آدم‌ها شبیه به یک سیستم جرم-Ùنر-ترمز اند. به طور مستقیم درگیرشان بشوی، درگیرت می‌شوند. شادی کنی، شادی می‌کنند Ùˆ بعد آرام آرام می‌ایستند. همه چیز به نسبت جرم Ùˆ Ùنر Ùˆ ترمز به هم بستگی دارد.
آدم‌ها شبیه به یک سیستم سلÙ-خازن-مقاومت‌اند. با ایشان بخندی، می‌خندند. از خنده باز ایستی، دقایقی بعد، ساعتی بعد، روزی بعد، نشد ماه‌ای پس دیگر نمی‌خندند.
آدم‌ها شبیه به یک سیستم دینامیکی‌ی میرا هستند. خیلی‌ها ضریب میرایی‌شان بزرگ‌تر از یک است. تØویل‌شان بگیری، اندکی تØویل‌ات می‌گیرند ولی انرژی‌ای را Ú©Ù‡ برای‌شان می‌گذاری پس نمی‌دهند. بعضی‌های دیگر هم ضریب میرایی بین یک Ùˆ صÙر دارند. لبخند بزنی، لبخند می‌زنند Ùˆ نمی‌زنند Ùˆ می‌زنند Ùˆ نمی‌زنند Ùˆ نمی‌زنند Ùˆ نمی‌زنند (معلوم است Ú©Ù‡ دراماتیزه شده است این بخش دیگر، نه؟! ماجرا ربط مستقیمی به انرژی ندارد در واقع).
تعداد آدم‌هایی Ú©Ù‡ اگر سراغ‌ای ازشان نگیری، سراغ‌ات را بگیرند انگشت‌شمارند. این‌ها را باید دوست داشت Ùˆ دست‌شان را بوسید (البته جز صاØب‌خانه‌ات Ùعلی‌ات Ùˆ یکی دو قماش دیگر!). این‌ها را می‌گذاریم به کنار. اما تعداد آدم‌هایی Ú©Ù‡ سراغ‌شان را می‌گیری Ùˆ سراغ‌ات را یک ماه بعد نمی‌گیرند Ú†Ù‡ زیادند! در مقابل این اÙراد دو کار می‌شود کرد:
Û±) ول‌شان کرد، Ùیلترشان کرد، انداخت‌شان دور از دایره‌ی دوستی‌ها Ùˆ آشنایی‌ها.
Û²) آن‌ها را به دید دیگری نگاه کرد. به قول بابایی، این‌ها دوستی‌های fun هستند (بگذار ترجمه‌اش کنم به سرخوشانه). لذت‌اش را می‌بریم در Ù„Øظه، آنک Ú©Ù‡ کارمان تمام شد می‌رویم سراغ جای بعدی‌ای Ú©Ù‡ fun داشته باشد.
این شماره‌ی (Û²) یعنی این‌که می‌روی به پارتی‌ای، دختر خوش‌گل‌ای یا پسر خوش‌تیپ‌ای آن‌جا دیدی با او می‌رقصی، لذت‌اش را Ú©Ù‡ بردی، موقع برگشت به خانه همین‌طوری آدم‌ها دور هم جمع می‌شوند Ùˆ با هم به انار Ù…Øمد سر می‌زنند Ùˆ Ùردای‌اش در بوÙÙ‡ کنار Ùلانی Ùˆ بهمانی می‌نشینی Ùˆ چرت Ùˆ پرت می‌گویی Ùˆ شب یادت نمی‌آید Ú©Ù‡ دی‌شب با کدام دختر رقصیده بودی (البته اگر دختر باشی به دلایل تکاملی به یاد می‌آوری Ú©Ù‡ با کدام پسر رقصیده بودی؛ بگذریم!) Ùˆ هم‌چنین بهمان Ùˆ Ùلان Ú©Ù‡ بودند Ùˆ غیره Ùˆ ذلک!
شماره‌ی (Û±) یعنی این‌که به پارتی‌ای نمی‌روی مگر این‌که صاØب مهمانی از دوستان عزیز Ùˆ صمیم‌ات باشد، با دختری نمی‌رقصی مگر دوست‌های عزیز هم باشید، در بوÙÙ‡ با کس‌ای نمی‌نشینی مگر از کمالات ذهنی Ùˆ Ú¯Ùتاری‌ی او پیش‌تر اطمینان Øاصل کرده باشی Ùˆ در ضمن آب انار هم نمی‌خوری به دلایل مشخص!
قصد تاریخ‌نگاری‌ی ذهنی ندارم، اما Ù…Øض نمونه بگویم Ú©Ù‡ سه سال پیش سÙت Ùˆ سخت مخال٠(Û²) بودم. یعنی باور نداشتم رابطه‌ای می‌بایست تنها سرخوشانه -به معنایی Ú©Ù‡ مثال آوردم- باشد Ùˆ نه بیش‌تر. البته مواÙÙ‚ شدید (Û±) نبودم در عمل. چون خیلی‌ها بودند Ú©Ù‡ دورشان خط نمی‌کشیدم ولی رابطه‌ی سرخوشانه‌ای هم با هم نداشتیم. شاید بتوان Ú¯Ùت در رابطه‌ای برزخی با ایشان بودم. تلاش می‌کردم آن‌ها را به دوستان‌ای مورد اطمینان، قوی Ùˆ عمیق‌ای برای خودم تبدیل کنم Ùˆ البته در بسیاری موارد نتوانستم. البته Ùراموش نشود Ú©Ù‡ قصد من عمق‌بخشیدن به آدم‌ها (Øداقل اکثر آن‌ها) نبود. اما امید داشتم وجه‌ای از وجوه‌شان را پیدا کنم Ú©Ù‡ عمیق Ùˆ دوست‌داشتنی باشد. نشد، Øداقل دوستان‌ای ÙˆÙادار باشند.
نتیجه‌ی این Ùعالیت اØتمالا در مواردی نتیجه داده است؛ اما نه بسیار زیاد Ùˆ مکرر. تاس٠می‌خورم؟ نه به طور Ú©Ù„ÛŒ!
Øال یک سری خاطره‌ی کوتاه Ùˆ مینیمال Ùˆ نه بی‌ربط:
الÙ) به او تلÙÙ† می‌زنی، دوباره دعوت‌اش می‌کنی برای قراری، می‌گوید می‌آید Ùˆ نمی‌آید، تلÙÙ†ÛŒ او را برای آخر Ù‡Ùته دعوت می‌کنی منزل‌تان، ای-میل می‌زنی Ùˆ تاکید می‌کنی، نه می‌آید Ùˆ نه خبر می‌دهد Ú©Ù‡ نمی‌آید، بعد دوباره تلÙÙ† می‌زنی خداØاÙظی کنی، به سختی موبایل‌اش را می‌گیری، صØبت می‌کنی، بعد قطع می‌شود Ùˆ او دیگر زنگ نمی‌زند Ùˆ نمی‌زند Ùˆ نمی‌زند! البته مشخص است (یا برای سلامت روØی‌مان به‌تر است این‌گونه تصور کنیم) Ú©Ù‡ در این واقعه غرض بدی نبوده است، Ùقط دوست‌ای به طور مکرر چندین Ùˆ چند اشتباه پشت سر هم کرده است. نتیجه چیست؟ به این Ùکر می‌کنی Ú©Ù‡ آیا همیشه به اشتباه Ùکر نمی‌کرده‌ای Ú©Ù‡ او دوست‌ات است در Øالی Ú©Ù‡ نیست؟ Øال چهار سال هم‌دانش‌گاهی‌بودن Ùˆ سابقه‌ی دوستی‌ی شش ساله Ùˆ چندین Ùˆ چند بار پیتزاخوردن Ùˆ صØبت‌کردن Ùˆ در جلسات مشترک شرکت‌کردن Ùˆ در ضمن در مهمانی‌های قبلی‌ات Øضور یاÙتن Ú©Ù‡ او را الزاما دوست‌ات نمی‌کند. شاید تصور او از تو همان برداشت شماره‌ی (Û²) بالایی بوده باشد. نمی‌دانی. اما Ùعلا اØتیاط می‌کنی Ùˆ او را آرام آرام از گروه (Û±) می‌کشانی به سمت گروه (Û²). اگر دÙعه‌ی بعد دیدی‌اش، خب، اگر شد سرخوشانه از وجودش لذت می‌بری Ùˆ اگر نشد، دیگر اعصاب‌ات را برای‌اش خراب نمی‌کنی.
ب) گروهی هستند که در مجموع که نگاه کنی سودشان برای‌ات کم‌تر از ضررشان است. البته این گروه یک مجموعه‌ی کاملا منظم و در ارتباط تنگاتنگ نیستند. رابطه‌ای اجتماعی (مثلا هم‌دانش‌گاهی‌بودن) و یا بیولوژیکی (مثلا دارای استخوان لگن این‌شکلی (و نه آن شکلی)) با هم دارند. الزاما همه‌شان با هم دوست هم نیستند. نه، مطمئنا این‌طور نیست. در واقع بخش بزرگی از مشکل هم همین است.
Ù¾) از این‌که پشت سرم چیزی بگویند بدم می‌آید. مخصوصا اگر به ناØÙ‚ بد بگویند. گمان‌ام بیش‌تر آدم‌ها این‌گونه‌اند. البته تØمل اÙراد در این مورد Ú©Ù… Ùˆ زیاد دارد. ÙˆØشت‌ناک‌تر هم این‌که کس‌ای چیزی بگوید Ú©Ù‡ انتظارش را نداشته باشی. آها! خلاصه بکنم: آدم‌های زیادی نیستند Ú©Ù‡ ازشان بدم بیاید جوری Ú©Ù‡ Øاضر باشم راه‌ام را کج کنم Ùˆ نبینم‌شان. اما از میان همین اندک موارد، کمینه یکی‌شان دقیقا Ùˆ تنها به همین دلیل به این مقام نایل شده است. Ø´Ú¯Ùت این‌که یکی از دوستان‌ام هم به تازگی دچار همین خبط شده است Ùˆ من مانده‌ام Ú†Ù‡ کنم با Ú¯Ùته‌اش Ùˆ Øد٠قلیل شعور پشت Ú¯Ùته‌اش!
40 thoughts on “”
تا داری “ترمز” را به “دمپر” تغییر میدهی ØŒ ما هم ادامهء مطلب را Ù…ÛŒ خوانیم.
مشکل امثال ما اینجاست که به جای علوم انسانی ، مهندسی خوانده ایم.
آدم جماعت دسته بندی بر نمی دارد سولوژن جان ØŒ هر آدم یونیک است Ùˆ دستهء خودش را دارد . Øالا اگر ما برای راØتی خودمان سعی داریم دستهء (1) Ùˆ (2) مشخّص کنیم ØŒ آنها تقصیری ندارند.
شاید هم دارم زیاده اغراق می کنم.
از این دسته Ø¡ دومی ها هم یک زیر دسته هست Ú©Ù‡ واقعا دوستش داری ولی همینقدر Ú©Ù‡ Ú¯Ùتی اØمق است ØŒ البته دوستت هم دارد ولی آنقدر خودش برای خودش مهم است Ú©Ù‡ هر وقت دلش بخاهد جواب نمیدهد ØŒ دوباره زنگ میزنی ØŒ ایمیل میزنی Ùˆ ….
به درک واصلش میکنی ، بعد از مدتی زنگ که میزند دلت برایش قیژ قاژ می رود یکی میزنی تو سرخودت یکی تو سر زندگی!
Ú†Ù‡ کسانی خاطر عالی جناب را مکدر کردهâ€Ø§Ù†Ø¯ØŸ باشد Ú©Ù‡ شعلهâ€Ù‡Ø§ÛŒ سوزان خشم مقدس ايشان را در بر گيرد Ùˆ همانا روی برگرÙتن سولوژنوس از خلق، بزرگâ€ØªØ±ÙŠÙ† عذاب است مر ايشان را.
—–
به طور Ú©Ù„ÛŒ با شماره (2) مواÙق‌َم. هر چند بعضی‌ها را دوست داری جزو رÙقای نزديک‌ات باشند، ولی خوب، نمی‌شود. Ùˆ با اين Ú©Ù‡ ممکن است متهم بشويم به ديد ابزاری، اما نگاه داشتن آدم‌ها، به‌تر از چال کردن‌شان است. بسياری را بايد در آب نمک -همان fun Ùˆ اين جور روابط- نگاه داشت تا شايد زمانی Ùرصت‌ای دست دهد Ú©Ù‡ به Ø³Ø·Ø Ø¨Ù‡â€ŒØªØ±ÛŒ برويد. Ùˆ البته، Øکيم می‌گويد Ú©Ù‡ fun is fun.
تامل برانگیز…
به قول يارو Ú¯Ùتني: زدي تو خال رÙيق! مقوله اي رو Ù…Ø·Ø±Ø ÙƒØ±Ø¯ÙŠ كه مدتهاست روي مخ من داره يورتمه ميره. من تØمل Øر٠شنيدن Ùˆ مورد سوء استÙاده قرار گرÙتن رو ندارم، چندان هم با fun رابطه اي ندارم كه بخوام به قول خوت با اÙراد گروه 2 مثل خودشون باشم. از طرÙÙŠ اگه بخواي دنبال آدماي گروه 1 يا همون رÙيق درست ودرمون بگردي؛ عمرمون رو تل٠كرديم. نتيجه اش تنها موندنه. رÙيقي كه بشه بهش Ú¯Ùت رÙيق توي قرن بيست Ùˆ يكم وجود نداره.
به هر Øال تنهايي بهتره؛ به گمانم. هر Ú†ÙŠ باشه هر چيزي يه قيمتي داره.
مواÙÙ‚ دست‌بندی آدم‌ها راستش نیستم، گرچه اگر من را می‌خواستی دسته‌بندی Ú©Ù†ÛŒ دسته Û² هم اØتمالا به زور می‌شدم، نظرم پس آن‌قدرها هم بی‌غرض شاید نیست! 😉
اما دوستی‌های عمیق از نظر من روی پای خودشان می‌ایستند، نیاز به یادآوری و confirm و reconfirm کردن هر روزه ندارند. توقع و تکل٠هم درشان آن قدر نیست، چون اعتماد هست.
این را هم ببین:
آهای! لینکی که گذاشته بودم غیب شد! پس این بار گذاشتمش زیر اسمم.
ضمنا از Ùرصت استÙاده می‌کنم Ùˆ بخش نامشخصی از پست قبلی را تکذیب می‌کنم!
نمیشه رÙتار آدم ها رو بهمین راØÙ†ÛŒ طبقه بندی کرد…تازه آدم ها سیال هستند…یه روز دوست داری سر به تن کسی نباشه…Ùردا عاشقش میشی
……
عجب دل پری داری! آقا شما Ú©Ù‡ ما رو هیچ وقت تØویل نگرÙتی! پس خیالم راØته Ú©Ù‡ من یکی از این جماعت نمی تونم باشم!
link kardam in matlab ro tuye yeki az weblogham
ba ejaze
سلام.نوشته هاتون تامل برانگیزه.خوشØال Ù…ÛŒ شم سری به من بزنید!
بند Ù¾ بدنم رو لرزوند. انسانی Ùقط به خاطر Ú¯Ùتن چند جمله اØمقانه Ú©Ù‡ اØتمالا هیچ Ù†Ùعی هم به گوینده اش نمی رسونه باید تنها بشه. Ú†Ù‡ خسران عظیمی!
خب! دیگران هرچه Ú©Ù‡ بوده را Ú¯Ùته‌اند!
درباره‌ی دسته‌بندی٠آدم‌ها هم، ممم، هیچ کاری‌ش نمی‌شود کرد Ùˆ ازش گریزی نیست چون برای کار علمی -یا Øتّا Ùهم ساده‌ی ذهنی، گرچه نمی‌دانم اصلاً این دو تا Ùرقی با هم دارند یا نه!- ضروری‌ست. امّا اشکال کار این‌جاست Ú©Ù‡ این‌جور دسته‌بندی‌ها در علوم انسانی Ú©Ù…ÛŒ Ùاشیستی اند! چون سوژه‌ی بررسی ناسلامتی آدم است Ùˆ نه Ùنر یا خازن مثلاً!
دلت پره انگاری! به نظر من آدمها (موØودات بیوشیمیایی/مکانیکی) رو نباید زیاد جدی گرÙت.
راستی، رسیدن به خیر…
آدمها گاهی زیادی عجیب Ù…ÛŒ شوند. خیلی از اوقات به سودهای Ù„Øظه ای شان Ùکر Ù…ÛŒ کنند Ùˆ بلندمدتها را نادیده Ù…ÛŒ گیرند. برای همین است Ú©Ù‡ مثلا یک روز Ù…ÛŒ بینی صمیمی ترین دوست ات کاری با تو Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ از دشمنت بعید است!
گاهی آدمها Ùکر نمی کنند. برای همین است Ú©Ù‡ خاطر دوستی را مکدر Ù…ÛŒ کنند. گاهی با برنامه ریزی با قصد شخصی Ùردی را نادیده Ù…ÛŒ گیرند Ùˆ یا کاری Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ دوستی ناراØت Ù…ÛŒ شود.
خوب به نظرم در مورد طرز برخورد با چنین آدمهایی نخستین چیزی Ú©Ù‡ Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒ شود Ùˆ مهم است این است Ú©Ù‡ ضرری Ú©Ù‡ این آدمها به دنیای اطرا٠تو Ù…ÛŒ زنند چقدر عظیم است؟! Ùˆ این Ú©Ù‡ به کدام یک از دسته آدمهای بالا تعلق دارند.
اگر دوستی میانه تو Ùˆ دوست دیگرت را به هم Ù…ÛŒ زند به نظرم جای دادنش در دسته دو Ù…Øال است مگر این Ú©Ù‡ خودت برای دوست دومت تبدیل به شخصی شوی Ú©Ù‡ ارزشی برای دوستی تان قایل نیستی.
Ùرض Ú©Ù† دوستی داری Ú©Ù‡ بیش از 10 سال با او دوستی Ùˆ این اواخر متوجه Ù…ÛŒ شوی Ú©Ù‡ او شدیدا به تو Øسادت Ù…ÛŒ کند Ùˆ نسبت به تو عکس العمل نشان Ù…ÛŒ دهد به Ù†ØÙˆÛŒ Ú©Ù‡ Øتی اطراÙیانت هم متوجه این موضوع Ù…ÛŒ شوند! به نظر خودت دوست ماندن با این آدم به ØµÙ„Ø§Ø ØªÙˆØ³ØªØŸ!
بقیه اش را بعدا می گویم!!!
سولوژن عزيز داغ دلمو تازه كردي. خيلي وقته درگير اين مسائلم Ùˆ دلم مي خواد بتونم آدمهاي اطراÙÙ… رو دسته بندي كنم. ولي هنوز به نتيجه نرسيدم. اØتمالا نمي تونم چون اصلا كار ساده اي نيست اين دسته بندي كردن آدمها. راجع به دوستي هاي واقعي Ùˆ غير واقعي Ùˆ چگونگي تشخيص اين دو از هم ازت درخواست همÙكري كرده بودم كه خوب مي تونم از اين پستت يه چيزايي بگيرم.
خدا به داد برسه ما رو جزو كدام گروه قرار دادي؟
دوست عزيز
Ùکر مي کنم شبيه عناويني Ú©Ù‡ Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÙŠØ´Ù‡ (مثل از خودتون بگيد . بازي شب يلدا Ùˆ … از Ú†ÙŠ خوشتون مياد! چرا از ايران ميريد؟ Ùˆ … Ú©Ù‡ بلاگرها در پستي در موردش مي نويسند ) اين مبØØ«ØŒ بØØ« روزيه. اين روزا بلاگ هايي رو خوندم Ú©Ù‡ مبتلا به اين موضوع در عالم Øقيقي (جامعه خودمون) هستند . عالم مجازي هم داره از اين قضايا! جالبيه موضوع اينجاست Ú©Ù‡ اين موضوع غالبا به جنسيت اÙراد بر نمي گرده. نمي دونم Ùرهنگيه، سياسيه Ùˆ … !!!
من از مطالبتون خيلي وقته لذت مي برم دوست عزيز 😉
شايد شعور ندارند؟
منم با نظر سهيل مواÙقم! كلاً آدم در زندگي نبايد پوزخند زدن از نوع تلخ Ùˆ همينطور شيرينش را به
” كليهء اشياء اعم از آدم Ùˆ طبيعت Ùˆ ماشين Ùˆ اÙكار” Ùراموش كند.
من تا مدتها شخصي را وارد مجموعه “دوستان” خود نميكردم مگر اينكهمطمئن شوم كه او مي تواند جز گروه2 از دسته بندي شما باشد.معمولاهم بقيه اÙرادي هم كه Ùيلتر ميشدند خود به خود از من دور ميشدند Ùˆ من هم لزومي به ØÙظ رابطه با انها اØساس نمي كردم.البته الان هم تقريبا همان روال سابق ادامه دارد!!ولي در ادامه ÙŠ آن دچار شك شده ام چرا كه قضاوت آن اÙرادي كه Ùيلتر مي شوند بعد از Ùيلتر شدن معمولا (شايد بر اثر قطع ارتباط ناگهاني من)به شدت عليه من ميشود.
كامنت Ø®.دم را كه دوباره خوندم Ùهميدم دو گروه 1Ùˆ 2 را اشتباهي نوشتم !كه بدين وسيله Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ù…ÙŠ نمايم!!!
سلام
مطلب جالبی بود. Ùقط به نظرم خيلی مکانيکی به آدم ها نگاه کردی، شايد اين جوری ها هم نباشه. مثلاً بقيه Ú©Ù‡ با خودت برخورد ميکنند شايد مثل تو Ùکر نکنند. تو اينجا عامل طر٠مقابل Ùˆ اينکه چجوری نسبت به تو Ùکر ميکنه نه ديده گرÙتی.
بگذار ÙŠÚ© خاطره از خودت بگم. سال های اول ÙŠÚ© يا دو برخورد باهات داشتم خوب من Ú©Ù‡ تو ذهن تو نبودم به نظرم مغرور اومدی، نميدونستم نسبت به آدم ها اينقدر مکانيکی Ùکر ميکنی، سعی نکردم دوست بشام باهات. ÙŠÚ© يا دو سال بعد سر اينکه کجا ميخوای بری Ùˆ Ú©ÛŒ ميخوای دÙاع کنی، چرا اين دانشگاه چرا اون دانشگاه سر صØبتمون با هم باز شد. اين دÙبه نظرم آدم مغرور نرسيدی. هرچند Ú©Ù‡ تو رÙتی ÙŠÚ© جا من رÙتم ÙŠÚ© جا ديگه نشد وارد ÙŠÚ©ÛŒ از اون دسته ها بشيم ولی از قرار بازم اشتباه ÙŠÚ© جايی از تØليل من مشکل داشته تو Ø´Ú©Ù„ دسته بندی ات رو اوم موقع عوض کرده بودی.
به هر Øال نوشته خيلی جالبی بود، Ùقط ÙŠÚ© چيزی: بازی موقع ها آدم اينقدر نداری اطراÙت Ú©Ù‡ بخوای بريز بپاش Ú©Ù†ÛŒ Ùˆ ÙŠÚ© سری رو بگذاری ال٠يک سری رو بگذری گروه ب. وضيعتی Ú©Ù‡ الان من دارم.
موÙÙ‚ باشی
من ØªØ±Ø¬ÛŒØ Ù…ÛŒ دم Ú©Ù‡ در همون برزخ بمونم، چون اصولا آدمها را نمی شود در دسته خاصی قرار داد. البته بعضی ها بعد از مدتی کاملا تکلیÙشان مشخص Ù…ÛŒ شود Ùˆ باید آنها رو Ùیلتر کرد.از طرÙÛŒ با آدمهایی Ú©Ù‡ پاسخ نوسانی دارند Ùˆ آنها Ú©Ù‡ روابطمان Ùقط به یک سلام Ùˆ علیک Ù…Øدود Ù…ÛŒ شود باید همان سرخوشانه باشیم، گرچه من شخصا از روابط سرخوشانه چندان خوشم نمی آید، اما در مقابل چنین اÙرادی چاره ای جز این نیست…
…بØØ« جالبی بود. لذت بردم. ممنون 🙂
داشتم می‌گÙتم.
سهوا انجام‌دادن کاری ممکن است در نظر خیلی‌ها مستØÙ‚ بخشایش باشد. خوب من معتقدم گاهی این‌طور است. اما گاهی هم، همین سهوا خطا انجام‌دادن نشان از خطای دیگری دارد Ú©Ù‡ قابل بخشش نیست.
یک نکته‌ی Ú©ÙˆÚ†Ú© دیگر هم اضاÙÙ‡ کنم. آن هم این‌که آدم‌ها هرچه مقام Ùˆ منزلت‌شان بیش‌تر باشد سقوط‌شان به سبب این‌گونه رÙتارهای‌شان شدیدتر است.
به عنوان یک جمع‌بندی نهایی، سیاست خودم را در این زمینه بگویم بد نیست. من با آدم‌های زیادی ارتباط دارم. همیشه از آشنا شدن با اÙراد جدید شادمان می‌شوم. از بودن در جمع‌های مختل٠لذت می‌برم Ùˆ تا Øد امکان تلاش می‌کنم به‌ام خوش بگذرد Ùˆ از جمع استÙاده ببرم.
اما متقابلا در انتخاب دوستان‌ام سخت‌گیر هستم. چون می‌دانم تا زمانی Ú©Ù‡ طر٠دوست‌ام نیست از او انتظاری ندارم Ùˆ به خاطر این Ø³Ø·Ø ØªÙˆÙ‚Ø¹ صÙر کم‌تر از دست‌اش ناراØت می‌شوم. اما زمانی Ú©Ù‡ کسی در دسته‌ی دوستان صمیمی من قرار بگیرد. رÙتارش برای‌ام مهم می‌شود. دوست دارم مورد توجه‌اش باشم. دوست دارم هر از گاهی سراغ‌ام را بگیرد Ùˆ مهم‌تر از این دوست دارم کمک‌اش کنم Ùˆ به‌گونه‌ای شادمان‌اش کنم. Ùˆ به نظرم طرÙ‌ام باید خیلی امتØان پس داده باشد تا در این دسته قرار گرÙتن‌اش آزارم ندهد.
Ùˆ البته به نظرم این تا Øد قابل قبولی نادرست می‌آید Ú©Ù‡ آدم صر٠یک آشنایی در گذشته Ú©Ù‡ از جنس‌ای جدای از دوستی بوده (مثلا رابطه‌ی یک شاگرد با استادراهنمای‌اش یا معلم‌اش) Ùˆ یا Øتی یک رابطه‌ی کاملا معمولی اما طولانی (مثلا 4 ساله) بیاید کسی را وارد دسته‌ی دوستی‌اش کند Ú©Ù‡ تقریبا ربط‌ای به او ندارد. آدم‌های برای دوست‌شدن نیاز به Ù…Ùاهیم مشترک دارند. نیاز به علایق مشترک دارند Ùˆ از آن مهم‌تر نیاز دارند به هم مربوط باشند!
آقای نوروزی هنوز Ú©Ù‡ هنوز است برای من یک معلم خوب، دوست‌داشتنی Ùˆ همه‌چیزدان است. بعد از 8 سال با وجود تمام روابط Ùˆ … من هنوز هم اگر بخواهم از او یاد کنم او را یکی از به‌ترین معلم‌های‌ام می‌دانم Ùˆ ادعا نمی‌کنم Ú©Ù‡ او دوست من است!
بگذریم … این مقوله خیلی پیچیده است. امیدوارم تا Øد ممکن برای کسی رخ ندهد. چون اندوه نادیده‌گرÙته‌شدن توسط یک دوست- به آن Ù…Ùهومی Ú©Ù‡ من بدان معتقدم – گاهی می‌تواند طاقت‌Ùرسا باشد.
سلام
جالبه . باید باور کنیم Ú©Ù‡ زندگی داره آدمها رو به سمتی Ù…ÛŒ بره Ú©Ù‡ واقعا مکانیکی شدن. این مکانیکی شدن نه تنها در قلبشون تاثبر گذاشته بلکه ذهن Ùˆ ØاÙظشون رو هم نابود کرده. من Øس Ù…ÛŒ کنم الان خیلی ها جای ROM دارند از RAM استÙاده Ù…ÛŒ کنند. آدمهایی Ú©Ù‡ Rom دارند هاج Ùˆ واج Ù‡ÛŒ Ùکر Ù…ÛŒ کنند ØŒ سعی Ù…ÛŒ کنند درک کنند ØŒ سعی Ù…ÛŒ کنند به دوستان RAM دار چیزهایی رو یاد آوری کنند … اما خوب RAM خاصیت خاص خودش رو داره Ùˆ قطع شدن جریان – Øالا هر جریانی ØŒ ØاÙظش رو پاک Ù…ÛŒ کنه. شاید تقصیر خودشون هم نباشه ها ولی باید قبول کنیم جنس آدما داره تغییر Ù…ÛŒ کنه!
اين کامنت شما پای مطلب ژاک برل خوانا نيست. ما هم کنجکاوی Ø®Ùه‌مان کرده …به داد برسید!
(آدرس ايميل را عمداً ناقص وارد Ù…ÛŒ کنم. اگر اØيانا ايميل خواستید بÙرستید آدرس صØÙŠØ Ø¯Ø± وبلاگ بنده موجود است)
هه هه…”مطلب” Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ عرض کنم!
این چند روز دیدم Ú©Ù‡ من هم ظاهراً نانوشته همین دسته بندی ها رو دارم ØŒ با این تÙاوت Ú©Ù‡ روی یک پیوستار واقع شدن.
البته هنوز مطمئن نیستم.
این را هم مواÙÙ‚ ام Ú©Ù‡ : “بعضی موقع ها آدم اينقدر نداری اطراÙت Ú©Ù‡ بخوای بريز بپاش Ú©Ù†ÛŒ Ùˆ ÙŠÚ© سری رو بگذاری گروه ال٠يک سری رو بگذری گروه ب.”
====
کاش مثل٠یلدا بازی و امثالهم یک چنین چیزهائی موضوع وبلاگ نویسان می شد.
hala kefekresho mikonammibinamcheghadr ziyadshodan doostaee ke faghat fun ghaziye moheme too doostishun…!!
سولوژن جان، چقدر ØرÙات Øر٠دل من هم هست…
می‌گن هنرمند واقعی همینه Ú©Ù‡ Øر٠دل مردمو بزنه دیگه:)
من Ú©Ù‡ عمرا می‌تونستم این‌جور علمی تموم دوستای نامردمو یکی یکی دراز کنم:) خوش به‌Øالت!
سولوژن جان، ÙŠÚ© دسته​ی ديگر از دوستان هم وجود دارند، دوستايی Ú©Ù‡ ممکنه سال​ها نبينيشون Ùˆ اØساس Ù†Ú©Ù†ÛŒ Ú©Ù‡ لازمه Ú©Ù‡ هر چند وقت ÙŠÚ© بار باشون تماس بگيری Ùˆ اØوالشون رو بپرسی (Ùˆ اون​ها هم بات تماس نمي​گيرند)ØŒ ولی وقتی بعد از سال​ها می​بيني​شون، Øس می​کني Ú©Ù‡ همون دوستای صميمی قبلي​ان، Ùˆ می​تونی باشون راØت باشی Ùˆ بشون اعتماد Ú©Ù†ÛŒ. بعضی از به​ترين دوستان من از اين دسته​ان.
[ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø³ÙˆÙ„ÙˆÚ˜Ù†: این کامنت ربطی به این پست ندارد.]
چرا Øتما زنه باید کتک Ù…ÛŒ خورده Ùˆ آزار Ù…ÛŒ دیده Ú©Ù‡ تقاضای طلاق کنه؟ تا وقتی یه غذا مسمومت نکرده ØÙ‚ نداری بگی نمی خوای بخوریش؟ پس ØÙ‚ انتخاب آدمها Ú†ÛŒ میشه؟ من میگم تا دیروز زنا به خاطر دوزار پول Ùˆ یه سق٠بالای سر اصلا به اینکه Ù…ÛŒ تونن در مورد ادامه زندگی با یه مرد تصمیم بگیرند Ùکر هم نمی کردند ولی الان میان وارد بازار کار میشن Ùˆ Ù…ÛŒ بینند اونچه Ú©Ù‡ ادما رو مجبور به زندگی با هم Ù…ÛŒ کنه نباید پول باشه. اصلا من قصد ارزش دادن به طلاق رو داشتم. من بØØ« “مهریه صدملیون تومنی” رو کردم Ú©Ù‡ اتÙاقا آقایون همیشه باهاش مشکل دارند ولی در این مورد هیچ کس Ù†Ú¯Ùت آهان خب خوبه Ú©Ù‡ این خانم به خاطر تلکه کردن مرد موضوع طلاق رو پیش نکشیده Ùˆ نخواسته مرد رو به خاک سیاه بشونه. این خانم با اینکه Ù…ÛŒ تونسته مهریه اش رو یگیره ( به دلایلی Ú©Ù‡ نمی تونم بگم چون ممکنه برای دوستم مشکل ایجاد بشه) ولی از خیرش گذشته با اینکه شوهرش بسیسار پولداره Ùˆ Ù…ÛŒ تونسته این پول رو به راØتی بهش بده
کامنت‌های جالب‌ای دریاÙت کردم. از همه ممنون‌ام. (:
روزی خواهد آمد -شاید خیلی نزدیک- که پاسخ‌شان خواهم داد.
آقایی تو شهر ما برای انتخابات نامزد شده بود ØŒ نمی‌دانم ارشد یا دکترای ریاضی داشت ØŒ شعارش این بود ” Ùˆ خداوند جهان را به زبان اعداد Ø¢Ùرید …”
زیادی راست Ú¯Ùته بود ØŒ Ùکر کنم به همین دلیل رای نیاورد!
من هم دچار همین مشکل شدم Ùˆ همین مشکل را برای دیگران هم ایجاد کرده ام. دوستی داشتم بعد از 7 سال دوستی بدون هیچ دلیلی دوستی را بهم زد Ùˆ غیب شد . خودم هم 6 سال پیش همین بلا را سر یکنÙر از دوستانم آوردم .برای من هم سوال شده اما Ùکر میکنم یک امر جمعی شده دوستیها الکی Ùˆ زود گذر شده Ùˆ من دارم Øسرت دوستهای پدرم را میخورم Ú©Ù‡ از 5 سالگی تا 65 سالگی دوستیشان ادامه دارد Ùˆ نسل ما کجا ایستاده است.مسعود کیمیایی در کتاب (جسدهای شیشه ای) میگوید( بعضیها مثل چای شیرین هستند اما بعضیها مثل چای تلخند باید با قند بخوریشون) Ùکر کنم نسل ما از دسته دوم هستند. در پایان از اینکه این مبØØ« را باز کردی از تو متشکرم.
نبايد ديد.نبايد شنيد.جز مرگ مغزي چيزي به دنبال ندارد. مبادا Ùكر كني جز با مقدار زيادي الكل در خونت مي توني خيليا رو تØمل كني. انسان ها جزيره هاي تنها Ùˆ مجردن. سايه ابر Ùˆ آشنايي را هم Ùقط دلت مي سازد كه خوشØال باشد.هه. يا چيزي تو همين مايه ها…
البته یک Øالت دیگر هم هست.
یک رÙیق قدیم داری. با او همکلاسی هستی. با او هم Ù…ØÙ„ÛŒ هستی. Ùˆ هزار “با او” دیگر.
همه اطلاعات تماس او را هم داری … Ùˆ آگاهی از Øجم شادی او از دیدن تو!
Ùˆ تو … نمیدانم! شاید وقتی دیگر!