از هوش، زبان و دیگر قضایا
امروز (در واقع Ù‡Ùته‌ی پیش) دو مقاله از مجله‌ی Mind می‌خواندم. یکی‌شان Intelligence Evolved بود Ùˆ دیگری High-Aptitude Minds.به وظیÙه‌ی ØرÙه‌ای‌ام عمل نمی‌کنم Ùˆ ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¨ÛŒØ´â€ŒØªØ± درباره‌ی نویسنده Ùˆ شماره‌ی مجله Ùˆ غیره نمی‌دهم. پیداکردن‌شان نباید خیلی سخت باشد.
خلاصه‌ی مقاله‌ی اول (Intelligence Evolved) این بود Ú©Ù‡ معیارهای ماکروسکوپیک‌ای چون Øجم مغز، نسبت وزن مغز به وزن بدن برای توصی٠هوش‌مندی‌ی موجودات Ú©Ùایت نمی‌کنند. مثلا با این‌که وزن مغز انسان زیاد است، اما موجودات‌ای هستند Ú©Ù‡ وزن مغزشان بیش‌تر است Ùˆ از انسان خنگ‌تر (مثلا بعضی از وال‌ها). بعد می‌گوید شاید ویژگی‌های مایکروسکوپیک توصیÙ‌گر خوبی باشند. مثلا می‌گوید ضخامت غشای myelin نورون‌ها شاید هوش‌مندی را توصی٠کند. ضخامت بیش‌تر آن غشا باعث انتقال سریع‌تر پیام‌های عصبی می‌شوند.
نکته‌ی دیگر مقاله این است Ú©Ù‡ شاید تÙاوت جزیی‌ی دیگر وجود بخش‌ای چون Broca در مغز باشد Ú©Ù‡ وظیÙه‌ی پردازش زبان‌ای را برعهده دارد (دقیق‌تر: speech area in the left frontal lobe طبق Ú¯Ùته‌ی مقاله). این بخش -تا جایی Ú©Ù‡ من Ùهمیده‌ام- در موجودات دیگر دیده نشده است.
در ضمن نکته‌ی بامزه‌ی دیگر این است Ú©Ù‡ هوش‌مندی‌ی زبانی‌ی موجودات دیگر Ùقط تا Øد یک انسان سه ساله می‌تواند پیش‌رÙت کند، اما پس از آن هوش‌مندی‌ی زبانی‌ی آن‌ها متوق٠می‌شود. نکته‌ی ویژه درباره‌ی سه سالگی‌ی انسان تکوین بروکا است.
نکته‌ی جالب به نظرم نقش مهم زبان در هوش‌مندی است. به نظر می‌رسد جدا از پردازش سریع‌تر اطلاعات، ویژگی‌ی جالب دیگری Ú©Ù‡ ما را هوش‌مندتر می‌کند داشتن بخش‌ای از مغز است Ú©Ù‡ به طور اختصاصی به زبان تعلق دارد (نمی‌گویم دیگر موجودان چنین چیزی را ندارند، اما به نظر می‌آید به این Øد تکامل‌یاÙته نباشد). به Ùکر Ùرو می‌روم Ú©Ù‡ نکند یکی از چیزهایی Ú©Ù‡ Øتما می‌بایست در هر سیستم هوش‌مندی داشته باشیم بخش‌ای مجزا برای پردازش زبان‌ای است. یعنی شاید نتوان با یک مکانیزم یادگیری عمومی (مثل یک RL-based mind همه‌منظوره) به راØتی به هوش‌مندی‌ی Ø³Ø·Ø Ø¨Ø§Ù„Ø§ برسیم. پیش‌نهادم (ØŸ) این است Ú©Ù‡ اگر کس‌ای می‌خواهد روی هوش‌مندی کار کند Øتما باید آن وسط‌ها به زبان توجه خاص بکند. یعنی شاید انتظار این‌که زبان خود به خود به وجود بیاید نه غیرممکن اما در عوض بسیار دشوار باشد.
این از این!
مقاله‌ی دیگر درباره‌ی کودکان باهوش بود. Øر٠مقاله این بود Ú©Ù‡ تÙاوت این اÙراد (Ùˆ بیش‌تر تاکید بر بچه‌ها بود) خیلی مشخص نیست. مثلا بعضی وقت‌ها تÙاوت از Øجم بیش‌تر مغز است. اما به نظر می‌آید Øجم بیش‌تر مغز در بعضی قسمت‌ها (Ùˆ نه همه‌ی بخش‌ها) اهمیت بیش‌تری دارد. مثلا parietal and frontal lobes Ùˆ anterior cingulate.
علاوه بر این در بعضی آزمایش‌ها مشخص شد Ú©Ù‡ مغز اینان انرژی‌ی کم‌تری برای Ùعالیت لازم دارد. از طر٠دیگر در آزمایش‌های دیگری مشخص شده Ú©Ù‡ مغزشان Ùعالیت بیش‌تری می‌کند. بگذریم از این‌که دو نوع آزمایش الزاما یک چیز را اندازه نگرÙته بودند (یکی گلوکوز-سوزی بود به Ú©Ù…Ú© PET Ùˆ دیگری میزان اکسیژن رگ‌ها به Ú©Ù…Ú© fMIR)ØŒ Ùرضیه این است Ú©Ù‡ اگر مساله آسان باشد، اÙراد باهوش‌تر بدون زØمت Øل‌اش می‌کنند اما از طر٠دیگر اگر مساله سخت است اÙراد کم‌هوش‌تر اصلا Øل‌اش نمی‌کنند (Ùˆ در نتیجه Ùعالیت Ú©Ù… است) Ùˆ اÙراد باهوش‌تر با شدت Ùˆ Øدت Øل‌اش می‌کنند.
نکته‌ی بامزه‌ی دیگر این است Ú©Ù‡ در سری آزمایش‌های اول (یعنی تست گلوکوز-سوزی) در بعضی وقت‌ها الگوی Ùعالیت Ú©Ù… دیده می‌شد Ùˆ گاهی نمی‌شد.
شاید Ùˆ Ùقط شاید مساله این است Ú©Ù‡ اÙراد مختل٠جورهای مختلÙ‌ای مساله را ØÙ„ می‌کنند. مثال خیلی ساده ولی مجردش: سه خط داریم در صÙØه‌ی دو بعدی. آیا این سه خط از یک نقطه می‌گذرند؟
ممکن است یک راه‌ØÙ„ این باشد Ú©Ù‡ تجسم هندسی‌شان بکنیم (یعنی تجسم Ùضایی) Ùˆ بعد ببینیم Ú©Ù‡ مثلا چنان چیزی Ù…Øتمل به نظر نمی‌آید. اØتمالا این راه‌ØÙ„ بخش‌های تصویری‌ی مغزمان را Ùعال‌تر می‌کند.
ممکن است یک راه‌ØÙ„ این باشد Ú©Ù‡ سعی کنیم مساله را به صورت یک مساله‌ی جبر خطی در بیاوریم Ùˆ بعد ببینیم Ú©Ù‡ اصولا سه معادله Ùˆ دو مجهول در Øالت Ú©Ù„ÛŒ منجر به پاسخ نمی‌شود، اما در عوض ببینیم Ú©Ù‡ اگر rank ماتریس معادل را به دو تبدیل کنیم (یعنی یکی از معادلات را Øذ٠کنیم)ØŒ آن وقت پاسخ دارد Ùˆ بعد چون سه Øالت مختل٠از ترکیب‌های دو تایی سه گزینه داریم، پس اØتمالا این خط‌ها در سه نقطه هم‌دیگر را قطع می‌کنند. این شیوه اØتمالا بخش‌های دیگری از مغز را Ùعال می‌کند.
Øالا اگر میزان بهره‌وری‌ی بخش‌های مختل٠مغز یک‌سان نباشد Ùˆ مثلا بخش پردازش تصویری Ùˆ بینایی‌مان خیلی بهره‌ور باشد Ùˆ بدون صر٠انرژی‌ی زیاد مسایل را ØÙ„ کند (چون مثلا بینایی صدها میلیون سال است Ú©Ù‡ تکامل یاÙته) ولی در عوض بخش زبانی‌مان (Ùرض کنیم Ú©Ù‡ جبر خطی را به صورت زبانی ØÙ„ می‌کنم) آن‌قدرها هم بهره‌ور نباشد، آن وقت می‌توان نتیجه گرÙت Ú©Ù‡ ممکن است در Ùردی ببینیم Ú©Ù‡ مسایل راØت ØÙ„ می‌شوند Ùˆ در Ùردی دیگر ببینیم Ú©Ù‡ با انرژی‌ی زیاد ØÙ„ می‌شوند. نکته این است Ú©Ù‡ ممکن است ما بتوانیم مسایل آسان را به راØتی به صورت تصویری در بیاوریم ولی مسایل خیلی دشوار را لازم باشد از روش‌های دیگر ØÙ„ کنیم (مثلا Ùرض کنید مساله‌ی پیشین را به این صورت در بیاوریم: اگر پنج صÙØه‌ی دو بعدی دل‌بخواه داشته باشیم، نیاز به Ùضای چند بعدی داریم تا نقطه‌ی اشتراک همه‌ی صÙØه‌ها تنها یک نقطه از آن Ùضا باشد؟ Øدس می‌زنم تصور Ùضایی‌ی این مساله سخت‌تر از تصور جبری‌ی آن باشد.)
41 thoughts on “از هوش، زبان Ùˆ دیگر قضایا”
hmm, jaleb bood
dar zemn
Mas’aleye aakharet javab nadare!;)
یه مدتیه به این نتیجه رسیدم Ú©Ù‡ ما غیر زبان هیچ چیزی نیستیم… یک مشت موجود در چرخه تکامل Ú©Ù‡ طول عمرش در مقایسه با Ù…Øیط اش به مرتبه ده به توان خیلی خیلی زیاد Ú©ÙˆÚ†Ú© تره. مثلا موجودات الگوریتم تکاملی مان روی رایانه. Ùکر کنم این ها شروع به Øر٠زدن با هم بکنند Ùˆ تÙکر Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ هستیم Ùˆ چگونه باید زندگی کنیم Ùˆ … Øر٠بزنند Ùˆ بØØ« کنند؟ Ú†Ù‡ می‌شود؟ هیچی تا بیایند به نتیجه برسند iteration تمام شده! آره تمام ماجرای ما از آنجا شروع شده Ú©Ù‡ زبان داریم.
یک چیز دیگری…. من زمانی Ùکر می‌کردم یک الگوریتم بهینه سازی مثل الگوریتم تکاملی، اگر به صورت الگوریتم زندگی مصنوعی انجام بشود Ùˆ تنها مدل مدرسه Ùˆ دانشگاه را مدل کند شاید چیز بهتری بشود. مثلا عامل هایمان مدرسه بروند(: برای اینکار هم زبان لازم دارند.
ساعت 3 نیمه شب است.
يه مسئله اي كه وجود داره اينه كه معمولن زماني كه از هوش Ùˆ هوشمندي صØبت مي كنيم به هوش رياضي Ùˆ يا به شكل عامتر هوش علمي اشاره مي كنيم. اما درواقع اين بخشي از هوشمنديه. مثلن يك رقصنده ØرÙÙ‡ اي ممكنه داراي سطØÙŠ از هوشمندي Ùيزيكي باشه كه بالاتر از Øد معمول باشه اما نتونه يه معادله رياضي رو درك Ùˆ يا ØÙ„ كنه. يا يه داستان نويس يا يه موسيقي دان. من با پاراگرا٠آخر مواÙقم. براي تعري٠و كوانتيزه كردن هوش نمي تونيم مغز Ùˆ يا هوش رو به صورت يك موجود يك پارچه در نظر بگيريم.
به سیامک: جالبی از خودتونه!‌ و در ضمن چرا جواب ندارد؟!
به رامین: چند نکته Ù…Ø·Ø±Ø Ú©Ø±Ø¯Ù‡â€ŒØ§ÛŒ Ú©Ù‡ جداگانه پاسخ می‌دهم.
یکی این‌که Ú¯Ùته بودی ما چیزی جز زبان نیستیم. با این خیلی مواÙÙ‚ نیستم. مثلا Øدس می‌زنم توانایی ادراک ما (بینایی) مستقل از توانایی زبانی‌مان باشد. یا مثلا اگر می‌توانیم برقصیم، کاری هوش‌مندانه انجام داده‌ایم (نه البته هوش به معنای قابلیت ØÙ„ مساله‌ی منطقی) ولی بعید است برای چنان کاری نیاز به زبان داشته باشیم. اما از طر٠دیگر ممکن است با تو مواÙÙ‚ باشم چون زمان‌ای نیز من Ùکر می‌کردم هر آن‌چه می‌اندیشیم به Ú©Ù…Ú© «زبان» اندیشیده می‌شود. در Øال Øاضر نه مطمئن‌ام Ú©Ù‡ این‌گونه است Ùˆ نه مطمئن‌ام Ú©Ù‡ گونه‌ای دیگر.
تجربه‌ی شخصی‌ی من نشان می‌دهد هر بار می‌خواهم به Ùکر کردن Ùکر کنم، Øس می‌کنم Ú©Ù‡ به صورت زبانی این کار را می‌کنم. اما از کجا معلوم واقعا این‌گونه باشد؟ یعنی شاید تنها تصور من این است Ú©Ù‡ Ùکرکردن‌ام به صورت زبانی است. یا به‌تر بگویم: هر وقت به صورت خودآگاه به Ùکرکردن Ùکر می‌کنم، آن را به صورت زبانی انجام می‌دهم. شرایط شبیه به وقتی است Ú©Ù‡ به Ù†Ùس‌کشیدن‌مان Ùکر می‌کنیم Ùˆ بعد متوجه می‌شویم چقدر Ù†Ùس‌کشیدن کار سختی است!
نکته‌ی دیگر راجع به تکامل Ùˆ الگوریتم‌های تکاملی است. اتÙاقا من به نوعی چنان کاری را Ú©Ù‡ پیش‌نهاد داده‌ای انجام داده بودم. اما مهم است بپرسیم برای Øل٠مساله‌ی بهینه‌سازی‌ی مورد نظر آیا واقعا نیازی به مدرسه‌رÙتن عامل‌های‌مان هست یا خیر؟ مثلا برای طراØی‌ی یک مدار الکترونیکی،‌ واقعا شاید لازم نباشد عامل‌های‌مان را به مدرسه بÙرستیم.
به بوگی: بله،‌ دقیقا درست می‌گویید. شاید درست‌تر باشد Ú©Ù‡ هوش را مجموعه‌ای از قابلیت‌های ذهنی بدانیم Ú©Ù‡ گاهی نمودش در Ø³Ø·Ø Ø²Ø¨Ø§Ù†ÛŒ است Ùˆ گاهی در Ø³Ø·Ø Ú©Ù†ØªØ±Ù„ جسم. مثلا کس‌ای Ú©Ù‡ می‌تواند بسیار ماهرانه دریبل بزند دارای بعضی توانایی‌های ذهنی‌ی بالاست Ú©Ù‡ شاید تا Øدی به کس‌ای می‌تواند به خوبی پیانو بنوازد مشترک باشد، اما کس‌ای Ú©Ù‡ می‌تواند خیلی سریع موسیقی را شناسایی کند توانایی‌ی ذهنی‌ی دیگری دارد Ú©Ù‡ اØتمالا نتیجه‌ی قابلیت‌های بخش دیگری از مغز است (مثال‌ها الزاما صØÛŒØ Ù†ÛŒØ³ØªÙ†Ø¯).
Øال چرا این توانایی‌ها وجود دارد؟ مقاله‌ی اول ادعا می‌کند Ú©Ù‡ شاید دلیل‌اش (Û±) تÙاوت‌های در ریز-ساختارهای مغز است Ùˆ (Û²)‌ بروکای بسیار پیش‌رÙته است. گرچه شاید تاثیر (Û²) در دریبل‌زدن کم‌تر باشد.
بØØ« جالبی شد Ùˆ در مورد اول یعنی آخرین مسئله comment جاری به نظرم با Ú©Ù¾ÛŒ برداری ا ز ØÙ„ مسئله اولتان 5 معادله 2 مجهولی Ú©Ù‡ به یک عدد ثابت برسند اØتمالا یک Ùضای 3 بعدی لازم داریم Ú©Ù‡ لبه قائم همه صÙØات در یک نقطه به هم برسند در این صورت Ùکر کنم باید پنج معادله صÙØÙ‡ در Ùضا داشته باشیم Ú©Ù‡ مختصات Ùراگیری صÙØÙ‡ در Ùشا هم باید به هر صÙØÙ‡ اضاÙÙ‡ شود پس اØتمالا دو مجهول لرای معادله صÙØÙ‡ Ùˆ 3 مجهول XYZ سرای مختصاتش در Ùضا داریم . اما این در واقع بدست آوردن جوابی برای نقاطیست Ú©Ù‡ مسئله اول در ان ØÙ„ شده است یعنی جواب Ùضای سه بعدیست .
غیر از این قادر به ØÙ„ کردنش نبودم .لطÙا اشتباهم را تصØÛŒØ Ú©Ù†ÛŒØ¯ Ùˆ اگر لط٠میکمنید جواب را بگویید چون لذت Ù…ÛŒ برم .. امانکته اصلی commentetan من هم با بوگی Ùˆ شما مواÙقم . ولی بیش از این تواÙÙ‚ چیزی نمیگویم چون اولا مسدله ترسناکیست ( به Ù„Øاظ Øجم جواب ها Ùˆ تØلیل ها ) بعد هم اینکه ØªØ±Ø¬ÛŒØ Ù…ÛŒØ¯Ù‡Ù… چیزی نگویم . چون خیلی اطلاعات علمی ندارم . اما یک نظردارم . آن اینکه چرا نمیآییم Ùکر کنیم Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ چیز هایی هوش را اÙزایش میدهد ØŸ بعد نتیجه بگیریم Ú©Ù‡ هوش به آنها وابستگس دارد . Øدالقل مسئله دور میزینم Ùˆ Ù„ÛŒ جوابهای تجربی تر Ùˆ عینی تری داریم . یعنی چون به تمام مکانیزم های مغز واق٠نیستیم پس آن را Ø´ÛŒ در نظ میگیریم Ú©Ù‡ Ùقطو رودی خروجی میدهد Ùˆ ما ورودی هایش را کنترل میکنیم Ùˆ خروجی هایش را بررسی میکنیم . این طوری مغزمان انرژی کمتری مصر٠میکند 🙂
البته این ها همه Ùقط ابراز وجود بود وگرنه دانشمندان به تر از من میدانند Ú†Ù‡ کنند . پست خیلی خوبی یود .
در ضمن در مورد Øیوانات هم ضریب هوشی معنا دارد یهنی Øیوانات از یک گونه ممکن اسن هوش های متÙاوتی داشته باشند . بار ها دیدم گربه ای از گربه ا دیگر باهوش تر بوده یا مرغی از مرغی دیگر یا کبوتری نسبت به کبوتر دیگر. تکامل یاÙتگی مسئله عجیبیت !!! Ùˆ غریب .
در مورد٠مثال، تا جایی Ú©Ù‡ من می‌Ùهمم: اشتراک٠دو Ùضای دوبعدی٠متقاطع، یک‌بعدی (خط) است. این خط اگر Ùضای دوبعدی٠سوم را قطع کند، در یک « نقطه » این کار را انجام می‌دهد. Ùضاهای بعدی هم ول معطّل اند، یعنی Øدّ اکثر می‌توانند از همان نقطه بگذرند. مساله از بعد٠۳ به بالا ربطی به ابعاد٠Ùضای Ù…Øیط ندارد، یعنی همیشه ممکن است اما هیچ وقت اجباری نیست. (ضمنا من تصوّر٠جبری نکردم! Ø›)
تصØÛŒØ٠جزئی: صÙØه‌ی سوم به بعد می‌توانند شامل٠کلّ٠خط هم باشند (یا مثلا ممکن است بعضی صÙØات کلا روی هم بیÙتند)Ø› اما این در اصل٠مساله، یعنی وابسته نبودن٠جواب به ابعاد٠Ùضای Ù…Øیط (به شرط٠بیش از Û³) Ùرقی نمی‌کند.
الان داشتم روی کاغذ تصور میکردم جواب سئوال موجود در کامنتتان کره ای از صÙØات در Ùضای 3 بعدی به بالاست به مرکز گوشه های مشترک هرپنج صÙØÙ‡ . یعنی 4 کره ØŸ
راستی من هم تصور جبری نکردم اصلا !
Ùکرمی کنم جناب سولوژن باز هم میخواست مار اگول بزند 🙂
baa in nokte ke gofti ye Rl-based mind lozuman raah e hall e hooshmandi e sath e baalaa nist movaafegh nistam. be ebaarat e dige be nazaram ehtiaaj be morefi e ravesh haaie jadid baraaie baaz tolid e ghabeliat e zaban e adamai dar mojudaate hushmand e masnui vojud nadaare. be nazaram model haaie ehtemaalaati maanand e “HMM” ke “continuous noisy observations”ro filter mikonan va yek model gosasteye ehtemaalaati be maa midand mitunan amalkardi ham taraaz baa zaban e aadami daashte baashan. i.e. X_hlinguistic concepts, \pr(X_h)belief on a linguistic concept. haalaa shaayad begi naghsh e zaban faghat saakht e mafaahim e mojarrad az observation haaie noisy nist . balke naghsh e vasileye raabet e bein e ensaan haa ram bazi mikone . baaz be nazar e man in masalyei nist ke address nashode baashe in raabete ro ham mishe baa ye model e ehtemaaltie interactive i.e “2 POMDP each one can observe ACTIONS of another POMDP ” namaayesh daad
makhlas e kalaam inke ravesh haaii ke maa baraa modeling va filtering aamaari daarim ravesh haaie ghodratmandian be nazaram moshkel e asli ine ke aayaa mitunim raveshhaaie moasseri baraa learning e in model haa peidaa konim va dar ein e haal model haa ro ham baraaie 2nyaaie vagheii karbordi tar konim. tamoom shod 😉 .
baba 5 ta mo’adele dadi, mokhtassate noghte mikhay, banabarin az 5 bod be payin overdetermind mishe, az bod be bala ham lozooman javab nadare..
Too khode 5, ham faghat dar soorati javabe (nesbatan, yani age full-rank boodi) ghat’ee dashti ke be jaye safheye 2bo’di abarsafhe dashti, yani 4 bodi.
Intori mesle ine ke mikhay taghato’e 3 khatto too fazaye 3 bodi peyda koni, ke maloome javab nadare.
Doros migam dige!! 😉
🙁 Øواسم نبود صÙØات از هر طر٠امتداد دارن …. در این صورت Øداقل پنج بعد میخوایم Ú©Ù‡ در هر بعدش یک صÙØÙ‡ جا شه یعنی 5 Ùضای Øداقل دو بعدی یا یه همچین چیزی چون هر دو صÙØÙ‡ در Ùضای 3 بعدی همدیگر را قطع میگنن 🙁
یک بنده خدایی هم از تیتر کامنت بگه خبببببببببببببببببببببب !!!!!!!
مگه مسابقه هوشه ):
Øالی بردیم!
یک نکته‌ی عمومی به چهار صورت مختلÙ:
Û±) برای بقای‌تان نیاز به ØÙظ تعادل exploration Ùˆ exploitation دارید.
۲) هوش‌مندی -آن‌گونه که به بقای موجود منجر می‌شود- مجموعه‌ای از قابلیت‌های ذهنی است.
Û³) ممنون از توضیØاتی Ú©Ù‡ در مورد مساله می‌دهید! واقعا هدÙ‌ام طر٠یک مساله‌ی ریاضی نبود.
Û´) اØیانا موضوع این پست چیز دیگری نیست؟! (;
در مورد نظر دوم مقاله اول كه پيشرÙتگي بخش بروكا رو در هوش مندي موثر مي دونه وقتي درسته كه بØØ« مقايسه دو موجود متÙاوت با هم باشه مثلن انسان Ùˆ ميمون. اما وقتي قصد ما مقايسه هوشمندي دو موجود متشابه مثل دو انسان يا دو ميمون باشه ديگه وجود Ùˆ پيشرÙتگي بخشهايي از مغز نمي تونه ملاك باشه مگر اين كه تنها هوش مندي دو موجود در رابطه با قابليت هاي مرتبط با آن بخش مورد نظر باشه. در مورد زبان هم تنها ناØيه بروكا در اين امر دخيل نيست. ناØيه بروكا وظيÙÙ‡ توليد Speech رو به عهده داره كه خيلي مهمه اما كاÙÙŠ نيست. بخش هاي مهم ديگه اي هم در اين ميان دخيل هستند.
اما در مورد Ùكر كردن Ùˆ ارتباط اون با زبان. به نظر من (اين تنها نظر شخصي منه) اين تنها تصور ماست. انساني كر Ùˆ لال رو Ùرض كنيد كه هيچ وقت تØت هيچ نوع آموزش كلاسيك قرار نگرÙته باشه به عبارتي خواندن رو ياد نگرÙته باشه. به نظر شما تصور اين شخص از زبان Ú†ÙŠ مي تونه باشه؟ Øالا بايد ببينيم آيا اين شخص هم مي تونه Ùكر كنه يا نه؟
اما در مورد بØØ« هوشمندي. من Ùكر مي كنم روشي كه مقاله دوم Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÙŠ كنه صØÙŠØ ØªØ±Ù‡.
motmaen nistam ke be manam javab daade bashi . vali khob man ye baar dige commentam ro baa tajoh be javabi ke daade boodi baaz khaani kardam va chand nokte be nazaram umad ke dar edaame …
ghabool . be in raahati nemishe goft ke niaazi be ruikardhaaie jadid dar zamineye ML nist vali be nazaram az un taraf ham dar eraaye ravesh haaie jadid be in bahaane ke mikhaaim ye chizi besaazim ke tamaam ghaabeliat haaie maghz e ensaan ro daashte baashe nabaayad efraat kard. be zaban e dige momkene mojudi ghaabele reghaabat baa ensaan baa estefaade az ravesh haaie motedaavel ijaad kard bedune inke un mujud daghighan daaaraaie abzaar haaie ensaan mesle kalaam yaa pardaazesh e zabani baashe.
به Ù…Øمد: نه، هنوز به کامنت‌های جواب ندادم. (:
من Ú©Ù‡ خجالت میکشم بازم بنویسم اما Ùکر میکنم بهترین کار این بود Ú©Ù‡ سری به مجله ذکر شده Ù…ÛŒ زدیم !
به روجا: بله، تÙاوت هوش‌مندی‌ی موجودات دیگر نیز غیرقابل تصور نیست.
به قشقرق: Ùرضیه‌ام را دوباره به زبان‌ای دیگر می‌گویم: وجود بخش‌ای (ماجول) مختص یادگیری زبان/پردازش زبانی به طراØی‌ی موجود هوش‌مند Ú©Ù…Ú© می‌کند. در صورتی Ú©Ù‡ چنین ماجول‌ای وجود نداشته باشد Ùˆ بخواهیم از مدل‌سازها Ùˆ روش‌های یادگیری‌ی عمومی استÙاده کنیم،‌ Ú©Ù„ Ùرآیند یادگیری Ùˆ پردازش بسیار کندتر می‌شود.
Øالا Ú©Ù…ÛŒ توضیØ: این Øدس من است، ممکن است درست باشد، ممکن است نباشد. Øدس می‌زنم شاهد بیولوژیک برای بخش‌ای از ادعا وجود دارد (Ú©Ù‡ موجودات هوش‌مند چنین بخش‌ای دارند) اما برای بخش دیگرش (لزوم آن) وجود ندارد. Ùˆ خوب می‌دانم Ú©Ù‡ شاهد بیولوژیک به هیچ عنوان به معنای لزوم آن نیست. یعنی Øتی اگر ثابت شود Ú©Ù‡ موجودی بیولوژیک نمی‌تواند وجود داشته باشد Ú©Ù‡ هوش‌مند باشد ولی زبان را جداگانه پردازش نکند باز نمی‌توان نتیجه گرÙت Ú©Ù‡ روی یک کامپیوتر چنان کاری نمی‌توان کرد. اما می‌دانی Ú©Ù‡ … شواهد اØتمال‌ها را بالا Ùˆ پایین می‌برند.
تو در نهایت Ú¯Ùته‌ای Ú©Ù‡ مدل‌های آماری‌ی قوی‌ای داریم Ú©Ù‡ مشکل اصلی‌مان با آن‌ها در یادگیری‌ی آن‌هاست. خب، همین مشکل است، نه؟! چرا یادگیری‌شان سخت‌تر است؟
و در نهایت گمان‌ام می‌دانی که من خود در دسته‌ای هستم که با همان مدل‌های آماری‌ی متداول کار می‌کنم و در آینده‌ی خیلی نزدیک هم نزدیک زبان نخواهم شد. اما به دلیل این‌که روی چیزی کار نمی‌کنم نمی‌خواهم اهمیت‌اش را -از نظر خودم البته- نادیده بگیرم.
به علی: ممنون!
به بوگی: مقاله‌ی اول دقیقا هوش‌مندی‌ی موجودات مختل٠را با هم مقایسه می‌کند، Ùˆ مقاله‌ی دوم هوش‌مندی‌ی انسان‌ها را با هم. شاید این را خوب Ùˆ ÙˆØ§Ø¶Ø ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ù†Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ بودم.
در مورد زبان Ùˆ بروکا … من چیز زیادی در مورد کارکرد بخش‌های مختل٠مغز نمی‌دانم. در واقع یکی از مشکل‌های مقاله‌ی اول همین بود Ú©Ù‡ خیلی خلاصه به چنین موضوع‌ای می‌پرداخت.
در مورد انسان کر Ùˆ لال … Øدس می‌زنم اگر انسان کر Ùˆ لال‌ای وجود داشته باشد Ú©Ù‡ هیچ آموزش سمبولیک دیگری هم دریاÙت نکرده باشد (یعنی مثلا زبان٠نشانه نداند) آن وقت بسیار کم‌هوش‌تر از انسان معمول خواهد بود. نمی‌دانم آیا شاهدی برای این Øدس‌ام وجود دارد یا نه.
به قشقرق: دو نکته:
۱) تلاش برای پردازش زبان جدید نیست. در واقع NLP و شاخه‌های مربوط از قدیم‌ترین زمینه‌های AI هستند.
۲) این را نباید بلند بگویم، بقیه نخوانند: بسیاری از پژوهش‌گران ML امروزین به شدت از تصویر کلی (big picture) لازم برای رسیدن به AI پرتند!
به روجا: مثال‌ها هیچ‌کدام از مجله نیستند. یعنی مطمئن‌ام Ú©Ù‡ ویراستار یا داوران مجله نمی‌گذاشتند چنان مثال‌های ذهن‌منØرÙ‌کن‌ای در مقاله بیایند! (;
@SoloGen: بارها شده Ú©Ù‡ خوابی دیده ام Ùˆ جزئیات آن کاملا یادم هست ولی نمی توانم آن را برای کسی تعری٠کنم. یعنی اصلا آن وقایعی کع یادم هست قابل انتقال به Ù…Øیط زبان نیستند. نمظورم این است Ú©Ù‡ تÙکر لزوما با زبان همبستگی مستقیم ندارد. شاید در Øالت هوشیاری اینگونه باشد چون ما در Øالت هوشیاری بسیار به زبان Bound هستیم Ùˆ بنابراین خیلی تØت تسلط آن هستیم.
خیلی زیبا … جالب Ùˆ نوازش دهنده بود
یعنی منظورتان آن است Ú©Ù‡ کاپیوتری میتواند وجود داشته باشد Ú©Ù‡ علی رغم غیر بیولوژیک بودنش رÙتار موجودات بیولوژیک هوشمند با همان روش پردازش زبانی را دنبال میکند ØŸ
چیزی که هوشمند است اما شاهد بیولوژیک هوشمندانه ندارد ؟>
پس شاهد بیولوژیک بروز هوشمندی در موجود بیولوژیک است Ùˆ ممکن است در موجودات غیر بیولوژیکی بروز هوش Ùاکتور های دیگری داشته باشد ØŸ مثلا آیا آجنه را اگر غیر بیولوژیک Ùرض کنیم یا ملائکه در گاه خدا آنها هم به صر٠شنیده ها Ùˆ خوانده ها Ùˆ Ùرض Ùرض کردنشان(0 بودنشان) موجودات غیر بیولوژیک هوشمند هستند پس هوش را در آنها به گونه ای دیگر میتوان اندازه گیری Ùˆ مشاهده کرد … مثلا Ú¯Ùتار ØŸ
کش٠اختراع و دیکد کردن سمبل ها نشانه هوش مندیست ؟ میخواهی بیولوژیک باش میخواهی نباش ؟ منظورتان این است ؟
Ú©Ù… Ú©Ù… دارم از آیه ای از قرآن Ú©Ù‡ مضمونش این بود میترسم : ” ما اسامی را به انسان آموختیم ”
منظورش اØتمالا همان توانایی درک Ùˆ ایجاد سمبل هاست . هر چیزی Ú©Ù‡ میآموزیم تا قبل از این Ú©Ù‡ در قالبی Ùرو رود کاربرد Ùˆ یاد آوریش سخت است اما وقتی یک Ù…Ùهوم به صورت یک تصویر یا سمبل ( جدید یا قدیم ) در امد قابلیت ترکیب کردن تجمیع کردن Ùˆ .. غیره را دارد … وارد مبØØ« Ø´ÛŒ گرایی شدیم …. بماند …. این از آن چیز هایست Ú©Ù‡ دوست دارم یک شب تا صبخ در باره اش Øر٠بزنم .. .
راستی سولو: یادت هست من یک زمانی context کار بودم؟ این بروکا معدن Contextual Understanding هست(: توی پایان‌نامه‌ام هم آوردم. این دوتا رو گوگل کن broca context
به کودن با استعداد: عجیب است Ú©Ù‡ شخص‌ای چیزی تصویری را به خاطر بیاورد اما نتواند آن را به صورت زبانی بیان کند. در واقع تجربه‌ی درون‌نگرانه‌ی من چنین چیزی را به خاطر نمی‌آورد (موسیقی چطور؟ شاید موسیقی را نتوانم به زبان تصویری بیان کنم چون درک سمبولیک درستی از آن ندارم. شاید …) آیا واقعا جزییات آن را به خاطر دارید؟ Ú†Ù‡ جور جزییاتی را؟ مثلا این‌که Ùلان میز آن‌جا بود؟ تصورم این است Ú©Ù‡ نه چنین جزییاتی چون این جزییات زبانی هستند. Øال سوال‌ام این است: پس اگر این‌ها نیستند، Ú†Ù‡ هستند؟
به عبارت دیگر: شاید تنها تصور می‌کنیم چیزی را به خاطر می‌آوریم. به نظر هر روایت تصویری‌ای توصی٠تقریبی‌ی زبانی دارد.
به روجا: این‌که هوش چیست Ùˆ چگونه باید اندازه‌گیری شود مقوله‌ی دیگری است. اما Ùعلا هوش را این در نظر بگیرید Ú©Ù‡ هر آن‌چه ما از انسان مشاهده می‌کنیم Ùˆ هوش‌مندانه در نظرش می‌گیریم نشانه‌ی هوش‌مندی است.
با این تعریÙØŒ ادعای‌ام این است Ú©Ù‡ ممکن است از موجودی نشانه‌های هوش‌مندی را ببینیم ولی مکانیزم تولید هوش‌مندی‌اش با انسان متÙاوت باشد.
Øالا من نمی‌خواستم زیاد وارد مقوله‌ی جن Ùˆ Ùرشته شوم، اما بله، مثلا ممکن است Ùرشته‌ها مغز بیولوژیک نداشته باشند اما هم‌چنان هوش‌مند به نظر بیایند.
آن‌چه بیش‌تر در نظرم بود، یک کامپیوتر/روبات هوش‌مند است. دلیل‌ای ندارد چنان سیستم‌ای همان‌گونه پردازش کند Ú©Ù‡ ما انسان‌ها می‌کنیم. مثلا کامپیوتری Ú©Ù‡ شطرنج بازی می‌کند، در زمینه‌ی شطرنج هوش‌مندانه رÙتار می‌کند ولی در عوض مکانیزم شطرنج‌بازی‌کردن‌اش متÙاوت است با مکانیزم انسان.
به روجا: به نظرم آن آیه‌ی قرآن (گمان‌ام در سوره‌ی اعرا٠باشد) جزو بخش‌های قشنگ و مرموز قرآن است.
به رامین: بله، یادم هست روی چنان چیزی کار می‌کردی!‌ (: چه جالب!‌ باید بیش‌تر بخوانم.
به روجا: اشتباه کردم، اعرا٠نبود، بقره (Û³Û±) بود: «و[ خدا ]همه[ معانى ]نامها را به آدم آموخت ØŒ سپس آنها را بر Ùرشتگان عرضه نمود Ùˆ Ùرمود> :اگر راست مى گویید، از اسامى اینها به من خبر دهید.».
جناب سولوژن، به نظر من در بØØ« هوشمندي انسان هنوز خيلي از مسائل ØÙ„ نشده. مثلن تقسيم شدن ذهن انسان به دو بخش خودآگاه Ùˆ ناخودآگاه Ùˆ ارتباط اون با هوشمندي Ùˆ يا تاثير عميق ذهن ناخودآگاه در هوشمندي. من نمي خام وارد بØØ« هوش ماشين بشم چون اطلاعاتم بيشتر در Øد اطلاعات عموميه كه اونم مربوط به سال ها قبله كه چيزهايي مي خوندم اما تصور مي كنم كه كارهايي كه انجام شده Ùˆ مي شه مثل اين مي مونه كه كسي كه هيچ اطلاعاتي از برق نداره (Ùرض كنيد شخصي كه تا Øالا در جنگل زندگي مي كرده Ùˆ همين الان وارد زندگي متمدن شده) وارد اتاقي بشه ببينه وقتي كليدي زده مي شه اتاق روشن مي شه Ùˆ وقتي دوباره همون كليد زده مي شه دوباره اتاق تاريك Ùˆ Øالا اين شخص بخاد سعي كنه اين Ùرايند رو درك كنه Ùˆ اون رو شبيه سازي كنه.
Ùهمیدم منظورتان چیست به صورت Cartooni قضیه را Ú©Ù‡ نگاه کنیم مثل آن است Ú©Ù‡ یک بسته Øاوی هوش را از بالا (مثلا مغز ) وارد یک موجود بکنیم .
Øالا آن بسته را به هر شیوه یا روشی دلخواه تولید کرده باشیم. مثلا در آزمایشکها پروقسور بالتازار یا با مدارات الکترونیکی یا با خواندن وردی …
یا ترکیبی از هر سه : اکلترونیک ، شیمی ، قانون (قانون هوشمندی )
خوب Øتی موسیقی هم توصی٠زبانی دارد. منتها باید زبانش Ú©Ù‡ همان نت نویسی باشد را بدانی Ùˆ اگر بدانی٬ هر ملودی ای را میتوانی روی کاغذ بیاوری. موردی Ú©Ù‡ من Ú¯Ùتم٬ شاید کلمه «تصویر» یا «وقایع» Ú©Ù…ÛŒ گمراه کننده بودند. طبیعی است Ú©Ù‡ هر تصویری قابل انتقال به Ù…Øیط زبانی است. تجربه شخصی ای Ú©Ù‡ دارم چیزی Ùرای همه اینهاست. همان طور Ú©Ù‡ Ú¯Ùتم تا این Ù„Øظه هر گونه سعی من در انتقال آن به Ù…Øیط زبان به شکست انجامیده است. در عین Øال Ú©Ù‡ خودم کاملا میدانم Ú©Ù‡ چیست ولی هرگز نتوانسته ام آن را با مدیای Øواس پنجگانه به کسی انتقال دهم.
به بوگی: کاملا مواÙق‌ام Ú©Ù‡ ما هنوز دلیل هوش‌مندی‌ی انسان را به خوبی نمی‌شناسیم. در واقع درک‌مان چند لایه است. مثلا شاید بدانیم Ú©Ù‡ وجود Ùلان بخش‌های مغز تاثیر مهمی در هوش‌مندی دارد، اما این بدان معنا نیست Ú©Ù‡ می‌دانم این هوش‌مندی «چگونه» به وجود آمده. در مورد هوش ماشینی … تنها چیزی Ú©Ù‡ می‌توانم بگویم این است Ú©Ù‡ خیلی از پژوهش‌گران هوش ماشینی تلاش‌ای برای مشابه‌سازی‌ی مغز به طور دقیق نمی‌کنند. آن‌ها سعی می‌کنند ببینند هوش‌مندی -در Øالت Ú©Ù„ÛŒ- به Ú†Ù‡ معنا است Ùˆ بعد آن را ØÙ„ کنند. البته در این میان گاهی ایده‌هایی هم بین این دو عده از پژوهش‌گران رد Ùˆ بدل می‌شود. در آخر هم این‌که به نظرم هنوز Ùاصله‌ی زیادی تا ایجاد سیستم‌ای باهوش -باهوش‌تر از یک گربه در بیش‌تر موارد- وجود دارد.
به روجا: بله، یک چنان چیزی!
به کودن با استعداد: منظورم البته زبان طبیعی بود، ولی بله،‌ اگر تعری٠زبان را کمی گسترده کنیم چیزهای زیادی را شامل خواهد شد. و باز برای‌ام جالب است که بدانم تجربه‌ی شخصی‌ی شما از چه جنس‌ای بوده است. هیچ چیزی شبیه به آن که برای دیگران هم قابل ملموس باشد نمی‌شناسید؟
با اجازه سولوژن به بوگی : شاید هم Ùقط برای بوگی جدید باشد . در جایی خوانده بودم Ú©Ù‡ ما Ùقط چیز هایی را Ù…ÛŒÙهمیم یا میتوانیم بیان کنیم Ú©Ù‡ بتوانیم معادلش را در ذهنمان بیابیم Øتی اگر آن چیز کاملا از نظر دیگران یا از نظر منطقی بی ربط باشد . Ùکر کنم بوگی باید به دنبال یک معادل هر چند Ú©Ù… رنگ بگردد .
ربط آن ایه قرانی را هم همین جا به نظرم میتوان دنبال کرد . ما همه معادل ها را در ذهنمان داریم اما Ùقط وقتی با آن بر خورد میکنیم به نظرمان میرسد Ú©Ù‡ Ùهمیده باشیمش 🙂 یک Ú©Ù…ÛŒ بد است . اول قانون را پذیرÙته ام بعد توجیه Ùˆ اثباتش میکنم .
شاید آن ماشین Ú©Ù‡ شما میگویید باید همه معادل های ممکن را داشته باشد . ولی ممکن است آنها آن قدر ها هم زیاد نباشند … شاید Ùقط یک نص٠سیسی ریق مگس یا دو سه تا ترانزیستور …نوعی Ùهم مجرد Ú©Ù‡ بقیه Ùهم ها را ممکن میسازد …نمیدانم !
مطلبی در وبلاگم نوشته ام Ú©Ù‡ شاید بی ربط به مطلب شما نباشد. البته یک Ú©Ù… طولانی است ولی Ùکر Ù…ÛŒ کنم به خواندنش بیارزد. ترجمه ای است از یک مطلب در سایت آتلانتیک
http://talentedmoron.blogspot.com/2008/10/is-google-making-us-stupid.html
بايد يه تشكر از روجا كنم بابت اون بØØ« “خدا به انسان همه نام ها را آموخت”. چون مدت زمان زيادي بود كه Ù…Ùهوم اين آيه برام ناشناخته بود Ùˆ با كامنتي كه داشت جرقه جالبي تو ذهنم زده شد.
به عبارتي اين نام ها نبودند كه به انسان ياد داده شدند بلكه روشي براي بيان Ù…Ùاهيم Ùˆ تÙكرات بود كه به انسان داده شد. ظاهرن تنها انسانه كه مي تونه تÙكرش رو به طور قانونمند Ùˆ با نشانه هايي منتقل Ùˆ بيان كنه كه ما اون رو زبان مي ناميم. به عبارتي همونطور كه ما با زبان رياضي Ù…Ùاهيم علمي رو ارائه Ùˆ بيان مي كنيم Ù…Ùاهيم Ùكري يا به عبارتي تÙكرات رو هم با استÙاده از كلمات به شكلي كوانتيزه مي كنيم. با اين Øال آيا باز هم زبان مي تونه يكي از ملزومات هوش مندي باشه يا اين كه تنها به عنوان يك چاشني عمل مي كنه؟
بله منظورمن دقیقا یک همچین چیزی است شما از Ù„Ùظ کوانتیزه استÙاده میکنید Ú©Ù‡ میتواند جای همان نشانه ها رو بگیره Ùˆ شاید قرآن از Ù„Ùظ اسامی …گرچه Øر٠زدن در مورد این آخری آن چنان چون صخره سنگی وزین Ùˆ نا تکان دادنی نمیتواند باشد …Ùقط یک Øدس است .!
به روجا: راست‌اش Ù†Ùهمیدم منظورتان از «شاید آن ماشین Ú©Ù‡ شما میگویید باید همه معادل های ممکن را داشته باش» چیست.
به کودن با استعداد: متشکرم!
به بوگی: به نظر می‌آید Øیوانات دیگر هم تا Øدی قابلیت زبانی دارند،‌ اما ساختارهای جمله‌ای‌شان ساده‌تر است. تا جایی Ú©Ù‡ من هوش‌مندی را می‌توانم تعری٠کنم (هوش‌مندی همان کارهایی است Ú©Ù‡ انسان انجام می‌دهد Ùˆ به آن لقب هوش‌مندانه می‌دهد) وجود زبان سمبولیک جز تعری٠هوش‌مندی است.
منظورم اسامی بود …Ùˆ به نظر من منظور از اسامی معادله ها یا معادله ایست ( Ú©Ù‡ لزاما ریاضی هم نیست ) Ú©Ù‡ مانند تابع هوش عمل میکند .
(هوش مندی خاص انسان ) از ان ناشی میشود .
Ùˆ هوش برتر چیزی اضاÙÙ‡ بر آن اسامی نیست بلکه سرعتو قدرت نقل وانتقالات بین داخل Ùˆ خارج توابع ات . بهضی چیزها مثل عادت رسوم نوع یادگیری توالی Ùˆ شباهت ها در ورودی ها Ùˆ خروجی ها خلل وارد میکند . آن Ú©Ù‡ باهوش تر است شاید این گرد Ùˆ غبار ها را کمتر میبیند .