در تÙاوت آدم‌های ذهنی Ùˆ واقعی
دنیای ذهنی‌ی تو با دنیای واقعی Ùرق دارد. آدم‌های تخیلی‌ات نیز دقیقا همان آدم‌های دنیای واقعی نیستند – Øتی اگر یک‌نام Ùˆ یک‌شکل Ùˆ یک‌صدا باشند. مواظب باش هنگامی Ú©Ù‡ عاشق٠آدم‌های ذهنی‌ات شدی بی‌هوا عاشق معادل‌های واقعی‌شان نشوی Ú©Ù‡ ممکن است عاشق‌کش باشند!
27 thoughts on “در تÙاوت آدم‌های ذهنی Ùˆ واقعی”
كه معمولن هستند
Ú¯Ù„ Ú¯Ùتيد!
تکبیر! 🙂
دنیای واقعی‌ای با آن شدت اگر وجود داشته باشد و آن عاشق‌کش‌ها هم بتوانند بیرون از ذهن زنده باشند.
Ùˆ البته این Ùیلم BenX هم دیدنی است؛ عشق اصلاً Ùقط ذهنی‌اش! 😉
خیلی قشنگ بود:)
نمی دونم دقیقا منظور شما رو درست Ùهمیدم ØŒ اما به هر Øال من این تجربه رو خیلی خیلی زیاد داشتم نه این Ú©Ù‡ زیاد عاشق شده باشم، ولی به کرات بهم ثابت شده Ú©Ù‡ نباید زیاد در خیال Ùˆ ذهنیات خودم غرق بشم Ùˆ از واقعیت دور . به نظر من تقصیر عاشق Ú©Ø´ نیست ØŒ مقصر آن کسی ست Ú©Ù‡ یاد نگرÙته ست چگونه عاشق بشه. عشق نه خیال است Ùˆ نه خیال لایق عشق.
به سولو: این کتایون خانم Ú©Ù‡ Ùقط ذهنی نبود، بود؟
به آرماتیل: دلمان برایت تنگیده Øسابی! این Ùیلم BenX چیست… برم ببینم
گوووود کااامنت : )
Some com Some go ”
This Life Is So “
به رامین: BenX داستان پسری را دارد که در یکی از این بازی‌های MMO بسیار خوب است، اما در دنیایی دیگری بیمار.
دل‌مان را Ú©Ù‡ Ù†Ú¯Ùˆ …
به سولو: با اجازه‌ی صاب‌خونه 😉
دل‌مان برای شما هم…
در ضمن، سوال‌های مردم را جدی بگیر D:
به بوگی: نسل زنان عاشق‌نکش از بین رÙته است.
به آرام: ممنون! (:
به اسپریچو: صلوات!
به آرماتیل: سعی می‌کنم Ùیلم را ببینم.
به سیما: لط٠داری!
به سپیده: ØرÙ‌تان Ú©Ù‡ نباید زیاد در تخیلات سیر کرد متین است. بØØ« هم البته زیاد راجع به مساله‌ی «تقصیر» Ùˆ «مسوولیت» نیست.
راست‌اش در مورد «لیاقت» عشق هم ØرÙ‌تان را نمی‌Ùهمم.
به رامین: کتایون ذهنی نیست، اما ربط مستقیم‌ای هم به این موضوع ندارد.
به روزبه: (:
به روجا: هممم … !
به آرماتیل: قربان٠شما! ما هم همین‌طور. سوال‌ها را هم جدی می‌گیریم. اما کس‌ای که سوال‌ای نپرسید.
در مورد پرسش “بازگشت به پست قبلي مربوط به كتايون”
در مورد نسل زنان عاشق Ú©Ø´ با شما مواÙقم — در واقع این بیماری به جنس مخال٠سرایت پیدا کرده — ا ا ا ت Ú†Ú†Ú†Ú†Ú†Ù‡ .
به روجا: نخير اشكال از خودتونه
به روجا: من اسم٠چنین چیزی را بیماری نمی‌گذارم، و مهم‌تر از آن هم اعتقاد ندارم از سمت‌ای به سمت دیگر سرایت کرده باشد. اگر زنان عاشق‌کش نبودند که بقای انسان دچار مشکل می‌شد.
چرا بقای انسان دچار مشکل میشد ØŸ ( در مورد بیماری من آن را بیماری مینامم اگر کسی بخواهد کسی را بکشد چرا میگذارد عاشقش شود ØŸ منهای مواردی Ú©Ù‡ شخص با آگاهی این کار را میکند در بقیه موارد بیماریست …شاید – همه ما البیته گاه گداری یا تا Øدی این کار را میکنیم با دوز Ú©Ù… Ùˆ قتی Ùکر میکنی میبینی Ú©Ù‡ دلیلی برای انجامش نداشتی -Ùقط در در مورد جنس مخال٠نه البته … وقتی Ùکر میکنی میبینی Ú©Ù‡ پای عقده ای چیزی در میان بوده –)
به روجا: یعنی شما تاکنون تنها یک عاشق داشته‌اید؟ به هر Øال هر Ùرد در هر زمان به Ùرض مونوگامیست‌بودن تنها می‌تواند با یکی از عشاق‌اش معاشقه کند. Ùˆ هر رد درخواست‌ای یا تغییر معشوق‌ای را من یک مورد از عاشق‌کشی می‌دانم.
به همین دلیل زنان عاشق کش را در بقای انسان تاثیر گذار میدانید ؟
در آن صورت من هم مواÙقم Ú©Ù‡ اگر زنان عاشق Ú©Ø´ نبودند بقای انسان دجار مشکل میشد … اما اسم آن را Ú©Ù‡ عاشق Ú©Ø´ÛŒ نمیگذارند …رد در خواست ها Øتی میتواند از Ùرط عشق باشد اما عاشق Ú©Ø´ÛŒ به نظرم شبیه تر به این است Ú©Ù‡ کسی را تشنه لب ØŒ لب آب ببرند Ùˆ برگردانند بی هیچ دلیلی . این شبیه به بیماریست . Ùˆ ربطی هم به بقای انسان ها ندارد .
زنان در طول تاریخ یکی از چند راه Ùˆ ابزاری Ú©Ù‡ در دست داشتند برای دÙاع از خود یا Ùریادی بر علیه دیگران همین رÙتارهایی بوده Ú©Ù‡ نسبت داده میشود مثل عاشق Ú©Ø´ÛŒ یا Øیله گری .. اÙسون گری Ùˆ از این قبیل چیز ها … همین چند Øربه را هم ضد اخلاقی کردند Ùˆ در هم Ú©ÙˆÙتند Øال من بیایم بگویم Ú©Ù‡ این بیماری نبوده – عارضه – یعنی چیزی Ú©Ù‡ عارض میشود نه چیزی Ú©Ù‡ ذاتیست – بعد هم بگویم Ú©Ù‡ بله اگر نبوده بقا دچار تزلزل میشده ØŸ شاید با بررسی کارکردی به این تنیجه برسم اما نمیتوانم بگویم Ú©Ù‡ خوب بوده Ùˆ بیماری نبوده …بگذریم
شاید تÙاوت در تعریÙ‌مان از عاشق‌کشی است.
یا شاید به‌تر باشد این‌گونه بگویم: بØث٠اصلی بر سر تÙاوت عاشق‌کش با عاشق‌نکش نیست. قصد جـنسیت‌زدگی‌ی این پست را هم نداشتم. بØØ« سر تÙاوت دنیای تصورات با دنیای واقع است. بعدترها لازم است به طور جداگانه به بØØ« جـنسیت هم بپردازم.
جناب سولوژن من هنوز هيچ رابطه اي بين عاشق كشي زنان و بقاي نسل انسان نمي تونم پيدا كنم.
اما سال ها قبل يه بار پشت يه كاميون يه نوشته ديدم كه با اين پست زياد ارتباط نداره ولي برام جالب بود: “زندگي پايان عشق است” البته مي شه اين رو اين طوري هم Ú¯Ùت كه: “عشق پايان زندگي است”
یعنی پسر عاشق کش وجود نداره؟:)
رضوانه گرامي، پسر عاشق كش هم وجود داره اما معمولن در اقليت هستند، البته نسبت به دختران عاشق كش. چون بر اساس Ùرهنگ ايراني عمومن پسرها هستند كه عمل انتخاب رو انجام مي دهند Ùˆ دختران عمل ناز كردن Ùˆ در انتها هم عمل كشتن.
به بوگی:(با اجازه ی سولوژن عزیز)
من جدیدا امتØان کردم…
یک آدم به ظاهر خوب
سعی کردم دوستش بدارم
البته از راه دور
بعد آن پسر تبدیل به بد ترین موجود ندیده ام شد:)
به او هیچ ØÙ‚ÛŒ نمی دهم،ولی به نظرم همین بهتر Ú©Ù‡ پسر ها در اقلیت ناز Ù…ÛŒ کنند…
(راستی Ùکر بد نکنید،من معمولا از این خل بازی ها زیاد میکنم … البته آن پسر مطمئن باشد Ú©Ù‡ من واقعا سعی کردم تمام خوبیهایش را دوست بدارم Ùˆ واقعی رÙتار کنم…)راستی نظر شما در مورد امتØان کردن طعم های غریب زندگی چیست؟طعم های ممنوع ؟به نظر من این مورد دردناک Ùˆ تکرار Ùˆ تØمل ناپذیر بود.چون من در نوع خودم از آن عاشق Ú©Ø´ ها Ù…Øسوب Ù…ÛŒ شوم Ùˆ تصور Ú©Ù† Ú©Ù‡ چقدر سختی کشیدم…تازه هنوز هم با خودم در جنگم Ú©Ù‡ آیا اØساسم واقعی تر از این هم Ù…ÛŒ توانست بشود؟:)
منظورم از خط آخراین بود Ú©Ù‡ برای خودم هم عجیب است Ú©Ù‡ تا این Øد اØساسم واقعی شد!سوء تÙاهم نشود برای آن پسر:)
به رضوانه : آیا اطمینان داری آن پسر از این Ú©Ù‡ تو وانمود میکنی همه خوبیهایش را دوست داری لذت میبرد ØŸ Ùˆ مطمئنی Ú†Ù‡ چیز هایش واقعی Ùˆ Ú†Ù‡ چیز هایش ناواقعی بود ØŸ Ùˆ مطمئنی از این کارت ناراØت نمیشد ØŸ
من Ú©Ù‡ Ø´Ú© دارم .آخر آدم از راه دور چطور میتواند ان همه بار عاطÙÛŒ Ùˆ معنایی را درست بÙهمد Ùˆ منتقل کند …ØŸ
( با اجازه سولوژن عزیز)
دوستان عزیز،
به‌تر است این بØØ« همین‌جا خاتمه پیدا کند چون ربطی به این پست ندارد.