آرزو سیری چند؟
از آرزوهای‌ام می‌پرسد. ابتدا تصور می‌کردم Ùهرست‌کردن آرزوها کار آسانی باشد، اما بعد اÙتاد مشکل‌ها!
مطمئن نیستی آیا چیزی که به نظرت خیلی خوب و جالب می‌آید باید واقعا آرزوی‌ات باشد یا نه. تقریبا سختی‌ی سوال شبیه است به پرسش «بزرگ بشی می‌خوای چی کاره بشی؟!». نه می‌توان همه کاره شد، نه می‌توان به همه‌ی آرزوها رسید. تازه اصلا اگر کاره‌ای بشوی و به آرزویی برسی.
شما چی؟! وضعیت آرزوهای‌تان چطوری است؟!
29 thoughts on “آرزو سیری چند؟”
اي بابا، خراب. مي توني اين پست آخري كه گذاشتم رو بخوني.
وضع آرزوهای من خوبه. یعنیی از نظر ظاهری باز سازی شون کردم. Øالا یه خورده زیادی دردسترس اند در نتیجه ÛŒ این بازسازی زوری.
che ghadar ahmaghaneh minevisi,ta behal harfhaii be in cherti jaii nakhundam!!veblag neveshtaneh u mundeh!!!!!!
جانا سخن از زبان ما می‌گویی!
به آرزویی رسیدن ام، آرزوست!
سنگ Ù…Ùت، گنجشک Ù…Ùت! وارد مقوله های بزرگ Ú©Ù‡ نشوم Øداقل پنج-شش آرزوی درست Ùˆ Øسابی دارم Ú©Ù‡ سرشون به تنشون Ù…ÛŒ ارزه Ùˆ هیچ تردیدی در موردشون ندارم. خب البته هیچ کدام هم در مایه های بزرگ شدن Ùˆ کاره ای شدن نیستن 🙂
من وضعیت آرزوهایم کاملا مشخص است:
http://www.amazon.com/gp/registry/wishlist/1O8FCJWX8D89U
مخصوصا آنکه بالاترین اولویت است: Canon 18-200mm
من هم خدا رو شکر وضعیت آرزوهام خوبه. یه چندتایی آرزوی نسبتاْ بزرگ ولی مشخص دارم و در موردشون مطمئنم. امیدوارم بهشون برسم.
جالبه… دو سه روز پیش به پویان می‌گÙتم تا Øالا هرچی آرزو کردم بالاخره دیر یا زود بهشون رسیدم. کاش به این چندتای دیگه هم برسم:دی
به بوگی: هممم … این سوال به نظرم از اهمیت‌ای اساسی برخوردار است: «هد٠نهایی چیست؟». پاسخ به آن می‌تواند مشخص کند Ú©Ù‡ آیا رسیدن به آرزوها (یا هر هد٠دیگری)‌ ارزش دارد یا خیر. بدون آن، متاسÙانه هیچ نمی‌توان Ú¯Ùت.
به سارا: نزدیک‌ترین‌شان چند وقت بعد قابل دست‌رس‌اند Ùˆ دورترین‌شان چطور؟ Ùˆ از Ú©ÛŒ وضع‌شان این‌طور خوب مشخص شد؟ بعد از تصمیم چند وقت پیش‌ات راجع به رشته‌های تØصیلی‌ات؟
به سایه: پیش‌نهاد می‌کنم به جای این‌که وقت‌تان را این طرÙ‌ها تل٠کنید، بروید Ùˆ نوشته‌های خوب Ùˆ ماندگار بخوانید. منظورم وبلاگ‌های دیگر نیست -Ú©Ù‡ Ú©ÛŒÙیت نوشته‌های هر وبلاگی به اقتضای نوع رسانه معمولا عالی نیست- بلکه آثار کلاسیک‌ها را می‌گویم. مثلا نگاهی به پروژه‌ی گوتنبرگ بیندازید. Ú©Ù„ÛŒ نوشته‌ی خوب٠مجانی می‌توانید پیدا کنید.
به روزبه: (;
به سمیرا: هممم … این هم نکته‌ای‌ست برای خودش. چرا؟!
به اسپریچو: در مورد مقوله‌های بزرگ چه؟ از آن نوع آرزوها هم داری؟
به رامین: همه‌اش همان؟ گمان‌ام شوخی می‌کنی. یعنی من تصور نمی‌کنم آرزوهای یک شخص تنها به خرید یک سری چیزها Ù…Øدود شود.
به سیما: از چه زمانی تشخیص دادی که دقیقا می‌دانی چه آرزوهایی داری و مطمئن شدی که شانس رسیدن به‌شان زیاد است؟ آیا ربطی به یک سال پیش (یا کمی پیش‌ترش) ندارد؟
خوب از طرÙÛŒ به علت پیچیدگی ها Ùˆ ایضا ناهمواریهای روØÛŒ Ùˆ شخصیتی، Ùˆ از طر٠دیگر به دلیل پیچیدگی ها Ùˆ ایضا ناهمواریهای خود آرزوها!
به سولو: خوب آرزوهای Ùعلی من همین است. آرزوهایم را من کوتاه مدت می‌گیرم برای همین لیست کردن‌شان آسان می‌شود. راستی Øالا Ú©Ù‡ من یک سری آرزوهای خریدنی دارم تو نمی‌خواهی در رسیدن من به آرزوهایم کمک‌ام کنی؟ این خیلی شیرینه Ú©Ù‡ آدم بتونی در رسیدن دوست‌اش به آرزوهاش همراه‌اش باشه… Ùکرش را بکن… این یک مزیته نسبت به آرزوهای غیر خریدنی! ((:
راستی به خاطر تو لیست آرزوهام رو بزرگتر کردم
به سمیرا: !!!
به رامین: بله، ولی آیا زندگی نیاز به تخمین‌ای بلندمدت‌تر ندارد؟!
در مورد لیست‌ات: هاها!‌‌ آدرس مشخص نکرده‌ای. (;
ممم. خب منکر نمی‌شم Ú©Ù‡ اتÙاقی Ú©Ù‡ Øدود دو سال پیش تو زندگیم اÙتاد دو سال تموم بزرگترین آرزوم بود Ùˆ مثل یه معجزه بود Ùˆ اتÙاق مبارک سال گذشته هم از آرزوهام بود. اما خب خیلی از آرزوهای الانم رو از خیلی وقت پیش داشتم . ماجرای یه سال پیش شاید Ú©Ù…Ú© بکنه سریع‌تر به آرزوهام برسم یا با انگیزه‌ی بیشتری براشون تلاش کنم اما خیلی از آرزوهام طبقه بندی شده Ùˆ مشخص بودن از قبل. بعضی‌هاشون هم به تناسب موقعیت‌های جدیدی Ú©Ù‡ درشون قرار می‌گیرم به وجود میان.
Ùˆ آیا آرزو همان ای کاش ها ست؟و یا ای کاش گنده Ù…ÛŒ شه آرزو؟ آرزو ÛŒ Ú©ÙˆÚ†Ú© ،آرزوی بزرگ؟؟؟کدوم آرزو Ùˆ Ú†Ù‡ قدری اش برا خوشبخت شدنم کاÙیست؟؟!!
خراب آقا! خراب!
نمی تونم اسم یک سری خریدنی Ú©Ù‡ بایستی برای داشتنشون صرÙÙ‡ جویی کنم Ùˆ چند هد٠کاری Ú©Ù‡ باید براشون تنبلی نکنم رو بگذارم آرزو.ØÛŒÙÙ‡ آرزو با این چیزا قاطی شه. … اما سÙر ها Ùˆ دنیا گردی هایی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خوام، اون قضیه اش Ùرق داره! با یک Ùقره پاسپورت ایرانی Ùˆ جیب دانشجویی تبدیل Ù…ÛŒ شن به آرزو!
نه سه سالی می شه که در دسترسند؛ نزدیک ترین شان شش ماه دیگر و دورترین شان یک سال دیگر. زیادی در دسترسند ها!
آنقدر اÙØªØ¶Ø§Ø ÙƒÙ‡ روزگاري به آرزوخري اÙتاده بودم!
http://worldofmadness.blogfa.com/post-367.aspx
با توجه به اين صØبت ما مي تونيم اين طور نتيجه بگيريم كه يا هر كسي يه هد٠نهايي يا متعالي داره Ùˆ آرزوهاش هم اهدا٠كوچكتري هستن كه نقش چاشني رو تو زندگي بازي مي كنن يا اين كه مي تونيم به اين شكل نگاه كنيم كه هد٠اصلي مجموعه اي از همين آرزوهاست يا برآيند اين آرزوها. در Øالت اول انجام شدن يا نشدن يا كيÙيت به انجام رسيدن اون آرزوها نمي تونه تاثيري بر روي اون هد٠بزاره همين طور اون هد٠نمي تونه نقشي در تعيين ارزش براي اون آرزوها داشته باشه.
اما در Øالت دوم كه Ùكر كنم منظور شما هم همين Øالت باشه. ما با اين پرسش روبرو مي شيم كه آيا هد٠اينقدر با ارزشه كه زندگي رو براش هزينه كنيم؟ با در نظر گرÙتن اين نكته كه ما Ùقط يك بار اون هم براي مدت زمان كوتاهي زندگي مي كنيم پاسخ دادن به اين پرسش خيلي سخت مي شه.
به سیما: برای‌ام جالب است بدانم آرزوهای آدم‌ها چه‌ها است Ùˆ در ضمن چطوری Ø´Ú©Ù„ می‌گیرد. Ùˆ باز هم جالب است بدانم آرزوهای ما چقدر پایدارند. یعنی آیا اگر یک سال پیش هم چنین سوال‌ای از کس‌ای می‌پرسیدم، همین پاسخ‌هایی را می‌داد Ú©Ù‡ امروز می‌داد؟ Ùˆ باز هم این‌که آیا آرزوها نقش‌ای در تعیین مسیر زندگی بازی می‌کنند یا خیر؟ به‌تر بگویم: صبØ‌ها Ú©Ù‡ پا می‌شویم، به این Ùکر می‌کنیم Ú©Ù‡ چطوری به آرزوی‌های‌مان نزدیک‌تر شویم؟
به تبسم: می‌تواند باشد. گمان‌ام ما هم آرزوهای کوچک داریم، هم بزرگ،‌ هم نزدیک و هم دور. اهمیت‌شان هم برای‌مان یک‌سان نیست.
به هیوا: معیارت برای این‌که چیزی را آرزو بدانی یا نه چیست؟ مثلا سÙرکردن برای‌ات (Ùˆ برای خیلی‌ها) مشکل است چون هزینه‌اش Ú©Ù… نیست. پس اگر بگوییم به خاطر جیب دانش‌جویی تبدیل شده است به یک آرزو، Ú†Ù‡ تÙاوت‌ای دارد با خریدکردن؟ چون مشکل هر دو هزینه‌اش است (پاسپورت ایرانی را برای چند Ù„Øظه Ùراموش Ú©Ù†!). درست است Ú©Ù‡ اکثر خریدهای‌مان Øدود یک مرتبه هزینه‌اش کم‌تر است (لباس، آی‌پاد، موبایل Ùˆ … همه در مرتبه‌ی صد دلار است، هزینه‌ی سÙر در مرتبه‌ی هزار)،‌ اما خریدهایی هم هستند Ú©Ù‡ در همان مرتبه‌ی هزار (یا بیش‌تر) باشند – مثلا Ùرض Ú©Ù† Ú©Ù‡ من عاشق ماشین Ùراری هستم Ú©Ù‡ در مرتبه‌ی صد هزار دلار است.
یا شاید تÙاوت در این است Ú©Ù‡ سÙر ویژگی‌های دیگری دارد Ú©Ù‡ آن را برای‌ات آرزو می‌کند ولی خرید چنان ویژگی‌هایی ندارد؟
به سارا ن: پس نوبل ادبیات در برنامه‌ات نیست، نه!؟ (;
جدا از نیم‌چه شوخی، آرزوهای‌ات چقدر پر دوام‌اند؟ یعنی آیا دو سال پیش هم همین آرزوها را داشتی؟ آن زمان اÙÙ‚ دوردستی‌شان سه سال بود؟ (می‌توانم تصور کنم Ú©Ù‡ آن زمان آرزوهای داشته بودی Ú©Ù‡ شش ماه بعد به‌شان رسیده‌ای).
Ùˆ یک سوال دیگر: آرزوهای‌ات تÙاوت‌ای با برنامه‌های آینده‌ات دارند؟
به آدمیزاد: جالب است! چرا؟! چطور می‌شود Ú©Ù‡ Ùردی تهی از آرزو می‌شود؟ آیا در آن شرایط دچار اÙسردگی بودید؟ یا چیزی دیگر؟
به بوگی: این‌که هد٠با-ارزش هست یا نه، مساله‌ای است، این‌که هد٠می‌تواند از دید شخص با-ارزش باشد یا خیر نیز مساله‌ای دیگری. Øدس می‌زنم ما آدم‌ها تصمیم می‌گیریم Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ چیزی با-ارزش باشد Ùˆ Ú†Ù‡ چیزی نباشد.
Øالا این به کنار؛ منظور من از هد٠الزاما هدÙ‌هایی Ú©Ù‡ معمولا «متعالی» خوانده می‌شوند نیست. مثلا یک هد٠می‌تواند این باشد «من در زندگی‌ام بیش‌ترین لذت ممکن را ببرم» یا هدÙ‌ای دیگر از جنس «می‌خواهم در آرامش زندگی کنم». در چنین شرایطی ما خیلی نگران خطرات رسیدن به هد٠نیستیم Ùˆ معمولا نمی‌گوییم Ú©Ù‡ آیا ارزش‌اش را داشت یا نه: هد٠طبیعی است!
از طر٠دیگر قبول دارم Ú©Ù‡ بعضی هدÙ‌های دیگر هم ممکن است هزینه‌ساز باشند: «من می‌خواهم خدای‌ام را خوش‌نود کنم». چنین چیزی ممکن است منجر به کارهایی شود Ú©Ù‡ دیگری‌ای از این Ùرد بپرسد «آیا ارزش‌اش را داشت؟».
باز یک نکته‌ی دیگر: نگاه من به آرزو به عنوان چاشنی‌ی صر٠نبود. یعنی آرزوهای کوتاه‌مدت ممکن است نقش چاشنی را بازی کنند، اما آرزوهای بلندمدت یا همان هدÙ‌اند یا در راستای رسیدن به هد٠طراØÛŒ شده‌اند. اگر بین این دو ناسازگاری باشد، آن وقت باید پرسید Ú†Ù‡ اتÙاقی دارد در ذهن آن Ùرد می‌اÙتد. مثال بزنم: اگر هد٠کس‌ای خوش‌نودکردن خداوند با زندگی‌ی راهبه‌وارانه باشد، Ùˆ در همان Øال آرزوی بلندمدت‌اش بیشینه‌کردن تعداد هم‌خوابه‌های‌اش باشد، آن وقت به نظرتان مشکلی این میان وجود ندارد؟
شاید پاسخ به چنین سوال‌ای مناسب باشد: Ú†Ù‡ تÙاوت‌ای بین هد٠و آرزو وجود دارد؟ آیا آرزو چیزی است جز توصیÙ‌کننده‌هایی برای هدÙØŸ
آدرس را درست کردم(:
شايد هم چيزي شبيه اÙسردگي بود!
Øقيقت اينكه چيزي كه ارزش آرزو كردن داشته باشد پيدا نميكردم!
شايد يك ارزو داشتم، و آن هم پيدا كردن چيزي در خور آرزو كردن بود
شاید خیلی سخت Ù…ÛŒ گیری تو آرزوهات . من در Øال Øاضر آرزوم اینه Ú©Ù‡ امتØان های این ترم به خوبی Ùˆ خوشی تموم بشه Ùˆ یه موضوع برای پایان نامه لعنتیم بتونم انتخاب کنم. به همین سادگی
من می خواهم بزرگ که شدم لاقل کاره ای بشم
.
.
(آرزوم هم همینه)
به رامین: Øالا پس Ùقط مشکل مانده سوراخ ته جیب من، نه؟! (;
به آدمیزاد: بعد پیدا کردی؟ Ú†Ù‡ شد Ú©Ù‡ مشکل ØÙ„ شد؟
به مانا: شاید. اما به هر Øال آرزوها در مقیاس‌های زمانی‌ی مختلÙÛŒ Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒâ€ŒØ´ÙˆÙ†Ø¯. مثلا آرزوی تمام‌شدن امتØان‌های‌تان تا Ùوق Ùوق‌اش یک ماه دیگر به سرانجام می‌رسد (Øالا یا خوش یا بد، به هر Øال تکلیÙ‌اش مشخص می‌شود) Ùˆ موضوع پایان‌نامه (Ú†Ù‡ لعنتی Ùˆ Ú†Ù‡ غیرلعنتی!) تا یکی دو ترم دیگر. آیا آرزویی برای پنج سال بعدمان لازم نداریم؟
به آشوک: چه کاره‌ای دوست دارید بشوید؟
نمی دونم بی آرزو بودن خوبه یا نه. همیشه آرزو در نظرم خ واسته ای بزرگ بوده که دسترسی بهش مشکل باشه. من آرزویی ندارم البته این بهم آرامش میده
اره پيدا كردم! خودش پيدا شد! Ùˆ شايد هيچ وقت هم Ù…Øقق نشه! ولي خب آروز ست ديگر!!!
من نقشي تو تØققش ندارم Ùˆ ÙÙƒ ميكنم اين از خصايص ارزو باشه كه خود شخص درش نقشي نداره Ùˆ دست به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù‚Ø¶Ø§ Ùˆ قدره! مثلا اي كاش Ùردا بارون بياد! يا اي كاش Ùردا Ø¢Ùتابي باشه! اينا آروز هستن!
ولي اي كاش من يه شغل خوب پيدا كنم آرزو نيست! بيشتر يه هدÙÙ‡ چون بايد براش تلاش كنم!
(من نميدونم چه علاقه اي دارم به نظر دادن تو پستاي تاريخ گذشته!!! :دي )
خب Øالا Ú©Ù‡ بØØ« جدیه باید بگم بهترین اثری Ú©Ù‡ در مورد آرزو دیدم stalker تاراکوÙسکی بود. البته خیلی سال پیش دیدم Ùˆ جزییاتش یادم نیست ولی چیزی Ú©Ù‡ خیلی برام جالب بود Ùˆ یادم مونده، مکانی بود Ú©Ù‡ در آن آرزوها براورده میشد Ùˆ دو شخصیت Ùیلم به Ú©Ù…Ú© یک رهنما به دنبالش بودند. راه دشواری نبود ولی نکته اینجا بود Ú©Ù‡ در آن مکان آرزوهای واقعی Ùˆ قلبی براورده میشدند Ú©Ù‡ گاهن بسیار متÙاوت از آرزوهای دانسته Ùˆ بیان شده بودند.
اØساسم این است Ú©Ù‡ در زندگی واقعی هم بسیاری از چیزهایی Ú©Ù‡ بر ما اتÙاق Ù…ÛŒ اÙتند ربط مستقیمی به آن-Ú†Ù‡ Ú©Ù‡ در نهانخانه ذهن Ùˆ قلبمان میگذرد دارند، Ú©Ù‡ البته در بسیاری از موارد شاید Øتی از خودآگاهمان هم پنهان باشد. به نظرم زندگی سیستمی دقیق Ùˆ خوش ØاÙظه برای دنبال کردن خواسته های آدمها دارد. بسیار پیش امده Ú©Ù‡ خودم را میان شرایطی یاÙته ام Ú©Ù‡ مدتها پیش خواسته بودم Ùˆ Øتی به نظر میرسید Ú©Ù‡ از خاطر هم برده باشم. این طوری Øتی روند تشخیص آرزوهام هم تا اندازه ای برعکس شده است. یعنی در بسیاری از موارد وقتی Ú©Ù‡ خودم را در شرایطی مییابم نتیجه Ù…ÛŒ گیرم Ú©Ù‡ خواسته قلبی ام بوده، یا Øداقل بیشتر از سایر چیزها خواسته امش. تقریبن همیشه هم ردپایش را در میان خواسته هام پیدا Ù…ÛŒ کنم، اگرچه همیشه در مورد مهمتر بودنش با خودم مواÙÙ‚ نیستم!
Ùˆ اما Ø´Ú©Ù„ گیری آرزوها، در مورد من “تا اینجا” به نظر میرسد بسیار تØت تاثیر شرایط کودکی Ùˆ بزرگ شدنم قرار داشته باشد، Ùˆ به طرز Ø´Ú¯Ùت انگیزی شخصیت Ùˆ زندگی پدرم. البته اØتمالن اگر به اندازه کاÙÛŒ عمر کنم ممکن است از آن Ùراتر بروم ولی انگار آرزوها Ùˆ خواسته های اصلی آدمها در کودکی Ùˆ نوجوانی Ø´Ú©Ù„ میگیرند Ùˆ بعد Ú©Ù… Ú©Ù… تØقق Ù…ÛŒ یابند، تعدیل میشوند، یا واقع بینانه تر Ùˆ یا Ùراموش. به هر Øال برایم عجیب است Ú©Ù‡ بدانم کسی آرزویی بیش از آنچه در نوجوانی در سر داشته، داشته باشد.