Browsed by
Month: December 2008

پس از آشویتس مگر می‌توان سخن گفت؟

پس از آشویتس مگر می‌توان سخن گفت؟

می‌گفت «نمی‌دانم!» و می‌دانست که مثل سگ دروغ می‌گوید.
چه بگوید؟

اپسیلون تغییر

اپسیلون تغییر

به نون گفتم «امشب دنیا یک اپسیلون تغییر کرد» و بعد فکر کردم که معنای چنان حرف‌ای چه چیزهایی می‌تواند باشد. یک اپسیلون تغییر یعنی چقدر تغییر؟!

از بمبئی و نادانسته‌های من

از بمبئی و نادانسته‌های من

در مورد بمبئی هم چیزی گفته نمی‌شود. وبلاگ‌ستان را عرض می‌کنم. به نظر می‌رسد هندیان را ساکنان درجه سوم دنیا می‌دانیم. درست همان‌طور که عراقی‌ها را و افغانی‌ها را چنان می‌دانیم.
من که به شخصه از خودم شرم دارم که فقط از دور مشاهده‌گر حادثه بودم. متاسفانه نمی‌دانم چه بگویم و بدتر از آن چه بکنم. یعنی می‌توانم محکوم کنم و بگویم بدبخت مردمانی که حرف‌شان را با مثله‌کردن دیگران می‌زنند (و همین‌طور بدبخت اویی که بر صورت دیگری اسید می‌پاشد مبادا به چنگ شخص سوم‌ای بیافتد). ولی چه فایده‌ای به حال کشته‌ها دارد؟ (و صورت‌باخته‌ها؟)

سوال‌ام این است: من چه کار می‌توانم بکنم تا دنیا کمی جای به‌تری شود؟