از Ùرار مغزها Ùˆ جوامع‌ای Ú©Ù‡ یخ می‌زنند
Ùرض کنید Ú©Ù‡ X Ùرآیند تصادÙی‌ی تجربی‌ (empirical process)ÛŒ ایستایی باشد Ú©Ù‡ با t اندیس شده Ùˆ خروجی‌اش مقداری بین Û° تا Û± می‌گیرد.
از روی این Ùرآیند، Ùرآیند Y را بدین‌گونه تعری٠کنید: اگر X_t کوچک‌تر از میانه‌ی X بود، آن‌گاه Y_i را معادل X_t قرار دهید Ùˆ یکی به i اضاÙÙ‡ کنید وگرنه هیچ‌کاری نکنید.
سوال: Ú†Ù‡ چیزی در مورد متوسط یا میانه‌ی Ùرآیند Y می‌توان Ú¯Ùت؟
پاسخ: متوسط Ùرآیند Y کوچک‌تر از متوسط Ùرآیند X خواهد بود.
(البته ممکن است بتوان اندک چیزهای بیش‌تری هم Ú¯Ùت. مثلا اگر بدانیم توزیع X یک‌نواخت است، می‌توان Ú¯Ùت Ú©Ù‡ متوسط Ùرآیند Y نص٠خواهد بود (یعنی یک چهارم در این مثال). اما در Øالت Ú©Ù„ÛŒ به نظرم تنها می‌توان Ú¯Ùت Ú©Ù‡ متوسط کوچک‌تر خواهد شد، ولی در مورد میزان کوچک‌تر شدن‌اش ممکن است خیلی نتوان Øر٠زد. به هر Øال همین هم کاÙÛŒ است.)
Øال به این بازی ادامه دهید. از روی YØŒ Ùرآیند جدید Z را بسازید Ùˆ الی آخر.
نتیجه چه خواهد شد؟
نکته‌ی اضاÙÛŒ: Ùرآیند تبخیر شبیه به این است. دلیل سرد-شدن مایع‌ای Ú©Ù‡ از آن بخار خارج می‌شود بسیار شبیه به همین است (با این تÙاوت Ú©Ù‡ انتخاب Y از روی X الزاما به همین Ø´Ú©Ù„ نیست). در این Øالت معنای X Ùˆ Y انرژی‌ی جنبشی‌ی آن‌هاست.
نکته‌ی زیادی: X می‌تواند هر بار٠معنایی‌ای (semantic) داشته باشد. لزومی ندارد Ú©Ù‡ متغیر تصادÙÛŒ X_t عدد صØÛŒØ Ø¨ÛŒØ§Ù†â€ŒÚ¯Ø± انرژی‌ی جنبشی باشد، بلکه مثلا X_t می‌تواند نشان‌گری از میزان توانایی‌ی ذهنی‌ی انسان اندیس‌شده با t باشد.
نکته‌ی بامزه: اگر به طور مداوم بازی‌ی ذکرشده را انجام دهیم، در نهایت به وضعیت یخ‌زدگی می‌رسیم.
16 thoughts on “از Ùرار مغزها Ùˆ جوامع‌ای Ú©Ù‡ یخ می‌زنند”
اگر از ایستا منظورت
stationary
است، Ùکر می‌کنم ایستا معادل٠معمولÙ
static
باشد.
خیلی تØلیل توپی بود. خیلی نص٠شبی Øال کردم.
به پویا: منظورم همان stationary است. من چنین کلمه‌ای را در یکی از درس‌های‌ام در ایران شنیدم به گمان‌ام. توصیه‌ی به‌تری داری؟
به علی: (:
خب مشکل این Ùرض است Ú©Ù‡ آنهایی Ú©Ù‡ می‌روند همه بالای میانه هستند. اینطور نیست؛ تعداد زیادی از آنهایی Ú©Ù‡ خیلی از میانه بالاترند می‌مانند یا برمی‌گردند، Ùˆ از دستهٔ زیر میانه هم Ú©Ù… نیستند آنها Ú©Ù‡ می‌روند Ùˆ بعد از رÙتن هم متوسط خواهند ماند.
به گمانم بازی را که ادامه دهیم در مورد آخرین متغیر وابسته میتوانیم بگوییم که به سمت صقر میل میکند .
ولی انسان را با چه چیزی میخواهی اندیس کنی و بین x, y چه ارتباطیست ؟ انسان انسان ؟ انسان جامعه یا انسان با مغزش ؟ که در مورد آخری به گمانم نمیتواند باشد یعنی مسئله جور در نمیآید .
جالب بود …
ببینم این ورد پرس Ù…Ú¯Ù‡ LaTeX نداره Ú©Ù‡ اینطوری Ù…ÛŒ نویسی؟ Ùارسی نوشتن ریاضی، خواندنش را سخت تر Ù…ÛŒ کنه.
به روجا: X Ùˆ Y می‌توان یک ویژگی‌ی عددی‌شده‌ی انسان‌ها باشد. تÙاوت‌شان در این است Ú©Ù‡ X پیش از غربال است Ùˆ Y پس از آن. وگرنه هر دو به یک «چیز» اشاره دارند.
به رامین: تصورم این است که نسخه‌ی من ندارد. و قبول دارم که سخت می‌کند!
به Ù‡: بله، این مدل بسیار ساده شده است، اما قرار است بخش‌ای از آن‌چه در پیش روی‌مان قرار گرÙته را بیان کند. همان‌طور Ú©Ù‡ Ú¯Ùته‌اید خیلی از به‌ترین‌ها نمی‌روند، خیلی از بدترین‌ها هم می‌روند. مهم این است Ú©Ù‡ آیا اØتمال رÙتن یکی از به‌ترین‌ها بیش‌تر از یکی از بدترین‌هاست یا خیر؟
این موضوع‌ای است Ú©Ù‡ می‌تواند بررسی‌ی جامعه‌شناختی شود. باور من این است Ú©Ù‡ شانس رÙتن یک پژوهش‌گر بالقوه با مدرک لیسانس یا بالاتر بیش‌تر از شانس رÙتن شخص‌ای با مدرک سیکل است. Ùˆ شانس بازگشت کس‌ای Ú©Ù‡ در جایی خارج از کشور مدرک دکترا گرÙته است هم بسیار Ú©Ù… است.
نکته ÛŒ منطقی: اگرÙرایند جدیدی با نام Y1 تعری٠کنیم، Ùˆ یک بند به الگوریتم اضاÙÙ‡ کنیم: اگر X_t بزرگتر از متوسط X بود آنگاه Y1_i را برابر با X_t قرار بده، Ùˆ تکرار الگوریتم برای Z1 Ùˆ … اØتمالن آمریکا بوجود Ù…ÛŒ آید : )
به روزبه: دقیقا!‌ گرچه Øالا امریکا سخت‌گیرتر شده در مهاجرت‌پذیری، اما ایده همین بوده است. یا مثلا در Øال Øاضر کشوری چون کانادا هم دارد همین کار را می‌کند.
یعنی به زبان ساده اگر مخ یکی را غربال Ú©Ù†ÛŒ ممکن است به این Øقیقت رسید Ú©Ù‡ مغز Ùلانی پوچ است ØŸ
به روجا: منظورم دقیقا این نبود. منظورماین بود Ú©Ù‡ X_1 ویژگی‌ی آدم شماره‌ی Û± است، X_2 ویژگی‌ی آدم شماره‌ی دو. Øال اگر بیاییم Ùˆ آدم شماره‌ی یک را Ú©Ù‡ متوسط بالایی دارد Øذ٠کنیم، تنها آدم شماره‌ی دو را داریم Ú©Ù‡ عدد X_2اش کوچک‌تر از متوسط X_1 Ùˆ X_2 است.
به سولوژن (!): ایستا به نظرم خیلی مناسب نیست، چون ÙرآیندÙ
stationary
«نایستاده» یا «نمی‌ایستد»؛ صرÙا ویژگی‌های آماری‌اش با زمان (یا هرچه) تغییر نمی‌کنند. ضمنا اگر ایستا را هم معادلÙ
static
و هم
stationary
به کار ببریم، تمایز٠این دو را از دست می‌دهیم.
معادل٠بهتری اما ندارم!
Ùکر کنم راه ØÙ„ LaTeX نوشتن در وردپرس (با توجه به اینکه BlueHost به طور پیش Ùرض پشتیبانی نمی کندش) این باشد
http://www.forkosh.com/mimetex.html
مثلا یک چیزی مثل این را امتØان Ú©Ù† در مرورگرت
http://www.forkosh.dreamhost.com/mimetex.cgi?x_1(t+1)=\dot%20x_1(t)%20+%20%20\Delta%20x_2(t)
به پویا: این‌که به هر دوی static Ùˆ stationary بگوییم «ایستا» ممکن است مشکل‌زا باشد، اما به نظر نمی‌آید «ایستادن» به معنای روی پا ایستادن باشد، بلکه معنای توقÙ‌کردن هم می‌دهد Ùˆ در نتیجه باز به نظر من کلمه‌ی بدی نیست – مگر این‌که معادل خیلی به‌تری برای‌اش وجود داشته باشد. مثلا «Ùرعون آوازي شنيد Ú©Ù‡ اين رود نيل را در Ùرمان تو کردم اگر گويي بايستد.» (قصص الانبیا، ص Û¸Û¹).
دو نکته:
(Û±) این معنای ایستادن برای من جالب بود چون نشان می‌دهد وقتی در زبان Ù…Øاوره می‌گوییم «یه دقه وایسا» لازم نیست کس‌ای مسخره‌بازی در بیاورد Ùˆ واقعا از جای‌اش بلند شود. این کاربرد کاملا صØÛŒØ Ø§Ø³Øª (البته بگذریم Ú©Ù‡ این بØØ« پیش می‌آید Ú©Ù‡ کاربرد Ù…Øاوره Ùˆ روزمره است Ú©Ù‡ اصطلاØ‌/معنایی را مجاز به نوشته‌شدن می‌کند یا نوشته‌های [قدیمی] است Ú©Ù‡ صØت زبان Ù…Øاوره را تایید می‌کند.)
(Û²) با این‌که شاید خیلی خوش‌آیند من٠Ùارسی‌زبان نباشد، اما پسندیده آن است Ú©Ù‡ وقتی می‌خواهیم از علم‌ای سخن بگویم، تا Øد ممکن از همان کلمات‌ای استÙاده کنیم Ú©Ù‡ بیش‌تر پژوهش‌گران آن علم به کارشان می‌برند.
به رامین: ممنون! البته این شیوه‌ای Ú©Ù‡ Ú¯Ùتی Ú©Ù…ÛŒ دردسر دارد!