خواب عصرگاهی در قطب
Ø¢Ùتاب بر تن‌ Ùˆ پیشانی
غرق در خواب٠شن‌های گرم ساØل‌ای خالی
آرامیده آرام
در اتاق‌ای شیشه‌ای
در انتهای استپ‌های یخ‌زده‌ی قطبی
9 thoughts on “خواب عصرگاهی در قطب”
تو هم از دست رÙتی Ú©Ù‡!
ay baba!
uvq ıvnl oçhfdnk nv rxf fvhd hkshkd ıi lhdu rhfg hkölhnd fi khl oçk nv hç övdhk nhvn jüçv oxvkhıd hsj pjd həv trx nv ıgli hjthr fdhtjnş
خوابیدن در قطب برای انسانی Ú©Ù‡ مایع قابل انجامادی به نام خون در او جریان دارد خطر ناک به نظر Ù…ÛŒ رسد Øتی اگر Ùقط در قالب کلمه باشد.
مصرع دوم با مصرع آخر هم وزنی نداره …تو قطب استپ وجود داره ØŸ .اما Ù…Ùهومش قشنگه.
وقت کردی به مام سر بزن.
مبارك صاØبش [ÙƒÛŒ هست؟] باشد!
D:
ممنون سولوژن جان.
به صورتک خیالی: چرا؟
به sun: چرا؟
به Øمید: زندگی سخت خطرناک است.
به رضا عظیمی: اوه، بله! وزن‌اش نمی‌خواند؛ اما قرار هم نبود وزن‌اش بخواند.
به ابوالÙضل: خواهش می‌کنم!
من چرا پست قبلی رو نديده بودم، نه جدا چرا؟
هر چند الان بيشتر از اون چيزی كه به تولد سال بعدت مونده باشه، از تولد امسالت گذشته اما به هرØال ضمن عرض تبريك، بايد بگم كه نمی‌دونم چرا همه نوامبری‌ها كارشون درسته. [كاملا كلی]
[البته كاش 21 نوامبر به بعد بودی]
دیر اومدم اما … تولدت مبارک …
قطعه بالا منو یاد سکوت بی نهایت زمستونای کوهستان انداخت.
اما چه لذت بخش است سرما وقتي در گرماي 40 درجه در خيابانهاي شرجي زده قدم بزني.