آقا! جان عمه‌تان ساعت چنده؟!

آقا! جان عمه‌تان ساعت چنده؟!

امروز صبح که از خواب پاشدم، ساعت موبایل ۹:۴۵ را نشان می‌داد. خمیازه‌کشان و چشم‌مالان به آشپزخانه رفتم. آشپزخانه‌ام پنجره‌ای رو به مشرق دارد و صبح‌ها روشن‌ترین اتاق خانه است. چیز عجیب‌ای توجه‌ام را جلب کرد. آفتاب مثل سابق این موقع روز نبود: گویا تازه خورشید طلوع کرده باشد و آفتاب هنوز اریب بود. به اتاق خواب بازگشتم و نگاه‌ای به ساعت مچی‌ام انداختم. ساعت حدود ۸:۴۵ را نشان می‌داد. متعجب نگاه‌ای به ساعت iPod و بعد کامپیوتر انداختم که آن‌ها هم ۹:۴۶ بود. فکر کردم نکند ساعت‌ها را تغییر داده‌اند. گوگل را هوا کردم تا ببینم زمان تغییر ساعت‌های استان‌مان کی است. یادم بود که قرار است در همین ماه باشد اما تاریخ‌اش را مطمئن نبودم. چک کردم و دیدم هنوز دو سه روز به آن تاریخ مانده است. یعنی زودتر تغییر داده‌اند؟ نمی‌شود که! شاید تاریخ‌ای که فلان سایت نوشته بود غلط باشد. هنوز چشمان‌ام درست باز نشده بود تا بروم چندین سایت را زیر و رو کنم و از تاریخ تغییر ساعت مطمئن شوم.

ناگهان حس عجیب‌ای به‌ام دست داد: از بین شش روش دم‌دست فهمیدن ساعت (موبایل، ساعت کامپیوتر، ساعت iPod، ساعت اعلام‌شده توسط یکی از کانال‌های تلویزیونی، جستجوی گوگل برای «اسم شهرمان + time» و ساعت مچی‌ام) تنها یکی‌اش حاصل فعالیت هزاران خط برنامه‌ی کامپیوتری و اتصال به شبکه‌ای الکترونیکی نیست.

موبایل که عملا یک کامپیوتر کوچک است و مستقیم به شبکه‌ی مخابراتی وصل است و این‌که چه ساعت‌ای را اعلام می‌کند کاملا بستگی به این دارد که ساعت شبکه چه مشخص شده باشد. و پشت شبکه هم میلیون‌ها خط برنامه وجود دارد که هیچ‌کس‌ای در دنیا نمی‌تواند تضمین دهد که بی‌خطا کار می‌کند. iPod هم میلیون‌ها خط برنامه دارد و هر چند وقت یک بار هم خودش را از طریق اینترنت به‌روز می‌کند. ساعت اعلام‌شده‌ی کانال‌های تلویزیونی هم توسط شبکه‌ی تلویزیونی مشخص می‌شود. گوگل هم که وضعیت‌اش مشخص است. تنها ساعت مچی‌ام می‌ماند که با این‌که الکترونیکی است، اما منطق پشت‌اش معادل یک برنامه‌ی چند صد خطی بیش‌تر نیست.

و از این شش روش، پنج تای‌اش‌ آن‌قدر در پیچ و تاب هزاران هزار خط برنامه و شبکه‌ای غیرقابل کنترل توسط من تنیده شده است که روش‌ای آسان برای تشخیص صدق و دروغ‌شان ندارم. اگر همه‌ی این‌ها یک روز تصمیم بگیرند که به من دروغ بگویند، باید دوباره به شیوه‌های باستانی‌ی ساعت‌نگاری متوسل شوم و محاسبه کنم که در فلان روز سال (که نگه‌داری‌اش خود حساب و کتاب مجزایی می‌طلبد) خورشید چه ساعت‌ای طلوع می‌کند و بعد صبح کله‌ی سحر بیدار شوم و ساعت‌های مکانیکی‌ام را تنظیم کنم. و کدامین‌مان می‌توانند ساعت مکانیکی‌ای بسازد که خطای‌اش در روز کم‌تر از چند دقیقه باشد؟

از امروز فوبیای تازه‌ای خواهم داشت: شب به خواب روم و وقتی بیدار شدم هوا تاریک باشد و نفهمم آیا هنوز شب است که همه‌ی ساعت‌های شیطان‌زده روز جلوه‌اش می‌دهند یا این‌که خورشید مرده است و از این پس روز و شب‌مان یکی خواهد بود.

5 thoughts on “آقا! جان عمه‌تان ساعت چنده؟!

  1. بلعخره ساعت چند بود؟ –من از این فاصله ÛŒ دور Ú©Ù…Ú©ÛŒ نمی تونم باشم البته : )

  2. يه چيزي. ساعت 8:45 خورشيد تازه طلوع كرده بود؟ خوش به حالتون به خدا. ما كه اين جا خورشيد انگار خاب Ùˆ زندگي نداره. ساعت 6 صبح مي زنه بيرون 🙂

  3. به جای خالی: هاها!!!‌‌ چطوری می‌توانم بدانم؟! (;
    به راحیل: حتی دو تا! (و ممنون!)
    به بوگی: نه، واقعیت این است که کمی زودتر اما گویا طول می‌کشد تا آفتاب خودش را بکشد بالا.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *