گاز می‌گیرم
دیده‌اید بعضی روزها دوست دارید بالای پیشانی‌تان پلاکارد نصب کنید Ú©Ù‡ “نزدیک نشوید؛ گاز می‌گیرم!”ØŸ
اعلام کنم امروز از آن روزها است!
پ.ن: بدی‌اش این‌که گاز هم نمی‌گیرم دل‌ام خنک شود.
Ù¾.Ù†.Û²: بیش‌تر از همه Ú†Ù‡ کس‌ای را دوست دارم گاز بگیرم؟ اجازه دهید تصØÛŒØâ€ŒØªØ§Ù† کنم: امروز ØªØ±Ø¬ÛŒØ Ù…ÛŒâ€ŒØ¯Ù‡Ù… Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… را گاز بگیرم؛ مثلا سرمایه‌داری کثی٠را!
—
تکمیلی: در ابتدا باید بگویم Ú©Ù‡ شجاعت کامنت‌گذاران این‌جا را ØªØØ³ÛŒÙ† می‌کنم! (;
در ادامه‌ی این ماجرا باید بگویم Ú©Ù‡ هیچ‌کس‌ای را در این یکی دو روزه گاز Ù†Ú¯Ø±ÙØªÙ… (یا ØØ¯Ø§Ù‚Ù„ خیلی Ù…ØÚ©Ù…!). ØØªÛŒ Ø±ÙØªØ§Ø±Ù… هم به نظرم طبیعی بود (طبق استانداردهای خودم البته!). Ú©Ù…ÛŒ برای دوستان‌ام غر زدم Ùˆ وضعیت بسیار به‌تر شد. هنوز هم البته بدم نمی‌آید گاز Ù…ØÚ©Ù…‌ای از سرمایه‌داری بگیرم، اما بعید است مشکل بزرگ‌ای برای آدم‌ها به وجود بیاورم. اگر به نتیجه‌ای نرسیدم خبرتان می‌کنم.
17 thoughts on “گاز می‌گیرم”
آقا مدتهاست کسی نه ما را گاز Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ نه شاخمان زده نه سنگ طرÙمان پرت کرده (آدم به این باهوشی این طرÙها پیدانکرده ایم!). امروز از این ور ها رد نمیشی Ø§ØªÙØ§Ù‚ÛŒ بیام سر راهت؟ قول میدم قیاÙÙ‡ سرمایه داری کثی٠به خودم بگیرم!
سلام
بلاگتون رو خوندم و از طرز نوشتارتون خیلی لذت بردم
با اجازتون لینکتون رو به blog roll اضاÙÙ‡ کردم
ممنونم از نوشتار های زیباتون
سر بلند باشید
ba shoma emruz hamzat pendari mikoim!
سلام
نه امروز چندان هم روز گاز Ú¯Ø±ÙØªÙ†Ù… نیست!
اما با گاز Ú¯Ø±ÙØªÙ† سرمایه داری کثی٠مواÙقم. هرچند کاش راهی بود تا کمتر طعم گزنده اش ØØ³ شه!
تعدادی از پست هاتون رو خوندم. نوشته هاتون رو دوست داشتم. خیلی زیاد.
منتظر نوشته های بعدیتون هستم.
شاد باشین.
یک نسخه از این قضیه هم هست Ú©Ù‡ می‌گه: نزدیک نشوید، Ø¬ÙØªÚ© می‌اندازم!
البته این نسخه برای Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… خوب بکار می‌رود، مثلا آزادی بیان!
ØµØ±ÛŒØ Ø¨Ø§Ø´ÛŒÙ… آقا جان ØŒ
ما اگر به جای شما بودیم ØŒ به تمام اماکنی Ú©Ù‡ امکان ØØ¶ÙˆØ± “سرمایه دار” به عنوان سمبل سرمایه داری وجود داشت سرک Ù…ÛŒ کشیدیم تا شاید بعد از گاز Ú¯Ø±ÙØªÙ† ایشان ØŒ بعد از چند ماه علائم ابتلا به سرمایه داری در ما مشاهده Ùˆ بعد از گذشت زمان کوتاهی به یک سرمایه دار تمام عیار بدل شویم. ترسمان هم از این بود Ú©Ù‡ مبادا “سرمایه نداری” از ما بدیشان انتقال یابد در این گیر Ùˆ دار! (خیر خواهی)
خوبه!
تازه شدی مثل من!
گاز میگیرم، پس هستم!!!
یه شعری داره Ø´Ùیعی کدکنی ØŒ انگ همین پست تو :
چون صاعقه
در کوره بی صبری ام
امروز
از ØµØ¨Ø Ú©Ù‡ برخاسته ام
ابری ام
امروز
در اولين ÙØ±ØµØªÙŠ ÙƒÙ‡ به دست بيارم، هم خودت رو گاز مي‌گيرم هم اون اÙكار چپي‌التقاطي‌ات رو
خوش بختانه کسی نیست Ú©Ù‡ گازش بگیریم… پس به نیت دیگران دست خودمان را میگازیم…
” کاری ندارم آیا باید “امرداد” به کار برد یا “مرداد”. به این کار دارم Ú©Ù‡ وقتی آن پایین نوشته‌ات می‌نویسی “بی‌شرÙ‌ها” چرا بعدش Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª می‌شوی از ØØ±Ù‌ای Ú©Ù‡ علیه‌ات زده شده است Ùˆ می‌آیی بساط زبان‌شناسی را علم می‌کنی برای اثبات ØØ±Ù‌ات.”
Û±- Ú©ÛŒ Ú¯ÙØª من Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª شدم؟ Ùˆ چجوری به این نتیجه رسیدین؟ اصلاً این طور نبوده.
Û²- پالپ‌Ùیکشن این‌جوریه Ú©Ù‡ یه چیزی می‌نویسی می‌ری. کسی Ú©Ù‡ اقلاًً یک ماه اونجا رو خونده باشه می‌Ùهمه Ú©Ù‡ من منظورم Ú†ÛŒ بوده. من می‌خواستم بگم کسانی Ú©Ù‡ از امرداد Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌کنن Ø´Ø±Ø§ÙØª ندارن؟ هه هه. نه سپینود Ùˆ نه الÙ.میم Ùˆ نه هیچ کس دیگه همچین تصوری نکردن.
Û³- اما از Ù„ØÙ† این کامنتی Ú©Ù‡ برام گذاشتین Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª شدم.
به هادی: نه! گازت نمی‌گیرم، اصرار نکن!
به آیدا: متشکرم!
به Ù¾.: هممم … !
به نهال: لط٠دارید!
به Ù…ØÙ…د: (;
به عابر:‌ بی‌رو در بایستی با ØØ±Ù‌ات مواÙق‌ام. تا وقتی سرمایه‌دار باشی معلوم است Ú©Ù‡ سرمایه‌دار چیز خوبی است. نباشی هم قیام می‌کنی.
به هیرودیا: (:
به آدمیزاد: پس آن‌هایی Ú©Ù‡ هستند Ùˆ گاز Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ می‌شوند، یعنی نیستند؟ (البته از نظر منطقی ØØ±Ù شما چنین چیزی را ایجاب نمی‌کرد).
به مهیار هادی‌زاده: امروز ابری‌ام! قشنگ بود.
به روزبه: هه هه!
به moryabdi: Ù„Ø·ÙØ§ Ù…ØÚ©Ù…‌تر!
قصد Ù†Ø§Ø±Ø§ØØªÛŒâ€ŒØ§Øª را نداشتم. در ضمن Ú©Ù… Ùˆ بیش می‌دانم Ú©Ù‡ شیوه‌ی نگارش‌ات چطوری بوده Ùˆ چطوری هست. دقیقا به دلیل همین شیوه‌ی نگارش است Ú©Ù‡ آن کامنت را برای‌ات گذاشتم.
بگذار بگویم من شرایط را چگونه می‌دیدم/می‌بینم:
من Ùˆ تو هر دو خوب می‌دانیم Ú©Ù‡ برای ØªÙØ³ÛŒØ± هر چیزی لازم است به Ø¨Ø§ÙØªâ€ŒØ§ÛŒ Ú©Ù‡ نشانه‌ای در آن قرار دارد نگاه کنیم. Ù„ÙØ¸ “بی‌شرٔ در Ø¨Ø§ÙØª طنز٠نوشتارت همان بار معنایی‌ای را ندارد Ú©Ù‡ “بی‌شرٔ در Ú¯ÙØªÚ¯ÙˆÛŒ رسمی‌ی بین دو کشور پیدا می‌کند (Ùˆ باز هم کاری ندارم Ú©Ù‡ ما Ø¨Ø§ÙØªâ€ŒØ§ÛŒ یگانه به نام Ø¨Ø§ÙØªÙ “طنز” نداریم Ùˆ “بی‌شرٔ گاهی ممکن است در طنز نیز برخوراننده باشد).
تا این‌جای‌اش مشکل‌ای نیست. مشکل این است Ú©Ù‡ Ø¨Ø§ÙØª نوشتار تو ثابت نیست Ùˆ در طول زمان تغییر می‌کند. این تغییر هم می‌تواند به تدریج باشد (Ú©Ù‡ به دلیل تغییر سبک‌ات روی می‌دهد) Ùˆ هم ناگهانی. ناگهانی‌اش وقتی است Ú©Ù‡ نوشته‌ای کم‌یاب بنویسی در راستای توجیه ادبی‌ی طنز نوشته‌ی پیشین‌ات. نوشته‌ی پیشین‌ات در Ø¨Ø§ÙØªâ€ŒØ§ÛŒ قرار داشت Ú©Ù‡ معنای کلمات چندان جدی نبودند، اما وقتی می‌آیی Ùˆ درباره‌ی “درستی‌”ÛŒ نوشته‌ات شروع به استدلال می‌کنی وضعیت کامل عوض می‌شود. در این صورت من٠خواننده می‌پرسم Ú†Ù‡ Ø§ØªÙØ§Ù‚ÛŒ Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ است Ú©Ù‡ چنین تغییر Ø¨Ø§ÙØªâ€ŒØ§ÛŒ لازم آمده است؟ (در واقع تغییر Ø¨Ø§ÙØª در نوشتار معلول تغییر وضعیت ذهنی‌ات است. اگر وضعیت ذهنی‌ات هم‌چنان در همان Ø¨Ø§ÙØªÙ طنز باقی می‌ماند، دلیل‌ای برای پاسخ جدی به دیگران‌دادن وجود نداشت).
یک پاسخ این است Ú©Ù‡ به‌ات برخورده بود از این‌که کس‌ای نظری مخالÙ٠طنزت داشته است، از طنزت خوش‌اش نیامده، Ùˆ چیزی علیه آن نوشته است. آن وقت من می‌آیم Ùˆ می‌گویم چرا Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª می‌شوی وقتی کس‌ای از طنزت خوش‌اش نیامده. Ùˆ آن وقت تو “دوباره” (طبق این ØªÙØ³ÛŒØ± دوباره؛ وگرنه همان یک‌باره) Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª می‌شوی!
پاسخ دیگر چیست؟ چرا بین این همه آدم‌ای Ú©Ù‡ Ø§ØØªÙ…الا از طنزت خوش‌شان نمی‌آید Ùˆ بد Ùˆ بیراهی هم ممکن است گاهی به‌ات بگویند،‌ این یک مورد به واکنش‌ای منجر شد؟
به هر ØØ§Ù„ زیاد مهم نیست. هدÙ‌ام هم Ù†Ø§Ø±Ø§ØØªâ€ŒÚ©Ø±Ø¯Ù†â€ŒØ§Øª نبود. همین!
پاسخ دیگه اینه Ú©Ù‡ خیلی‌ها با نوشته‌ی شوخی من، برخورد جدی کردن. در این شرایط من هم میام می‌گم به این دلایل از Ú¯ÙØªÙ† امرداد خوشم نمیاد… شما؟
گاز میگیرم؟
آه دندانهای پوسیدهام چگونه خود را چنین بی پروا ÛŒØ§ÙØªÛŒØ¯ØŸ
گاز میگیرم؟
درآن هنگام که سگ خطابت کردند.
(یه Ø¯ÙØ¹Ù‡Ø§ÛŒ اومد )
خب! ØØ§Ù„ا Ú©Ù‡ انگار دندان‌ها کند شده‌ اند شکر خدا!
البتّه من بعضی وقت‌ها ØªØ±Ø¬ÛŒØ Ù…ÛŒâ€ŒØ¯Ù‡Ù… به‌جای نصب پلاکارد، عمل کنم! این را هم Ø§Ù…ØªØØ§Ù† Ú©Ù†ÛŒ بدک نیست: پراکسیس غاÙل‌گیرانه!