آب پرتقال نخورید

آب پرتقال نخورید

طرف نوشته بود چون سیانید هیدروژن و آب پرتقال هر دو هیدروژن دارند، پس آب پرتقال نخورید که ممکن است خطرناک باشد. به هر دوی این موارد هم در ویکی‌پدیا لینک داده بود. بعد ادعای‌اش می‌شد که کار علمی کرده.

این هم از وبلاگ‌نویس‌های مشهور و معروف امروزین! حالا من این‌اش را فهمیدم، بقیه‌ی پست‌های‌اش را که راجع به تکنولوژی‌ی روز، سیاست، کامپیوترهای برتر، سفر به فضا، اقتصاد، فلسفه و غیره است چه کار کنم؟ باور کنم؟ باور نکنم؟!

توضیح:‌خیلی چیزها/کس‌های دیگر در زندگی همین‌طوری‌اند، نه؟ فکر می‌کنی طرف دارد هی درست می‌گوید، هی آیه نازل می‌کند، هی باورت می‌شود؛ بعد یک لحظه می‌بینی که ای بابا، نه، طرف انگار گاهی پرت و پلا هم می‌گوید. اتفاقی‌ها، اما خب، یک‌هو پیش می‌آید!

7 thoughts on “آب پرتقال نخورید

  1. فکر کنم اگر دایره موجودیت هرکس را بشود کشف کرد،‌ کافیست. می‌شود آنگاه بقیه حرفهایش را با تردید بنگری. هرکه در دایره خودش حرفش اعتبار دارد. مثل من که دارم موعظه می‌کنم! و در دایره خودم نیستم!

  2. کاملا موافق هستم. ولی این ورطه‌ای است که گاه بزرگان علم و دانش هم در آن می‌افتند چه رسد به ما کوچک‌ترها.

    ااصولا مگر «علم تجربی» چیزی جز تعمیم تجربه‌های محدود به قوانین نامحدود است؟ آیا جز این‌که میلیون‌ها بار دیده‌ایم سیب و سنگ از آسمان به سوی زمین کشیده می‌شوند استدلال دیگری برای قانون جاذبه داریم؟ تا آن‌جا که از ریاضی آموخته‌ایم «استقرا» فقط جمله اول و دوم و سوم و چندم نیست. یک قسمت دیگر هم دارد که «علم تجربی» معمولا از ارائه آن عاجز است: استقرا می‌گوید اگر فرض کنیم جمله nام درست است ثابت کن جمله n+1ام هم درست است. چند درصد قوانین تجربی «ما» که به کمک اصل مفید «اثبات گرایی» آن‌ها را بپذیرفته‌ایم از لحاظ منطق استقرایی می‌لنگند؟

    همه ما گاهی «پرت و پلا» می گوییم . چه بزرگ و چه کوچک. همه ما به عنوان مخاطب باید همیشه هوشیاری منطقی یا علمی‌مان را (در حد بضاعت) حفظ کنیم و از سوی دیگر همیشه آماده باشیم که بپذیریم جایی «پرت و پلا» گفته‌ایم.

  3. من اصلاً نمی‌تونم آدم‌هایی Ú©Ù‡ چرت Ùˆ پرت می‌گن رو درک کنم. چرا نمی‌تونند مثل من همه‌ش حرف‌های منطقی Ùˆ با مدرک Ùˆ سند بزنند؟ Ù…Ú¯Ù‡ مطالعه رو ازشون گرفته‌ند؟ اوف ف ف …

  4. به سردبیر دیپلم: (:

    به علی: بله! دقیقا. و خب، چنین کاری کمی سخت است.

    به سان: مشکل این نیست که هر چیزی ممکن است غلط باشد. مشکل این است که *مطمئن* باشیم چیزی درست است در حالی که غلط است. در اعلام گزاره‌های علمی همیشه باید میزان شک و تردیدمان را بیان کنیم. به بعضی چیزها بیش‌تر شک داریم، به بعضی چیزها کم‌تر.

    به بامداد: در علم همیشه امکان اشتباه است. تا جایی که می‌دانم گزاره‌های علوم تجربی، گزاره‌هایی هستند که احتمال‌ای به آن‌ها بند است (چه تفسیر فرکانس‌گرایانه از احتمال داشته باشیم و چه تفسیری بیزی). هیچ دانش‌مندی منصف‌ای هم احتمال اشتباه بودن حرف‌های‌اش را رد نمی‌کند. مشکل وقتی است که در روند پژوهش و گزارش آن به اشتباه عمل کنیم. مثلا گفته‌ی بررسی نشده‌ی بقال سر کوچه را به عنوان گزاره‌ی علمی به خورد ملت بدهیم، یا این‌که میزان یقین‌مان را نسبت به گزاره‌ای تجربی به طور مشخص بیان نکنیم. چنین اشتباه‌های متدولوژیکی است که از نظر من نگران‌کننده است، وگرنه خطاهای همیشگی در علوم تجربی که کاملا قابل قبول است.

    به جالبیاتی که من دیدم: ای بابا! واقعا ها!

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *