یا این سنگر یا آن سنگر
ما ایرانیانی Ú©Ù‡ خود را اندیشه‌مند، روشن‌Ùکر، تØصیل‌کرده Ùˆ با مطالعه می‌دانیم باید بالاخره یک روزی با خودمان خلوت کنیم Ùˆ بنشینیم سخت Ùکر کنیم Ùˆ تصمیم بگیریم Ú©Ù‡ در این سنگریم یا آن سنگر: نمی‌شود هم طرÙ‌دار عقلانیت بود Ùˆ هم از مزایای سÙره‌ی خراÙات بهره‌مند شد.
19 thoughts on “یا این سنگر یا آن سنگر”
البته ØŒ البته Ù…ÛŒ شه طرÙدار یه Ú†ÛŒ بود Ùˆ جور دیگه عمل کرد.مثلا من طرÙدار شیشلیک ام اما خب نقرس دارم Ùˆ گوشت قرمز نمی خورم.مثلا ها!!
موضوع اينه كه ما ايرانيا معمولن در يك سنگر سوم هستيم به اسم “منÙعت”. هر زمان كه مناÙعمون ايجاب كنه هر كاري مي كنيم.
مثال میاوردی اقلن.. تا این Øد سربسته ینی؟
من Ùکر میکنم به جای اینکه ÛŒ Ùقط طرÙدار عقل باشیم یا عشق
– عشق به معنی معرÙت بلاÙصل یا اشراق –
میتوان بین هر دو پلی زد البته قبول دارم که بالاخره باید یک طر٠پل بلند تر از طر٠دیگرش باشد و یا یکی طناب باشد یکی خود پل
من شخصا معتقدم عقل نقش طناب را دارد .
Ú¯Ùتم پل چوبی با دسته طنابی چون مسئله به این راØتی ها Ùˆ سÙتی ها Ùˆ سختی ها نیست Ú©Ù‡ بشود با سیمان Ùˆ بتون درستش کرد ….. همیشه بین این وآن در آمدو رÙتی اما به یک طر٠بیشتر متمایل !
به تبسم: مثال شما با مثال من Ùرق دارد. من به طور خاص از دو-گانه‌ی عقلانیت Ùˆ خراÙات صØبت کردم. مثال شما اما انتخاب با وجود قید Ùˆ شرط است: شما این گزینه را دوست دارید اما به دلیل‌ای نمی‌توانید آن را انتخاب کنید.
به بوگی: نمی‌دانم این خصلت ایرانیان است یا کلا آدمی. اما یک نکته‌ای: گاه اصلا منÙعت‌ای وجود ندارد. موضوع این است Ú©Ù‡ آدم وقتی تنهاست به دنیا چطوری نگاه کند.
به سعیده: مثال خیلی غیرمستقیم می‌آورم: نمی‌توان هم اعتقاد داشت Ú©Ù‡ ویروس Ùˆ باکتری Ùˆ غیره وجود ندارد (Ùˆ مثلا به جای‌اش این شیطان است Ú©Ù‡ آدم را مریض می‌کند) Ùˆ هم انتظار داشت با واکسن‌زدن شخص نسبت به بیماری‌ها ایمنی بیابد (Ú©Ù‡ بر این اساس کار می‌کند Ú©Ù‡ باکتری Ùˆ ویروسی وجود دارد Ùˆ Øالا ما داریم نسبت به آن‌ها مقاومت ایجاد می‌کنیم).
به روجا: من از تقابل عشق Ùˆ عقلانیت صØبت نمی‌کنم، از تقابل عقلانیت Ùˆ خراÙات می‌گویم. نمی‌خواهید Ú©Ù‡ بگویید Ú©Ù‡ خراÙات Ùˆ عشق یک چیزند؟
نه ولی بعضی جاها خراÙات با عشق قاطی میشود مثل آنکه اعتقاد داشته باشید دعا کردن خراÙات است Ùˆ کسی معتقد باشد Ú©Ù‡ نیست . این بیشتر بسته به نظر اÙرا دارد .
یا مثلا کسی Ùکر کند Ú©Ù‡ یک آیه از سوره قرآن یا اینجیل خواندنش انرژی زاست Ùˆ کسی Ùکر کند Ú©Ù‡ این خراÙات است
Ùکر کنم درست ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯Ù… Ùˆ رک اگر نه بگویید . شاید منظورتان را درست Ù†Ùهمیدم یا منظورم را درست Ù†Ùهماندم .
با پاسختان به بوگی هم مواÙقم ولی این دلیل نمیشود Ú©Ù‡ چون تنهایی علت آن است پس نادرست است !!!! شما Ú†Ù‡ Ùکر میکنید ØŸ
من هم Ù†Ú¯Ùتم قبول ندارم ØرÙتونو .یا مثال من مثل مثال شماست.تاکید دو البته هم به این دلیل بود Ú©Ù‡ بیشتر جنبه ÛŒ شوخی داشت رو قسمت طرÙدار بودن چیزی Ùˆ عمل کردن چیزی دیگه !به نظر من کلمه ÛŒ طرÙدار عقلانیت نباید به کار برده بشه.Ú†Ùˆ به طور Ú©Ù„ طرÙداری متراد٠با عمل کردن نیست.من طرÙدار ورزش ام اما ورزش نمی کنم.من طرÙدار درس ام اما درس نمی خوانم.بهتر بود Ú¯Ùته شود نمیشه هم ادعای عقلانی عمل کردن داشت هم از مزایای سÙره ÛŒ خراÙات بهره جست.
به روجا: Ø´ÙØ§Ù ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯ÛŒØ¯.
توضیØ‌ای بدهم: با وجود این‌که نظر اÙراد مختل٠ممکن است متÙاوت باشد، اما Øقیقت خارجی (دست‌کم در دیدگاه رئالیستی) یکتا است Ùˆ ربطی به نظر اÙراد مختل٠ندارد. آن وقت باید دید آیا باورهای ما با این Øقیقت خارجی هم‌خوانی دارد یا نه. Ùˆ این کار تنها از راه استدلال منطقی Ùˆ مشاهده‌ی علمی (آن‌چه به نام عقلانیت می‌شناسیم) Øاصل می‌شود.
آن‌چه ØªÙ‚Ø¨ÛŒØ Ú©Ø±Ø¯Ù‡â€ŒØ§Ù… (Ùˆ نه این‌که غیرممکن باشد Ùˆ نه این‌که انجام نمی‌شود) این است Ú©Ù‡ نباید برای دانستن بعضی از Øقایق از شیوه‌ی عقلانی استÙاده کرد Ùˆ بعضی دیگر را مستثنی دانست Ùˆ تنها به درستی‌ یا نادرستی‌شان «باور» داشت.
با این‌که به طور مستقیم به بØØ« ربط ندارد اما به نظرم عشق Ùˆ عشق‌ورزیدن هیچ تضادی با عقلانیت ندارد. Øس عاشقی، Øس‌ای است چون خیلی Øس‌های دیگر (مثلا گرسنگی،‌ خشم Ùˆ …) Ùˆ هر شخص‌ای می‌تواند راجع به داشتن یا نداشتن آن Øس در خود نظر دهد. در واقع گزاره‌ای Ú©Ù‡ آن شخص بیان می‌کند این است «من Øس می‌کنم Ú©Ù‡ عاشق‌ام». Ù…Øدوده‌ی این گزاره، Ù…Øدوده‌ی اØساس شخص است Ùˆ میزان اعتبارش نیز در Øد هر تجربه‌ی شخصی‌ی دیگری. اما اگر شخص بگوید Ú©Ù‡ «عشق به من اجازه می‌دهد تا به ماه پرواز کنم» آن وقت گزاره به دنیای خارج باز می‌گردد Ùˆ بررسی‌ی عقلانی می‌تواند درستی یا نادرستی‌اش را نشان دهد.
[البته ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¨Ø§Ù„Ø§ ساده Ùˆ مختصرشده است.]
منظورم از «تنهایی» در پاسخ به بوگی هم این است Ú©Ù‡ وقتی هیچ منÙعت خارجی‌ای (از جمله نگاه دیگران) وجود ندارد شخص چگونه Ùکر می‌کند.
به تبسم: من هم با شما مواÙق‌ام! در مورد واژه‌ی «طرÙ‌دار» هم شاید Øر٠شما دقیق‌تر باشد. مطمئن نیستم. کدام از این دو جمله را می‌پسندید: «نمی‌شود هم طرÙ‌دار راست‌گویی بود Ùˆ هم راست Ù†Ú¯Ùت» Ùˆ «نمی‌شود هم ادعای راست‌گویانه عمل‌کردن داشت Ùˆ هم راست Ù†Ú¯Ùت»؟ به نظرم «نمی‌شود» در جمله‌ی اول بیش‌تر بار اخلاقی دارد Ùˆ در دومی بر عدم صدق منطقی‌ی باور شخص تاکید دارد.
خب به نظر من واژه ÛŒ طرÙداری Ùˆ عمل کردن هم ارز نیستند.طرÙداری Ù…ÛŒ تونه با شرط Ùˆ شروط Ùˆ اما طر٠باشه.«نمی‌شود هم طرÙ‌دار راست‌گویی بود Ùˆ هم راست Ù†Ú¯Ùت» نمی شود؟می شود.من طرÙدار راستگویی ام اما اگر یه مصلØت مهمی باعث شد من دروغ بگم صد در صد خطا کردم ؟یا میشه Ú¯Ùت من طرÙدار راست گویی نیستم دیگه؟!!
اما خب وقتی پای ادعای عمل به میان میاد دیگه عمل نکردن ØŒ نقض اونه.من نمی تونم بگم من تو این مورد راست Ú¯Ùتم اما راست Ù†Ú¯Ùته باشم.یعنی با این جمله مواÙقم Ú©Ù‡ «نمی‌شود هم ادعای راست‌گویانه عمل‌کردن داشت Ùˆ هم راست Ù†Ú¯Ùت» Ú©Ù‡ اگه این نقض بشه میشه همون جمله ÛŒ اول.یعنی من طرÙدار راستگویی ام.دوست دارم راست بگم.اما خب گاهی هم ممکنه عمل نکنم.
مزایای سÙره ÛŒ خراÙات؟ Ú†Ù‡ مزایایی ؟وقتی در جواب بوگی میگی گاه اصلا منÙعتی وجود نداره .این مزایا از کجا Ù…ÛŒ آد؟
مواÙÙ‚ بودیم قربان!
به تبسم: همان‌طور Ú©Ù‡ ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯Ù…ØŒ بØØ« من، بØØ« اخلاقی است. در نتیجه اگر شما طرÙ‌دار راست‌گویی باشید ولی راست نگویید (هر چقدر هم مصلØت در میان باشد) آن وقت دارای تضاد Ú¯Ùتار Ùˆ کردار هستید.
در مورد سوال دوم هم پاسخ را به خودتان واگذار می‌کنم. ابتدا سعی کنید ببینید Ú†Ù‡ اÙکار خراÙاتی‌ای ممکن است در Ùرد وجود داشته باشد Ùˆ بعد ببینید آن خراÙات چگونه بر زندگی‌ی او Ùˆ دیگران تاثیر می‌گذارد Ùˆ Ú†Ù‡ منÙعت‌هایی دارد.
به روزبه دانشور: بسیار هم عالی!
بله با توضیØتان در مورد پاسخ به بوگی مواÙقم . این در واقع هم میتواند نقطه گریز باشد هم نشانه به سوی راه بسته به این دارد Ú©Ù‡ شما چقدر خراÙاتی باشید 🙂
از شوخی گذشته با پاسختان جا خوردم بله اگر من بگویم Ú©Ù‡ با عاشق شدن به کره ماه میروم – چون کره ماه یک موضوع خارجیست Ùˆ این جمله مطمئنا خطاب به کسانی Ú¯Ùته شده است – جمع ØÙ‚ دارد Ùˆ باید با باور های جمعی خود – مثلا علم ریاضی یا منطق – به آن بپردازد. اما از نظر خود شخص با اینکه خیلی مسخره است ولی من به شخصه پس از تجربیاتم گرچه نمیتوانم تصورش را هم بکنم اما به عنوان یک گزاره باورش میکنم .
جناب سولوژن، زماني كه صØبت از بهره مندي از مزاياي خراÙات Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÙŠ شه ما با دو وضعيت رو به رو هستيم:
– يا شخص داره تظاهر به خراÙات مي كنه Ùˆ قصد اصليش بهره مندي از مزاياييه كه در مقابل درياÙت مي كنه كه در اين صورت نمي تونيم اون شخص رو به تنهايي بررسي كنيم.
– يا شخص ايمان قلبي به اون خراÙات داره. در اين صورت يا واقعن اعتقاد به اون خراÙات براي اون شخص مناÙعي (به طور مثال آرامش، اعتماد به Ù†Ùس يا هر چيز ديگه اي) به همراه داره يا نه.
اگر وضعيت اول صادق باشه كه همونطور كه Ú¯Ùتم مي تونه اين موضوع از منÙعت طلبي شديد ما ايراني ها ناشي بشه. (كه منظور من از اون جمله كه نوشتم همين Øالت بود)
اما وضعيت دوم:
اول بهتره كه واژه خراÙات رو باز كنيم Ùˆ ببينيم منظور ما از خراÙات چيه.
بعضي وقتا ما با موضوعي رو به رو هستيم كه از نظر علمي ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ù‚Ø§Ø¨Ù„ قبولي داره. يه امر كاملن Ùيزيكيه Ùˆ Øداقل عده اي از اÙراد جامعه دليل Ùˆ ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¹Ù„Ù…ÙŠ اون موضوع براشون كاملن آشكاره. اما عده اي از اÙراد يا به دليل نا آگاهي Ùˆ يا به دليل تعصب (در بيشتر مواقع مذهبي) براي اون پديده كاملن Ùيزيكي دلايل غير Ùيزيكي Ùˆ به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù…Ø§ ورا الطبيعه قايل مي شن. مثلن زلزله موضوعيه كه از نظر علمي كاملن بررسي شده Ùˆ تا Øدود زيادي دلايل Ùˆ شرايط به وجود اومدنش مشخص شده Ùˆ نظريات مختلÙÙŠ هم در مورد اون Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ Ùˆ اگه نكته ØÙ„ نشده اي هم باقي مونده باشه مطمئنن در Øوزه ما ورا الطبيعه نيست. در همين Øال يك عده اين توضيØات علمي رو دلايل Ùرعي مي دونن Ùˆ دليل اصلي اون رو مثلن رعايت نكردن Øجاب توسط زنها مي دونن. در اين Øالت ما اون تÙكر دوم رو خراÙات به Øساب مي آريم Ùˆ اÙرادي كه از اون تÙكر پيروي مي كنن رو خراÙاتي مي ناميم.
اما Øالت دومي هم وجود داره. در اين Øالت ما با موضوعي رو به رو هستيم كه تعري٠علمي براش نداريم يا در Øوزه ايه كه نمي تونيم اون رو از نظر علمي بررسي كنيم. مثلن همه قبول داريم كه وجود يا عدم وجود خدا رو نمي تونيم از نظر علمي بررسي كنيم. در اين Øالت هم گاهي دچار اشتباه مي شيم Ùˆ اسمش رو تÙكري خراÙÙŠ مي زاريم. كه در واقع خراÙÙŠ نيست بلكه در Øوزه اعتقادات قرار مي گيره. چون براي تعيين خراÙÙŠ بودن يا نبودن اون ملاك سنجشي در اختيار نداريم.
برگرديم به وضعيت دوم:
اگر شخصي خودش رو در سنگر علم قرار بده Ùˆ در عين Øال اعتقادات قلبي خراÙاتي داشته باشه جمله شما در مورد اون شخص صدق مي كنه Ùˆ اون شخص داراي تناقضات اساسي در تÙكره.
اما به نظر شما آيا اگر شخصي خودش رو كاملن علمي بدونه Ùˆ از اصول علمي پيروي كنه Ùˆ در عين Øال مثلن به بهشت Ùˆ جهنم هم اعتقاد داشته باشه باز هم طر٠Øساب جمله شما به Øساب مي آد؟ آيا اين شخص هم دچار تناقضه؟
به بوگی به نظر شما اعتقاد به بهشت Ùˆ جهنم جزو خراÙات Ù…Øسوب میشود ØŸ
اگر بله Ú©Ù‡ شخص دچار تناقض هست از نظر شما . اما به نظر من داشتن دو نظریه نه متناقض Ùرد رو متناقض نمیکنه
مثل اینکه بگویید a=b , ab هر دو درست است این یک تناقض است اما در مورد علم Ùˆ خراÙÙ‡ اگر خراÙÙ‡ رو نه Ùقط در اسم Ú©Ù‡ در معنی ØŒ معنی کنید مانند جمله بالا نیست . به طور Ú©Ù„ÛŒ من Ùکر میکنم ما در یک زمینه از علوم میتوانیم تناقض پیدا کنیم نه در دو زمینه متÙاوت از علوم یا Øقایق .
جناب سولوژن،
اعتقاد به بهشت Ùˆ جهنم جزو خراÙات Ù…Øسوب نمي شه.
زماني موضوعي در دسته خراÙات قرار مي گيره كه از نظر علمي (البته با در نظر داشتن استانداردهاي لازم براي يك سنجش علمي) تعري٠و يا نظريه قابل قبولي براش وجود داشته باشه اما عده اي بدون در نظر گرÙتن اون توضيØات دليلي ماوراي دنياي Ùيزيكي براي اون قائل بشن. مثالي هم در بالا براش آوردم. اما اگر موضوع مورد بØØ« داراي خصوصيت هايي باشه كه اون رو براي يه سنجش علمي مناسب ندونه نمي شه در مورد خراÙÙ‡ بودن يا نبودن اون نظري داد. مثال هاي در اين مورد خيلي زياد هستن. اعتقاد به بهشت Ùˆ جهنم يكي از اين مثال هاست.
همونطور كه نميشه كتاب هاي مذهبي رو ملاك تاييد يا رد نظريه هاي علمي قرار داد اصول علمي رو هم نمي شه ملاكي براي رد يا تاييد موضوعات خارج از Ù…Øدوده علم قرار داد. اين اشتباهيه كه متاسÙانه داره انجام مي شه. به نظر من اين كار همونقدر اشتباهه كه Ù…Øاكمه گاليله بر اساس نظريات Ùˆ اعتقاد كليسا.
در مورد بØØ« تناقض در تÙكر هم به نظر من زماني كه شخص به تÙكر علمي باور داشته باشه Ùˆ از طر٠ديگه اعتقادات خراÙÙŠ (واقعن خراÙÙŠ – با توجه به توضيØات بالا در مورد خراÙÙ‡) هم داشته باشه دچار تناقض در تÙكره چون ما نمي تونيم براي يك موضوع كه در Ù…Øدوده علم قرار مي گيره هم تÙكر علمي داشته باشيم Ùˆ هم تÙكر خراÙÙŠ. در مثال زلزله يا شخص بايد پيرو تÙكر علمي باشه Ùˆ دلايل علمي بروز زلزله رو بپذيره يا بايد پيرو تÙكر غير علمي Ùˆ دلايل غير علمي كه وجود داره. اما زماني كه موضوع مورد بØØ« از Ù…Øدوده علم خارج مي شه اين استلال هم در مورد اون بي اساس مي شه.
الان متوجه شدم كه پاسخ بالا رو اشتباهن خطاب به سولوژن نوشتم. اØتمالن از گيجي Ù…Ùرت بوده.
جایی میدونید چیزی هست Ú©Ù‡ عقلتون قد نمیده Ú©Ù‡ Ú†ÛŒ هست .مسکوت میذارین یا خراÙÙ‡ باÙÛŒ میکنین ØŸ
Ùرض Ú©Ù‡ خراÙÙ‡ کلا در تعارض با عقل باشه .
نمیدونم شخصیت آدم ها Ùˆ نیاز به وجود اون چیز ها چقد در مسکوت گذاشتنش تاثیر داره . تصور میکنم شخصیت های قوی تر ترجیØشون بر مسکوت گذاشتنه اما Ùکر میکنم هر کسی Øد تعری٠شده ای از تØمل داره.