از رقابت تا هم‌دردی
بامزه است!
وقتی دو Ù†Ùر «چیزی» را می‌خواهند Ùˆ تنها یک چیز/منبع وجود دارد، آن دو Ù†Ùر رقیب‌اند.
اما وقتی دو Ù†Ùر بشود هزار Ù†Ùر Ùˆ هم‌چنان تنها یک چیز/منبع وجود داشته باشند، ایشان هم‌دیگر را رقیب نمی‌دانند، بلکه هم‌درد می‌دانند Ùˆ لابد شروع می‌کنند به آوازخواندن از «درد مشترک».
26 thoughts on “از رقابت تا هم‌دردی”
بسیار بسیار قشنگ و به جا بود!
نیمه شبی Øظی بردیم از این پست.
توپ بود سولوژن‌جان! مرا به یاد Øماقت‌ام انداخت Ùˆ خنده‌ام گرÙت از داشتن دریچه‌ای به این Ú©ÙˆÚ†Ú©ÛŒ Ú©Ù‡ اسم‌اش را چشم گذاشته‌ام!
تعداد خواهنده‌ها گولت نزند سولوژن جان!
قانون اصلی این است: زمانی Ú©Ù‡ “خواسته” Ù…Øدود باشد یعنی به هر Ú©Ù‡ بیشتر برسد به کسی کمتر می‌رسد جماعت “رقیب‌”‌اند. یعنی گرچه هزاران Ù†Ùر باشند هم را جر می‌دهند. ولی اگر نامØدود باشد. کمابیش همه بتوانند سهم ببرند بعد می‌شود درد مشترک.
در Ùنون مذاکره به این می‌گویند خاصیت “کیک”. یعنی اگر تکه کیک تو بزرگتر باشد لاجرم مال من کوچکتر خواهد بود Ùˆ ناچارن اختلا٠مناÙع داریم Ùˆ باید بخاطرش بجنگیم!
من پایه این «درد مشترک‌ام»
Ú†Ù‡ جالب. اگر Ùرض کنیم Ú©Ù‡ Ùقط یک Ù†Ùر به مقصود Ù…ÛŒ رسه، بنابراین با Ùرض تساوی برای دو Ù†Ùر اØتمال 1/2 Ùˆ برای 1000 Ù†Ùر اØتمال برای هر Ù†Ùر 1/1000 است. یعنی وقتی امیدی نیست بیا بی خیال بشیم!ØŸ
این چیزی Ú©Ù‡ خواب بزرگ هم Ú¯Ùت جالبه، اما Ú©Ù…ÛŒ متÙاوت است از چیزی Ú©Ù‡ شما Ú¯Ùتی.
اين چيزي كه خواب بزرگ Ú¯Ùت مي تونه تعريÙÙŠ در Øالت ايده آل يا براي مجموعه اي از نوع تÙكر ايده آل باشه. اما چيزي كه جناب سولوژن Ù…Ø·Ø±Ø ÙƒØ±Ø¯ بيشتر واقعيت جوامعي مثل ايران رو مي رسونه. 🙂
با خواب بزرگ مواÙقم بسته به نوع منبع دارد . اما با یک جای نظر بوگی مخالÙÙ… Ùکر میکنم این خصلت همه مردم دنیا باشد .
یک چیزی شبیه به این اما بی ربط هم هست وقتی یک Ù†Ùر مثله میشود قضیه بسیار دردناک است ولی وقتی یک گور دست جمعی مثله شد پیدا شد مسئله Ùرق میکند .
در مورد در د شترک سولوژن باید بگم خب طبیعیه !
نداشتن همگانی درد مشترک است . این وسط بسته به نوع منبع ممکن است پای معامله شراÙت Ùˆ داشتن Ùˆ سهم یکسان داشتن Ùˆ از خیرش گذشتن برای برخی هوار زدن ها … در اثر دید Ù‡ شدن در جمعی هزار Ù†Ùره رقابت را به شراÙت تبدیل کند .
آدم باید با خودش رورواست باشد !
ولی من دو Ù†Ùر را Ù…ÛŒ شناسم Ú©Ù‡ در عشق یک Ù†Ùر دیگر دارند Ù…ÛŒ سوزند ولی اØساس رقابت ندارند بلکه همدردی Ù…ÛŒ کنند باهم Ùˆ هردو به بخت بدشان لعنت Ù…ÛŒ Ùرستند Ùˆ همدیگر را آرام Ù…ÛŒ کنند.
به روزبه: هد٠ما کسب رضایت شماست! (;
به علی: ربطی ندارد، اما باور نمی‌کنید ما واقعا چند درصد چیزی را Ú©Ù‡ تصور می‌کنیم می‌بینیم عملا با چشم‌های‌مان می‌بینیم. ناØیه‌ای Ú©Ù‡ ما با Ú©ÛŒÙیت بالا می‌بینیم بخش خیلی کوچک‌ای از میدان دیدمان است. چیزی در Øدود -اگر اشتباه نکنم- اندازه‌ی ظاهری‌ی ماه از کره‌ی زمین.
به خواب بزرگ: اگر به همه برسد Ú©Ù‡ دیگر درد مشترک نیست، بزم مشترک است! Øر٠شما را می‌Ùهمم، اما Ùرض کنید یک کیک است Ùˆ هزار Ù†Ùر. دیگر بØØ« Ú©Ù… یا زیاد رسیدن نیست، بØØ« «به اØتمال زیاد نرسیدن» است. در این صورت اگر آن چیز واقعا باارزش نباشد، مردم برای‌اش بیش از Øدی زØمت نمی‌کشند.
به رامین: من هم پایه‌ی دست در دست هم گیریم و ایران را کنیم آباد هستم! (;
به روزبه: دقیقا! در واقع امید ریاضی سود اگر خیلی پایین باشد Ùˆ در ضمن صر٠نکند Ú©Ù‡ به خاطرش از جان مایه بگذاریم، آن وقت تنها می‌شود یک درد مشترک. به نظرم نکته‌ای Ú©Ù‡ خواب بزرگ Ú¯Ùت Ùˆ مردم هم‌دیگر را جر می‌دهند وقتی است Ú©Ù‡ سود به دست آوردن آن چیز آن‌قدر زیاد است Ú©Ù‡ Øتی اگر در اØتمال Ú©Ù… هم ضرب کنیم،‌ باز هم به Ù†Ùع‌مان است. مثلا اگر یک لیوان آب در وسط صØرا داشته باشیم Ùˆ صد Ù†Ùر تشنه (Ùˆ در صورت ننوشیدن آب، Øتما می‌میرند) همه واقعا هم‌دیگر را می‌درند (یا در واقع cliqueهای متÙاوت چنان می‌کند).
به بوگی:‌ نه،‌ اتÙاقا تÙکر منطقی چنان کاری نخواهد کرد. به همان دلیل‌ای Ú©Ù‡ روزبه ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯ Ùˆ من هم کامنت برای‌اش نوشتم.
به دلÙین: باید امیدهای ریاضی را مقایسه کرد. Ùˆ بعد البته توجه کرد Ú©Ù‡ انسان‌ها تنها امید ریاضی را بیشینه نمی‌کنند، بلکه در همان Øال نیم‌نگاهی به ریسک هم دارند.
به سارا: بله، همیشه استثنا وجود دارد. مخصوصا در چنین مواردی Ú©Ù‡ آدم‌ها کم‌تر منطقی هستند (یعنی سود Ùˆ زیان را چرتکه می‌زنند). اØیانا یکی از آن دو Ù†Ùر شما نیستید>ØŸ
آره درسته خودمم! اینقدر ضایع است که از پشت کامپیوتر هم رو می شه؟
جناب سولوژن، يادداشتي كه گذاشتم ناكاÙÙŠ Ùˆ Ú¯Ù†Ú¯ بود كه بايد بيشتر توضيØØ´ بدم. نكته اين جاست كه ما نمي تونيم در مورد انسان Ùˆ جوامع انساني Ùقط با رياضيات Ùˆ اØتمالات بØØ« كنيم. مثلن در مورد جامعه اي مثل ايران (البته ايران تنها يه مثاله Ùˆ اين مثال ربطي به پيشرÙته بودن Ùˆ يا جهان سومي بودن جامعه هم نداره) ما مي بينيم زماني كه يك مجموعه از آدمها (يا تيم ها يا باندها) در موردي با هم اختلا٠دارن Ùˆ قراره مثلن چيزي تقسيم بشه Ùˆ هر كسي سهم خودش رو بگيره زماني كه يكي از رقبا از بقيه جلوتر مي اÙته بقيه معمولن با ايجاد همبستگي (Ùˆ ايجاد يك درد مشترك) به جنگ اون دشمن مشترك مي رن Ùˆ بعد از شكست اون دوباره همين بازي رو تكرار مي كنن تا آخر. اين مسئله رو نه تنها تو لايه هاي بالاي جامعه بلكه تو پايين ترين لايه ها هم مي تونيم ببينيم. از طرÙÙŠ نه تنها در جهان سوم كه Øتي در جوامع پيشرÙته هم ديده مي شه. مثلن اتØاد متÙقين در جنگ دوم جهاني يا اپوزيسيوني كه Ùرانسه بر عليه جنگ دوم آمريكا Ùˆ عراق به راه انداخت. اپوزيسيوني كه متشكل از آلمان Ùˆ Ùرانسه به عنوان كشورهاي اصلي بود. در اون مورد همه مي دونيم كه Ùرانسه Ùˆ آلمان دلشون به Øال مردم عراق نسوخته بود بلكه بيشتر نگران سهم از دست رÙتشون در عراق بودن.
با اجازه جناب سولوژن، به سارا، خوش به Øال اون طرÙ. Øسوديمان شد Ø®ÙÙ†.
به سارا: نه آن‌قدرها ÙˆØ§Ø¶Ø Ù†Ø¨ÙˆØ¯ØŒ اما اØتمال‌اش می‌رÙت. به هر Øال اØتمال این‌که یک Ù†Ùر از وضعیت روØی‌ی خودش با خبر باشد بیش‌تر از آگاهی‌اش از وضعیت روØی‌ی دیگران است.
به بوگی: راست‌اش در این مورد با شما اختلاÙ‌نظر دارم. به نظرم می‌توان رÙتار انسان Ùˆ اجتماع‌اش را نیز با مدل‌های ریاضی توصی٠کرد. بله، مدل‌های ریاضی‌ی ساده پاسخ‌گو نیستند، اما کس‌ای هم Ù…Øدود به مدل‌های ساده Ùˆ تخمین‌های اولیه نشده است. مثلا Øدس می‌زنم مکانیزم‌های ایجاد گروه‌های هم‌کار Ùˆ متØد درست کردن با نظریه‌ی بازی‌ها قابل توصی٠باشد (سواد من در مورد نظریه‌ی بازی‌ها اندک است). در این مورد -یعنی این‌که چرا Ùکر می‌کنم مدل‌های ریاضی برای توصی٠پدیده‌های اجتماعی Ú©Ùایت می‌کند- باید بیش‌تر Ùˆ دقیق‌تر Øر٠زد. Ùعلا سواد من در این زمینه Ù…Øدود است.
به بوگی: ای بابا!
بستگی به آن منبع دارد که چه باشد!
به نظرم آمد آن منبع Ú©Ù‡ ازش صØبت کردی قطعا سیال نمی تواند باشد- اگر منبع را مادی Ùرض کرده باشی- اما اگر منبع غیر مادی باشد اصولا این گونه اØکام جاری نیست.
Øالا اصلا یه Ú©Ù… برگردیم عقب تر، چیز چیه؟ منبع چیه؟
راستی دستت درد نکنه، امروز کامنت روی پست‌های قبلی رو Ú†Ú© کردم، باعث شد بروم دوباره کتابهام رو بخونم، (منظورم همون پراگماتیسم خودمونه Ø›) من مشکلی باهاش ندارم اما عجیب باور دارم Ú©Ù‡ باعث توده‌گرایی میشه، شاید هم اشتباه می‌کنم، اما به هر Øال نوشته‌ات من رو برانگیخت Ú©Ù‡ دوباره بخونم، این‌جوری Øداقل از خطاهای Ù…Øتمل در میام)
ممنون
به بابک: منظورم از منبع resource بود. چیزی Ú©Ù‡ Ù…Øدود است، تمام می‌شود Ùˆ غیره. چیزی مثل کیک (Ú©Ù‡ مثال‌اش زدند)،‌ ثروت، تعداد رتبه‌هایی Ú©Ù‡ در کنکور قبول می‌شود، لاتاری‌ی گرین‌کارد امریکا Ùˆ غیره. Ùˆ نه مثلا خداوند یا چیزهای معنوی Ú©Ù‡ بنا به تعریÙ‌شان نامØدودند.
شاید زندگی همین باشد- متاسÙانه- قسمت غمگین کننده‌ی قضیه این هست Ú©Ù‡ همیشه آن چیز/منبع بر اساس توان‌مندی یا پشتکار به‌دست نمی‌آید. نمی‌خواهم شانس بنامم‌اش اما هر Ú†Ù‡ هست -جبر تاریخ، جغراÙیا!….،هرچه- من Ú©Ù‡ دلم ازش می‌گیرد. اما چاره‌ای ندارم.
به بابک: بله! شایستگی Ùˆ توان‌مندی Ùˆ پشت‌کار Ùˆ غیره همه موثر هستند، اما به همان میزان جبر جغراÙیا Ùˆ اتÙاق‌های تصادÙی‌ی زندگی نیز. تنها کاری Ú©Ù‡ می‌توان کرد تغییر در بخش‌ای‌ست Ú©Ù‡ به خود آدم ربط دارد.
مثال خیلی خوبی بود. معیار این شدت Ùˆ اهمیت تÙاوت بین دو نظر (نظر شما Ùˆ نظر خواب بزرگ) را تعیین Ù…ÛŒ کند. اما من بر روی تÙاوت دو نظر باز هم تاکید دارم، چون نتایج خیلی متÙاوت خواهند بود.
از پیچیدگش های این بØØ« Ú©Ù‡ بگذریم، در این شرایط یک عده ای هستن Ú©Ù‡ میان دست میندازن دور شونت Ùˆ باهات هم دردی Ù…ÛŒ کنن غاÙÙ„ از اینکه پشت سرت دارن موش Ù…ÛŒ دوونن! رقابت رقابته دیگه! یکی کمتر بهتر 🙁
به روزبه: بله، تÙاوت‌اش صÙر Ùˆ یکی است؛ یا کاری را می‌کنی یا نمی‌کنی. تÙاوت زیادی است.
به هیوا: این هم بس صØÛŒØ Ø§Ø³Øª! روش‌های چپه‌کردن رقیب کم‌شمار نیست.
بسته به اين دارد كه من نوعي شخصيت Ù…ØاÙظه كار داشته باشم يا نه .
بيشتر انهايي كه به جهان گردي Ùˆ هيجاناتي از اين قبيل علاقه مندند چنين ريسك هايي ميكنند البته نه درآن موارد كوچكي كه ساران تعري٠ميكرد . بلكه مثلا در پريدن وسط يك معركه اي كه ميداني كسي ØرÙت را گوش نميدهد .. البته ميتوان به Øساب خود نمايي هم گذاشت ولي من شخصا چنين Ùكر نميكنم . بلكه از اين كار لذت ميبرم .
If you were me, what would you say? Would have any “not-said” thing related to this
سلام. جالب بود!
دوست عزیز. متاسÙÙ… Ú©Ù‡ آن کامنت را با آن Ù„ØÙ† نوشتم. راستش منظور از خراÙات را Ù†Ùهمیدم. هنوز هم Ù†Ùهمیدم. Ù…ÛŒ بینم باهم اشتراک های Ùکری زیادی داریم! امیدوارم موÙÙ‚ باشی.
خوب این برای پست پایینی است.
خوب به نظر تو کار کامنت گیر چیست؟ خوش و بش کردن به جای خود. بازخورد را هم از راه کامنت می دهند دیگر.
Ù¾.Ù†. این کامنت گذاشتن من Øکایت باطل نمای دروغگو است. برای پستی کامنت دادم Ú©Ù‡ کامنت نداشت Ùˆ دقیقن نقش Øرا٠داستان تو را بازی کردم. هوم، به نظر من نقش لازمی است. Ú†Ù‡ اینجا Ú†Ù‡ جای دیگر.