فارسی زبان‌ای عقیم؟

فارسی زبان‌ای عقیم؟

دکتر باطنی را می‌شناسید؟ مقاله‌ی «فارسی زبان عقیم»‌اش را خوانده‌اید؟

محمدرضا باطنی در این مقاله ادعا می‌کند که زبان فارسی زایا نیست. منظورش از زایا این است که بتوان کلمات جدید از ریشه‌ی فعل به دست آورد. او می‌گوید که در زبان فارسی تنها فعل‌های ساده زایا هستند ولی مشکل این است که ما دیگر در زبان فارسی فعل ساده ایجاد نمی‌کنیم و مجموعه‌ی فعل‌های ساده‌ای نیز که در حال حاضر به کار می‌روند بسیار محدود است. امروزه ما به جای فعل‌های ساده از فعل‌های مرکب استفاده می‌کنیم که زایا نیستند. مثلا همین «استفاده می‌کنیم» زایا نیست: یعنی نمی‌توان مثلا صفت فاعلی، مفعولی و غیره از از آن بیرون کشید.

حالا می‌پرسید زایابودن زبان به چه درد می‌خورد؟ کارش این است که اجازه می‌دهد دامنه‌ی کلمه‌های ممکن‌ای که در زبان فارسی به کار می‌بریم بیش‌تر شود. اهمیت این موضوع از نظر او در کاربردهای علمی و تخصصی است که ما خیلی راحت دچار کم‌بود کلمه‌ی تازه می‌شویم در حالی که در زبان‌ای چون انگلیسی به سادگی می‌توان با افزودن پس‌وند یا پیش‌وندی آن کلمه را در معنای تازه و مرتبطی به کار برد (مثلا form، forming، formable، formalizing و formation را بنگرید).

پیش‌نهادش چیست؟ ایجاد فعل‌های ساده‌ی جدید با ساخت مصدر جعلی (یا «مصدر تبدیلی» به قول او). مصدر جعلی هم همان است Ú©Ù‡ «یون» را تبدیل به «یونیدن» می‌کند Ùˆ پس از آن ترکیب‌های «یونش»، «یونیده»، «یونیدگی» Ùˆ … را ایجاد می‌کند (مثال‌ها از مقاله‌ی اصلی هستند).

او می‌گوید ما می‌توانیم ماده‌ی فعل را از هر زبان‌ای بگیریم (عربی، انگلیسی یا هر چیزی) و بعد مطابق با ساخت‌های زبان فارسی آن را در کاربردهای مختلف به شکل‌های مربوط درآوریم.

خب، این خلاصه‌ای بود ازمقاله. نظرتان چیست؟ این موضوع دغدغه‌ای شده است برای‌ام. آیا ایده‌اش عملی است؟ آیا نقدی بر آن وارد نیست؟

فارسی زبان عقیم

***

چون گویا بی.بی.سی. در ایران فیـلتر است، کلِ مقاله را در زیر می‌آورم.
با بی.بی.سی. تماس گرفته‌ام و پرسیده‌ام که آیا کپی‌ی مقاله مجاز است یا خیر، اما هنوز جواب‌ام را نداده‌اند. به نظرم کارم مشکل‌ای ندارد و مهم‌تر از همه بی.بی.سی. در این وسط بعید است کاره‌ای باشد. به هر حال مقاله اولین بار که در بی.بی.سی. منتشر نشده بود و حالا هم بس غریب است که فرض کنیم بی.بی.سی. امتیاز نشرش را از دکتر باطنی گرفته است. به دکتر باطنی هم دست‌رسی ندارم، پس فعلا کپی می‌کنم به نیت خیر! اگر کس‌ای معترض بود لطفا بگوید.

***

فارسی زبانی عقیم

محمد رضا باطنی

دربارهً زیبایی، شیرینی، گنجینهً ادبی و دیگر محاسن زبان فارسی سخن بسیار شنیده ایم. اکنون شاید وقت آن رسیده باشد که با واقع بینی به مطالعهً توانایی های زبان فارسی بپردازیم و ببینیم آیا این زبان می تواند جوابگوی نیازهای امروز جامعهً ما باشد؟ آیا در آن کاستی هایی یافت می شود، و اگر یافت می شود چگونه می توان آنها را برطرف ساخت؟

یکی از ویژگی های زبان، زایایی یا خلاقیت آن است. خلاقیت زبان را از جنبه های گوناگون می توان بررسی کرد ( از جنبهً ادبی، نحوی، واژگانی و شاید هم از جنبه های دیگر). بحث ما دراینجا به خلاقیت یا زایایی در واژگان زبان محدود می شود. زایایی واژگانی به اهل زبان امکان می دهد تا همراه با تغییراتی که در جامعهً آنها رخ می دهد واژه های تازه بسازند و کارایی زبان خود را با نیازمندی های خود متناسب گردانند.

از نظر زبانشناختی، زایایی واژگانی به مبحث اشتقاق یا واژه سازی مربوط Ù…ÛŒ شود ( ازاین پس” زایایی” به کار Ù…ÛŒ بریم به جای زایایی واژگانی ). اشتقاق یعنی اینکه ما بتوانیم از اسم یا صفت فعل بسازیم. از فعل اسم یا صفت بسازیم Ùˆ مانند آن. با اندکی تسامح Ù…ÛŒ توان گفت اشتقاق یعنی گذر از یک مقولهً دستوری به مقولهً دیگر. بنابراین، اگر بخواهیم به میزان زایایی یک زبان Ù¾ÛŒ ببریم Ùˆ احتمالا آن را با زایایی زبان های دیگر مقایسه کنیم، باید ببینیم در آن زبان با Ú†Ù‡ درجه از سهولت Ù…ÛŒ توان از یک مقولهً دستوری به مقولهً دیگر رفت. از میان تغییرات اشتقاقی گوناگون، آنکه از همه مهم تر است گذر از مقولهً اسم یا صفت به مقولهً فعل است، یا به بیان ساده تر، ساختن فعل از اسم Ùˆ صفت است. دلیل این امر آن است Ú©Ù‡ فعل خود از زایایی زیادی برخوردار است Ùˆ Ù…ÛŒ توان از آن مشتق های دیگری به دست آورد. مثلا” در زبان انگلیسی از ion ” یون” Ú©Ù‡ اسمی است از اصطلاحات فیزیک Ùˆ شیمی فعل Ù…ÛŒ سازند Ùˆ سپس از آن مشتق های دیگر به ترتیب زیر به دست Ù…ÛŒ آورند:
ion ionizable
ionize ionizability
ionized ionization
ionizing ionizer

و سپس از راه ترکیب این مشتق ها با واژه های دیگر اصطلاحات جدیدی می سازند:
ionization chamber
ionization energy
ionization potential
ionization track
ionizing radiation
ionized gas
به طوری که می بینیم، پس از اینکه ion با استفاده از پسوند ize به فعل تبدیل شد می تواند منشاء هفت مشتق یا واژهً جدید باشد که خود می توانند با واژه های دیگر ترکیب شوند و شش اصطلاح جدید بسازند که جمعا ۱۳ واژه و ترکیب می شود، واین به هیچ وجه پایان زایایی فعل ionize نیست.
اما ببینیم در زبان فارسی وضع چگونه است:

۱.در فارسی فقط فعل های ساده یا بسیط هستند که زایایی دارند، یعنی می توان از آنها مشتق به دست آورد.

۲.در فارسی امروز دیگر فعل ساده ساخته نمی شود، یعنی نمی توان به طور عادی از اسم یا صفت فعل ساخت.

۳.شمار فعل های ساده ای که زایایی دارند و از گذشته به ما رسیده اند بسیار اندک است.
۴.از این شمار اندک نیز بسیاری در حال از بین رفتن و متروک شدن هستند، و جای خود را به فعل های مرکب می دهند. ولی فعل های مرکب عقیم هستند و نمی توان از آنها مشتق به دست آورد.

Ûµ.از “مصدرهای جعلی” فارسی، Ú†Ù‡ آنها Ú©Ù‡ از اسم های فارسی ساخته شده اند Ùˆ Ú†Ù‡ آنها Ú©Ù‡ از واژه های عربی ساخته شده اند، مشتق به دست نمی آید. به بیان دیگر، مصدرهای جعلی زایایی ندارند.

۶.نتیجه: زبان فارسی، در وضع فعلی برای برآوردن نیازهای روزمرهً مردم با مشکلی مواجه نیست، ولی برای واژه سازی علمی از زایایی لازم برخوردار نیست و نمی تواند یک زبان علمی باشد، مگر اینکه برای کاستی های آن چاره ای اندیشیده شود.

ما در بقیهً این مقاله می کوشیم نکاتی را که فهرست وار در بالا برشمردیم با شواهد کافی همراه کنیم و در پایان نیز توصیه هایی را که مفید به نظر می رسند ارائه دهیم.

Û±- گفتیم در فارسی فقط فعل های ساده هستند Ú©Ù‡ زایایی دارند، یعنی Ù…ÛŒ توان از آنها مشتق به دست آورد. اثبات این امر بسیار ساده است. به عنوان مثال فعل ” نمودن ” را در نظر بگیرید. ما از این فعل مشتق های زیادی به دست Ù…ÛŒ آوریم: نمود، نمودار، نموده، نمونه، نما، نمایان، نمایش، نماینده ( Ùˆ مشتق های دیگری نظیر: نماد، نمادین، نمادگری، نمایه، Ú©Ù‡ به تازگی ساخته Ùˆ رایج شده اند Ùˆ نیز مشتق های درجه دومی نظیر: نمایندگی، نمایشگاه، نمایشنامه، نمایشی، Ú©Ù‡ با افزودن پسوندی به مشتق های درجهً اول ساخته شده اند. ) با این همه ” نمودن ” به معنایی Ú©Ù‡ سعدی در این شعر به کار برده است:

دیدار می نمایی و پرهیز می کنی
بازار خویش و آتش ما تیز می کنی

در گفتار Ùˆ نوشتار امروزه بسیار Ú©Ù… به کار Ù…ÛŒ رود تاجایی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توان گفت این فعل از بین رفته یا در شرف از بین رفتن است. در زبان فارسی متداول فعل مرکب ” نشان دادن ” جانشین معنی متعدی آن شده Ùˆ فعل های مرکب ” به نظر آمدن ” Ùˆ ” به نظر رسیدن ” نیز جانشین معنی لازم آن شده اند. ولی این فعل های مرکب عقیم هستند Ùˆ هیچ مشتقی از آنها به دست نمی آید. به بیان دیگر، اگر ما فعل سادهً “نمودن” را از اول نداشتیم Ùˆ از همان آغاز این فعل های مرکب به جای آن به کار رفته بودند، امروزه هیچ یک از مشتق هایی Ú©Ù‡ در بالا برشمردیم در فارسی وجود نداشت ( Û± ).

به عنوان مثال دیگر Ù…ÛŒ توان “فریفتن” Ùˆ “فریب دادن” را مقایسه کرد. از “فریفتن” Ú©Ù‡ مصدری ساده یا بسیط است Ù…ÛŒ توان مشتق هایی به دست آورد: فریفته، فریفتگی، فریب، فریبا، فریبایی، فریینده، فریبندگی. ولی از “فریب دادن” Ú©Ù‡ مصدری مرکب است مشتقی به دست نمی آید.

“فریفتن” در گذشته به صورت لازم Ùˆ متعدی هر دو به کار Ù…ÛŒ رفته است. ولی امروزه معنی لازم خود را بکلی از دست داده است Ùˆ در معنی متعدی نیز کاربرد زیادی ندارد. بسامد یا فراوانی کاربرد ” فریب دادن” از ” فریفتن” بسیار بیشتر است، Ùˆ اگر روند تبدیل فعل های ساده به مرکب همچنان ادامه یابد در آینده جانشین بلامنازع ” فریفتن ” خواهد شد.

۲- در فارسی امروز دیگر فعل ساده ساخته نمی شود، یعنی به طور عادی نمی توان از اسم یا صفت فعل ساخت. زبان فارسی به ساختن فعل های مرکب گرایش دارد و برای مفاهیم تازه نیز از همین الگو استفاده می کند. ذکر چند مثال موضوع را روشن خواهد ساخت. در انگلیسی از television فعل televise و در فرانسه فعلteleviser را ساخته اند.

درعربی هم از آن فعل Ù…ÛŒ سازند Ùˆ Ù…ÛŒ گویند تلفز، یتلفز. اما ما در فارسی Ù…ÛŒ گوییم ” از تلویزیون پخش کرد”. در انگلیسی واژهً telephone را به صورت فعل هم به کار Ù…ÛŒ برند. در فرانسه نیز از آن فعل telephoner را ساخته اند. در عربی هم از آن فعل Ù…ÛŒ سازند Ùˆ Ù…ÛŒ گویند تلفن، یتلفن. اما ما در فارسی از فعل مرکب ” تلفن کردن ” استفاده Ù…ÛŒ کنیم. در انگلیسی از واژهً philosophy ” فلسفه” فعل Philosophize Ùˆ در فرانسه از philosophie فعلphilosopher را ساخته اند.

در عربی هم از فلسفه فعل Ù…ÛŒ سازند Ùˆ Ù…ÛŒ گویند تفلسف، یتفلسف. اما ما در فارسی اگر مورد قبول واقع شود، Ù…ÛŒ گوییم ” فلسفه پرداختن” یا “به فلسفه پرداختن”.

وقتی دکتر محمود هومن مصدر ” فلسفیدن” را ساخت Ùˆ در نوشته های فلسفی خود به کار برد، مورد پسند قرار نگرفت Ùˆ آن را ” دور از ذوق سلیم” دانستند. در انگلیسی از صفت polar فعل polarize Ùˆ در فرانسه از صفت polaire فعل Polarizer را ساخته اند. در عربی نیز از قطب فعل Ù…ÛŒ سازند Ùˆ Ù…ÛŒ گویند استقطب، یستقطب. ولی ما ترجیح Ù…ÛŒ دهیم بگوییم ” قطبی کردن” Ùˆ مصدر ” قطبیدن” را جعلی Ùˆ مشتقات آن را “جعلیات” Ù…ÛŒ دانیم. در انگلیسی از iodine “ید” فعل iodize Ùˆ در فرانسه از iode فعل ioder را ساخته اند. در عربی نیز از آن فعل Ù…ÛŒ سازند Ùˆ Ù…ÛŒ گویند یود، ییود. ولی ما در فارسی ترجیح Ù…ÛŒ دهیم بگوییم “با ید معالجه کردن” یا “ید زدن به”.

مثال های فوق کافی است Ú©Ù‡ نشان دهد زبان فارسی به ساختن فعل های مرکب گرایش دارد Ùˆ فعل بسیط جدید نمی سازد. از فعل هایی Ú©Ù‡ در انگلیسی Ùˆ فرانسه Ùˆ عربی ساخته Ù…ÛŒ شوند، ‌ونمونه های آنها در بالا ذکر شدند، به راحتی Ù…ÛŒ توان مشتق های جدیدی به دست آورد، همان گونه Ú©Ù‡ دربارهً مشتق های ionize در بالا مشاهده کردیم. ولی ما در فارسی به راحتی نمی توانیم از “عبارت های فعلی” خود مشتق های جدید بسازیم ( به طوری Ú©Ù‡ از مثال ها نیز فهمیده Ù…ÛŒ شود، در اینجا منظور ما از فعل مرکب، فعل های پیشوند دار نیست).

Û³- شمار فعل های ساده ای Ú©Ù‡ زایایی دارند واز گذشته به ما رسیده اند بسیار اندک است. آقای دکتر خانلری در کتاب تاریخ زبان فارسی فهرست افعال ساده را “اعم از آنچه در متن ها مکرر آمده است Ùˆ آنچه در زبان محاورهً امروز به کار Ù…ÛŒ رود ” (Û² ) به دست داده است.

در این فهرست فقط ۲۷۷ فعل وجود دارد. اما یک نگاه گذرا به فهرست مزبور نشان می دهد که تعداد زیادی از افعال درج شده نه در گفتار امروز به کار می روند و نه در نوشتار. فعل هایی از این قبیل: غارتیدن، آهیختن، اوباشتن، بسودن، چمیدن، خستن، خلیدن، سپوختن، زاریدن، سگالیدن، شکفتن، گساردن، کفیدن، طوفیدن، مولیدن، گرازیدن، موییدن، خوفیدن، و تعداد کثیری دیگر.

در واقع تعداد فعل های سادهً فارسی که فعال هستند، یعنی در گفتار و نوشتار به کار می روند، از رقم ۲۷۷ بسیار کمتر است. در سه بررسی جداگانه که سه دانشجوی رشتهً زبانشناسی ( ۳ ) در دورهً تحصیل شان در گروه زبانشناسی دانشگاه تهران انجام داده اند و فعل های ساده را از متن گفتار و نوشتار روزمره استخراج کرده اند، بالاترین رقم ۱۱۵ بوده است.

با افزودن فعل هایی که بسامد آن ها کمتر است، ولی هنوز در نوشتا ر به کار می روند این رقم بین ۱۵۰ و ۲۰۰ قرار می گیرد؛ یعنی در زبان فارسی حد اکثر ۲۰۰ فعل سادهً فعال وجود دارد که از آنها می توان مشتق به دست آورد!

دکتر خانلری پس از ذکر شمار اندک فعل های سادهً فارسی، در پانوشت صفحه Û²ÛµÛ¸ همان اثر Ù…ÛŒ نویسد: “مقایسه شود با شمارهً فعل ها در زبان فرانسوی Ú©Ù‡ به Û´Û±Û¶Û° تخمین شده است.”

در زبان انگلیسی که گذر از مقولهً اسم به فعل بسیار آسان است و بسیار فراوان نیز رخ می دهد،‌ تعداد فعل های ساده و زایا بسیار بیشتر است. من با مراجعه به فرهنگ انگلیسی Random House توانستم در بین واژه هایی که با پیشوند tele ساخته شده اند و فقط ۵/۱ صفحه از ۲۲۱۴ صفحهً این فرهنگ را تشکیل می دهند، ۱۶ فعل ساده پیدا کنم که همه دارای مشتقات خاص خود هستند.

اگر این نمونه برداری “مشتی نمونهً خروار” باشد، ‌در این صورت Ù…ÛŒ توان گفت در فرهنگ مزبور در حدود Û²Û³Û°Û°Û° فعل ساده وجود دارد (Û´).

اینکه فعل های ساده در فارسی کم اند و به تدریج جای خود را به فعل های مرکب می دهند توجه دیگران را نیز جلب کرده است.

محمد رضا عادل در مقاله ای با عنوان “فعل در زبان فارسی” در شمارهً بهار Ùˆ تابستان Û±Û³Û¶Û· رشد: آموزش ادب فارسی، چنین Ù…ÛŒ نویسند: “همان گونه Ú©Ù‡ گفته شد، افعال ساده روز به روز روی به کاهش دارد Ùˆ استعمال افعال مرکب فزونی Ù…ÛŒ یابد. این امر تا بدان پایه است Ú©Ù‡ گاه در چند جملهً متوالی نشانی از فعل ساده نیست…” Ùˆ نمونه هایی نیز در تایید گفته خود ارائه Ù…ÛŒ کنند.

یک نمونه برداری از فعل های مرکب، فراوانی کاربرد آنها را در زبان فارسی نشان Ù…ÛŒ دهد. در این پژوهش تقریبا سه هزار فعل مرکب به دست آمده است Ú©Ù‡ از این تعداد، Û±Û°ÛµÛ¶ فعل آن با ” کردن ” ساخته شده اند مانند: آزمایش کردن، گود کردن، نامزد کردن Ùˆ غیره ( Ûµ ).

Û´- از این شمار اندک فعل های فارسی Ú©Ù‡ به ما رسیده اند نیز بسیاری در حال از بین رفتن هستند، Ùˆ جای خود را به فعل های مرکب Ù…ÛŒ دهند. ولی فعل های مرکب عقیم هستند Ùˆ نمی توان از آنها مشتق به دست آورد ( Û¶ ). قبلا گفتیم Ú©Ù‡ فعل ” نمودن ” در حالت متعدی جای خود را به ” نشان دادن ” Ùˆ در حالت لازم به ” به نظر آمدن ” Ùˆ ” به نظر رسیدن ” داده است، Ú©Ù‡ همه فعل های مرکب عقیم هستند. نیز گفتیم Ú©Ù‡ در برابر فعل سادهً ” فریفتن “فعل مرکب” فریب دادن ” Ùˆ ” گول زدن ” قرار دارند Ú©Ù‡ کاربرد آنها بسیار بیشتر از ” فریفتن ” است Ùˆ احتمال دارد در آینده این فعل ساده را بکلی از میدان به در کنند Ùˆ جانشین آن گردند. در اینجا به چند نمونهً دیگر اشاره Ù…ÛŒ کنیم.

فعل “شایستن” امروز بکلی از بین رفته Ùˆ جای خود را به “شایسته بودن” داده است. مشتق های ” شایسته “ØŒ ” شایستگی “ØŒ ” شایان ” Ùˆ ” شاید” بازماندهً روزگار زایایی این فعل هستند.

فعل ” بایستن ” بکلی از بین رفته Ùˆ جای خود را به فعل های مرکب ” لازم بودن”ØŒ ” واجب بودن ” Ùˆ نظایر آن داده است. ” باید ” ( Ùˆ صورت های دیگر آن مانند ” بایستی ” Ùˆ غیره ) Ùˆ ” بایسته ” تنها بازماندگان این فعل هستند. فعل ” خشکیدن ” Ùˆ متعدی آن ” خشکاندن ” بسیار Ú©Ù… Ùˆ در بعضی از لهجه ها به کار Ù…ÛŒ روند، Ùˆ فعل های مرکب ” خشک شدن ” Ùˆ ” خشک کردن‌” جانشین آنها شده اند.

واژه های ” خشک ” ØŒ ” خشکه ” Ùˆ ” خشکی ” مشتق های بازماندهً این فعل هستند. فعل ” گریستن ” بسیار Ú©Ù… به کار Ù…ÛŒ رود Ùˆ جای خود را به ” گریه کردن ” داده است، Ùˆ صورت متعدی آن ” گریاندن ” نیز جایش را به ” به گریه انداختن” واگذار کرده است. واژه های ” گریان ” Ùˆ ” گریه ” تنها مشتق های بازمانده از فعل ” گریستن ” هستند.

” آمیختن ” تقریبا از استعمال افتاده است. معنی لازم آن بکلی از بین رفته Ùˆ در معنی متعدی هم جای خود را به ” مخلوط کردن ” یا ” قاتی کردن ” داده است. واژه های ” آمیزش ” Ùˆ ” آمیزه ” تنها مشتق هایی هستند Ú©Ù‡ از این فعل باقی مانده اند. فعل ” نگریستن ” از استعمال افتاده Ùˆ جای خود را به ” نگاه کردن ” Ùˆ ” مشاهده کردن ” داده است.

صورت های ” نگران “ØŒ ” نگرانی ” Ùˆ ” نگرش ” مشتقات رایج این فعل هستند Ú©Ù‡ باقی مانده اند. ” شتافتن ” دیگر به کار نمی رود Ùˆ جای خود را به ” عجله کردن”ØŒ ” شتاب کردن”ØŒ ” با شتاب رفتن ” Ùˆ مانند آن داده است، ‌و “شتاب” Ùˆ ” شتابان ” مشتق های بازماندهً آن هستند.

البته در زبان پهلوی نیز فعل های مرکب وجود داشته است، مانند “نیگاه کردن”ØŒ “ایاد کردن” به معنی “به یاد آوردن”ØŒ “به خاطر آوردن” ولی تعداد این فعل های مرکب بسیار Ú©Ù… Ùˆ ناچیز بوده است( Û· ).

کاربرد فعل های ترکیبی در فارسی کهن رایج شده Ùˆ با گذشت زمان شتاب بیشتری گرفته است. آقای دکتر علی اشرف صادقی Ù…ÛŒ نویسند: “این گرایش در دوره های بعد بسیار زیادتر شده… ” Ùˆ نیز ” به نظر Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ زبان فارسی هنوز در مسیر این تحول پیش Ù…ÛŒ رود. شاید امروز دیگرنتوان افعال مختوم به ” ئیدن ” را با قاعده شمرد، Ú†Ù‡ دیگر هیچ فعل جدیدی به این صورت ساخته نمی شود. برعکس، ساختن افعال گروهی با ” کردن”ØŒ “زدن” Ùˆ جز آن بسیار شایع است: تلفن کردن ( زدن )ØŒ تلگراف کردن ( زدن )ØŒ پست کردن Ùˆ غیره. ” ( Û¸ ).

آقای دکتر خانلری در اثر یاد شده در صفحه Û³Û³Û± Ù…ÛŒ نویسند: “از قرن هفتم به بعد پیشوندهای فعل به تدریج از رواج افتاده Ùˆ فعل مرکب جای آنها را گرفته است.” Ùˆ نیز در صفحه Û³Û³Û² ” فعل مرکب در فارسی امروز جای بسیاری از فعل های ساده Ùˆ پیشوندی را گرفته است.

شمارهً بسیاری از فعل های ساده در فارسی جاری امروز بکلی متروک است Ùˆ به جای آنها فعل مرکب به کار Ù…ÛŒ رود… “. دکتر خانلری سپس فهرست ÛµÛ² فعل سادهً آشنا را Ú©Ù‡ بکلی متروک شده اند به دست Ù…ÛŒ دهد.

گرایش به ساختن فعل های مرکب آنقدر زیاد است Ú©Ù‡ در برابر مصدرهایی Ú©Ù‡ از اسم یا صفت ساخته شده اند Ùˆ به آنها ” مصدر جعلی” Ù…ÛŒ گویند نیز اغلب فعل مرکبی وجود دارد مانند ” جنگ کردن ” در برابر ” جنگیدن”ØŒ “خم کردن” یا “خم شدن” در برابر “خمیدن”ØŒ ” ترش شدن” در برابر “ترشیدن” Ùˆ غیره.

امروز صورت مرکب این فعل ها کاربردی بسیار بیشتر از صورت بسیط آنها دارد، به طوری که می توان گفت صورت بسیط آنها تقریبا از استعمال افتاده است.

دربارهً علت این گرایش یعنی ساختن فعل مرکب، با قطعیت نمی توان چیزی گفت. ولی احتمال می رود که از لحاظ تاریخی ساختن فعل از واژه های قرضی عربی، مانند رحم کردن، بیان کردن و غیره، اگر نه تنها علت، لااقل یکی از علل عمدهً آن بوده باشد. ظاهرا ساختن فعل مرکب از واژه های دخیل عربی به تدریج گسترش یافته و به واژه های فارسی نیز سرایت کرده تا جایی که تنها الگوی ساختن فعل در فارسی شده است ( ۹ ).

Ûµ- چنان Ú©Ù‡ قبلا گفته شد، در زبان فارسی امروز گذر از مقولهً اسم Ùˆ صفت به فعل معمول نیست، یعنی نمی توان از اسم Ùˆ صفت فعل بسیط ساخت. به رغم اینکه بعضی از فعل هایی Ú©Ù‡ از این راه ساخته شده اند قرن هاست در فارسی رایج هستند Ùˆ بزرگان ادب فارسی نیز آنها را به کار برده اند، مانند ” دزدیدن “ØŒ ” طلبیدن “ØŒ با این همه بسیاری از ادبا Ùˆ دستور نویسان آنها را ” مصدر جعلی ” Ù…ÛŒ نامند ØŒ Ú©Ù‡ خود نشانهً اکراه Ùˆ ناخشنودی آنها از این نوع افعال است ( ما برای اجتناب از کاربرد این اصطلاح، فعل هایی از این دست را ” فعل تبدیلی ” Ù…ÛŒ نامیم Ùˆ منظورمان این است Ú©Ù‡ اسم یا صفتی به فعل تبدیل شده است.).

مادهً فعل تبدیلی Ù…ÛŒ تواند اسم یا صفت فارسی باشد، مانند ” بوسیدن” Ùˆ “لنگیدن” Ùˆ نیز Ù…ÛŒ تواند از اصل عربی باشد، مانند ” بلعیدن”. ساختن فعل های تبدیلی در گذشته بیشتر معمول بوده Ùˆ با ذوق فارسی زبانان سازگاری بیشتری داشته است، به طوری Ú©Ù‡ شمار زیادی از آنها را در آثار قدما Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ فعلا از استعمال افتاده اند. مثلا ” تندیدن”ØŒ ” خروشیدن ” ( Û±Û° ) Ùˆ بسیاری دیگر:

بتندید با من که عقلت کجاست
چو دانی و پرسی سوالت خطاست
بوستان سعدی

ز مرغان چون سلیمان قصه بشنید
بتندید و بجوشید و بکالید
بلبل نامهً عطار

خروشید گرسیوز آنگه بدرد
که ای خویش نشناس و ناپاک مرد
فردوسی

ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است
چون از این غصه ننالیم و چرا نخروشیم
حافظ

ولی نباید تصور کرد که فارسی زبانان امروز اصلا فعل تبدیلی نمی سازند. چیزی که هست اکثر این فعل ها عامیانه هستند و کمتر به گفتار رسمی و از آن کمتر به نوشتار راه می یابند.

اینها نمونه ای از آن فعل ها هستند: سلفیدن، توپیدن، تیغیدن، پلکیدن، پکیدن، شوتیدن، ماسیدن، چاییدن، تمرگیدن، شلیدن، کپیدن، سکیدن ( به معنی نگاه کردن)، چپیدن، چپاندن، لنباندن، لمیدن، لولیدن، سریدن، چلاندن، قاپیدن، لاسیدن، و بسیاری دیگر.

آنچه برای بحث ما مهم است این است Ú©Ù‡ از فعل های تبدیلی، Ú†Ù‡ آنها Ú©Ù‡ از واژه های فارسی ساخته شده اند Ùˆ Ú†Ù‡ آنها Ú©Ù‡ از اصل عربی هستند، مشتق به دست نمی آید. این فعل ها، با آنکه ساده هستند، زایایی ندارند Ùˆ جز معدودی Ú©Ù‡ از آنها به اصطلاح “اسم مصدر شینی” ساخته شده است ( مانند: چرخش، غرش، رنجش ) بقیه مشتقی ندارند یا به ندرت مشتقی از آنها رایج شده است.
به بیان دیگر، فعل های تبدیلی نیز مانند فعل های مرکب عقیم هستند.

۶- نتیجه: تصویری که از زبان فارسی اکنون می توان به دست داد چنین است: درزبان فارسی فقط فعل های ساده یا بسیط هستند که می توانند زایایی داشته باشند، یعنی می توان از آنها مشتق به دست آورد؛ تعداد این فعل ها در زبان فارسی به طور شگفت آوری کم است؛ از این شمار اندک نیز عده ای در حال از بین رفتن و متروک شدن هستند؛ در زبان فارسی دیگر به طور عادی فعل سادهً جدید ساخته نمی شود، بلکه گرایش به ساختن فعل های مرکب است؛ فعل های مرکب و نیز فعل های تبدیلی هیچ کدام زایایی ندارند، یعنی نمی توان از آنها مشتقات فعل ساده را به دست آورد. زبان فارسی در وضع فعلی برای برآوردن نیازهای روزمرهً مردم با مشکلی مواجه نیست، ولی این زبان برای واژه سازی علمی زایایی لازم را ندارد و نمی تواند یک زبان علمی باشد، مگر اینکه برای رفع کاستی های آن چاره ای اندیشیده شود.

***

با این همه زبان فارسی می تواند یک زبان علمی باشد، به شرط اینکه کند و زنجیری را که ما به پای آن زده ایم باز کنیم. ما در بقیهً این مقاله می کوشیم نشان دهیم که زبان فارسی زایایی لازم را بالقوه دارد. منتها ما این توانایی را از قوه به فعل نمی آوریم. ولی‌ پیش از آنکه در این بحث وارد شویم، باید به چند نکته توجه داشته باشیم.

الف واژه های علمی برای مردم کوچه و بازار ساخته نمی شوند، بلکه برای جمعی کارشناس و اهل فن و دانشجویانی که در رشتهً خاصی تحصیل می کنند، ساخته می شوند. بنابراین اگر انتظار داشته باشیم که واژه های تازه را همه بفهمند و احتمالا خوششان هم بیاید، انتظار بی‌جایی است. شما یقین داشته باشید معنی ionize و دیگر مشتقات آن را که در آغاز این مقاله برشمردیم جز گروهی اهل فن، انگلیسی زبانهای معمولی نمی دانند و شاید هم هیچگاه نشنیده باشند.

ب برنامه ریزی زبانی ( language planning ) از کارهایی است Ú©Ù‡ بسیاری از کشورها به آن دست Ù…ÛŒ زنند. در برنامه ریزی زبانی آگاهانه در مسیر زبان دخالت Ù…ÛŒ کنند؛ بعضی روندها را تند Ùˆ بعضی دیگر را کند Ù…ÛŒ کنند تا برآیند آن متناسب با نیاز جامعه باشد. برای اینکه سوء تفاهمی پیش نیاید باید اضافه کرد Ú©Ù‡ این دخالت ها از آن گونه نیست Ú©Ù‡ مثلا مردم نباید بگویند “حمام گرفتن” بلکه باید بگویند “به حمام رفتن” Ùˆ مانند آن، بلکه مسائلی درحیطهً برنامه ریزی زبانی قرار Ù…ÛŒ گیرند Ú©Ù‡ به خط مشی Ú©Ù„ÛŒ زبان مربوط شوند: مثلا دادن پاسخ به این سوال Ú©Ù‡ آیا در واژه سازی علمی باید فقط از عناصرزندهً زبان استفاده کرد یا Ù…ÛŒ توان ریشه ها Ùˆ پیشوندها Ùˆ پسوندهای مرده را نیز احیا کرد Ùˆ به کار گرقت؟ یا اینکه آیا Ù…ÛŒ توان از عناصر قرضی در زبان فعل ساخت Ùˆ مثلا گفت “تلویزیدن” ØŸ Ùˆ “تلویزیده” ØŸ Ùˆ مانند آن.

پ نکتهً مهم دیگر این است که مشکل واژه های علمی را باید یکجا و به طور خانواده ای حل کرد. مثلا اگر قرار باشد برای ۱۳ اصطلاحی که در آغاز این مقاله برشمردیم و در انگلیسی همه از ion ساخته شده اند برابرهایی ساخته شوند باید شیوه ای به کار گرفت که نه تنها جوابگوی آن ۱۳ اصطلاح باشد، بلکه اگر به تعداد آنها افزوده شد نیز همچنان کارساز باشد.

با توجه به نکاتی که در بالا گفته شد اکنون راه هایی را که برای واژه سازی‌علمی مفید به نظر می رسند به بحث می گذاریم. در واقع آنچه من می‌خواهم بگویم حرف تازه ای نیست؛ دیگران قبلا آنها را گفته و حتا عمل کرده اند. منظور من توجیه درستی راهی است که آنها رفته اند و بر طرف کردن سوء تفاهماتی که از این رهگذر در ذهن بعضی از افراد به وجود آمده است.

Û±- مهم ترین راه Ùˆ بارورترین روش برای ساختن واژه های علمی، ساختن مصدر تبدیلی یا به اصطلاح “مصدر جعلی” است. در فارسی نیز مانند انگلیسی، فرانسه، عربی Ùˆ بسیاری از زبانهای دیگر باید از اسم یا صفت فعل بسازیم تا بتوانیم مشتقات لازم را از آن به دست بیاوریم Ùˆ گره کار خود را بگشاییم.

تنها با ساختن فعل است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توان مشکل واژه های علمی را به طور گروهی حل کرد. مثلا اگر از “یون” با پسوند فعل ساز ” یدن ” فعل “یونیدن”ساخته شود، Ù…ÛŒ توان تمام برابرهای لازم را برای Û±Û³ اصطلاحی Ú©Ù‡ در آغاز این مقاله برشمردم به دست آورد: یونیدن، یونیده، یوننده، یونش، یونیدگی، یونش پذیر، یونش پذیری، اتاقک یونش، انرژی یونش، پتانسیل یونش، ردِ یونش، گاز یونیده، تابش یوننده، ونیز بسیاری دیگر Ú©Ù‡ ممکن است بعدا مورد نیاز باشند.

چنان Ú©Ù‡ پیش تر گفته شد، این حرف تازه ای نیست: آقای دکتر محمد مقدم در آیندهً زبان فارسی ( Û±Û± )همین پیشنهاد را Ù…ÛŒ کنند، منتها ایشان معتقدند Ú©Ù‡ مادهً فعل نیز باید از اصل فارسی باشد. پیش تر به دکتر محمود هومن Ùˆ گرایش او به ساختن فعل های تبدیلی نیز اشاره کردیم. ولی نخستین کسی Ú©Ù‡ به این فکر جامهً عمل پوشانید دکتر غلامحسین مصاحب بود Ú©Ù‡ در دایرة المعارف فارسی افعالی مانند ” قطبیدن “ØŒ “اکسیدن”ØŒ “برقیدن”ØŒ “یونیدن” را به کار برد والحق Ú©Ù‡ به کار درستی دست زد.

امروز نیزگروه های واژه سازی در مرکز نشر دانشگاهی از همین خط مشی پیروی می کنند. در اینجا برای رفع سوء تفاهم بد نیست چند نکته را توضیح بدهیم.

الف من معتقد به “فارسی سره” Ú©Ù‡ در آن هیچ واژهً عربی یا فرنگی نباشد، نیستم زیرا آن را غیر عملی Ù…ÛŒ دانم. تلاش برای یافتن برابری فارسی برای “یون” کاری است عبث. ولی معتقد نیستم Ú©Ù‡ “یونیزاسیون” Ùˆ ” یونیزه ” Ùˆ دیگر مشتقات آن باید در فارسی به کار روند.

زیرا زبان فارسی توانایی ساختن این مشتقات را دارد. از سوی دیگر، من معتقد به طرد واژه های متداول عربی در فارسی نیستم. بعضی از این واژه ها قرن هاست Ú©Ù‡ در فارسی به کار رفته اند Ùˆ امروز جزو واژگان زبان فارسی هستند، همان طور Ú©Ù‡ تعداد کثیری از واژه های فارسی به صورت معرب در عربی به کار Ù…ÛŒ روند Ùˆ امروز جزء لاینفک زبان عربی هستند. “در مورد تاثیر زبان فارسی بر عربی از خود قرآن کریم سخن آغاز Ù…ÛŒ کنیم. Ù…ÛŒ بینیم کلمات فارسی فراوانی در این کتاب آسمانی آمده Ùˆ باز Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ برخلاف خوی ملی گرایی Ùˆ تعصب عربها یا ایرانیان یا هرنژاد دیگری Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ گویند باید زبان را از واژه های بیگانه پیراسته کرد، این کتاب آسمانی از کلمات غیر عربی Ùˆ از جمله فارسی‌استفاده کرده است.” ( Û±Û² )

بنابراین وقتی صحبت از واژه سازی می شود نباید این توهم به وجود آید که منظور عربی زدایی است.

ب بعضی از ادبای ما وقتی رواج واژه هایی نظیر “قطبیدن” را ( Ú©Ù‡ در برابر polarize به کار رفته ) Ùˆ یا ” قطبش” Ùˆ نظایر آن را Ù…ÛŒ بینند دچار تشویش Ù…ÛŒ شوند Ú©Ù‡ “این جعلیات زبان شیرین فارسی را خراب Ù…ÛŒ کنند، به گنجینهً پر ارزش ادب فارسی لطمه Ù…ÛŒ زنند، رابطهً ما را با بزرگان ادب فارسی چون حافظ Ùˆ سعدی قطع Ù…ÛŒ کنند، در آثار قدما Ú©ÛŒ چنین چیزهایی آمده است؟ ” Ùˆ نگرانی‌ های دیگری از همین دست.

در پاسخ این بزرگواران باید گفت: اولا ” قطبیدن” از نظر ساخت هیچ فرقی با ” طلبیدن” ندارد Ú©Ù‡ عنصری Ùˆ ناصرخسرو Ùˆ خیام Ùˆ سعدی Ùˆ مولوی Ùˆ حافظ Ùˆ دیگر بزرگان ادب فارسی آن را به کار برده اند ( نگاه کنید به مدخل “طلبیدن” در لغت نامهً دهخدا). ثانیا واژه هایی مانند polarize ØŒ iodize ØŒ ionize Ùˆ نظایر آن نیز در آثار بزرگان ادب انگلیسی مانند شکسپیر Ùˆ میلتون Ùˆ بایرون Ùˆ جز آن دیده نمی شوند. ولی ساخته شدن این مصدرها در زبان انگلیسی Ùˆ دهها مشتقی Ú©Ù‡ از آنها به دست Ù…ÛŒ آید هیچ زیانی به گنجینهً ادب زبان انگلیسی وارد نکرده است.

امروز شور و شوق برای خواندن آثار شکسپیر شاید بیش از روزگاری باشد که این واژه ها ساخته نشده بودند. در واقع این دو قضیه هیچ ارتباطی با هم ندارند. ثالثا چنان که پیشتر گفته شد و شواهدی نیز در تایید آن آورده شد، زبان عربی که در نظر بسیاری از مردم زبان متحجری است، اصطلاحات علمی را به باب های مناسب می برد و مشتق های لازم را از آنها به دست می آورد.

اگر چنین است، پس چرا ما از توان زبان فارسی استفاده نکنیم، فعل های تبدیلی نسازیم، Ùˆ مشتق های لازم را به دست نیاوریم؟ در این میان کار واژه سازی زبان انگلیسی از همه جالب تر Ùˆ آموزنده تر است. زبان انگلیسی واژهً ion را ( Ú©Ù‡ به معنی “رفتن” است ) از یونانی عاریه Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ در معنای علمی کاملا جدیدی به کار Ù…ÛŒ برد. سپس پسوند ize را Ú©Ù‡ از طریق لاتین از یونانی به دست آورده است بر آن Ù…ÛŒ افزاید Ùˆ فعل ionize را Ù…ÛŒ سازد. در مرحلهً بعد، پسوند able را Ú©Ù‡ از طریق فرانسه از لاتین به ارث برده به آن اضافه Ù…ÛŒ کند Ùˆ صفت ionizable را Ù…ÛŒ سازد، Ùˆ هیچ کس هم ایرادی نمی گیرد.

ولی ما بعد از قرن ها هنوز Ù…ÛŒ گوییم “طلبیدن” مصدر جعلی است، Ùˆ اجازه نمی دهیم در زبان فارسی فعل جدیدی ساخته شود، آن هم با پسوند فعل سازی Ú©Ù‡ متعلق به خود زبان فارسی است!

باری، نگرانی های ادبای ما گرچه از روی دلسوزی است، ولی ریشه در واقعیت ندارد. شاید وقت آن رسیده باشد Ú©Ù‡ برچسب “جعلی” Ùˆ “جعلیات” از روی واژه های تازه پاک شود. اگر جز این کنیم، فارسی از لحاظ واژگان علمی زبانی عقیم باقی خواهد ماند.

Û²- یکی دیگر از راه هایی Ú©Ù‡ باید برای واژه سازی علمی مورد استفاده قرار گیرد، بهره گرفتن از مشتقات فعل هایی است Ú©Ù‡ هم اکنون در فارسی به کار Ù…ÛŒ روند، یعنی ساختن مشتق از راه قیاس، اعم از اینکه آن مشتق ها در گذشته به کار نرفته باشند یا فعلا متداول نباشند: مثلا ساختن ” نوشتار” به قیاس “گفتار” یا “رسانه” به قیاس “ماله” Ùˆ مانند آن.

دکتر محمد مقدم در آیندهً زبان فارسی جدولی از ده فعل فارسی به دست Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ از هر کدام Ù…ÛŒ توان بالقوه هفت مشتق به دست آورد Ú©Ù‡ جمعا هفتاد صورت Ù…ÛŒ شود. او Ù…ÛŒ نویسد: “از هفتاد صورتی Ú©Ù‡ دراین جدول داریم Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ چهل Ùˆ پنج صورت را به کار نمی بریم در حالی Ú©Ù‡ به همهً آنها نیازمندیم. اکنون به آن بیفزایید صدها واژهً همکرد ( مرکب ) را Ú©Ù‡ با آنها نساخته ایم Ùˆ هزارها واژهً دیگر را Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توانیم تنها از این چند ریشه با گذاشتن پیشوند Ùˆ پسوند های گوناگون… بسازیم.”

از زمانی که دکتر مقدم این سخنرانی را ایراد کرد ( سوم دی ماه ۱۳۴۱ ) و بعدا به صورت دفتری چاپ شد تاکنون سه صورت از آنهایی که به کار نمی رفته به کار افتاده اند: نوشتار، ساختار، و سازه ( مهندسی سازه ).

ما امروزه صفت ” کُنا ” را به کار نمی بریم، در حالی Ú©Ù‡ از ” کُن + Ø¢ ” ساخته شده است مانند: گویا، شنوا، روا، توانا Ùˆ جز آن. از این گذشته این صفت در گذشته به کار رفته است: ” اگر اندر ذات ÙˆÛŒ بود، ÙˆÛŒ پذیرا بودی نه کنا ” ( Û±Û³ ) . همچنین است کنایی Ú©Ù‡ به قیاس

” توانایی”ØŒ ” گویایی ” Ùˆ مانند آن ساخته شده است، Ùˆ در گذشته نیز به معنی ” کنندگی ” به کار رفته است. نیز فعل ” کنانیدن ” در گذشته به صورت متعدی سببی به کار رفته است ( Û±Û´ ). حال با استفاده از این امکانات زبان فارسی ما Ù…ÛŒ توانیم مشکل یک گروه از اصطلاحات شیمی را چنین حل کنیم:
کناننده activating کنا active
کناننده activator کنایی activity
کنانش activation کنانیدن activate
انرژی کنانشی activation energy کنانیده activated

منظور از این مثال این نیست Ú©Ù‡ بگوییم اصطلاحاتی Ú©Ù‡ شیمیدان ها در فارسی به کار Ù…ÛŒ برند غلط است Ùˆ باید آنها را دور بریزند Ùˆ در عوض این مجموعه را به کار برند؛ بلکه منظور از آن نشان دادن امکانات ناشناختهً زبان فارسی Ùˆ به ویژه نشان دادن اهمیت قیاس در واژه سازی علمی است. در مثال بالا، ” کنا “ØŒ ” کنایی ” Ùˆ ” کنانیدن ” همه قبلا در فارسی به کار رفته بودند. ولی فرض Ù…ÛŒ کنیم Ú©Ù‡ هیچ کدام از آنها به کار نرفته بودند. در آن صورت نیز ما Ù…ÛŒ توانستیم همین مجموعه را یا نظایر آن را از روی قیاس بسازیم Ùˆ به کار ببریم. حتا اگر ناچار بودیم Ù…ÛŒ توانستیم این مجموعه را با واژه ای از اصل عربی بسازیم: فعال، فعالایی ( یا فعالیت )ØŒ فعالانیدن، فعالاننده، فعالانش، فعالانشی، Ùˆ اشتقاق های لازم دیگر.

ما باید خود را با نیازهای واژه سازی علمی بیشتر آشنا کنیم. باید این حرف را فراموش کنیم Ú©Ù‡ ساختن ” مصدر جعلی ” جایز نیست. باید از این فرض نادرست دست برداریم Ú©Ù‡ کاربرد واژه امری است “سماعی” Ùˆ نه قیاسی.

زبانی که قدما به کار برده اند جوابگوی نیازهای آن روز جامعهً ما بوده است. ما می توانیم و باید اندوخته ای را که آنها برای ما گذارده اند دست مایه قرار دهیم، ولی نمی توانیم تنها به آن اکتفا کنیم. باید کند و زنجیری را که ندانسته به پای زبان فارسی زده ایم باز کنیم و بگذاریم زبان همگام با نیازها و تحولات شگرف جامعهً امروز آزادانه پیش برود. اینجاست که نیاز به وجود یک فرهنگستان علوم کاملا احساس می شود، فرهنگستانی که با چشم باز به جهان واقعیات نگاه کند و بتواند سنجیده و خردمندانه گام بردارد.

یاداشت ها

Û±- فرهنگ معین یکی از معانی “نمودن” را انجام دادن، عمل کردن، Ùˆ کردن ضبط کرده است، همان گونه Ú©Ù‡ امروز به کار Ù…ÛŒ رود. مثلا: “تسلیم نمودن” به جای “تسلیم کردن”. دکتر معین یادآور Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ بعضی از محققان این کاربرد را درست نمی دانند، ولی اضافه Ù…ÛŒ کند: ” باید دانست Ú©Ù‡ بزرگان آن را استعمال کرده اند:

پس سلیمان آن زمان دانست زود
که اجل آمد، سفر خواهد نمود
مثنوی

۲- ناتل خانلری، پرویز، تاریخ زبان فارسی، جلد دوم، پیوست شمارهً۱. بنیاد فرهنگ ایران ۱۳۵۲.

۳- خانم پریوش غفوری، خانم اکرم شیرزاده فرشچی، و آقای دکتر عنایت الله صدیقی ارفعی.

Û´- Random House Dictionary of the English Language, Û±Û¹Û¸Û¶

۵- ژاله رستم پور، پژوهشی دربارهً افعال مرکب، پایان نامهً فوق لیسانس زبانشناسی ۱۳۵۹.

۶- از بعضی از فعل های مرکب گاه مشتقی رایج شده است، ‌ولی تعداد آنها بسیار اندک است.

۷- از آقای دکتر رحمت حقدان سپاسگزارم که مرا در گردآوری اطلاعات لازم که به زبان پهلوی مربوط می شد یاری کردند.

Û¸- صادقی، علی اشرف، ” تحول افعال بی قاعدهً زبان فارسی “ØŒ مجلهً دانشکدهً ادبیات Ùˆ علوم انسانی مشهد، شمارهً زمستان Û±Û³Û´Û¹.

۹- از گفتگو با آقای دکتر احمد تفضلی در این زمینه بهره مند شده ام. از ایشان سپاسگزارم.

۱۰- اکثر این شاهدها از لغت نامهً دهخدا گرفته شده اند.

۱۱- مقدم، محمد، آیندهً زبان فارسی، انتشارات باشگاه مهرگان، دیماه ۱۳۴۱.

Û±Û²- احمدی، احمد ” ماهیت، ساخت Ùˆ گسترهً زبان فارسی “ØŒ زبان فارسی، زبان علم، مرکز نشر دانشگاهی، Û±Û³Û¶Ûµ.
۱۳- نگاه کنید به مدخل های مربوط در فرهنگ معین.

۱۴- لغت نامهً دهخدا.

22 thoughts on “فارسی زبان‌ای عقیم؟

  1. به نظر Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ این کاری بوده Ú©Ù‡ همیشه در زبان فارسی Ù…ÛŒ کردیم. مثلا همین مصدر استفاده کردن هم همین جوری ساخته شده،‌از یک مصدر عربی. بعد هم صفت فاعلی Ùˆ .. از آن ساخته شده،‌ مثل استفاده کننده ….

    من فکر می کنم مشکلی که الان در زبان فارسی وجود دارد کمبود لغات علمی است به این دلیل که فعل های مرکب از لغات انگلیسی به اندازه کافی جا نیفتاده. مثلا یونیزه کردن با استفاده کردن چه فرقی می کند؟‌ بعد از اینکه این فعلهای مرکب (نه جعلی)‌ ساخته شدند صفات و بقیه لغات ازش ساخته می شوند.

  2. salam
    are.manam movafegham
    vali darim too mamlekati zendegi mikonim(ma na shoma;))ke bezoor mikhan too dahane adam bechepoonan payamak!va na sms…hala ma har chi begim sms mizanim oona migan mamnoon az payamaketoon!ya vaghti helicooptere gharbzade hazf shod mamanam ke too borje moraghebat bood majboor bood bege cherkhbal!bad ke didan charkhbalaye afghani vojood dare ….hala migan bal gardan!:D
    ta vaghti ostadaye sokhan neshestan….
    albate ma ham be harfe oona goosh nemidim va migim nostalogy!:D va in nostalogy bood ke baes shod man webloge shoma ro peyda konam:)
    …@};-

  3. به anonymous:
    به نظرم به‌تر است این مقاله را دقیق‌تر خواند.
    اول این‌که این مقاله روش‌ای را برای تولید لغات تازه‌ی علمی پیش‌نهاد می‌کند.
    دوم این‌که یونیزه را ترکیب درست‌ای نمی‌داند چون اقتباس یک ترکیب در زبان دیگر است و نه ساخت‌ای در زبان فارسی. به جای‌اش یونیده را پیش‌نهاد می‌کند.
    سوم هم این‌که هم یونیزه‌کردن Ùˆ استفاده‌کردن -هر دو را-‌ نامطلوب می‌داند چون هر دو فعل مرکب‌اند. توصیه‌ی مقاله استفاده از «یونید» به جای چیزی است Ú©Ù‡ ما معمولا به صورت «یونیزه کرد» به کار می‌بریم. این‌ را Ú©Ù‡ به جای «استفاده کرد» Ú†Ù‡ چیزی به‌تر است بیاید نمی‌دانم – شاید «فایدید».
    در نهایت هم ادعای مقاله این است که از فعل مرکب نمی‌توان صفت و اسم ساخت. می‌توان؟

    به رضوانه: این‌که روند زایش کلمات چگونه باید خود مساله‌ی مهم‌ای است. آیا باید فرهنگ‌ستان-مانندی چنین کاری را به صورت تجویزی بیانجامد یا کلمات خودشان در جامعه زاده شوند؟ به هر حال باید قبول کرد (یا قبولید؟!) که ما در برج‌های مراقبت‌مان یا باید بگوییم هلی‌کوپتر یا چرخ‌بال، یا بال‌گرد یا هر چیز توافق‌شده‌ی دیگری.

  4. راستش من مقاله را هنوز نخواندم. منظور من هم این بود که به احتمال زیاد این مشکل تازه ای نیست. زبان فارسی این همه مدت است که دوام آورده و تحول پیدا کرده. اگر یک کمی روش کار بشود می شود راحت فهمید که همان برخوردی را که با مصدرها یا لغات عربی کردیم می شود با لغات علمی که بیشترشان انگلیسی هستند تکرار کرد.

    فعلهای مرکب را نمی شود از زبان فارسی حذف کرد. این خیلی هدف بزرگی است که یک ساختاری را از زبان حذف کرد.

    ولی پیشنهاد روشی برای ساختن لغات جدید خیلی خوب است. اگر هم محصولش چیز عجیب و غریبی نباشد استفاده اش رواج پیدا می کند. این هدفی است که دست یافتنی تر است.

  5. ok…:(
    site filter shode bood…va manam filter shekan nadaram:(age forsat dashti baram befrestesh
    merc

  6. جناب سولوژن،
    قبل از هر چيز به دليل فيلتر بودن بخش فارسي بي بي سي امكان خوندن مقاله وجود نداشت. شايد اگه مقاله رو مي خوندم بهتر مي تونستم نظر بدم.
    اما مشكلي كه الان ما با زبان فارسي داريم بيشتر يه مقوله فرهنگيه تا ادبي و علمي. در دنيا با زبان دقيقا مثل يه موجود زنده رفتار مي شه و موجود زنده هم نياز به استقلال و آزادي عمل داره و نمي تونيم با مميزي و نسخه براي اون تعيين تكليف كنيم. اين كار همون روشيه كه ما تو مذعب شيعه داريم مي كنيم و نتيجش رو هم ديديم. ما در دنيا يا زبان كامل داريم يا زبان پويا. زبان هايي مثل عربي و فرانسه زبان هاي كاملي هستن اما آيا پويا هم هستن؟ زباني مثل عربي ادعا مي كنه كه داراي ساختاريه كه مي تونه هر واژه جديد و مورد نيازي رو بسازه. اما اگه كمي تامل كنيم مي بينيم ما در فارسي هم چنين ابزارهايي رو داريم. حالا اگه از اونا استفاده نمي كنيم اين به خود ما و فرهنگ عمومي جامعه بر مي گرده (چه عموم مردم و چه خواص، البته منظورم خواص هر رشته است). ما مي بينيم كه در گذشته در رشته اي مثل فيزيك واژه هاي زيبايي مثل گشت آور ابداع و عموميت پيدا مي كنه. به نظر شما اگه ما اين واژه رو نداشتيم و يهو امروز ميومد و اين واژه رو به كار مي برد به اون نمي خنديديم؟ واژه رايانه رو يادمون نره كه به چه افتضاحي كشيده شد و چه مشتقاتي ازش در اومد.
    از طرفي ديگه زباني پويا مثل انگليسي به اين دليل پويا باقي مونده كه انگليسي زبانهاي اصلي (با زبان مادري انگليسي) هيچوقت متعصبانه به اين زبان نگاه نكردن. حجم واژه هايي كه از زبان هاي ديگه واردش شده كم نيست اما هيچوقت هيچ كدوم از اونا به اين مسئله اعتراض نكردن. از طرف ديگه وقتي كه متخصصين يه رشته واژه يا اصطلاح جديدي رو ابداع مي كنن يا كاربردي جديد براش ايجاد مي كنن عامه مردم انگليسي زبان خيلي راحت اون رو مي پذيرن. به واژه Mouse يا bug و كاربردهاي جديدشون نگاه كنيم. خود من از زماني حدود بيش از 10 سال قبل تا حالا به جاي واژه Drag and Drop اصطلاح خر كش كردن (kher kesh kardan) رو به كار مي برم اما حتا در جمع دوستانه كاري كه جالبه همه هم متخصصين نرم افزار رايانه هستن نه تنها جا نيفتاده كه حتا با ديده تمسخر نگاه مي كنن.
    من نظرم اينه كه اگه ما الان با زبان فارسي مشكل داريم (نه اين كه زبان فارسي مشكل داره) اين مسئله به زبان فارسي بر نمي گرده بلكه به بيماري هايي كه در فرهنگ عمومي فارسي زبان ها به وجود اومده بر مي گرده. از يه طرف يه جمعي كه متاسفانه ديد متعصبانه دارن ميان و فرهنگستان زبان فارسي رو درست مي كنن و براي جامعه نسخه مي پيچن و البته نسخه هايي كه شبيه نسخه هاي طبيباي 500 سال قبله و براي هر بيماري يه باد (كه معلوم نيست از كجاشون در ميارن) رو مقصر مي دونستن رو ارائه مي دن و از طرف ديگه هم جمع كثير عمومي رو داريم كه اونا رو قبول ندارن و با ديد لجبازانه به مسئله نگاه مي كنن و حتا حركتهاي درست رو هم نمي پذيرن.
    جناب سولوژن اگه كمي به زباني كه بين وبلاگ نويسا رايج شده نگاه كنيم مي بينيم كه زبان فارسي هنوز هم پويا و شيرينه. به اصطلاحات و واژه هايي كه تو اين محيط رواج پيدا مي كنه و خيلياشون هم فارسي شده واژه هاي غير فارسيه نگاه كن. اگه ما شاهد چنين وضعيتي تو محيط مجازي هستيم دليلش اينه كه اينجا جريان آزاد ذهن وجود داره و از طرف ديگه هم همين جامعه مجازيه كه مياد تصميم مي گيره و با اصل برترين مياد و واژه هاي خوب و مناسب رو پرورش ميده. به عبارتي اون واژه اي كه خوبه جا ميفته. از طرفي هم كسي با كسي لج نداره و كسي هم نيست كه نسخه بپيچه.
    مي دوني مشكل ما اينه كه يه موقع يكي پيدا ميشه و با چماق چادر از سر زنها بر ميداره و چند وقت بعد يكي ديگه پيدا مي شده و با چماق چادر رو سرشون مي كنه.

  7. اينقد چونم گرم شد يادم رفت بنويسم اگه امكان داره مقاله رو تو وبلاگت بزار كه ما فيلترنتي ها هم بتونيم بخونيمش. يا اگه امكان داره برام ايميلش كني ممنون مي شم.

  8. با ایشون موافق ام. در زبان انگلیسی هم همین اتفاق افتاده. از چند سال پیش یادم هست بسیاری از واژگان کامپیوتری مثل digitize Ùˆ … (هوم، بقیه اش یادم نیست ولی زیاد بودند) در قاموس های رسمی وجود نداشتند Ùˆ من از این بابت تعجب Ù…ÛŒ کردم. بعدن فهمیدم ساخته شده اند.

    گرچه دکتر حسابی یک مقاله ای داشت که امکان افزودن پیشوند و پسوند ها رو به بن فعل از امتیازات فارسی بر عربی می دونست و ادعا می کرد ده ها هزار برابر بن هایی که امروز داریم می تونیم داشته باشیم.

    امتیاز حرف حسابی این دکتر بر این حرف دکتر حسابی در اینه که اجازه می ده به جای بن های موجود واژگان عاریتی علمی رو بیاستفاده فوکولیم.

    (الان به خاطر ندارم بن مضارع چه جوری بعد از افزودن پسوند باز هم قرار بود بن مضارع بمونه. بر هم کنش یک نمونه اش بود فکر می کنم.)

  9. سلام سولوژن عزيز
    در باره ي خودت نوشتي كه داري اونجا كامپيوتر ميخوني . من يك مشكل فني دارم .البته چون من سر از كام در نميارم برام موضوع حاديه شايد براي تو ساده و مضحك باشه. ممكنه كمك كني؟:
    در يكي از ادارات كل در يكي از استانها كار ميكنم.مسئول كامپوتر اداره ما كه در دانشگاه آزاد واحد پشتكوه ليسانس گرفته و خيلي آدم باشخصيته نسخه يسه سال پيش mcaffe(ويروس كش)رو هنوز در شبكه ي داخلي اداره به كار ميبره .براي همين كامپيوتر هاي وارد شده به اينتر نت خيلي راحت ويروسي ميشن.حالا كامپيوتر من وقتي ميرم كنترل پانل هر چي زور ميزنم به قسمت add or remove programبرم نميره . مشكل از كجاست؟شايدهم مسئول محترم كامپيوترمون سيستم رو دست كاري و منو محدود كرده؟ ضمنا يكي از دوستام يه آنتي وسروس به اسم kasper sky آورده بود كه هر چي سعي نموديم موفق به استفاده ازش نشديم.در همين راستا خواستيم اول آنتي ويروس مك آفي رو غير فعال بكنيم كه نشد. بگو چه كنم تا مشكلم حل شود . دعاگويت خواهم بيد!ضمنا به وبلاگ من هم قدم رنجه كن.

  10. ضمنا من هيچ نظري درباره ي ستروني زبان شما ندارم و علاقه اي هم به آن ندارم . حالا اگه عصباني نشدي در مورد مشكلم راهنماييم كن.
    نظرت درباره ي اعلاميه ي جهاني حقوق زباني ( در وبلاگم آوردم) چيه؟

  11. به نظر من موضع آقای باطنی درسته و البته ایشان مطمئنا با احاطه‌ای که به موضوع داشته دقیق هم صحبت کرده. من همیشه از خودم سئوال کردم فرهنگستان‌ علوم چرا بیشتر به ساخت «اسم» توجه داره و کمتر به ساخت «فعل» یا «فعل ساده» می‌پردازه. ساخت فعل همانطور که توی مقاله هم اشاره شده می‌تونه به گسترش قابلبت واژه‌سازی زبان کمک بکنه.

    به نظر من برای ساخت فعل‌های ساده‌ی جدید دو مشکل وجود داره:
    1. مشکل کارشناسی. چون فرهنگستان علوم ایران مثل دوران دکتر حسابی قوی نیست که بتونه کلمه‌های مناسب فرهنگ موجود زبان فارسی تولید کنه.

    2. مشکل مخالفت طرفداران زبان خالص (purist): این دسته افراد که تعدادشون کم هم نیست (حتی در سطح کارشناسی) نوع نگرششون به زبان بیشتر «نحوی یا دستوری» است تا «زبان‌شناسیک». در نگرش زبان‌شناسیک زبان پدیده‌ی مطلق یا مقدسی نیست و دستخوش تغییر است وزبان‌شناس به مطالعه‌ی زبان توجه بیشتری دارد تا اصلاح زبان. اگر نگرش مطلق‌گرایانه از زبان فارسی حذف شود، راه برای ورود فعل‌های ساده‌ی جدید به زبان فارسی باز خواهد شد. البته دلیل نگرانی طرفداران زبان خالص از ساختن فعل‌های ساده برای من قابل درکه. چون فعل‌های ساده در صورتی که کنترل نشن می‌تونن زبان رو کاملا عوض کنن به طوری که دیگه شبیه فارسی امروز نباشه. شاید از منظر زبان‌شناسانه این موضوع مهم نباشه، اما برای خیلی‌ها مهمه.

    ممنون از نوشته‌ی خوبت. واقعا لذت بردم و بهانه‌ای که روی این موضوع بیشتر فکر کنم.

  12. سلام، آنچه كه زبان فارسي را از پويايي(بقول آقاي دكتر) انداخته است ØŒ مركب بودن افعال وكمبود افعال ساده Ùˆ امثال آن نيست، بلكه فقدان اساتيد Ùˆ اديبان شجاع Ùˆ متبحري جون مرحوم احمد كسروي است كه با همين زبان بقول ايشان نارسا، دهها كلمه جديد Ùˆ كاملا” فارسي را ساخت Ùˆ ترويج داد .بهتر است به جاي آنكه سير تحول طبيعي زبان فارسي را زير سوال ببريم كمي هم از خود همت Ùˆ پايمردي نشان بدهيم Ùˆ فارسي را همچنانكه هست پاس بداريم.

  13. fekr konam dalil e tamaayol be estefaade az fele morakkab be sher e farsi bar migarde (che chizi behtar az fel e morakkab ghafie o radif tolid mikone?). aruz o ghaafie o radif lebaasie ke baraaye ghaamat e zabaan e eshteghaaghi e arabi baafte shode va maa Irani haa az ruie tanbali un ro bi hich taghir e omdeii be aarie gereftim va dar natije zabaanemun ro aghim kardim . dar har haal be nazaram age fazaayi ijaad beshe ke shere sepid va romaan tabdil be jaryaan e asli adabiaat e farsi beshe aghallan omidvaaram saakhtan e moshtagh az afaal e saadeye feli e farsi ke matruk shode baab beshe. (makhsusan sher e no(sepid) ke tush hamin moshtaghaat e mahdud vali zibaaii ke daarim be soorat e movafaghiat aamizi estefaade shode)

  14. این گرفتن ریشۀ فعل از هرجا Ùˆ اعمال ساخت فعل فارسی بر آن قبلاً هم در زبان فارسی انجام شده Ùˆ در زبان روزمره هم هنوز گاهی اتفاق Ù…ÛŒ افتد. یک بار در مترو شنیدم چند تا پسر جوان از فعل “چتیدن” به جای چت کردن خیلی راحت استفاده Ù…ÛŒ کردند (Ùˆ نمی خندیدند).
    فعلهای رقصیدن و طلبیدن هم از قدیم در فارسی ساخته شده و شاید اولش خنده دار بوده.
    فقط دز حوزۀ علم این اتفاق نیافتده که حالا فرهنگستان دارد می کند. پس فارسی فقط در حوزۀ زبان علم (و فلسفه) به نظر من عقیم بوده.

  15. به سارا: منظور من هم دقيقا همين بود. اگر با نگاه صحيح به زبان نگاه كنيم مي بينيم كه بيشتر واژه ها و اصطلاحات ابتدا در بين مردم رواج پيدا نموده و در صورت مورد پسند واقع شدن و جا افتادن در بين عامه به صورت بخشي از زبان تبديل شده و سپس مورد تحليل هاي زبان شناسانه قرار مي گيرند. البته اين به اين معني نيست كه هر شخصي و در هر جايي مي تونه واژه و يا اصطلاحي را به زبان اضافه كنه و يا اين كه اگر به شكل مقطعي واژه اي مورد استفاده قرار گرفت به اون زبان اضافه شده. مثلن در مجموعه هاي مهران مديري واژه هاي زيادي خلق شد اما بعد از مدتي خيلي از اونا فراموش شدن.
    اما نكته اي كه وجود داره اينه كه رسانه هاي عمومي نقش مهمي رو در اين راستا بازي مي كنن.
    من بعد از خوندن مقاله آقاي دكتر باطني ديدم كه اين مطلب كاملن درسته اما روشي كه معمولن فرهنگستاني هاي ما براي اصلاح زبان به كار مي برن غلطه.
    به نظر من براي اصلاح زبان فارسي و ايجاد تغييرات مورد نياز بايد فرهنگستان نگاهش رو كمي منطقي تر كنه و با ارتباط صحيح با رسانه هاي عمومي نظرات خودش رو پياده كنه.
    در اين بين بايد اين نكته رو هم در نظر بگيريم كه اصولن اصلاح يك زبان نبايد به شكل تعصبي انجام بشه و از طرف ديگه فاكتور زمان هم هيچ وقت نبايد فراموش بشه.
    نكته اي كه من هميشه از اون رنج مي برم اينه كه اساتيد ما هيچ وقت خودشون رو با جامعه وفق نمي دن. مثلن آقاي دكتر باطني اگه مثلن فرزندشون تو يه جمع بهشون بگن “من Ùˆ دوستم مي چتيديم” Ú†Ù‡ حالي بهشون دست مي ده؟ اميدوارم منظورم رو رسونده باشم.

  16. من با مقاله کاملا موافق‌ام. و اساسا هیچ‌وقت نفهمیدم از این امکانِ زبانِ فارسی چرا استفاده‌ی گسترده نمی‌شود.

  17. مطلب به قدري جالب بود كه با اجازه مطلب را در وبلاگمان گنجانديم (‌البته با ذكر منبع)
    در صورتي كه مشكل دارد امر بفرماييد مي پاكيم!!!

  18. درعرصه ادبیات منظوم، ماشاعری راسراغ داریم که درقرن 11 هجری(دوره صفویه)می زیسته وبه تمام معنی هنجارشکنی نموده ودردیوان 300 صفحه ای او غزل یاقصیده ویاقالبهای دیگرشعری (به استثنای چندرباعی)رانمی توان یافت :ه درآن چندین فعل ومصدرجعلی وساختگی نباشد.دردیوان این شاعر درحدود 3200 فعل ومصدر ازاین دست می توان یافت که من درمقاله ای بدان ها اشاره کرده ام.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *