نوروز ۱۳۹۱
تکراری است، صدها بار در همین چند روز شنیده‌اید یا که خوانده‌اید، اما باز هم بخوانید: سال نو شاد و سلامت.
برای همه‌ی خوانندگان‌ام Ùˆ البته دوستان‌ام (با ØªØ¹Ø±ÛŒÙ ØªØ¹Ù…ÛŒÙ…â€ŒÛŒØ§ÙØªÙ‡â€ŒÛŒ دوستی) -Ú†Ù‡ این‌جا را بخوانند Ùˆ Ú†Ù‡ نخوانند- سال خوبی را آرزو می‌کنم. سال پیش خوبی‌هایی داشت Ùˆ بدی‌هایی. امسال نیز چنان خواهد بود. امید دارم دینامیک ترکیب خودم Ùˆ Ù…ØÛŒØ· به گونه‌ای باشد Ú©Ù‡ خوبی‌های پیش رو بسیار بیش‌تر باشد. برای شما نیز چنین باشد!
[چند پاراگرا٠پس از این از جنس خاطرات است. ØÙˆØµÙ„Ù‡ دارید، بخوانید.]
 از جمعه/شنبه‌ی Ù‡ÙØªÙ‡â€ŒÛŒ پیش تا دی‌روز هوای این‌جا بسیار گرم شده بود. روزها به ØØ¯ÙˆØ¯ Û²Û´ درجه هم می‌رسید Ùˆ مردم هم پس از زمستان‌ای نسبتا طولانی (Ùˆ البته نه به ØØ¯ ادمونتون) شاد Ùˆ شنگول اندک‌لباس‌های تابستانی‌شان را پوشیده بودند Ùˆ ÙØ¶Ø§ÛŒ شهر را بهاری Ùˆ ØØªÛŒ بلکه تابستانی کرده بودند. با این وجود من ØØ³ سال نو نداشتم Ùˆ هنوز هم ندارم. یعنی ØØ³ نمی‌کنم الان همان نقطه‌ی عط٠سالانه است Ùˆ ÙØ±Ø¯Ø§Ù‡Ø§ به مراتب Ù…ØªÙØ§ÙˆØª با دیروزها خواهد بود.
تا دمادم Ù„ØØ¸Ù‡â€ŒÛŒ تØÙˆÛŒÙ„ سال مشغول کار بودم. به طور دقیق‌تر، تا پانزده دقیقه پیش از تØÙˆÛŒÙ„ سال در دانش‌گاه بودم Ùˆ ØØ¯ÙˆØ¯ دو دقیقه پیش از آن وارد خانه شدم (Ú©Ù‡ می‌شود ØØ¯ÙˆØ¯ Û±:Û±Û³ بامداد). با تشکر [Ø§ØØªÙ…الی] از چند جوان جاهل Ú©Ù‡ نمی‌دانم کدام جعبه‌ی تقسیم را تقریبا جلوی من زدند Ùˆ Ù…Ù†ÙØ¬Ø± کردند، اینترنت خانه هم در همان یک دقیقه مانده به تØÙˆÛŒÙ„ سال قطع شد (از واژه‌ی Â«Ø§ØØªÙ…ال» Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ کردم چون از رابطه‌ی علی مطمئن نیستم. Ùˆ البته نه این‌که منظورم این باشد Ú©Ù‡ ممکن است قطع‌شدن اینترنت باعث شده باشد چند جوان بیایند Ùˆ چیزی را Ù…Ù†ÙØ¬Ø± کنند. ممکن است این دو رخ‌داد به طور مستقل از هم پیش آمده باشند. اما ØªØ±Ø¬ÛŒØ Ù…ÛŒâ€ŒØ¯Ù‡Ù… تقصیر را به گردن چند جوان جاهل بیاندازم).
روز سال نو هم البته وضع به‌تر نبود. یعنی اگر قرار بود وضع به‌تر باشد Ú©Ù‡ اصولا شب پیش‌اش آن‌قدر کار نمی‌کردم. ماجرا این بود Ú©Ù‡ قرار بود در گروه‌مان سخنرانی‌ای کنم Ùˆ ملت را چیزکی یاد بدهم. در زمان‌بندی Ùˆ غیره‌اش ØØ³Ø§Ø¨ سال نو را نکرده بودم (زمان‌بندی‌اش این چنین بود: پنج Ù‡ÙØªÙ‡ Ùلان، یک Ù‡ÙØªÙ‡ تعطیل، دو Ù‡ÙØªÙ‡ بهمان، بعد سه Ù‡ÙØªÙ‡ برای تو جناب سولوژن Ùˆ جمع این چند عدد می‌شد نوروز). در نتیجه ØµØ¨Ø Ù†ÙˆØ±ÙˆØ² نیز به آماده‌شدن گذشت Ùˆ پس از آن نیز به ارایه – Ú©Ù‡ البته ارایه‌ی خوبی بود Ùˆ از آن نسبتا راضی‌ام. برای آدم‌های کنج‌کاو، موضوع سخنرانی Prediction with Expert Advice بود.
پس از آن هم در نبود هیچ برنامه‌ی به‌تری Ø±ÙØªÙ… Ùˆ به خواندن کتاب Learning, Prediction, and Games ادامه دادم. Ùˆ در همین ØÛŒÙ† هم Ø§ØªÙØ§Ù‚اتی Ø§ÙØªØ§Ø¯ Ú©Ù‡ چندان خوش‌آیندم نبود Ùˆ نیست اما این‌جا Ú¯ÙØªÙ† ندارد. کسانی Ú©Ù‡ می‌دانند ماجرا از Ú†Ù‡ قرار است مطمئنا نظر مشخص Ùˆ ØªÙØ³ÛŒØ± خاص خودشان را دارند Ú©Ù‡ ممکن است با نظر من ÙØ±Ù‚‌هایی داشته باشد. اما خلاصه‌اش این‌که نوروزهای خارجه یکی از زمان‌هایی است Ú©Ù‡ به آدم یادآوری می‌کند Ú©Ù‡ در غربت است!