Dogs of War and Men of Hate
Â
Øالا Ú©Ù‡ لباس کَت Ùˆ Ú©Ù„Ùت پوشیده Ùˆ Ù…ØاÙظ‌های پلاستیکیْ سر Ùˆ شانه‌اش را پوشانده‌ است، جوگیر شده Ùˆ Ùکر می‌کند Iron Man است یا Ú†Ù‡ می‌دانم Terminator.
بعد دویست هزار تومان می‌دهند به‌ش، توهم برش می‌دارد Ú©Ù‡ به خیل کاÙران می‌تازد Ùˆ تصور می‌کند از هم‌رکابان پیغمبر اسلام در ÙØªØ Ù…Ú©Ù‡ است یا دست‌کم از سپاهیان نزدیک امام غایب. Ù†Ú¯Ùˆ این‌که دویست هزار تومان قیمت روØ‌اش بوده Ú©Ù‡ بر زمین ت٠کرده است Ùˆ باتوم به دست به جان مردم اÙتاده.
این توهم دیر یا زود از بین می‌رود: سی سال Ú©Ù‡ بگذرد Ùˆ پشم Ùˆ پیلی‌های مغزبادامی‌ی سبک‌سر چماق‌ به دست٠امروز پاک بریزد، وجدان‌اش دوباره از خاکستر٠آتش٠شهوت Ùˆ نادانی‌ی جوانی سر برمی‌آورد Ùˆ سخت رنجور Ùˆ پشیمان خواهد شد از آن‌چه در آن روزهای گرم Ùˆ دم‌کرده‌ی آغازین تابستان سالیان دور بر سر مردم سرزمین‌اش آورده بوده است – Ú©Ù‡ ناسزا Ú¯Ùته است Ùˆ زده است Ùˆ خونین کرده است Ùˆ قابیل‌وار، هابیل‌های روزگار را کشته است.
گاهی سی سال هم لازم نیست: سه Ù†Ùر گوشه‌ای گیرش بیاورند Ùˆ سیر کتک‌اش بزنند، شب Ú©Ù‡ له Ùˆ خونین به خوابگاه برگردد Ùˆ بر تخت جیرجیرکنان‌اش چون جنازه‌ای ولو شود، خوب یادش خواهد آمد Ú©Ù‡ ضربه‌ی باتوم سختْ درد دارد Ùˆ سر٠کوÙته Ú†Ù‡ تهوع‌آور گیج می‌رود.
Â
Ù¾.Ù†: تصویر این سگ‌های ÙˆØØ´ÛŒ را این روزها خود بسیار دیده‌اید.
8 thoughts on “Dogs of War and Men of Hate”
متاسÙÙ…
متاسم كه در كشورم
گاهي آدم ها را با سگ هاي رام نشده اشتباه ميگيرند
متاسÙÙ… از اينكه در كشورم
وقتي ميگويي ØÙ‚ تو را با باتوم هايشان نشانه ميروند
من شرمنده ام
من از تمامي مردم دنيا شرمنده ام
كه وقتي كسي را در كشورم ميكشند
نمي گويند كشته شد ميگويند شايد Øقش بود كه مرد
من شرمنده ام از روي تمامي پرندهايي كه پر كشيدند
از اينكه نتوانستم پروازشان را جشن بگيرم
جناب سولوژن، متاسÙانه نتيجه همه اين كارها نهادينه شدن خشونت در جامعه است.
به Voice of Silence: من هم متاسÙÙ…. 😐
به بوگی: و شده است، سال‌هاست که نهادینه شده است.
امیدوارم به خوابگاه نرسه
سولوژن عزیز سگها خیلی مهربان Ùˆ نجیبند بگویی Ú©Ùتار یا شغال یا راسو یا لاشخور برازنده تر نیست؟:(
Øی٠سگ….
دشمنان زخم میزنند، دوستان نمک بر زخم میپاشند.
سولوژن جان، بسیار متاسÙÙ… Ú©Ù‡ روزی رسیده Ú©Ù‡ نوشته ای سراسر خشم Ùˆ Ù†Ùرت اینجا بخوانم. ما همه زخم خورده ایم Ùˆ عزادار؛ ولی Øالا Ú©Ù‡ تنها سلاØمان در مقابل این تشنگان قدرت خردمان است نباید اجازه دهیم خشم Ùˆ Ù†Ùرت همان را هم کور کند Ùˆ Ùرقی نماند بین ما Ùˆ ایشان. Ú©Ù‡ Ùردا روزی اگر ورق برگشت باز بر این ویرانه ها همان بسازیم Ú©Ù‡ پدران Ùˆ مادرانمان به اشتباه قرن ها ساخته اند Ùˆ تکرار کرده اند.
متاسÙانه این روزها بسیار میبینم تشدید اشتباهاتی را Ú©Ù‡ اگر نه منشا مستقیم، Øداقل دستاویز موثری در دست این خون اشامانی Ú©Ù‡ دست بر قضا بسیار زیرک هم هستند قرار گرÙته است.
بد نیست Ú©Ù‡ ببینیم قسمتی از آنچه Ú©Ù‡ امروز درو میکنیم را خودمان کاشته ایم. اگر ریشه اش را نمی سوزانیم، Øداقل آبش ندهیم.
شاید بد نباشد که چشم بگشاییم بر روی مردمانی از همین سرزمین که در آن سوی یک شکا٠دهشتناک ایستاده اند. ببینیم که ما واقعن همه مردم این سرزمین نیستیم!
Øر٠بسیار است Ùˆ مجال اندک. گرچه Øر٠من چیز دیگری است ولی بعضی دیگران هم بد Ù†Ú¯Ùته اند. من شخصن با چماق به دستانی Ú©Ù‡ عربی Øر٠می زدند برخورد داشته ام، با این Øال این نوشته ساز مخال٠را خالی از Øقیقت ندیدم:
http://mokhaalef.blogfa.com/post-342.aspx
به اسپریچو: نوشته‌ام را بد خوانده‌اید. من نه طرÙ‌دار مقابله به مثل هستم Ùˆ نه سراسر پر از خشم Ùˆ Ù†Ùرت‌ام. در این نوشته تنها از آن‌چه در واقع رخ می‌دهد -یا می‌تواند با تغییر رخ بدهد- نوشته‌ام: آدمیان‌ای Ú©Ù‡ به بهایی اندک شر٠خود را می‌Ùروشند Ùˆ بر این توهم Ùرو می‌روند Ú©Ù‡ کار خیر هم می‌کنند Ùˆ البته در نهایت هم به اشتباه خویش Ù¾ÛŒ می‌برند – Ú†Ù‡ به مرور زمان Ùˆ Ú†Ù‡ با خشونت دیگران.
مگر این‌که «نوشتن از خشونت» را معادله «توصیه به خشونت» بدانید،‌ این نوشته خشونت را تایید نمی‌کند.
در نهایت هم این‌که نوشته‌ی وبلاگ «مخالÙ» را خواندم. با این‌که چرا ÙراÙکنی‌ی عمومی سربازان -Ú©Ù‡ آیا عرب هستند یا خیر- در بین مردم باورپذیر شده است،‌ مساله‌ای مهم است، اما به نظرم مبØث‌ای جدا است.
. من هرگز Ùکر نکردم پر از خشم Ùˆ Ù†Ùرتی، این بویی بود Ú©Ù‡ از این نوشته خاص به مشامم رسید.
. من با آن قسمت “به اشتباه خویش Ù¾ÛŒ می‌برند – Ú†Ù‡ به مرور زمان Ùˆ Ú†Ù‡ با خشونت دیگران” خیلی مواÙÙ‚ نیستم. آنچه Ú©Ù‡ من تا به Øال دیده ام موید این موضوع بوده Ú©Ù‡ خشونت همیشه خشونت را تشدید Ù…ÛŒ کند، هیچ گاه موجب تنبیه نمی شود.
همین قسمت هم است Ú©Ù‡ نوشته ات را از Øالت یک توصی٠بی طر٠خشونت دراورده است.
. خب راستش لینک ساز مخال٠را به این خاطر گذاشتم Ú©Ù‡ آن دست مزد دویست هزار تومانی ذهنم را سریع برد به مصاØبه ادعایی روز ان لاین Ú©Ù‡ دلایل زیادی برای باور نکردنش دارم. اگر تکرار این مبلغ اتÙاقی بوده، کاملن ØÙ‚ با توست: آن نوشته ساز مخال٠نه ربطی به نوشته تو دارد Ùˆ نه نقد من.
ممنون اسپریچو از کامنت‌های‌ات.
در مورد دویست هزار تومان:‌ نه،‌ تصادÙÛŒ نبود. من هم عدد را از همان‌جا آوردم. اما Øتی اگر عدد غیرواقعی باشد (پنجاه هزار باشد یا پانصد هزار) یا اصلا نیروهای کتک‌زننده آدم‌های مزدور٠اجیر نباشند Ùˆ جزو کارمندان رسمی‌ی نیروی انتظامی یا هر جای دیگر باشند،‌ باز تÙاوت زیادی از نظرم ایجاد نمی‌شود: عده‌ای آدم Øاضر شده‌اند به عده‌ای آدم بی‌گناه Øمله کنند Ùˆ بزنند Ùˆ بکشند.
من به طور Ú©Ù„ÛŒ مواÙق‌ام Ú©Ù‡ خشونت در بیش‌تر موارد باعث بیش‌تر-شدن خشونت می‌شود. آن‌چه من به آن می‌اندیشیدم این بود Ú©Ù‡ شخص‌ای Ú©Ù‡ به قیمت‌ای Ú©Ù… Øاضرشده خود را بÙروشد، با اعمال خشونت به خود Ùˆ اØساس درد Ùˆ رنج پس از آن به غلط‌کردن می‌اÙتد Ùˆ دست از پیروی‌ی آرمان کم‌استوارش -Ú©Ù‡ با پول Ùˆ اندکی سخنرانی خریده می‌شود- بر می‌دارد.