در کنار سینک
در چکاچک آب‌ها Ùˆ سیل ظرÙ‌ها
دست‌های‌ات چه تنها می‌رقصند
من از این گوشه‌ی تاریک بی‌مØبت
بر می‌خیزم
و نم‌نمک تا به زیر سایه‌ی گیسوان‌ات جاری می‌شوم
و تا تو برگردی
دست‌های‌ات را می‌گیرم
و تو را به تانگوی نگاه‌ها و بوسه‌ها دعوت می‌کنم.
10 thoughts on “در کنار سینک”
: )
چه پاپ رومانتیک و هنرمندی! دعوت‌تون رو قبول کرد؟
سلام.تازه باهات آشنا شدم.بسیار زیبا می نویسی.
یک سوال نوستالژیک داشتم.Ù…ÛŒ دونم Ú©Ù‡ تو هم مثل من عشق علمی تخیلی Ùˆ اØتمالا عاشق مجله خاطره انگیز دانشمند قدیم (منطورم دهه 70) بودی.
Ùکر Ù…ÛŒ Ú©Ù†ÛŒ چطور میشه به بعضی از اون ها اواخر سال 69 Ùˆ اوایل 70 دسترسی پیدا کرد؟
عاشق داستانی از تئودور استورجن با نام “هیچ دÙاعی وجود ندارد” بودم Ú©Ù‡ ناتمام موند.
اونو میشناسی؟
ممنون
سال نو هم مبارک.
🙂
“Ú†Ù‡ پاپ رومانتیک وهنر مندی ” خیلی قشنگ بود …
پاپ ما جدیدا در عوض Ú¯Ùتن “Øدیث روز” به اموردنیوی مشغولند … ولی ما بیش از اینها به پاپمان ایمان داریم …به هر Øال این هم سیره پاپ ماست .
با اجازه پاپ ØŒ سال نو مبارک آرزوهاتان براورده Ùˆ سینه هاتان مالال از آروزهای بزرگ …
به zero: (:
به لرد شارلون: جامع‌ الااطرا٠قربان! خیر. ضدخاطرات بود – رخ نداده بود.
به ساسان: خیلی ممنون. بله، مجله‌های دانشمند آن سال‌ها را خیلی دوست داشتم. استورجن را هم می‌شناسم ولی مطمئن نیستم این داستان را خوانده‌ام یا خیر.
نمی‌دانم ترجمه‌اش را از کجا می‌شود یاÙت اما شاید با جست‌وجوی theodore sturgeon there is no defence در Ú¯ÙˆÚ¯Ù„ بتوان چیزکی یاÙت.
به روجا: ممنون! سال نوی شما هم مبارک.
یکی از رمانتیک ترین چیزا تصویر مردیه Ú©Ù‡ از پشت زنی رو بغل کرده Ú©Ù‡ داره ظر٠میشوره… 🙂
به آلا: خوش بازگشتی!
آ شیر آبم باز؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟