باله‌ی سنگی باله‌ی سنگی July 18, 2007 SoloGen Comments 11 comments Emmenez moi (by Charles Aznavour) (MP3 – 3.3MB)
عکس قشنگیه. هنوز مویسقی را گوش ندادم. امیدوارم خوب Ùˆ خوش باشی. اگر بخواهم در مورد عکس نظر بدم باید بگم Ú©Ù‡ کادر برندی خوبه اما به نظر Ùضای رقاص سنگی در سمت Ú†Ù¾ کمه. Øرکت باله اØتیاج به Ùضا داره Ùˆ اینو باید توی عکس نشون بدی. اینطوری Ú©Ù‡ من Ù…ÛŒ بینیم این بالرین تا چند ثانیه دیگه به شدت به دیوار سمت Ú†Ù¾ برخورد Ù…ÛŒ کنه. (:
Emmenez moi au bout de la terre Emmenez moi au pays des merveilles Il me semble que la misère Serait moins pénible au soleil take me to the edge of the world take me to the marvelous lands It seems to me that the misery is less painful in the sunshine… It awoke lots of old soft memories from my childhood, thank you!
آدم هر چیزی رو می تونه تو وبلاگستان پیدا کنه! این هم یکی از چیزهای عجیب!
با نظر رامين در مورد عكس كاملا مواÙق‌ام. در Øقيقت بالرين بايد كمي راست‌تر در كادر قرار مي‌گرÙت. يك جور‌هايي بايد بدن‌اش روي خط طلايي عكس قرار مي‌گرÙت.
عجب عکس باØالیه. نرمی تن یه بالرین رو با سختی سنگ نشون داده. مثل اینه Ú©Ù‡ یکی با چرخ گوشت دنبال دول آدم بدوه Ùˆ بگه می‌خوام نازت کنم. خیلی قشنگ بود.
به رامین: ممنون! (: شاید باید Ú©Ù…ÛŒ این ورتر می‌گذاشتم‌اش. مشکل درخت‌های سمت Ú†Ù¾ بودند. به اسپریچو: خواهش می‌کنم! به ماکان: واقعا! ولی Ú†Ù‡ بخش‌اش عجیب‌تر بود؟ به از زندگی: (: به لنیوم: من سرش را گذاشتم آن‌جا! مشکل درخت‌ها بودند Ú©Ù‡ اگر قاب را از سمت Ú†Ù¾ ادامه می‌دادند، تصویرم را شلوغ می‌کردند. به ندا: تغییر کاربری‌ی خوبی است؟ Øداقل خوش‌آواتر است! (; به جالبیات: من از مثال شما تشکر می‌کنم!!!
با همه سنگی بودنش آدم نرمی Ùˆ انعطا٠بدن بالرین رو به خوبی Øس میکنه. زیباست.
به شانه بسر: (: به ابوالÙضل: هممم … شاید، شبیه است. اما این‌جا پانصد کیلومتری پایین‌تر از مرز کانادا است به گمان‌ام.
11 thoughts on “باله‌ی سنگی”
عکس قشنگیه. هنوز مویسقی را گوش ندادم. امیدوارم خوب Ùˆ خوش باشی. اگر بخواهم در مورد عکس نظر بدم باید بگم Ú©Ù‡ کادر برندی خوبه اما به نظر Ùضای رقاص سنگی در سمت Ú†Ù¾ کمه. Øرکت باله اØتیاج به Ùضا داره Ùˆ اینو باید توی عکس نشون بدی. اینطوری Ú©Ù‡ من Ù…ÛŒ بینیم این بالرین تا چند ثانیه دیگه به شدت به دیوار سمت Ú†Ù¾ برخورد Ù…ÛŒ کنه. (:
Emmenez moi au bout de la terre
Emmenez moi au pays des merveilles
Il me semble que la misère
Serait moins pénible au soleil
take me to the edge of the world
take me to the marvelous lands
It seems to me that the misery
is less painful in the sunshine…
It awoke lots of old soft memories from my childhood, thank you!
آدم هر چیزی رو می تونه تو وبلاگستان پیدا کنه! این هم یکی از چیزهای عجیب!
Wow !
با نظر رامين در مورد عكس كاملا مواÙق‌ام. در Øقيقت بالرين بايد كمي راست‌تر در كادر قرار مي‌گرÙت. يك جور‌هايي بايد بدن‌اش روي خط طلايي عكس قرار مي‌گرÙت.
تبریک می گم تغییر کاربری وبلاگتونو!
عجب عکس باØالیه. نرمی تن یه بالرین رو با سختی سنگ نشون داده. مثل اینه Ú©Ù‡ یکی با چرخ گوشت دنبال دول آدم بدوه Ùˆ بگه می‌خوام نازت کنم. خیلی قشنگ بود.
به رامین: ممنون! (: شاید باید کمی این ورتر می‌گذاشتم‌اش. مشکل درخت‌های سمت چپ بودند.
به اسپریچو: خواهش می‌کنم!
به ماکان: واقعا! ولی چه بخش‌اش عجیب‌تر بود؟
به از زندگی: (:
به لنیوم: من سرش را گذاشتم آن‌جا! مشکل درخت‌ها بودند که اگر قاب را از سمت چپ ادامه می‌دادند، تصویرم را شلوغ می‌کردند.
به ندا: تغییر کاربری‌ی خوبی است؟ Øداقل خوش‌آواتر است! (;
به جالبیات: من از مثال شما تشکر می‌کنم!!!
با همه سنگی بودنش آدم نرمی Ùˆ انعطا٠بدن بالرین رو به خوبی Øس میکنه. زیباست.
آسمون و درخت‌ها آدم رو ياد كانادا می‌اندازن!
به شانه بسر: (:
به ابوالÙضل: هممم … شاید، شبیه است. اما این‌جا پانصد کیلومتری پایین‌تر از مرز کانادا است به گمان‌ام.