هیس: Ù…Øمدرضا کاتب
چند روز پیش شروع کردم به خواندن کتاب «هیس: مائده؟ وصÙØŸ تجلی؟» از Ù…Øمدرضا کاتب Ùˆ پریروز تمام‌اش کردم. کتاب غریب‌ای بود. از چیزهایی‌اش خوش‌ام آمد Ùˆ از چیزهایی‌اش نه، اما در Ú©Ù„ به نظرم رمان خیلی خوبی نبود.
ماجرا از زبان اÙسر پلیس‌‌ای نقل می‌شود Ú©Ù‡ گویا روزهای آخر زندگی‌اش را می‌گذارند. این اÙسر «لوطی» گذشته‌ای دردناک دارد Ùˆ در Ø·ÛŒ مسیر با آدم‌هایی مواجه می‌شود Ú©Ù‡ او را در مسیر اÙکارش هدایت می‌کنند. مثلا یکی‌ای زندانی‌ای‌ست Ú©Ù‡ ادعا می‌کند زندانی‌ی سیاسی است ولی Ù…Øکوم به قتل Û±Û· زن است. قتل‌هایی Ú©Ù‡ ترکیب‌ای از عشق Ùˆ زجردادن‌اند. Ùˆ البته زندانی اصولا زیاد زر زر می‌کند. یا Ùرد دیگری، کنعان،‌ صاØب مغازه‌ای‌ست Ú©Ù‡ اÙسر داستان در کودکی آن‌جا کار می‌کرده Ùˆ گویا آزارها دیده است. Ùˆ Øالا او می‌خواهد از کنعان انتقام بگیرد اما انتقام‌اش مستقیم نیست. یا Ùرد دیگر مجید است Ú©Ù‡ تصادÙ‌کرده‌ایست با سری له‌شده در گوشه‌ی اتوبان. Ùˆ مجید به طرز خنده‌داری به زن‌ای ربط پیدا می‌کند Ú©Ù‡ به کنعان ربط دارد Ùˆ مهم‌تر از آن به جناب سرکار ما (رضا؟).
روایت داستان غیرخطی است. Ùلش‌بک‌های زیادی دارد. داستان در داستان دارد. Ùˆ پر است از رد پای Ùرم: وسط داستان تیتر Ùˆ سر تیتر دارد؛ ذکر این دارد Ú©Ù‡ نویسنده از دیگری Ú©Ù¾ÛŒ بر می‌دارد؛ بخش‌های کپی‌شده دارد؛ بخش‌هایی دارد Ú©Ù‡ نویسنده پیش‌نهاد می‌کند می‌توان خواند یا نخواند؛ تکرار متن دارد Ùˆ خیلی چیزهای دیگر. بدتر از آن، راوی داستان‌اش را با Ø´Ú© Ùˆ تردیدی می‌گوید Ùˆ انگار به توی خواننده می‌گوید «مهم نیست Øالا Ú©Ù‡ شخصیت دقیقا کیست، یکی هست دیگه، به ØرÙ‌اش گوش کن». خب، به من خواننده بر می‌خورد!
شیوه‌ی روایت داستان صد البته تازه است. اما این‌که آیا هر شیوه‌ی تازه‌ای دوست‌داشتنی هست یا نه، مساله‌ی دیگری است. شاید عیب از کم‌سوادی Ùˆ کم‌خواندن من باشد، اما من این شامورتی‌بازی‌ها را دوست نداشتم. ØªØ±Ø¬ÛŒØ Ù…ÛŒâ€ŒØ¯Ù‡Ù… خط داستان تا Øد ممکن صا٠و ساده باشد. Ùˆ واجب می‌دانم Ú©Ù‡ اصل داستان بر قصه‌گویی‌اش باشد Ùˆ نه پیچیده‌سازی‌ی -از نظرم- ساختگی.
در Ú©Ù„ از تجربه‌ی خواندن‌ام ناراضی نیستم. مدت‌ها بود داستان پارسی نخوانده بودم. داستان هم در Ú©Ù„ بد نبود Ùˆ گیرایی‌اش قابل قبول بود (گرچه به خاطر دلایل ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ شده Ùˆ البته زبان لوطی-روشن‌Ùکرانه‌ی شخصیت‌ها Ú©Ù… پیش نمی‌آمد میان خواندن به نویسنده ناسزا بگویم). مطمئن‌ام نویسنده موقع نوشتن به خیلی چیزها Ùکر کرده Ùˆ سعی کرده رمز Ùˆ راز این طر٠و آن طر٠بپراند. چنین چیزی برای‌ام جذاب نبود. شعر ØاÙظ نمی‌خوانم Ú©Ù‡ دنبال معنای Ø®Ùیه بگردم. داستان می‌خوانم. هم‌چنین مطمئن‌ام اگر داستان را بیش‌تر بخوانم، به‌تر از قصه سر در می‌آورم. اما در Ú©Ù„ از خواندن این نوشته ذوق‌زده نیستم Ùˆ داستان را به بیش‌تر آدم‌ها توصیه نخواهم کرد – مگر به کس‌ای Ú©Ù‡ عشق Ùرم‌های تجربی داشته باشد.
3 thoughts on “هیس: Ù…Øمدرضا کاتب”
Øالا بچه‌ی مردم خواست یه Ú†ÛŒ امتØان کنه. چرا اين جوری می‌زنی تو ذوق‌اش؟ 😀
تازه Ùکر کردم ازش تعری٠هم کردم!
شامورتی بازی رو خوب اومدی!