پیش چشمان‌ات
وقتی به دم‌دمای تکینگی‌ی اساسی زندگی برسی، همه‌ی چیزهای ممکن -همه چیز- جلوی چشم‌ات ظاهر می‌شود؛ جز شاید یک چیز. اجازه می‌دهی اسم‌اش را بگذارم امید؟
بیش‌تر بخوانید:قضیه‌ی گندهه‌ی پیکارد