(Û±)
اعتیاد از بین نمی‌رود، بلکه از Ùرم‌ای به Ùرم دیگر تبدیل می‌شود.
(Û²)
اعتیاد بر سه مرØله است:
معتاد ابتدا از Ùعل خود شرم‌سار شده Ùˆ همیشه سعی در پنهان‌کاری دارد؛
مدتی که گذشت و وابستگی ده‌چندان شد، معتاد سرسپرده‌ی تمام‌وقت٠اعتیادش می‌شود؛
و وقتی زمان جدایی رسید، رنج٠ترک -چه کوتاه‌مدت و چه بلند- اجتناب‌ناپذیر و دردناک خواهد بود.
خلاصه «شست»: شرم، سرسپردگی، ترک.
(Û³)
اعتیاد صور رنگارنگی دارد:
اعتیاد به اÙیون‌جات یک نوع آن است،
اعتیاد به Ùیلم Ùˆ کتاب نوع٠دیگر؛
شعر و زن و شراب نیز در طول تاریخ از لذت‌بخش‌ترین اعتیادها بوده‌اند و از خانه‌براندازترین‌شان نیز،
هم‌چون باور به Ùرا-طبیعت Ú©Ù‡ از خانمان‌سوزترین‌٠ایشان بوده است.
ولاکن این روزها اعتیاد پر زرق Ùˆ برق‌تر از همیشه شده است: اعتیاد٠چک٠مداوم ای‌میل، Ùیس‌بوک، توییت هر ساعته، وبلاگ‌خوانی با Ùˆ بی گودر، بالاترین، یوتوب‌گردی Ùˆ خدا می‌داند هزار Ú©ÙˆÙت Ùˆ زهرمار دیگر.
(Û´)
اعتیاد رنج دارد،
لذت دارد،
درمان ندارد.
(Ûµ)
پدر Ùˆ مادری Ú©Ù‡ Ùرزند خویش را درست Ùˆ به راه صØÛŒØ Ù…Ø¹ØªØ§Ø¯ نکنند، از رØمت خداوند به دورند.
(Û¶)
اعتیاد را عشق است!
(Û·)
معتادتم!