هفت گزاره نیمه‌معتبر درباره‌ی اعتیاد و مصائب دیگر

هفت گزاره نیمه‌معتبر درباره‌ی اعتیاد و مصائب دیگر

(Û±)
اعتیاد از بین نمی‌رود، بلکه از فرم‌ای به فرم دیگر تبدیل می‌شود.

(Û²)
اعتیاد بر سه مرحله است:
معتاد ابتدا از فعل خود شرم‌سار شده و همیشه سعی در پنهان‌کاری دارد؛
مدتی که گذشت و وابستگی ده‌چندان شد، معتاد سرسپرده‌ی تمام‌وقتِ اعتیادش می‌شود؛
و وقتی زمان جدایی رسید، رنجِ ترک -چه کوتاه‌مدت و چه بلند- اجتناب‌ناپذیر و دردناک خواهد بود.
خلاصه «شست»: شرم، سرسپردگی، ترک.

(Û³)
اعتیاد صور رنگارنگی دارد:
اعتیاد به افیون‌جات یک نوع آن است،
اعتیاد به فیلم و کتاب نوعِ دیگر؛
شعر و زن و شراب نیز در طول تاریخ از لذت‌بخش‌ترین اعتیادها بوده‌اند و از خانه‌براندازترین‌شان نیز،
هم‌چون باور به فرا-طبیعت که از خانمان‌سوزترین‌ِ ایشان بوده است.
ولاکن این روزها اعتیاد پر زرق و برق‌تر از همیشه شده است: اعتیادِ چکِ مداوم ای‌میل، فیس‌بوک، توییت هر ساعته، وبلاگ‌خوانی با و بی گودر، بالاترین، یوتوب‌گردی و خدا می‌داند هزار کوفت و زهرمار دیگر.

(Û´)
اعتیاد رنج دارد،
لذت دارد،
درمان ندارد.

(Ûµ)
پدر و مادری که فرزند خویش را درست و به راه صحیح معتاد نکنند، از رحمت خداوند به دورند.

(Û¶)
اعتیاد را عشق است!

(Û·)
معتادتم!

14 thoughts on “هفت گزاره نیمه‌معتبر درباره‌ی اعتیاد Ùˆ مصائب دیگر

  1. ای بابا ای بابا آن طرف ها ضریح نیست؟؟ D:

  2. حرف دل زدین سولوژن جان / بسی لذت بردیم از خواندش !

  3. از اینکه میبینم من تنها نیستم یکم خوشحال شدم! آخه اعتیاد رو دست جمعی عشق است!

  4. به کدوماشون سولو جان؟ 😉

  5. سلام
    خبری خواندم در سایت ندای آزادی با عنوان
    “درخت سبز امید” در دانشگاه آلبرتا کانادا
    http://www.irangreenvoice.com/article/2010/feb/25/1582
    می توانم خواهش کنم در این مورد خبری بدهید؟

  6. اعتیاد مساوی معتاد ضربدر عشق به توان دو!

  7. اعتراف : معتادتیم ضدخاطرات.

  8. اعتیاد به مرد و ابسولوت رو به بند دو اضافه کنید.حتی بی شعر.

  9. به سامان: راه دارد، حل ندارد!

    به zero: بودجه نیست،‌ وگرنه ضریح که سهل است، اصلا بارگاه به‌پا می‌کردیم برای خوانندگان عزیزی چون شما! (;

    به رها: قربان شما! ضدخاطرات در خدمت درددل‌های شما!

    به بتسی: به شرطی از نوع «عشقولانه» به یک معشوق واحد نباشد.

    به رامین:‌ (:

    به روزبه دانشور: دست‌جمعی معتاد شوید، اما عاشق نشوید یا اگر می‌شوید حرمت‌ها را نگاه دارید یا اگر نگاه نمی‌دارید، دست‌کم به چیزی معتاد شوید که بیارزد.

    به راحیل: (;

    به سحر خرسند: نمی‌دانم چه کس‌ای برپای‌اش کرده، اما دیده‌ام‌اش. اگر خبری داشتم، همین‌جا می‌نویسم.

    به خرس قطبی: فرموله‌کردن چیزها هم جزو اعتیادهای نه‌چندان همه‌گانی است.

    به لنیوم: بنشینیم و بحث کنیم!

    به blikebright: قربان شما!

    به «از زندگی»: بلی، بلی!

    به نرگس: به مرد هم مگر می‌شود معتاد شد؟! به حق چیزهای نشنیده! (;

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *