چَشم‌های‌ام چَشم‌های‌ام August 29, 2007 SoloGen Comments 3 comments چَشم‌های‌ام می‌سوزند، Ø®Ùشک‌اند؛ از دیدن دوردست‌هایی Ú©Ù‡ نزدیک نیامد.
“ديدن” يا “نگاه كردن” به دوردست‌هايى كه …ØŸ! به نظرم “ديدن” يك جور معناى تØقق در خودش دارد.
اÙÙ‡ اÙه، همین الان publication and technical reports تون رو خوندم. واییییی!:O واقعاً دارم از خجالت آب Ù…ÛŒ شم بابت پرسش آب سرد Ùˆ گرم!!!!!!! این رو از شما نباید Ù…ÛŒ پرسیدم! از سال 1997…!!! سیما راست Ù…ÛŒ گقت Ú©Ù‡ شما در Øد یه دانشمند هستید. شما خود دکتر Ùرخی هستید! دچار خود اØمق بینی شدم:)
به اسپریچو: شاید، نمی‌دانم. سراب را می‌نگرند یا می‌بینند؟ به آرام:‌ ای بابا … شرمنده می‌کنید! آن چیزهایی Ú©Ù‡ آن زمان نوشتم به درد همان زمان می‌خورند Ùˆ الان ارزش چندانی ندارند. در ضمن Ùکر نکنم هنوز کار ویژه‌ای کرده‌ باشم.
3 thoughts on “چَشم‌های‌ام”
“ديدن” يا “نگاه كردن” به دوردست‌هايى كه …ØŸ!
به نظرم “ديدن” يك جور معناى تØقق در خودش دارد.
اÙÙ‡ اÙه، همین الان publication and technical reports تون رو خوندم. واییییی!:O
واقعاً دارم از خجالت آب می شم بابت پرسش آب سرد و گرم!!!!!!! این رو از شما نباید می پرسیدم!
از سال 1997…!!!
سیما راست Ù…ÛŒ گقت Ú©Ù‡ شما در Øد یه دانشمند هستید. شما خود دکتر Ùرخی هستید!
دچار خود اØمق بینی شدم:)
به اسپریچو: شاید، نمی‌دانم. سراب را می‌نگرند یا می‌بینند؟
به آرام:‌ ای بابا … شرمنده می‌کنید! آن چیزهایی Ú©Ù‡ آن زمان نوشتم به درد همان زمان می‌خورند Ùˆ الان ارزش چندانی ندارند. در ضمن Ùکر نکنم هنوز کار ویژه‌ای کرده‌ باشم.