زندگی‌ی منگنه‌ای
Ø§ØØ³Ø§Ø³ منگنه‌ای را می‌کنم Ú©Ù‡ بین دو منگنه گیر کرده Ùˆ آن دو منگنه خود نیز بین دو منگنه گیرکرده‌اند Ùˆ هر کدام هم بین روز Ùˆ شب گیر Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡â€ŒØ§Ù†Ø¯ درست مثل آن دو منگنه‌ای Ú©Ù‡ مرا گیر انداخته‌اند بین شب Ùˆ روز Ùˆ چون خودم Ú©Ù‡ چون منگنه شده‌ام بین روز Ùˆ شب – Ùˆ هم‌چنین Ø³ØØ±!- Ùˆ ماجرا هم‌چنان ادامه دارد!
پوÙ!
9 thoughts on “زندگی‌ی منگنه‌ای”
آخی!
گیر نکن دیگه!
خودم میام یکی یکی اون منگنه ها رو بازمی کنم!
che feshari ro dari hes mikoni pas!
baba ye omre hame zire in mangene haye zire mangene mundan!
و البته خوش‌ام می‌آید روی‌ام را که در چنان شرایطی بلاگ‌ام می‌آید!
اومدم کمکت:)
خوب آدم بايد تو يه چنين شرايطي روش زياد باشه وگرنه تو ØØ§Ù„ت عادي كه همه بلدن رو داشته باشن.
مثه لیمو Ú©Ù‡ آبشو بگیری با دست …
doost e aziz darsoorat e emkan mara add kon
az danesh amoozan e physic
http://www.adfda.blogfa.com
به لنیوم: ایده‌ی خوبی است!!! ممنون! (:
به sun: البته ما انواع منگنه‌های Ù…ØªÙØ§ÙˆØªâ€ŒØ§ÛŒ داریم.
به سولوژن: بله! رو است دیگر.
به زیتون:‌ دست٠شما درد نکنه!
به بوگی: (:
به روزبه: هممم … شبیه به همان یک‌جورهایی!
همینجوری بی دلیل ازتون خوشم اومده به روزم سربزنین