تنک‌یو!
برای ØµØ¨ØØ§Ù†Ù‡ به کاÙه‌ی زیر ساختمان‌مان می‌روم. خانم میان‌سال تپل مپل‌ای به سوی‌ام می‌آید Ùˆ من به انگلیسی Ø³ÙØ§Ø±Ø´ می‌دهم. دقیقه‌ای نمی‌گذرد Ú©Ù‡ Ø³ÙØ§Ø±Ø´â€ŒØ§Ù… را به پارسی می‌شنوم: «اØÙ…د! ØµØ¨ØØ§Ù†Ù‡â€ŒÛŒ رویال با تخم‌مرغ poached». پنج شش دقیقه‌ی بعد، مرد جوان‌ای می‌آید Ùˆ بشقاب ØµØ¨ØØ§Ù†Ù‡ را روی میز می‌گذارد Ùˆ سپس به سوی زن میان‌سال می‌رود Ùˆ شروع می‌کند به پارسی ØØ±Ù‌زدن. چند دقیقه‌ی بعد مرد مسن لاغر اندامی به ایشان ملØÙ‚ می‌شود. زن دعوای‌اش می‌کند Ú©Ù‡ چرا این‌قدر می‌خورد Ùˆ مگر تازه هندوانه‌اش را تمام نکرده. بیست دقیقه‌ی بعد مرد مسن به سوی‌ام می‌آید Ùˆ به انگلیسی می‌پرسد آیا غذای‌ام تمام شده است یا نه. می‌گویم «بله». بشقاب‌ام را بر می‌دارد Ùˆ می‌رود. Ù„ØØ¸Ù‡â€ŒØ§ÛŒ بعد باز بر می‌گردد Ùˆ باز به انگلیسی می‌پرسد آیا قهوه می‌نوشم. می‌گویم «No». بلند می‌شوم Ùˆ می‌روم تا ØØ³Ø§Ø¨â€ŒØ§Ù… را صا٠کنم. به سوی خانم میان‌سال پشت صندوق می‌روم Ùˆ می‌گویم «ممنون از غذا». ازم می‌پرسد «?Was everything ok». می‌گویم «yes».
«الون Ùورتی ÙØ§ÛŒÙˆÂ» را به علاوه‌ی «تو دالر» خوش‌باش پرداخت می‌کنم Ùˆ «گودبای»کنان Ùˆ «تنک‌یو»گویان می‌روم.
10 thoughts on “تنک‌یو!”
عجب ØµØ¨ØØ§Ù†Ù‡ ÛŒ گرانانه ای Ù…ÛŒ خورید شما!!!
هاها… عجب. Ùˆ خوب است Ú©Ù‡ نمی‌توان پینگليش ØØ±Ù زد 😉 اگر نه ديگر Ú†Ù‡ شلم شوربايی می‌شد.
Ùˆ راستی، این طرÙ‌ها نيامده بودم چند Ù‡ÙØªÙ‡â€ŒØ§ÛŒ… (گودر هم سر نزده بودم) Ø´Ú©Ù„ Ùˆ شمايل نو مبارک. Ùˆ آن‌ها هم تخم‌شان برود در ترکه‌شان Ùˆ هر دو با هم نيست Ùˆ نابود شود.
cheghadr axe oon bid,oon bala aaaalie,kheyli doostesh daram.baad az modat’ha ye fazaye shabihe…nemidoonam,shayad shabihe oon chizi ro ke hamishe doost dashtam inja bebinam ro didam.fekr konam modele zogh kardanamo mitooni tasavor koni 🙂
به تبسم: یادش به خیر بربری پنج تومان بود!
به روزبه: واقعا! تازه در شرایط ÙØ¹Ù„ÛŒ ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ هم می‌تواند وارد ماجرا بشود. Ùˆ ممنون بابت تبریک Ø´Ú©Ù„ Ùˆ شمایل! مهم Ù…ØØªÙˆØ§ است Ú©Ù‡ تعطیل است. (;
به جودی: Ø®ÙˆØ´â€ŒØØ§Ù„‌ام Ú©Ù‡ خوش‌ات آمده. Ùˆ Ø®ÙˆØ´â€ŒØØ§Ù„‌ام Ú©Ù‡ این طرÙ‌ها می‌بینم‌ات. (:
سلام به ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ
چقدر بده؟اینکه آدم دچار ØØ³ های متضاد میشه!
اینجا ایرانی خیلی کمه. اون مدلیشم که گیر میاد من تا میبینم در جهت مخال٠شروع به دویدن میکنم. (;
به ماهور: گویا گاهی اجتناب‌ناپذیر است.
به نرگس: چه هم‌وطن دوست! (:
شاید قانونا ØÙ‚ ندارن به زبون دیگه ای ØØ±Ù بزنن با مشتری ها. مثلا قبلا ØØ±Ù زدن Ùˆ ØµØ§ØØ¨ اصلی مغازه شاکی شده! 🙂
به ندا: مشکل قانونی نیست. مغازه‌ی خودشان است. با خودشان هم پارسی ØØ±Ù می‌زنند. این Ø¯ÙØ¹Ù‡â€ŒÛŒ آخری هم Ú©Ù‡ Ø±ÙØªÙ…،‌ یکی‌شان شروع کرد به پارسی سلام Ùˆ علیک کردن.