این ضدخاطرات Ù‡ÙØª ساله
ضدخاطرات ØØ¯ÙˆØ¯ سه Ù‡ÙØªÙ‡â€ŒÛŒ پیش Ù‡ÙØª ساله شد!
اگر Ù‡ÙØª سال پیش کس‌ای می‌آمد Ùˆ به من Ù…ÛŒâ€ŒÚ¯ÙØª Ú©Ù‡ تجربه‌ی Ú©ÙˆÚ†Ú© Ùˆ از سر کنج‌کاوی‌ی دی ماه هزار Ùˆ سیصد Ùˆ هشتاد خورشیدی بیش Ùˆ Ú©Ù… بی‌وقÙÙ‡ در این ÙØ¶Ø§ Ùˆ با همین نام ادامه پیدا می‌کند، به سلامت عقل‌اش Ø´Ú© می‌کردم. اما اینک Ù‡ÙØª سال گذشته است Ùˆ من در Ú†Ù‡Ø§Ø±ÙØµÙ„ زندگی-در شادی Ùˆ غم، در ØÛŒØ±Øª Ùˆ Ùهم- نوشته‌ام Ùˆ نوشته‌ام Ùˆ نوشته‌ام Ú©Ù‡ گویی هیچ‌وقت از نوشتن دست نکشیده‌ام.
ضدخاطرات برا‌ی‌ام جای‌گاه‌ای ویژه دارد. اگر زمان‌ای این وبلاگ در ØØ§Ø´ÛŒÙ‡â€ŒÛŒ تجربه‌های نوشتاری‌ام قرار Ù…ÛŒâ€ŒÚ¯Ø±ÙØª -ØØ§Ø´ÛŒÙ‡â€ŒØ§ÛŒ ØªÙØ±ÛŒØÛŒØŒ جذاب ولی نه پر اهمیت- اما دو سه سال بیش نگذشت تا ضدخاطرات از ØØ§Ø´ÛŒÙ‡ به مرکزیت٠متن خزید Ùˆ برجسته Ùˆ خودنما در همان‌جا نشست Ùˆ قرار Ú¯Ø±ÙØª.
یادم می‌آید Ú©Ù‡ آن اوایلی Ú©Ù‡ ضدخاطرات را آغازیده بودم نگران بودم Ú©Ù‡ نکند بلایی سر Ø¯ÙØªØ± یادداشت‌های روزانه‌ام بیاید. Ø¯ÙØªØ±ÛŒ Ú©Ù‡ سابقه‌اش به ØØ¯ÙˆØ¯ ده سال پیش باز می‌گردد. دلیل نگرانی‌ی اولیه‌ام این بود Ú©Ù‡ تصور می‌کردم ضدخاطرات نمی‌تواند بستری مناسب برای عمیق‌ترین Ùˆ به-خود-نزدیک‌ترین٠اÙکارم باشد. هر Ú†Ù‡ باشد، ضدخاطره نه خاطره است Ùˆ نه ÙلسÙÙ‡ Ùˆ نه Ø¯ÙØªØ± آرزوهای‌ام.
راست‌اش را بگویم هم‌چنان Ú©Ù… Ùˆ بیش همان دغدغه‌ها را دارم. ضدخاطرات نه می‌تواند Ùˆ نه قرار است Ú©Ù‡ بتواند جای Ø¯ÙØªØ± دیگرم را بگیرد. سبک نوشتن در ضدخاطرات با این‌که ثابت نیست Ùˆ هم از یک پست به دیگری Ùˆ هم از این ماه به آن ماه عوض می‌شود، سبک‌ای است Ù…ØªÙØ§ÙˆØª از آن‌چه من برای خود -خود٠مستقیم Ùˆ بی‌واسطه‌ام- می‌نویسم. ضدخاطرات زاویه‌دار می‌بیند، Ø¯ÙØªØ± دیگر بیش‌تر وقت‌ها ØµØ±ÛŒØ Ø§Ø³Øª Ùˆ مستقیم؛ ضدخاطرات جغراÙیایی معتدل دارد، دیگری گاه کویر است Ùˆ گاه قطب Ùˆ گهگاهی نیز جنگل‌ای استوایی Ùˆ بارانی؛ ضدخاطرات با یاد خواننده‌های‌اش نوشته می‌شود، دیگری به امید خواننده‌ای Ú©Ù‡ نیامده است!
اما دیگر پس از چند سال نوشتن در این Ùˆ در آن قانع شده‌ام Ú©Ù‡ هر دو می‌توانند باشند Ùˆ جای دیگری را هم تنگ نکنند. یا شاید به‌تر بگویم، متوجه شده‌ام Ú©Ù‡ ØØªÛŒ اگر زیاد نوشتن در یکی، تعداد نوشته‌های دیگری را Ú©Ù… می‌کند، باز هم -تا وقتی هشیار باشم- ضرری متوجه من نیست. من در ضدخاطرات با آدم‌های دیده Ùˆ ندیده سخن می‌گویم، در Ø¯ÙØªØ± یادداشت‌های‌ام با خود٠خوب‌نشناخته‌ام. Ùˆ باور نمی‌کنید Ú©Ù‡ چقدر همین ØµØØ¨Øªâ€ŒÚ©Ø±Ø¯Ù† با دیگران را دوست می‌دارم. یعنی اگر ضدخاطرات وبلاگ‌ای بود در برهوت، بی‌خواننده Ùˆ بی‌کامنت، نوشتن‌اش برای‌ام بی‌معنا بود.
ضدخاطرات برای من، مکان‌ای است Ú©Ù‡ می‌توانم تقریبا هر ØØ±Ù‌ای را Ú©Ù‡ می‌خواهم بگویم Ùˆ مطمئن باشم چند Ù†ÙØ±ÛŒ سخن‌ام را می‌Ùهمند یا دست‌کم به آن توجه می‌کنند. چنین ویژگی‌ای برای من چون گوهر است. گوهری Ú©Ù‡ هیچ‌جای دیگری ÛŒØ§ÙØª نمی‌شود یا دست‌کم من Ù†ÛŒØ§ÙØªÙ‡â€ŒØ§Ù… – Ú©Ù‡ کاش ÛŒØ§ÙØªÙ‡ بودم! مگر می‌شود انسان‌ای را ÛŒØ§ÙØª Ú©Ù‡ هر ØØ±Ù‌ای به ذهن‌ات می‌آید، هر موقع شبانه‌روز Ú©Ù‡ دل‌ات می‌خواهد به‌اش بگویی Ùˆ او گوش کند Ùˆ نه رو تلخ کند Ùˆ نه ØÙˆØµÙ„ه‌اش سر برود Ùˆ ØØªÛŒ گاهی -اگر دست داد- پاسخ معناداری نیز بگوید؟ اگر چنین ÙØ±Ø¯ÛŒ ÛŒØ§ÙØª شود، من یکی Ú©Ù‡ بی Ù„ØØ¸Ù‡â€ŒØ§ÛŒ درنگ عاشق‌اش خواهم شد (البته برای این‌که مشکل‌ای پیش نیاید بگویم Ú©Ù‡ عشق غیراÙلاطونی‌ی جمله‌ی آخر تنها مشمول ØØ§Ù„ زیبارویان می‌شود!).
بگذار دوباره تکرار کنم: من از ØµØØ¨Øªâ€ŒÚ©Ø±Ø¯Ù† با دیگران لذت می‌برم Ùˆ ضدخاطرات برای‌ام باارزش است چون در آن می‌توانم سخن بگویم Ùˆ شنیده شوم. اگر یک سوی این قضیه Ø³Ø®Ù†â€ŒÚ¯ÙØªÙ† باشد، سوی دیگرش شنیده‌شدن است Ùˆ شنیدن از کس‌ای بر نمی‌آید جز توی خواننده. پس اگر ضدخاطرات برای‌ام عزیز است به خاطر وجود توست Ú©Ù‡ آرام می‌آیی Ùˆ بی‌صدا می‌روی ولی هم‌چنان همیشه هستی.
Ùکر می‌کنی ØØ§Ù„ چاره‌ای برای‌ام می‌ماند جز این‌که از توی خواننده‌ی ضدخاطرات سپاس‌گزاری کنم Ùˆ از دور دست‌ات را Ø¨ÙØ´Ø§Ø±Ù… یا Ú©Ù‡ پیشانی‌ات را ببوسم‌؟!
همین متن را با صدای سولوژن بشنوید!
42 thoughts on “این ضدخاطرات Ù‡ÙØª ساله”
سلام
Ø®ÙˆØ´ØØ§Ù„Ù… Ú©Ù‡ باز هم نوشتی
Ø®ÙˆØ´ØØ§Ù„Ù… Ú©Ù‡ خواننده‌ی وبلاگت هستم
Ø®ÙˆØ´ØØ§Ù„Ù… Ú©Ù‡ دوست نادیده‌ای مثل تو دارم Ú©Ù‡ با Ø¨ØØ«â€ŒÙ‡Ø§ÛŒÛŒ Ú©Ù‡ می‌کنیم تلنگر می‌خورم Ùˆ به Ùکر ÙØ±Ùˆ می‌روم Ùˆ این مهم‌تر از دیدن Ùˆ دیده شدن است
Ø®ÙˆØ´ØØ§Ù„Ù… Ú©Ù‡ این‌جا Ù‡ÙØª ساله شده است
کاش هیچ‌گاه پشیمان نشود آن‌که می‌نویسد هرکس که باشد
بابک
7 سال… واسه یک وبلاگ سن زیادی Ù…ØØ³ÙˆØ¨ Ù…ÛŒ شه.من مدت زیادی نیست Ù…ÛŒ خونم وبلاگتو Ùˆ تا ØØ§Ù„ا نظر نگذاشته بودم.اما خوب نوشتنت به قول خودت معتدله!! Ù…ÛŒ دونی آدم وقتی میاد نوشته های هر ماهش هر سالش Ùˆ هر چند سالش رو مقایسه Ù…ÛŒ کنه یک سیر خاصی رو Ù…ÛŒ بینه.خوبیه وبلاگ اینه Ú©Ù‡ زیر هر نوشته ای Ú©Ù„ÛŒ نظر مواÙÙ‚ Ùˆ مخالÙÙ‡ وقتی بعدا بر Ù…ÛŒ گردی گاهی وقتا در کمال ناباوری متوجه Ù…ÛŒ Ø´ÛŒ شاید اگه Ù…ÛŒ خواستی کامنت بگذاری نظر مخال٠می دادی…!!
تو کتاب خنده Ùˆ ÙØ±Ø§Ù…وشی میلان کوندرا رو خوندی؟ یک ØØ±Ù ØØ§Ù„ب Ù…ÛŒ زنه توش راجع به نوشتن آخه…
Ùˆ این ØØ³ خیلی خوبی میده Ú©Ù‡ آدم بنویسه Ùˆ کسانی باشند Ú©Ù‡ بهش توجه کنند Ùˆ یا ØØªÛŒ Ùقط باشند(!!!) Ú©Ù‡ بخونند!
🙂
مبارک باشه! بالاخره ما بعد از اینکه سالها خواننده بودیم، صدای تو رو هم شنیدیم!
صداي قشنگي داري ها
Congratulations!
🙂
تبریک میگم بهت به خاطر پشتکارت. و به همه ما به خاطر وجود وبلاگ به این خوبی. ضدخاطرات تو از خجسته من درست یک سال بزرگتره.
Congratulations! Let us wish for many other good years for Anti-Memoirs to come
Cheers
How can we have access to the other book? I am just curios
وای این خیلی خیلی خیلی قشنگ بود. می‌ارزید به اینقدر صبر کردن براش. عالی بود سولو. یکی از بهترین نوشته‌هات. ممنون که بازم می‌نویسی. من اینجا رو خیلی دوست دارم:)
Congratulation and hope to continue. I likda like your writing style.
سولوی عزیز , آن قدر این نوشته ات دل نشین بود Ú©Ù‡ اینکه در این مدت خواننده ÛŒ ضد خاطراتت بودم به خود مغرور شدم 🙂 … همیشه بالنده باشی !
بااااباااا…. اون پيشونی بوسیدن دیگه ‌آخرش بود! یعنی توووووووپ!! رسمن پاپ بوده Ú©Ù‡ این‌ها رو نوشته.
نظر به خیل عظیم Ø·Ø±ÙØ¯Ø§Ø±Ø§Ù†Ù Ø§ØØªÙ…الن زیبارو Ú©Ù‡ از همین (تا الآن) یازده کامنت مشخص است Ø§ØØªÙ…ال‌ای Ú©Ù… نیست Ùˆ با توجه به این Ú©Ù‡ شما عالی‌جناب سولوژنوس هستید Ùˆ قرار است پیشانی‌شان را ببوسید، من هم به عنوان لرد ØØ§Ø¶Ø±Ù… لب‌شان را ببوسم.
یکی از دوستان همین‌ الان داشت Ù…ÛŒâ€ŒÚ¯ÙØª:‌ « من دختر هم Ú©Ù‡ نیستم، قلب‌ام داره تالاپ تالاپ می‌زنه»! چکار کردی سولو؟!‌ (;
هاها! اون یکی از دوستان جناب آرماتيل، من بودم.
وااااااااای! سولو… صدات رو هم گوش کردم. می‌گما! دختر Ú©Ù‡ نیستم، قلب‌ام داره تالاپ تولوپ می‌زنه 😀 ببین اگه بودم Ú†ÛŒ می‌شد دیگه! رسمن می‌شدم آن »خواننده‌ای Ú©Ù‡ نیامده است« یا لااقل يه کامنت‌ای شبيه بعضی از این بالايی‌ها می‌گذاشتم برای‌ات 😉
خیلی با ناااز می‌خونی… تووووووووووپه! عالی‌جناب، لطÙÙ† بيش‌تر از اينا بذاريد.
سولوژن٠عزیز؛
سلام Ùˆ تبریک! امیدوارم هزارساله شود این ضدخاطرات‌ات Ùˆ یک‌هزاروده‌ساله شود آن Ø¯ÙØªØ± دیگر.هنوز صدای‌ات Ú©Ù…ÛŒ توام با سرماخوردگی‌ست. مراقب باش Ú©Ù‡ ضدخاطرات Ùˆ خواننده به‌ات نیاز دارند.
شادکام باشی!
Ù‡ÙØª سال نیست ولی Ùکر Ù…ÛŒ کنم 5-6 سالی باشه Ú©Ù‡ مدام اینجا رو Ù…ÛŒ خونم شاید توی این مدت زیر 10 بار کامنت هم برات گذاشته باشم ولی اینجا رو واقعا دوست دارم. تولد وبلاگت مبارک. Ø®ÙˆØ´ØØ§Ù„Ù… Ú©Ù‡ هنوز Ù…ÛŒ نویسی Ùˆ امیدوارم از این روند دست Ù†Ú©Ø´ÛŒ 🙂
Ù‡ÙØª سالگیش هم مبارک 🙂
مبارک‌تات باشه سولو Ùˆ ضدخاطرات 🙂
عنوان “تلنگری برای Ùکر کردنٔ بابک جالب بود.
به عنوان هدیه برای جشن Ù‡ÙØª سالگی ضدخاطرات:
Dream more while you are awake
🙂
صدا، تنها صداست Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ ماند…
مبارک باشد.
یوهوو!!! نوشتی پس : )
از من اگه Ù…ÛŒ پرسی سولو جان اینا همش Ú©Ø´Ú©Ù‡ –واقعن Ú©Ø´Ú© نیست اما واسه اینکه پیاز داغشو زیاد کرده باشم Ú¯ÙØªÙ…–ØŒ بگرد اون یه Ù†ÙØ± خواننده ÛŒ اون یکی Ø¯ÙØªØ±Ùˆ پیدا Ú©Ù† خو دانی ÛŒ:دی
Ùˆ
من هم به شدت دستت را Ù…ÛŒ ÙØ´Ø§Ø±Ù…ØŒ رÙیق : )
Ù‡ÙØªÙ…ین زادروز وبگاه ات همایون باد
این هم از پارسی نویسی ما
راستش من خیلی دل ام Ù…ÛŒ خواهد بدانم تولد وبلاگ ام Ú©ÛŒ است Ú©Ù‡ برای اش بگیرم ولی لا مصب دو سه تا تولد دارد Ú©Ù‡ هیچ کدام هم یادم نیست… یعنی هیچ وقت من رسمن شروع نکردم وبلاگ نویسی. آن Ø¯ÙØªØ±Ú†Ù‡ هایی را هم Ú©Ù‡ دور نینداخته بودم را هم ÙØ±Ø³ØªØ§Ø¯Ù… بالا Ùˆ اصولن دیگر جز وبلاگ جای دیگری نمی نویسم. یعنی به جز صدها جمله ÛŒ قصار Ùˆ تØÙ„یل Ùˆ غر زدنی Ú©Ù‡ در شبانه روز از دهان ام Ù…ÛŒ آید بیرون در سال های اخیر چیزی توسط من نوشته نشده Ú©Ù‡ پابلیش نشود. آها. به جز ای میل ها…
به هر ØØ§Ù„ خوب است Ú©Ù‡ یک جای دیگر هم Ùقط برای خودت Ù…ÛŒ نویسی. پیروز باشی
به بابک: ممنون از لطÙ‌ات! (: من هم امیدوارم Ø¨ØØ«â€ŒÙ‡Ø§ÛŒÛŒ Ú©Ù‡ می‌کنیم به Ùهم بیش‌ترمان از خود Ùˆ دنیا Ú©Ù…Ú© کند.
و در ضمن باز ابراز امیدواری می‌کنم که ضدخاطرات‌نویسی ادامه پیدا کند. یا شاید هم به‌تر است بروم چیزهای دیگر بنویسم؟! کس‌ای چه می‌داند! (;
به Dreamer:‌ ممنون! (: بله، Ù‡ÙØª سال برای وبلاگ Ú©Ù… سن‌ای نیست. خیلی از وبلاگ‌ها گویا دو سه ساله می‌میرند Ùˆ اگر به آن ØØ³Ø§Ø¨ باشد، این‌جا در قرن دوم زندگی است!
نه، خنده Ùˆ ÙØ±Ø§Ù…وشی را نخوانده‌ام. Ú†Ù‡ Ú¯ÙØªÙ‡ØŸ! همین‌ای Ú©Ù‡ آن پایین نوشته‌ای؟
هر Ú†Ù‡ باشد با آن Ú¯ÙØªÙ‡â€ŒÛŒ آخری مواÙق‌ام. بعضی‌ها ØØ³ خوبی به‌شان دست می‌دهد Ú©Ù‡ برقصند Ùˆ دیگران ببیندشان. این‌ها اسم‌شان رقاص است. بعضی‌ها دوست دارند آواز بخوانند Ùˆ دیگران بشنودشان. این‌ها اسم‌شان خواننده است. بعضی‌ها هم دوست دارند …
به میترا: (:
به علی: متشکرم! (: شاید در چهارده سالگی رونمایی هم بکنیم! (;
به Neg:‌ گوش‌های‌تان خوش می‌شنود. (;
به روزبه دانشور: ممنون! (:
به Enchanted Soul: خیلی متشکرم از لطÙ‌ات! (:
به سامان: این یکی را شرمنده!!! (; سبیل‌تان Ú©Ù„ÙØªâ€ŒØªØ± از ØØ¯ لازم است!
به سیما: ای بابا! این‌طوری که شرمنده می‌کنی منو!
در مورد Ú©ÛŒÙیت نوشته هم همیشه این مصالØÙ‡ وجود دارد: یا نوشتن چیزی طول می‌کشد Ùˆ شانس این‌که خوب باشد زیاد می‌شود، یا سریع نوشته می‌شود ولی ممکن است پرداخت‌اش خیلی قابل قبول نباشد.
به پریسا: ممنون! نمی‌دانستم این‌جا را می‌خوانید. (:
به دوست ویکتوریایی: ای بابا! من Ú©Ù‡ آب شدم با این ØØ³Ø§Ø¨!
به لرد شارلون: قربان لرد هم می‌رویم ما! در مورد پیش‌نهادتان باید در Ø®ÙØ§ ØµØØ¨Øª کنیم [Ú©Ù‡ یک‌هو دچار تلاقی‌ی Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ نشویم!].
به آرماتیل: ØØ§Ù„ا پیش خودمان بماند، مهم این است Ú©Ù‡ دخترها قلب‌شان تالاپ تالاپ بزنه، وگرنه Ú©Ù‡ وضعیت وخیم می‌شود!
به لرد شارلون: ((: لرد عزیز، خداوندگار عز Ùˆ جلا از دهن‌تان Ø¨Ø´Ù†ÙØ¯!
به علی: خیلی ممنون! (: بله، سرماخوردگی هنوز دست‌بردار نیست، اما ترس‌ام از آن بود که این ماجرا یکی دو ماه‌ای طول بکشد و خوب نشوم که نشوم و این وبلاگ بی‌صدا بماند!
به سمن: خیلی متشکرم! Ø®ÙˆØ´â€ŒØØ§Ù„‌ام از این‌که خواننده‌ای چون تو دارم. (: تو به خواندن‌ات ادامه دهی، من هم به نوشتن ادامه می‌دهم!
به مینا: ممنون!!! (:
به Ù…ØØ³Ù†: هممم … می‌ترسم چنان کنم Ùˆ رسما Ø´ÛŒØ²ÙˆÙØ±Ù†ÛŒÚ© تشخیص داده شوم!!! ØØ§Ù„ تصمیم‌اش با تو!
به سمیرا: خیلی بد نیست که ما شش میلیارد آدم وقتی بمیریم بیش از چند عکس چیزی ازمان باقی نمی‌ماند؟ ما باید بیش‌تر بنویسیم، بیش‌تر عکس بگیریم، بیش‌تر سخن بگوییم و بگذاریم همه بشنوند، ببینند و بخوانند!
ممنون! (:
به روزبه: از نظر من نظر تو بسیار متین است!!! ØØ§Ù„ا ØØªÛŒ Ú©Ø´Ú© خالص هم نباشد، رگه‌هایی از Ú©Ø´Ú© در خود ØØªÙ…ا دارد!
چشم! می‌گردم! (;
به نیم: پارسی‌نویسی‌ی شما بدجوری سره بود!
پس با این ØØ³Ø§Ø¨ وبلاگ‌ات شبیه به آدم‌هایی است Ú©Ù‡ تاریخ تولدشان دو روایت دارد، تاریخ سجل‌شان هم روزی دیگر نوشته شده است Ùˆ همه‌ی این‌ها با تاریخ پاسپورتی ØªÙØ§ÙˆØª دارد!
مبارکه 🙂 وبلاگ صدا دار هم ایده خوبی است ها!
“مگر می‌شود انسان‌ای را ÛŒØ§ÙØª Ú©Ù‡ هر ØØ±Ù‌ای به ذهن‌ات می‌آید، هر موقع شبانه‌روز Ú©Ù‡ دل‌ات می‌خواهد به‌اش بگویی Ùˆ او گوش کند Ùˆ نه رو تلخ کند Ùˆ نه ØÙˆØµÙ„ه‌اش سر برود Ùˆ ØØªÛŒ گاهی -اگر دست داد- پاسخ معناداری نیز بگوید؟ اگر چنین ÙØ±Ø¯ÛŒ ÛŒØ§ÙØª شود، من یکی Ú©Ù‡ بی Ù„ØØ¸Ù‡â€ŒØ§ÛŒ درنگ عاشق‌اش خواهم شد”
I gotta say that I could easily be that person. But I don’t think non-Platonic love would be appropriate here since I’m neither of the
زیباروی
persuasion nor am I a swinger on the opposite team, if ye know what I mean. 😉
تولدش مبارک 🙂
ضد خاطرات اولین وبلاگی بود که من خواننده اش شدم
سلام
“اگر ضدخاطرات برای‌ام عزیز است به خاطر وجود توست Ú©Ù‡ آرام می‌آیی Ùˆ بی‌صدا می‌روی ولی هم‌چنان همیشه هستی .”
اين زيباترين جمله اي بود كه مي شد براي تشكر از خواننده هاي “Anti Memoris ” نوشت. Ø§ØØ³Ø§Ø³ خوبي بهم دست داد اينكه چقدر خواننده ها برات مهم هستند ØØªÙŠ Ø§Ú¯Ù‡ آروم بيان Ùˆ برن ØŒ Ø®ÙˆØ´ØØ§Ù„Ù… از اينكه اينجا رو ميخونم .
هميشه پايدار وبرقرار باشي ; )
ایشالا 100 سالگیش..!
با كلي شرمندگي تصØÙŠØ مي شود :
Anti memoirs
مارا عÙÙˆ Ø¨ÙØ±Ù…اييد جناب سولوژن !
آقا مبارك باشه. اين وبلاگ هم شده مثل شراب Ù‡ÙØª ساله. آي خوردن داره ها. البته شايد هم اون مستي 3 Ù‡ÙØªÙ‡ اي هم بي ارتباط با اين موضوع نبوده 🙂
سلام Ùˆ تبریک ÙØ±Ø§ÙˆØ§Ù† سولوژن عزیز
Ø±ÙØªØ§Ø± Ùˆ منش وبلاگی تون رو هم همانند منش شخصی تون همیشه ØªØØ³ÛŒÙ† کرده ام. با بهترین آرزوها Ùˆ دوستی
تبریک میگم
تقریبا همین که انسان از این که شنونده ای داشته باشد لذت می برد.
اقا ما هم از راه دور دست شما رو مي ÙØ´Ø§Ø±ÙŠÙ… Ùˆ پيشاني شما را مي بوسيم .. خدا قوت!
مبارکه آقای سولوژن! 🙂
تبریک می گم سولوژن عزیز
یکی از بهترین وبلاگها رو داری Ú©Ù‡ من تقربیا 4 ساله خواننده اون هستم Ùˆ Ø®ÙˆØ´ØØ§Ù„Ù… از این بابت. ماندگار باشی Ùˆ سبز
به لیلی: ممنون!‌ (: بله،‌ ایده‌ی خوبی است!
به Adamac: اوه، بله، بله! باید مواظب بود. (; ØØ§Ù„ا شما را کجا می‌شود پیدا کرد؟!
به مریم: متشکرم. (: بله، Ùکر کنم ما چند Ù†ÙØ± خیلی وقت است وبلاگ هم را می‌خوانیم.
به arwen: Ø®ÙˆØ´â€ŒØØ§Ù„‌ام Ú©Ù‡ Ø§ØØ³Ø§Ø³â€ŒØ§Ù… به خوبی منتقل شد. (:
به پریسا:‌ تا صد سال بنویسم این‌جا؟! وه!
به بوگی: متشکرم! (:
مستی‌ی آن سه Ù‡ÙØªÙ‡ بی‌ربط نبود. ØØ§Ù„ا این‌که شراب Ù‡ÙØªâ€ŒØ³Ø§Ù„Ù‡ نوشیدن دارد یا نه، Ø§ØØªÙ…الا هم به Ù‡ÙØª سال‌اش بر می‌گردد Ùˆ هم به انگورش Ùˆ هم به زمین‌اش!
ØØ§Ù„ا این‌که انگور Ùˆ زمین این‌جا هم خوش‌طعم است Ùˆ پسند می‌آید یا خیر موضوع‌ای دیگر است. امیدوارم Ú©Ù‡ باشد!
به «از زندگی»: خیلی از شما متشکرم!‌ (:
به بهار: ممنون! (:
به Dreamer: بله، به قول آقای بوگی ØØ±Ù Ú©Ù‡ برای خوردن نیست، برای زدن است!
به ن: هم این و هم آن؟! (;
به بهار: متشکرم! (:
به نسرین: Ø®ÙˆØ´â€ŒØØ§Ù„‌ام Ú©Ù‡ خواننده‌ای به این قدیمی دارم.
سلام ، خوبی؟
مرسی صداتو گذاشتی، Ú©Ù„ÛŒ کی٠کردم. Ù‡ÙØª سالگیت مبارک، دیگه داری آماده میشی بری کلاس اول، نه؟ :). خوب Ùˆ خوش باشی. به امید یکصد Ùˆ Ù‡ÙØª سالگی ضد خاطرات.
به مهدی: خیلی Ø®ÙˆØ´â€ŒØØ§Ù„ شدم Ú©Ù‡ این‌جا می‌بینم‌ات. (: بله، Ùکر کنم دیگه وقت‌ش شده بره مدرسه سواد یاد بگیره!