scrambling
scrambleاش می‌کنیم،
و من همیشه یادم می‌آید آن نمودار شانموگام(*) را
که چگونه scrambler کار می‌کند!
(*): شانموگام که همان Shanmugam باشد، نام نویسنده‌ی کتاب مخابرات ۲مان بود. الان که می‌خواستم از نام‌اش مطمئن شوم دیدم که عجب کتاب قدیمی‌ای را به خوردمان داده بودند. کتاب چاپ ۱۹۷۹ است (گرچه واقعا کتاب خوبی بود؛ من که دوست‌اش داشتم).
آیا قوانین Ùیزیک جهانی‌اند؟
در نوشته‌ی پیشین‌ام ضدخاطرات‌گویانه از این Ú¯Ùتم Ú©Ù‡ با وجود این‌که شک٠گاه Ùˆ بی‌گاه در بنیان باورها پسندیده است، اما گاهی لازم است در عمل از Ø´Ú© پرهیز کنیم.
این ØرÙ‌ام Ú©Ù„ÛŒ بود Ùˆ می‌تواند به باورهای گوناگونی بازگردد. اما آن‌چه در ذهن من می‌گذشت به داستان‌ای خاص اشاره دارد.
دو سه شب پیش با سامان، یکی از دوستان‌ام، شام می‌خوردیم Ùˆ بØØ« می‌کردیم.
بØØ« به این‌جا کشید Ú©Ù‡ آیا اگر ما پدیده‌ای را بر روی زمین مشاهده می‌کنیم، می‌توانیم تعمیم‌اش دهیم به نقاط دور عالم؟
به عنوان نمونه [مثلا] می‌دانیم Ú©Ù‡ اتم هیدروژن می‌تواند در Ø·ÛŒÙ‌های خاص‌ای نور بتاباند Ùˆ اتم هلیوم نیز در Ø·ÛŒÙ‌های متمایزی Ùˆ این Ø·ÛŒÙ‌ها بستگی دارد به Ø³Ø·ÙˆØ Ø§Ù†Ø±Ú˜ÛŒâ€ŒÛŒ الکترون در آن اتم‌ها. بدین‌وسیله به Ú©Ù…Ú© Ø·ÛŒÙ‌نگاری می‌توانیم از ترکیب عناصر ستاره‌ای دوردست باخبر شویم. سوال این است Ú©Ù‡ اگر ما روی کره‌ی زمین مشاهده کرده‌ایم Ú©Ù‡ هیدروژن Ùˆ Ùقط هیدروژن -Ú©Ù‡ هیدروژن آن عنصری است Ú©Ù‡ از خواص دیگرش نام‌گذاری‌اش کرده‌ایم- دارای این خاصیت Ø·ÛŒÙÛŒ نیز هست، آیا می‌توانیم نتیجه بگیریم Ú©Ù‡ اگر نور ستاره‌ای را مشاهده کردیم با خواص Ø·ÛŒÙی‌ای شبیه به آن‌چه در آزمایش‌های‌مان با هیدروژن روی زمین مشاهده می‌کنیم، آن‌گاه آن نور ناشی از هیدروژن‌ای است Ú©Ù‡ ما می‌شناسیم Ùˆ نه عنصری ناشناس؟
یا ممکن است “Ùرضا” قوانین Ùیزیکی در دوردست متÙاوت باشند. مثلا جوری باشند Ú©Ù‡ با این‌که خواص‌شان در نقطه‌ای Ú©Ù‡ نتیجه‌شان را مشاهده می‌کنیم دقیقا همان باشد Ú©Ù‡ Ùرضیه‌ی ما پیش‌بینی می‌کند، اما در واقع قوانین دیگری باشند Ú©Ù‡ تاثیر نزدیک‌دست‌شان کامل متÙاوت باشد. اگر این‌گونه باشد، دیگر نمی‌توان Ú¯Ùت Ú©Ù‡ خاصیت ستارگان دوردست همان است Ú©Ù‡ ما تصور می‌کنیم.
این سوال به طور عام‌تر به این باز می‌گردد Ú©Ù‡ آیا قوانین Ùیزیک جهانی هستند یا خیر؟
از دیدگاه من قوانین Ùیزیک “به اندازه‌ی کاÙÛŒ” جهانی هستند.
یعنی با این‌که ممکن است قوانین کوانتوم -بدان صورت Ú©Ù‡ اینک می‌شناسیم‌شان- ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ù‚ÛŒÙ‚â€ŒØ§ÛŒ درباره‌ی همه‌ی شرایط ممکن‌ در جهان ندهند (مثلا در جایی Ú©Ù‡ تاثیرات گرانش قابل صرÙ‌نظرکردن نیست)ØŒ اما می‌توانیم انتظار داشته باشیم Ú©Ù‡ این قوانین در شرایط یک‌سان تا Øد خوبی ثابت‌اند (Ùˆ آن اندکی تÙاوت هم همیشه به این خاطر است Ú©Ù‡ شرایط هیچ‌گاه کاملا یک‌سان نبوده است؛ مثلا در مثال هیدروژن به دلیل دورشدن ستارگان از هم، Ùرکانس نوری Ú©Ù‡ مشاهده می‌کنیم عملا Ú©Ù…ÛŒ به سمت Ùرکانس نور قرمز متمایل می‌شود. با این‌Øال با دانستن قوانین Ùیزیک (مکانیک کوانتوم، اثر دوپلر Ùˆ انبساط جهان) همه چیز دقیقا همان‌گونه است Ú©Ù‡ پیش‌بینی می‌کنیم).
تا جایی Ú©Ù‡ من Ùهمیدم، سامان اعتقادی به این موضوع ندارد در Øالی Ú©Ù‡ این اعتقاد برای من جزو باورهای اولیه است. در واقع این اعتقاد Ú©Ù…Ú© می‌کند Ú©Ù‡ من٠نوعی به عنوان یک دانش‌مند علوم طبیعی (Ú©Ù‡ البته می‌توان Ú¯Ùت Ú©Ù‡ نیستم)ØŒ بدانم Ú©Ù‡ کار بی‌هوده‌ای نمی‌کنم. اگر این باورم سست شود، Ùیزیک‌دان‌بودن از نظرم کار کم‌ارزشی خواهد بود.
اما سوال اصلی این است: چرا من باید به جهانی‌بودن قوانین Ùیزیک باور داشته باشم؟ بنیان چنین اعتقادی چیست؟ آیا می‌توان اثبات کرد Ú©Ù‡ چنین چیزی صØÛŒØ Ø§Ø³ØªØŸ آیا می‌توان این باور را بر گرده‌ی باوری ساده‌تر Ùˆ قابل Ùهم‌تر بنیان کرد؟ مثلا چیزی از جنس اصل اوکام؟ اما باز سوال این است: صØت آن اصل از کجا ناشی می‌شود؟ آیا می‌توان آن را بر اساس استدلالی تØلیلی بنیان نهاد؟
به هر Øال این موضوع برای‌ام جالب بود. از چند Ù†Ùر دیگر از دوستان‌ام نظرشان را پرسیدم. نادر در وبلاگ‌اش به‌ام پاسخ داده است. پاسخ‌اش را در این‌جا بخوانید.
نظر شما چیست؟
نوشته‌ی پیشین‌ام
وبلاگ نادر
پاسخ‌ نادر
شک در نظر و تاثیر عملی‌ی آن
گاهی باید در چیزهایی شک کرد،
اما نه همیشه!
یعنی
لازم است که
به هر Øال
به چیزهایی پابند بود – دست٠کم از جنبه‌ی عملی!
DNA-Driven World
J. Craig Venter (The Richard Dimbleby Lecture Series)
در این سخنرانی Craig Venter درباره‌ی علم، ژنتیک Ùˆ آینده‌ی آن صØبت می‌کند. دیدن یا شنیدن‌اش را به‌تان توصیه می‌کنم.
Craig Venter یکی از اÙراد تاثیرگذار بر پروژه‌ی ژنوم انسان بوده است.
500 Years of Women in Western Art
نظرتان درباره‌ی تکامل چیست؟
چیز خاص‌ای را اØساس می‌کنید جز تکامل لباس پوشیدن؟ (البته اگر کارها دالی Ùˆ پیکاسو Ùˆ یکی دو Ù†Ùر دیگر را کنار بگذاریم).
قبلی‌ها خوش‌گل‌تر بوده‌اند یا جدیدی‌ها؟
چرا بیش‌تری‌ها سرشان را به سمت راست خم کرده‌اند؟
تکمیلی: آیا تصورم از این‌که بیش‌تر سرها به سمت راست متمایل هستند درست است؟ رامین به‌ام گوش‌زد کرد Ùˆ من هم رÙتم شمردم. در مورد بعضی موارد سخت بود تصمیم گرÙتن این‌که سر به سمت‌ای متمایل است یا این‌که مستقیم Ùˆ راست است. اما به هر Øال نتیجه -با اØتمالا Ú©Ù…ÛŒ خطا- این بود Ú©Ù‡ Û´Û¶ Ù†Ùر سرشان به راست متمایل بود (راست خودشان؛ Ú†Ù¾ بیننده!)ØŒ Û²Û¶ Ù†Ùر به Ú†Ù¾ Ùˆ Û±Û¸ Ù†Ùر مستقیم.
مهم نیست
Øالا Ùرض Ú©Ù† یک چیزی Ú¯Ùتی Ùˆ جواب‌ات را نداد؛ Ú†Ù‡ می‌خواهی بکنی؟ Ú†Ù‡ می‌توانی بکنی اصلا؟
ول‌اش کن! مهم نیست. جواب داد که داد، نداد هم نداد.
تو می‌خواستی یک چیزی به‌اش بÙهمانی؛ Ù†Ùهمید، گور باباش!
من و باراک اوباما
وارد این سایت شوید Ùˆ عقاید سیاسی‌ی خود را با کاندیداهای ریاست جمهوری‌ی امریکا مقایسه کنید. این تست، بیست سوال در زمینه‌های سیاست خارجه، اقتصاد، Ù…Øیط زیست، عراق، بهداشت Ùˆ درمان عمومی، تروریسم Ùˆ غیره از شما می‌پرسد Ùˆ عقایدتان را با کاندیداهای مختل٠مقایسه می‌کند.
نتیجه‌ی من، به طور خلاصه، این بود Ú©Ù‡ عقاید سیاسی‌ام بیش‌تر از همه به باراک اوباما (Barack Obama) نزدیک بود: پنج درصد از Ù„Øاظ اقتصادی چپ‌تر بودم Ùˆ شش درصد پیش‌روتر.
برای این‌که ببینم معنای این تÙاوت‌ها چیست، پاسخ‌های خود را با پاسخ‌های او مقایسه کردم.
منشاء تÙاوت‌های‌مان دو چیز بود:
Û±) دیدگاه [نیمه-]شک‌گرای من اجازه نمی‌دهد در مورد خیلی از نظرات چندان مطمئن Øر٠بزنم. در Øالی Ú©Ù‡ من با خیلی موارد مواÙÙ‚ یا مخال٠بودم، او به شدت مواÙÙ‚ یا مخال٠بود.
مثلا باراک اوباما اعتقاد شدیدی دارد Ú©Ù‡ سقط جنین نباید غیرقانونی باشد، اما اعتقاد من به آن شدت نیست. یعنی اعتقاد ندارم پس از گذشت زمان‌ای از بارداری کس‌ای ØÙ‚ دارد به طور دل‌خواه جنین را بکشد.
یا او بیش Ùˆ Ú©Ù… اعتقاد دارد Ú©Ù‡ اÙزایش مالیات بر سوخت‌های Ùسیلی باعث کاهش آلودگی‌ی Ù…Øیط زیست خواهند شد. من در این مورد مطمئن نیستم. زنجیره‌ی تاثیرات پیچیده‌تر از آن است Ú©Ù‡ تنها با اÙزایش یک عامل،‌ Ùقط یک متغیر تغییر کند.
مثلا ممکن است با اÙزایش قیمت سوخت،‌ صنعت خودروسازی کم‌سودتر شود Ùˆ در نتیجه خودروسازان از هزینه‌های R&Dشان بزنند Ùˆ پژوهش بر روی خودروهایی Ú©Ù‡ با انرژی‌های دیگر (مثلا خورشیدی) کار می‌کنند متوق٠شود. این توق٠پژوهش ممکن است در آینده‌ی دراز مدت تاثیرش از کم‌شدن مصر٠سوخت‌های Ùسیلی بیش‌تر باشد.
دیدگاه من در این‌باره پیاده‌سازی‌ی سیاست‌های تشویقی است: تشویق به صورت اختصاص مالیات کم‌تر بر صنایع با انرژی‌های جای‌گزین Ùˆ اÙزایش بودجه‌ی پژوهش‌های مربوط.
البته باز هم بگویم Ú©Ù‡ این‌ها تنها Øدس من است Ùˆ بدون تØلیل‌ای اقتصادی Øر٠قاطع‌ای نمی‌توان زد.
Û²) در مورد یک چیزهایی واقعا اختلا٠نظر داریم. مثلا من اعتقاد ندارم Ú©Ù‡ دور مرزهای کشوری را باید سیم‌خاردار کشید، اما او متمایل به چنین باوری است. یا مثلا من باور دارم Ú©Ù‡ امریکا باید هزینه‌های تسلیØاتی‌اش را Ú©Ù… کند، اما او مخال٠چنین اعتقادی است.
البته Øدس می‌زنم بخشی از این تÙاوت‌ها ناشی از Øساسیت‌های بعضی از موضوعات برای امریکاییان باشد. مثلا جنگ علیه تروریسم، خروج از عراق Ùˆ مساله‌ی مهاجرین غیرقانونی Ú©Ù… Ùˆ بیش جزو مسایل ناموسی‌ی امریکاییان است، Ùˆ دیدگاه بسیار متÙاوت درباره‌شان به باخت زودرس کاندیداها منجر می‌شود.
اما از طر٠دیگر نوع نگاه من به این موضوعات Ùˆ اهمیت‌شان تنها به خاطر نگاه انسان‌مدارانه‌ام است بدون توجه به مصلØت کشور. شاید اگر من -Ùˆ اØتمالا هر کس دیگری- جای او بود در بعضی موارد ‌موضع‌ای به هنجارتر برمی‌گزید.
Øال با همه‌ی این اوصاÙØŒ آیا به من رای می‌دهید؟
مرتبط
* قطب‌نمای سیاسی: لیبرال‌تر و چپ‌تر (باورهای سیاسی‌ی من در سال ۲۰۰۷)
* جهت‌گیری‌ی سیاسی: لیبرال چپ (باورهای سیاسی‌ی من در سال ۲۰۰۴)
سوژه‌ی مشاور و مشاور٠سوژه
شاید یکی از شانس‌های هر Ùردی بتواند این باشد Ú©Ù‡ شخص‌ای بسیار شبیه به خودش (از نظر ذهنی) را در دست‌رس داشته باشد Ùˆ از او مشاوره بگیرد. من ممکن است مشاور خوبی باشم، اما وقتی خودم درگیر مساله‌ای هستم به آن خوبی واکنش نشان نمی‌دهم.
شما چطور؟
یک نکته‌ی برنامه‌نویسی‌ی ساده: متغیرهای یونانی
اگر برنامه‌نویسی‌ی علمی می‌کنید، اØتمال زیادی دارد Ú©Ù‡ بخواهید اسم متغیرهای‌تان را آلÙا،‌ بتا، گاما، تتا، یا دیگر Øرو٠یونانی بگذارید. مخصوصا Ú©Ù‡ راØت‌تر است Ú©Ù‡ Ùرمول‌هایی را Ú©Ù‡ از ابتدا به Øرو٠یونانی نوشته شده است به طور مستقیم به صورت کد در بیاوریم.
مشکل خیلی مرسوم برای ما Ùارسی‌زبان‌ها این است Ú©Ù‡ املای این لغات را به اشتباه می‌نویسیم. مثلا می‌نویسیم teta یا alfa. املای انگلیسی‌ی این لغات متÙاوت است Ùˆ به نظرم به‌تر (Ùˆ زیباتر) است Ú©Ù‡ املای درست‌شان را رعایت کنیم. بعضی از مرسوم‌ها را این‌جا می‌نویسم:
آلÙا: Alpha (Ùˆ نه Alfa)
بتا: Beta
گاما: Gamma (و نه Gama)
اتا: Eta
تتا: Theta (و نه Teta)
کاپا: Kappa (و نه Kapa)
لامبدا: Lambda (و نه Lamda)
رو: Rho (و نه ro)
املا بقیه را می‌توانید از این صÙØه‌ی ویکی‌پدیا ببینید.
تلÙظ Øرو٠یونانی را هم می‌توانید در این‌جا بشنوید.
سال ۲۰۰۸ و هدیه‌ی من به شما
Photo by Mahalie
Mark Knopfler, “Irish Boy,” Cal soundtrack (MP3 – 6.3MB)
سال ۲۰۰۸ مبارک باد! (:
با این‌که هنوز نسبت به تغییر سال‌های میلادی Øس٠غریب٠نو-بودگی را ندارم، اما دیگر آن‌چنان نیز نسبت به آن بی‌تÙاوت نیستم. به هر Øال کم‌ Ùˆ بیش نقطه‌ی شروع سال٠دنیای اطراÙ‌ام است.
راستی این موسیقی و عکس هم مثلا هدیه‌ی سال٠نوی شما!