ØØ³â€ŒØ§Ø´ می‌کنی. گوش‌اش می‌کنی. صدایی ندارد. ساکت است. چون Ù†ÙØ³Ù سردی است، اما خشک. بدون هیچ نشانه‌ای از ØÛŒØ§Øª. اما می‌وزند به هر ØØ§Ù„. همین‌اش خوب است. سی … سی Ùˆ یک …
کنار چاه دراز می‌کشی. یک دست‌ات را دراز می‌کنی بر دهانه‌ی چاه Ùˆ سرت را روی‌اش آرام می‌گذاری. انگشتان‌ات در خالی‌ی چاه، ترسان تاب‌بازی می‌کنند. گوش‌ات اما منتظر صدای سنگ است. Ùˆ زمان هم‌چنان می‌گذرد. دویست Ùˆ پنجاه Ùˆ سه … دویست Ùˆ پنجاه Ùˆ چهار .. چشم‌های‌ات را بر هم می‌گذاری. Ù…ØØªØ§Ø·Ø§Ù†Ù‡ رنگ‌ها پدیدار می‌شوند از میان تاریکی. چشم‌های‌ات را باز می‌کنی. قیر دنیا را ÙØ±Ø§Ú¯Ø±Ùته است. چشم‌های‌ات را دوباره می‌بندی. پلک‌های‌ات را ÙØ´Ø§Ø± می‌دهی. رنگ‌ها می‌دوند میان سیاهی. شمارش را ÙØ±Ø§Ù…وش کرده‌ای. اما ثانیه‌ها هم‌چنان می‌گذرند.
چشم‌های‌ات سنگین می‌شود. صدایی هنوز نیامده است. تصمیم می‌گیری بخوابی. ÙØ±Ø¯Ø§ ØµØ¨Ø Ú©Ù‡ بیدار شدی، صدای سنگ‌ات خواهد آمد. منتظرش هستی. چشم‌های‌ات را روی هم می‌گذاری به امید ÙØ±Ø¯Ø§. منتظر صدایی – آن‌که خواهد آمد. از چاه. Ùˆ اگر بیاید، Ú†Ù‡ خوب خواهد شد. آن وقت تو می‌توانی ÙØ±Ø¯Ø§ دوباره سنگ‌ بیندازی Ùˆ Ù¾Ø³â€ŒÙØ±Ø¯Ø§ دوباره صدای‌اش را بشنوی. شاید ØØªÛŒ سنگ‌ای بیاندازد، یا سخن‌ای بگوید. کس‌ای Ú†Ù‡ می‌داند؟ امیدواری. منتظر صدایی. سنگ‌ات هنوز پایین می‌رود. این را می‌دانی. چشم‌های‌ات روی هم. همه جا تاریک. نسیم ساکت Ùˆ ملایم چاه ک٠دست‌ات را قلقلک می‌دهد. Ùˆ تو سخت در خوابی.
9 thoughts on “سکوت تØÙ…ل‌ناپذیر Ù„ØØ¸Ù‡â€ŒÙ‡Ø§”
سخت در خواب ……
همیشه در امید،امید صدای سنگ! شاید روزی…
خیلی زیبا بود و مایوس. زمان زمان زمان.
Ù¾.Ù†. میخواستم بهت لینک بدم. ØªØØª Ú†Ù‡ عنوانی باید بهت لینک داد؟
ØÙŠØ±Øªâ€ŒØ§Ù†Ú¯ÙŠØ² بود .
so nice
🙂
Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† اولش قصد نداشتم تا آخر بخوانم
اعترا٠می کنم می خواستم الکی بنویسم خوشمان آمد
اما اولشو که خوندم تا اخرش کنجکاو شدم
و خوندم
ØØ§Ù„ا خوشمان امد
شاید سنگی که انداختی همین پست توی وبلاگ بوده
و کامنت های ما صدای سنگ
خیلی لوس ØØ±Ù زدم ÙØ±Ø§Ù…وشش Ú©Ù†
بابا تو هم توهم! (اینجا یک کاراکتر ÙØ§ØµÙ„ه، این آخرین Û² کلمه رو از هم جدا می‌کنه Ùˆ عبارت را معنا می‌بخشد)
قشنگ بود. چیز خاصی ازش Ù†Ú¯Ø±ÙØªÙ…ØŒ اما همین ØØ³ÛŒ Ú©Ù‡ می‌گی نسیم خنک دست رو قلقلک می‌ده Ùˆ همه‌جا تاریکه ØØ³ Ø¨Ø§ØØ§Ù„یه!
every second of the search was a part of the dream.
sedayi biad …hamishe montazerim ke sedayibyayad…shayad anvaght ke khabideyim amade bashad ,shayad dar khab seda ra shenideyim va dar bidary fekr kardim sedayi amade