استانداردهای دوگانه
گاهی استانداردهای دوگانه بدجوری توی ذوق می‌زند. وقتی در موضوع‌ای، تÙاوت‌ای بین دو شخص نیست، دلیل‌ای ندارد تا بین‌شان تÙاوت‌ای قائل باشیم.
دو مثال متÙاوت بزنم:
Û±)‌ Ùرض کنید مقدار مشخص‌ای غذا داریم Ùˆ می‌خواهیم عادلانه بین من Ùˆ دو Ù†Ùر دیگری تقسیم کنیم. اگر یکی از این اÙراد پنجاه درصد سبک‌تر از من باشد Ùˆ دیگری پنجاه درصد سنگین‌تر -با Ùرض مساوی‌بودن بقیه‌ی ویژگی‌ها- تقسیم عادلانه‌ی غذا این می‌شود Ú©Ù‡ چون متابولیسم ما با هم متÙاوت است Ùˆ میزان انرژی‌ی لازم‌مان Ùرق دارد، یکی کم‌تر از من بخورد Ùˆ دیگری بیش‌تر (نه الزاما پنجاه درصد کم‌تر یا بیش‌تر).
تÙاوت در سهمْ در این مثال معقول است چون در میزان انرژی‌ی لازم، این اÙراد متÙاوت‌اند.
Û²) Ùرض کنید ما سه Ù†Ùر را ناعادلانه دست‌گیر کرده‌اند. ما سه Ù†Ùر هیچ تÙاوت‌ای نداریم جز این‌که وزن‌مان با هم تÙاوت دارد. در این‌جا Ú¯Ùتن این‌که به‌تر است یکی از ما آزاد شود Ùˆ دیگران نشوند، نامعقول است! دلیل‌اش ساده است:‌ آزادی Øق‌ای جهانی Ùˆ برای همه‌ی انسان‌ها است Ùˆ ربطی به وزن آن‌ها ندارد.
به همین صورت هر گونه تلاش‌ای برای جداسازی‌ی اÙراد بر اساس ویژگی‌هایی Ú©Ù‡ بی‌ارتباط به موضوع تصمیم‌گیری هستند غیرمنطقی، ناعادلانه Ùˆ تبعیض‌آمیز است.
همه‌ی این بدیهیات را نوشتم تا بگویم وقتی می‌خواهیم به ظلم‌ای Ú©Ù‡ بر مردمان کشورمان می‌رود Ùˆ اسارت‌ای Ú©Ù‡ بر گردن‌شان نهاده است اعتراض کنیم، یادمان نرود تÙاوت‌ای در Øقوق پایه‌ی انسانی بین پیر Ùˆ جوان، مرد Ùˆ زن،‌ شناسا Ùˆ ناشناس، Ùˆ مشهور Ùˆ مجهول نیست. همین!