پارسی شکر است، انگلیسی Ù‚ÙØ³Ù‡ مربا
Û±)‌ این نوشته Ø³ÙØ§Ø±Ø´ÛŒ است. البته نه از آن نوع Ø³ÙØ§Ø±Ø´ÛŒâ€ŒÙ‡Ø§ÛŒÛŒ Ú©Ù‡ زر Ùˆ سیم (یا مس Ùˆ یا ØØªÛŒ تومان) می‌دهند Ùˆ ØµÙØÙ‡â€ŒÛŒ سیاه‌شده تØÙˆÛŒÙ„ می‌گیرند. اصلا Ùˆ ابتدا! Ùˆ ØØªÛŒ نه از آن مدل‌ها Ú©Ù‡ می‌گویند «سولوژن جان! قربان Ø´Ú©Ù„ ماه‌ات بروم. می‌شه واس ما درباره چی‌چی دو کلوم بنویسی؟» Ùˆ من هم بگویم «چون شما شمایید، به روی چشم‌ام». خیر. به والله ما این‌جور وبلاگ‌نویسی نیستیم جان شما.
Û²) می‌پرسید پس چه؟ الساعه ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ù…ÛŒâ€ŒØ¯Ù‡Ù… خدمت‌تان. اما اجازه بدهید بگویم موضوع اصلی‌ی این نوشته قرار است Ú†Ù‡ باشد. موضوع این نوشته این است Ú©Ù‡ زبان پارسی (همان ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ!) با وجود آن‌که شکر است، اما همان Ùقط شکر است. در مقابل زبان انگلیسی با وجود آن‌که شکر نیست، اما چون Ù‚ÙØ³Ù‡â€ŒÛŒâ€Œ پر از مرباست با ده‌ها طعم Ùˆ مزه‌ی مختلÙ. هم‌چنین از نظر این بنده‌ی ØÙ‚یر این نگرانی وجود دارد Ú©Ù‡ شکرمان آب بیاندازد، آب‌قندی بیش از آن نماند.
Û³)‌ پیش از آن‌که ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ وامصیبتا سر دهید Ùˆ شمشیر تیز از نیام برکشید اجازه دهید برگردیم به ماجرای پیشین Ùˆ این‌که Ú†Ù‡ شد این پست را بنوشتیم. ماجرا برمی‌گردد به دو سه روز پیش Ú©Ù‡ توییستخاره‌ای ÙØ±Ù…ودیم بدین Ù…ØØªÙˆØ§:
«توییستخاره: آیا پیش از آن‌که Û²Û°Û±Û² تمام شود یک پست‌ای در ضدخاطرات بنویسم یا نه؟ تعداد Ùیوها/ری‌توییت‌‌های‌تان را می‌شمارم: زوج خوب، ÙØ±Ø¯ بد.»(+)
ملت Ùیوها نمودند Ùˆ ریتوییت‌ها کردند. نتیجه‌ی نهایی تا این Ù„ØØ¸Ù‡ Ú©Ù‡ این متن را می‌نویسم ÙØ±Ø¯ است، اما شوق ملت مرا به سر ذوق آورد Ùˆ دور از انصا٠دیدم لطÙ‌شان را بی‌پاسخ نهاده، پست‌ای در ضدخاطرات هوا نکنم. نتیجه این است Ú©Ù‡ می‌بینید – گیریم تلاش‌ام برای آماده‌کردن‌اش پیش از پایان سال بی‌نتیجه بود. روز اول سال هم بد نیست، هست؟! ۲۰۱۳تان مبارک!
Û´)‌ ایده‌ی این نوشته چند روز پیش در ØÛŒÙ† خواندن رمان Kafka on the Shore از Haruki Murakami به ذهن‌ام رسید (با تشکر از Ù†.ج. بابت کتاب). اصل کتاب به ژاپنی نوشته شده است ولی من ترجمه انگلیسی‌ی آن را می‌خواندم. طبیعتا نمی‌توانم درباره‌ی دقت ترجمه نظری بدهم، اما متن انگلیسی‌ی آن -تا جایی Ú©Ù‡ سواد من قد می‌دهد- بسیار روان Ùˆ خوش‌خوان است. در ØÛŒÙ† خواندن کتاب دو چیز توجه‌ام را جلب کرد.
یک این‌که بعضی جمله‌ها چقدر شیوا، خلاصه و زیبایند. و مهم‌تر و عجیب‌تر این‌که نتیجه‌ی تلاشک‌های من برای ترجمه‌شان به پارسی جمله‌هایی طولانی و نه چندان دل‌چسب بود.
دو این‌که گه‌گاه پیش می‌آمد Ú©Ù‡ معنای واژه‌ای را نمی‌دانستم Ùˆ به دیکشنری رجوع می‌کردم. طبیعی است Ú©Ù‡ چون انگلیسی زبان اول من نیست، معنای بعضی از واژه‌ها را به انگلیسی ندانم اما پس از خواندن توضیØâ€ŒØ´Ø§Ù† بÙهمم Ú©Ù‡ معنای کلمه چیست Ùˆ معادل‌اش در پارسی Ú†Ù‡ خواهد بود. غریب ولکن واژه‌هایی بودند Ú©Ù‡ معادل‌ای در پارسی برای‌شان نمی‌شناختم Ùˆ گویا تنها راه توصیÙ‌شان Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از عبارت‌ای چند واژه‌ای بود.
Ûµ) خواننده‌ی هوشیار Ú©Ù‡ شما باشید چند نکته را به رخ‌ام می‌کشید. ابتدا این‌که کار هر بز نیست خرمن Ú©ÙˆÙØªÙ† Ùˆ ترجمه تکنیک‌هایی دارد Ùˆ سوادی می‌خواهد Ùˆ تجربه‌ای می‌طلبد Ú©Ù‡ من از آن بی‌بهره یا دست‌کم کم‌بهره‌ام. علاوه بر این‌ها تلاش چند ثانیه‌ای (یا بگیریم یکی دو دقیقه‌ای من) برای ترجمه‌ی یک جمله خیلی کوتاه‌تر از زمان‌ایست Ú©Ù‡ مترجم ادبی جدی برای جمله‌ای زیبا، ولی دشوار، صر٠می‌کند. هکذا ممکن است مشکل نه از زبان پارسی Ú©Ù‡ از شخص شخیص مترجم بوده باشد. ØØ±Ù‌تان متین!
هم‌چنین این‌که من معادل پارسی‌ی واژه‌ای انگلیسی را ندانم ممکن است نشان از بی‌دقتی‌ی من Ùˆ یا ØØªÛŒ کم‌سوادی‌ام باشد. Ú†Ù‡ بسا کس‌ای Ú©Ù‡ مجموعه واژگان غنی‌تری داشته باشد صا٠و ساده معنای واژه‌ی مورد نظر را در ایکی ثانیه بگذارد ک٠دست‌ام Ùˆ پوزم را بزند. در تایید Ø§ØØªÙ…ال درستی‌ی این ØØ±Ù باید بگویم Ú©Ù‡ بله، واژگان پارسی‌ای Ú©Ù‡ می‌دانم زیرمجموعه‌ای است از همه‌ی واژگان موجود Ùˆ Ø§ØªÙØ§Ù‚ا Ú©Ù… پیش نمی‌آید Ú©Ù‡ وقتی متن‌ای قدیمی را می‌خوانم واژه‌ای برای‌ام نامÙهوم باشد.
با همه‌ی این ØØ±Ù‌ها، ادعایی دارم مناقشه‌برانگیز Ùˆ بسیار مهم. شماره‌ی بعدی Ù„Ø·ÙØ§!
Û¶) ادعا می‌کنم هر چقدر هم Ú©Ù‡ زبان پارسی پیشینه‌ی غنی‌ای داشته باشد Ùˆ هر میزان واژه Ùˆ Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø ØºÙ†ÛŒ ولی زیرخاکی داشته باشیم، مجموعه واژگانی Ú©Ù‡ ما پارسی‌زبان‌ها امروزه روز از آن بهره می‌بریم Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ØªØ± از مجموعه‌ای است Ú©Ù‡ یک انگلیسی‌زبان در این روزگار (یعنی اولین روز سال Û²Û°Û±Û³) از آن Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌کند. Ùˆ از آن بالاتر، گمان می‌برم این Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ÛŒØª نه تنها در Ø³Ø·Ø Ù…Ø¬Ù…ÙˆØ¹Ù‡ واژگان Ùˆ Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª Ú©Ù‡ در Ø³Ø·Ø Ø³Ø§Ø®ØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÛŒ زبانی نیز وجود دارد.
Û·) ادعاکردن صد البته Ú©Ù‡ Ù…ÙØª است. مهم این است Ú©Ù‡ آیا بتوان شاهدی تجربی هم برای این ادعا ارایه کرد. اما Ú†Ù‡ خیال کرده‌اید؟ مقاله‌ی علمی Ú©Ù‡ نمی‌خوانید. این‌جا وبلاگ است، آن هم ضدخاطرات. یعنی ØØªÛŒ ادعای درست‌بودن «خاطرات»ام را هم ندارم Ú†Ù‡ برسد به ادعای درستی‌ی نظریات زبان‌شناسانه‌ام. اما از خدا Ú©Ù‡ پنهان نیست، از شما Ú†Ù‡ پنهان Ú©Ù‡ قصدم گم‌راهی‌ی شما نیست – گیریم Ú©Ù…ÛŒ شوخی Ùˆ بازی با خواننده‌ها جای دوری نمی‌رود.
Û¸) یکی از Ø¢ÙØªâ€ŒÙ‡Ø§ÛŒ وبلاگ‌نویسی، Ø¨Ø§Ù„Ø§Ø±ÙØªÙ† سن است. جدا از این‌که وقتی سن آدم بالا می‌رود، وقت سرخاراندن‌اش هم کم‌ Ùˆ کم‌تر می‌شود (یک Ø¢ÙØª!)ØŒ یک مشکل اساسی‌ی دیگری هم پیش می‌آید: هزار سال پیش Ú©Ù‡ نوشتن این وبلاگ را آغاز کردم جوان‌ای خام بیش نبودم. الان جوان‌ای نیم‌پزم. یکی از ØªÙØ§ÙˆØªâ€ŒÙ‡Ø§ÛŒ جوان خام Ùˆ نیم‌پز در این است Ú©Ù‡ جوان خام هر نظری Ú©Ù‡ به ذهن‌اش برسد بیان می‌کند، اما نسخه‌ی نیم‌پزش -مخصوصا مدل‌ای Ú©Ù‡ سال‌ها در آکادمیا بوده باشد- به دنبال اثبات Ùˆ شاهد تجربی Ùˆ اعتبار آماری Ùˆ Ùلان Ùˆ بهمان است. چنین خصلت‌هایی برای آکادمیا بسیار پسندیده است، اما باعث می‌شود تا درست هنگامی Ú©Ù‡ نطÙه‌ی بسیاری از نوشته‌های وبلاگی بسته شد، ÙØ±Ø¢ÛŒÙ†Ø¯ سقطشان نیز Ø¨ÛŒâ€ŒÙØ§ØµÙ„Ù‡ آغاز شود. مثلا اگر هزار سال پیش Ú¯ÙØªÙ† این‌که «پیتزای خورشیدخانم عجب خوش‌مزه است» پست‌ای قابل قبول Ùˆ در شان وبلاگ‌نویس بوده باشد، در این روزگار چنین نیست (مثال پست پیتزایی: + +).
نه این‌که بخواهم همه‌ی تقصیرها Ùˆ کم‌نویسی‌های‌ام را گردن آکادمیا Ùˆ Ø¨Ø§Ù„Ø§Ø±ÙØªÙ† Ø³Ø·Ø ØªÙˆÙ‚Ø¹Ø§Øªâ€ŒØ§Ù… بیندازم. خیر! دغدغه‌ی نان وقت‌ای باقی نمی‌گذارد؛ Ùیس‌بوک Ø¢ÙØª وقت است؛ توییتر بلای جان نوشته‌های کوتاه؛ کار روزانه Ùˆ شبانه‌ی پشت کامپیوتر نای‌ای برای بیش‌تر نوشتن نمی‌گذارد Ùˆ هزار یک دلیل تازه Ùˆ بهانه‌های تازه‌تر.
Û¹) برگردیم به زبان پارسی Ùˆ ادعاهای من. از دید بعضی‌ها ادعاهای‌ام ممکن است گزا٠و بی‌پشتیوانه باشد، از دید بعضی‌های دیگر ادعایی بدیهی. آن‌هایی Ú©Ù‡ تصور می‌کنند ادعاهای‌ام بدیهی است Ú©Ù‡ تصدق‌شان بروم. Ùˆ اما بقیه‌ی Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ Ùˆ کنج‌کاوان:
همان‌طور Ú©Ù‡ ØØ¯Ø³ می‌زنید شاهد تجربی‌ی چندانی برای این ØØ±Ù‌ام ندارم. نمی‌دانم آیا کس‌‌ای چنین پژوهش‌ای کرده است تا ببیند Ú©Ù‡ دایره‌ی واژگان کاربران زبان پارسی چقدر گسترده است Ùˆ مثلا آن را با زبان‌های دیگر مقایسه کند، بی‌تردید ده‌ها پژوهش جالب می‌شود انجام داد. مثلا می‌شود متن روزنامه‌های امروز را با روزنامه‌های چند دهه‌ی پیش مقایسه کرد Ùˆ با دیدن این‌که Ú†Ù‡ واژه‌هایی بیش‌تر یا کم‌تر به کار می‌روند تکامل‌شان را بررسی کرد (مثلا به بایگانی مطبوعات ایران مراجعه کنید). Ùˆ همین مقایسه را با وبلاگ‌ها کرد. یا می‌توان صدای Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ را در Ú©ÙˆÚ†Ù‡ Ùˆ خیابان ضبط کرد Ùˆ زبان Ú¯ÙØªØ§Ø± Ùˆ نوشتار Ùˆ دایره‌ی واژگان به Ú©Ø§Ø±Ø±ÙØªÙ‡ را با هم مقایسه کرد. هم‌چنین بررسی‌ی این‌که ارتباط بسامد واژگان به کار Ø±ÙØªÙ‡ با موقعیت جغراÙیایی (Ú†Ù‡ در Ø³Ø·Ø Ú©Ø´ÙˆØ± Ùˆ Ú†Ù‡ در Ø³Ø·Ø Ø´Ù‡Ø±) چگونه است نیز پژوهش‌ای جذاب است. آیا زبان تهرانی‌ها مخلوطی است از ترکیب قومی‌ی آن؟ تاثیر مرکز ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒâ€ŒØ¨ÙˆØ¯Ù† کشور بر زبان مردم چیست؟ Ùˆ جذاب‌تر از آن بررسی‌ی ساختارهای زبانی‌ی به‌کار Ø±ÙØªÙ‡ است. تØÙ„یل ساختاری دشوارتر است، اما ناممکن نیست.
چنین پژوهش‌ای کار من وبلاگ‌نویس نیست، اما می‌تواند پروژه‌ی خوبی برای دانش‌جوی زبان‌شناسی/ادبیات Ù…ØØ§Ø³Ø¨Ø§ØªÛŒ باشد. به هر ØØ§Ù„ این‌که این ادعای‌ام تجربی است Ùˆ قابل بررسی.
Û±Û°) آیا دلیل‌ای بیش از Â«ØØ³ شخصی»ام دارم؟ بله! دلیل‌ام به تکامل زبان‌ها در کنش با نیازهای کاربران‌اش باز می‌گردد. زبان بستری است برای اندیشیدن Ùˆ ارتباط. اگر نیاز ÙØ±Ø¢ÛŒÙ†Ø¯ اندیشیدن با ابزارهای زبانی‌ی ÙØ¹Ù„ÛŒ Ø±ÙØ¹ شود، لزومی به تغییر ابزار وجود ندارد Ùˆ زبان ساکن می‌ماند (البته جدا از رانش تصادÙÛŒ). این ابزارها شامل واژگان Ùˆ ساختارهای زبانی هستند. اگر در شرایطی ابزارهای موجود کارآمد نباشند، واژگان Ùˆ ساختارهای تازه زاده می‌شوند. همین ØØ±Ù‌ها را درباره‌ی کارکرد ارتباطی زبان نیز می‌توان Ú¯ÙØª. علاوه بر آن، کارکرد ارتباطی زبان نمود دیگری هم دارد: انسان‌هایی Ú©Ù‡ در ناØÛŒÙ‡â€ŒÙ‡Ø§ÛŒ جغراÙیایی مختل٠زندگی می‌کنند Ø§ØØªÙ…الا ØØ§Ù…Ù„ مجموعه دانش‌های تا ØØ¯ÛŒ Ù…ØªÙØ§ÙˆØªâ€ŒØ§ÛŒ هستند (مثال خیلی ساده: گیاهان/ØÛŒÙˆØ§Ù†Ø§Øª استوایی در تقابل با قطبی). اگر قرار باشد این Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ با هم‌دیگر ارتباط برقرار کنند، نیاز به زبان‌ای دارند Ú©Ù‡ اجتماع همه‌ی Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… مختل٠را در بربگیرد.
Û±Û±)‌ درباره‌ی دلیل غلبه‌ی زبان انگلیسی در یکی دو قرن اخیر بسیار می‌توان نوشت. تاریخ غلبه به دوران کشورگشایی‌ها Ùˆ استعمار کشورهایی چون انگلستان، ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ØŒ اسپانیا Ùˆ پرتغال باز می‌گردد. به تدریج گستره مستعمره‌های انگلستان بر دیگر کشورها غلبه کرد Ùˆ برخلا٠مثلا ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ Ùˆ یا اسپانیا شاخ Ùˆ برگ‌اش در Ù…ØØ¯ÙˆØ¯Ù‡â€ŒÛŒ جغراÙیایی‌ی وسیعی پایدار ماند (امریکای شمالی، اقیانوسیه، هندوستان). علاوه بر آن ØØ¯Ø³ می‌زنم استقلال ایالات Ù…ØªØØ¯Ù‡ امریکا نیز از این Ù„ØØ§Ø¸ مهم بود Ú©Ù‡ اجازه داد زبان انگلیسی در Ø¨Ø§ÙØª نو Ùˆ ØØ§ØµÙ„‌خیز تازه‌ای مستقل Ùˆ به دور از کشور مادر رشد کند. نتیجه‌ی همه‌ی این تعامل‌ها زبان‌ایست Ú©Ù‡ توسط گروه کثیری از مردمان در Ø¨Ø§ÙØªâ€ŒÙ‡Ø§ÛŒ Ù…ØªÙØ§ÙˆØªâ€ŒØ§ÛŒ به کار می‌رود Ùˆ ابزارهای کسب‌شده به طور منظم رد Ùˆ بدل می‌شود (با تشکر از Ù.ر. بابت اطلاعات).
Û±Û²) در مقابل زبان پارسی در چند قرن اخیر دوران نسبتا آرامی را سپری کرده است. در زمینه‌ی علوم Ùˆ تکنولوژی Ú©Ù‡ ابداع درخشان‌ای نداشته‌ایم. برخلا٠گذشته‌ی دور، مرکز اقتصادی مهم‌ای نبوده‌ایم Ùˆ شاید جدا از ÙØ±Ù†Ú¯â€ŒØ±Ùتن‌های گه‌گدار دوران قاجار Ùˆ پس از آن، تعامل‌مان با کشورهای دیگر Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ بوده است. نتیجه‌ی نهایی این‌که ÙØ´Ø§Ø± چندانی بر زبان پارسی نبوده است Ú©Ù‡ بخواهد تکامل یابد. همان زبان چند صد سال پیش با همان ساختارها Ùˆ واژگان تا ØØ¯ زیادی نیازهای‌مان را Ø±ÙØ¹ کرده است. شاید یکی از به‌ترین نشانه‌های عدم تغییر زبان این باشد Ú©Ù‡ ما نسبتا Ø±Ø§ØØª می‌توانیم متون قدیمی Ùˆ چند صد ساله ادبیات کهن‌مان را بخوانیم Ùˆ درک‌شان کنیم. مثلا شاه‌نامه‌ی ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ ØØ¯ÙˆØ¯ هزار Ùˆ ده بیست سال پیش نوشته شده است Ùˆ خواندن‌اش برای ÙØ±Ø¯ÛŒ با ØªØØµÛŒÙ„ات دبیرستانی ممکن است (گرچه شاید آسان نباشد). مقایسه کنید با نوشته‌های Middle English (ØØ¯ÙˆØ¯ Ù‡ÙØªØµØ¯ تا پانصد سال پیش) چون The Canterbury Tales (انتهای قرن چهارده میلادی) Ú©Ù‡ تا جایی Ú©Ù‡ می‌دانم برای کاربر امروزین زبان انگلیسی سخت‌خوان است. شاید سهولت Ùهم اثری چون شاه‌نامه قابل مقایسه باشد با نوشته‌های انتهایی دوران Early Modern English چون آثار شکسپیر Ú©Ù‡ می‌شود ØØ¯ÙˆØ¯ چهارصد سال پیش.
اینک البته شاید وضع زبان پارسی به‌تر شده باشد. در چند دهه‌ی اخیر نویسنده‌ها Ùˆ مترجم‌های خوبی داشته‌ایم Ú©Ù‡ کلمه‌های تازه‌ای را Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡â€ŒØ§Ù†Ø¯ یا دست‌کم از زیرخاک بیرون کشیده‌اند. اندک علم‌ای در دانش‌گاه‌های‌مان تولید می‌شود Ùˆ در نتیجه گه‌گدار کلمه‌های تازه‌ای نیز Ù…ÛŒâ€ŒØ¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒÙ…. با این وجود چون مرکز هیچ دانش مدرن‌ای نیستیم، جهت جوی‌بار واژگان از سوی ما به دیگران نیست. نتیجه این‌که زبان پارسی چون برکه‌ای می‌ماند Ú©Ù‡ نگویم راکد، اما دست‌کم خروشان هم نیست.
Û±Û³) قصدم از این نوشته اثبات ناکارآمدی‌ی زبان پارسی نیست. پارسی برای آن‌چه تکامل ÛŒØ§ÙØªÙ‡ کارآمد است. اگر کاربر نیاز به Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از ابزارهایی داشته باشد Ú©Ù‡ زبان ÙØ¹Ù„ÛŒ ارایه ندهد، یا زبان به تدریج تکامل می‌یابد Ùˆ یا این‌که کاربر از زبان دیگری Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌کند. انتخاب گزینه‌ی دوم اگر همگانی شود البته Ú©Ù…ÛŒ نگران‌کننده است. آیا باید نگران باشیم؟ مطمئن نیستم، اما من خوش‌بین‌ام.
15 thoughts on “پارسی شکر است، انگلیسی Ù‚ÙØ³Ù‡ مربا”
عالی‌جناب، مواÙÙ‚ نظرتان هستم. همان مورد Û±Û² Ú©Ù‡ نوشته‌اید را هم همیشه نشانه‌ی راکد ماندن زبان‌مان برمی‌شمارم. باشد Ú©Ù‡ به واسطه‌ی ØØ¶ÙˆØ± اندیشمند والامقام Ùˆ سالک عالی جاه‌ای چون شما، برکه‌ی زبان پارسی خروشان شود Ùˆ Ø¢Ø¨â€ŒÙØ´Ø§Ù†â€ŒØ§ÛŒ گردد، سق٠آسمان Ø¨Ø´Ú©Ø§ÙØ¯.
به سرم زد در جواب نوشته ات وبلاگی به روز کنم اما تنبلی Ùˆ سن بالا مزاØÙ… شد (:
نوشته ات من را به یاد کارهایی Ú©Ù‡ توی شرکت پایا برای بررسی آماری اسامی ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ انجام دادیم انداخت. Ùکر کردم ØØªÙ…ا در این سالها آدمهای دیگری نیز شروع به بررسی آماری زبان ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کردند Ùˆ بعد از اندکی جستجو دیدم Ú©Ù‡ بعله! دانشگاه تهران ØØ¯Ø§Ù‚Ù„ دو مجموعه داده زبان ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ دارد Ú©Ù‡ بر اساس متون منتشر شده ایجاد شده است. این مجموعه ها همراه با آمار های جالبی هستند:
http://ece.ut.ac.ir/DBRG/Hamshahri/
http://ece.ut.ac.ir/dbrg/bijankhan/
البته آماری Ú©Ù‡ دنبالش بودی را من گیر نیاوردم اما ÛŒØ§ÙØªÙ† یا ØØªÛŒ Ù…ØØ§Ø³Ø¨Ù‡ اش چندان سخت نیست. چون همه اطلاعات لازم هست.
برای انگلیسی هم به اینجا می تونی مراجعه کنی و مقایسه کنی: http://www.wordfrequency.info/
بسیار جالب ، سود مند و مثله میشه عالی بود . این از بابت تشکر .
از بابت انتخاب زبان دوم من زبان دوم رو تر Ø¬ÛŒØ Ù…ÛŒØ¯Ù… .
چون قرار نیست راهی که نسبت 400 سال به 1000 سال نمونه شما ارائه میدهد رو ما به نسبت 1000 به 400 بپیماییم .
پس نتیجه منطقی این میشود که انتخاب زبان دوم بهتر و عاقلانه تر است .
شخصا تغییرات زبانی رو تر Ø¬ÛŒØ Ù…ÛŒØ¯Ù… .مشکلی از بابت از دست دادن بعضی از واژه های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ پارسی ندارم اون ها رو به Ø±Ø§ØØªÛŒ میتوان وارد زبان اینگلیسی کرد مثل بقیه مستعمرات مادی .
با تشکر
بی غیرتی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ در کار نیست .. مسئله زمان .. اندیشه Ùˆ ÙØ§ØµÙ„Ù‡ اندک تا مرگ است …
بی غیرتی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ در کار نیست . مسئله زمان ØŒ ÙØ±ØµØª اندک اندیشیدن Ùˆ ÙØ§ØµÙ„Ù‡ کوتاه تا مرگ است …
سولوژن جان مطلبی که نوشتی خیلی جالب بود بخصوص که آخرین مطلب سال 2012 ات هم بود.
این ویدیوهای مرتبط را هم شاید دیده باشی. ویدیوی پایین درمورد سیر تØÙˆÙ„ ربان ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ است Ú©Ù‡ برخی اوقات تا %90 عربی شده بود یا بعدها خیلی از زبانهای اروپای وام Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ بود Ùˆ بعد در دوره ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ø³ØªØ§Ù† اول رضا شاه به خاطر موج جدید امید به زندگی Ùˆ تجدد طلبی Ú©Ù‡ با ناسیونالیسم ایرانی همراه شده بوده چگونه زبان دوباره اØÛŒØ§ شده…..یعنی بعضی وقتها زبان ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ تقریبا مرده Ùˆ دوباره با همت Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ÛŒ معدود Ùˆ استقبال باقی مردم زنده شده.
http://www.youtube.com/watch?v=mIRzIqZXgs8
این ویدیوی دوم در مورد این است Ú©Ù‡ الان با این عقب ماندگی کنونی باید Ú†Ù‡ کنیم. در مورد دو رویکرد ØµØØ¨Øª Ù…ÛŒ شود: اولی یک زبان شناسی است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ گوید ما به Ú©Ù…Ú© ریشه ها Ùˆ پسوند Ùˆ پیشوندهای زبانهای خانواده ایرانی برای اکثر واژه ها معادل Ù…ÛŒ سازیم. دومی داریوش آشوری است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ گوید خب اگر ماÙقط از ریشه های ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ کنیم این واژه های جدید همه گیر نمی شود پس باید بخصوص برای واژه های تخصصی (Ú©Ù‡ الان اسم خاص شده اند) عین واژه خارجی را با تغییراتی برای سازگاری با ساختار زبان ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ بکار برد.
http://www.youtube.com/watch?v=kETVr2dVAi0
بطور Ú©Ù„ÛŒ شاید مشکل اصلی این باشد Ú©Ù‡ ما زبان دان Ùˆ زبان شناس در ØÙˆØ²Ù‡ ادبیات داریم Ú©Ù‡ واژه بسازند اما ما نیاز به تولید “Ù…ØØªÙˆØ§” در جامعه داریم تا این واژه های مصنوعی ساخته شده واقعا وارد زبان شود. Ùˆ چون تولید Ù…ØØªÙˆØ§ کار اهل Ùکر است Ùˆ اهل Ùکر یا شادابی Ùˆ ÙØ±Ø§ØºØª پرداختن به این موضوع ها را در جامعه امروز ایران ندارند Ùˆ یا اینکه از ایران مهاجرت کرده اند Ùˆ دیگر زندگی شان به ایران Ùˆ زبان ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ گره نخورده Ú©Ù‡ این واژه های معادل را Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ Ùˆ ترویج کنند. Ùکر کنم تنها در صورتی Ø´Ú©ÙˆÙØ§ÛŒÛŒ دوباره زبان ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ Ù…ÛŒ تواند Ø§ØªÙØ§Ù‚ Ø¨ÛŒØ§ÙØªØ¯ Ú©Ù‡ این شرایط دور شدن از “زندگی با ایران” به گونه ای تغییر کند. البته شاید هم نظر من Ú©Ù…ÛŒ بدبینانه است چون ایران ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù† زیادی دارد Ú©Ù‡ هر چند عده ای هم آن را ترک کنند باز همیشه کسانی هستند Ú©Ù‡ آن را هیچ وقت ترک نکنند Ùˆ یا به آن بازگردند.
من کاملا باهات مواÙقم سولوژن جان. میخوام به یه نکته ای در راستای نکته ÛŒ شماره ÛŒ 10 اشاره کنم Ùˆ اون ØªÙØ§ÙˆØª انتلکتها در زبانهای ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ Ùˆ انگلیسیه Ú©Ù‡ ÙÚ© میکنم یه ØªÙØ§ÙˆØª ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒÙ‡. وقتی نوشته های بعضی از دوستانم Ú©Ù‡ سابقه نویسندگی Ùˆ شاعری دارند Ùˆ اطلاعاتشون از ادبیات خیلی زیاده رو میخونم، به سختی میتونم از این نوشته ها سردر بیارم. چون پر هستن از Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª عربی Ùˆ جملاتی به درازای پاراگراÙها. جمله ها طوری در هم تنیده شدند Ú©Ù‡ باید چندین بار هر جمله رو بخونی تا سر در بیاری موضوع چیه، Ùˆ هیچ قانونی در مورد شروع Ùˆ پایان پاراگراÙها رعایت نمیشه. کلمات به صورت خیلی Ú©ÛŒÙÛŒ Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ میشن Ùˆ خیلی وقتها معناهای چندگانه ای رو میرسونن. گاهی Ø´Ú© میکنی Ú©Ù‡ شاید منظور نویسنده این نیست Ú©Ù‡ Ù…Ùهوم مشخصی رو برسونه بلکه Ùقط میخواد یک Ø¨ØØ« رو برنده بشه Ùˆ یا میزان دانشمندی خودش رو به رخ بکشه.
به نظر من در ÙØ¶Ø§ÛŒ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ جامعه ما هرکسی Ú©Ù‡ ظاهرا ایده اش رو خیلی پیچیه بگه Ú©Ù‡ کسی Ù†Ùهمه خیلی مورد تجلیل قرار میگیره Ùˆ باهوش نامیده میشه. باید به ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ زبانها اموخت Ú©Ù‡ وقتی بهشون میگی Ú©Ù‡ از نوشته هات یا Ú¯ÙØªÙ‡ هات سردرنیاوردم، ازشون تعری٠نکردی. در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ مهمترین چیزی Ú©Ù‡ در ÙØ¶Ø§ÛŒ اینجا به بچه ها اموزش داده میشه Ùˆ مورد ازمون قرار میگیره Ù†ØÙˆÙ‡ ارایه تÙکرات Ùˆ ساخته هاست، طوری Ú©Ù‡ اگه یه کار خیلی خوب انجام بدی ولی نتونی خوب ارایه اش بکنی ارزشش خیلی Ú©Ù… میشه.
برای مثال، من در Ùیسبوک بعضی از ØµÙØÙ‡ ها با موضوعات ÙلسÙÙ‡ Ú©Ù‡ به ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ مطلب میگذاشتن رو لایک کرده بودم. یکیشون به خصوص از مترجم Ùˆ نویسنده ای به نام “بابک اØÙ…دی” زیاد نقل قول میکرد. من گاهی انچنان در جملات ایشون Ú¯Ù… میشدم Ú©Ù‡ سرچ میکردم Ùˆ انگلیسی همون مطلب رو پیدا میکردم Ùˆ میخواندم Ùˆ به Ø±Ø§ØØªÛŒ Ù…ÛŒÙهمیدم، با این Ú©Ù‡ من در اصل ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ زبانم Ùˆ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒÙ… به مراتب از انگلیسیم بهتره! یک بار این موضوع رو با ادمین پیج در میان گذاشتم Ùˆ جوابی Ú©Ù‡ Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª کردم این بود Ú©Ù‡ اگر قرار بود هرکسی Ú©Ù‡ در مورد ÙلسÙÙ‡ زیاد مطالعه نکرده از اینطور نوشته ها سردربیاره Ú©Ù‡ این نوشته ها هیچ ارزشی نداشتن!
ادامه ÛŒ ØØ±Ùام در مورد ترجمه رو در کامنت بعدی میگم.
یک نکته ÛŒ خیلی مهم ولی همین ترجمه بودن اکثر تÙکرات ماست Ú©Ù‡ تو هم اشاره کردی. بسیاری از مشکلات نوشته های ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ از همین ترجمه های ØªØØª Ø§Ù„ÙØ¸ÛŒ از زبان های ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ Ùˆ انگلیسی به وجود امدند. جالبه Ú©Ù‡ اگر به خیلی از ساختارهای غیر قابل Ùهم در ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ Ùکر کنی، معادل دقیق Ùˆ ØªØØª Ø§Ù„ÙØ¸ÛŒØ´ÙˆÙ† رو در زبان های دیگه پیدا میکنی. برای مثال عبارت “به وسیله ÛŒ” Ú©Ù‡ خیلی وقتها باعث ساختن جمله های چند خطی میشه. مشکل اینجاست Ú©Ù‡ زبان ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ از نظر دستوری با انگلیسی Ù…ØªÙØ§ÙˆØªÙ‡ Ùˆ توقعات ما از Ù…ØÙ„ قرار داشتن ÙØ§Ø¹Ù„ Ùˆ Ù…ÙØ¹ÙˆÙ„ Ùˆ ÙØ¹Ù„ باعث میشه Ú©Ù‡ وجود “به وسیله” وسط جمله ما رو گیج کنه. به دلیل ضع٠(عدم وجود!) ساختار Ùˆ نوشتارهای علمی در زمان ترجمه بسیاری از این اثار Ú©Ù‡ خیلی هم به قبل برنمیگرده، مترجمان مجبور شدن بدون دقت به ساختارهای زبانی بسیاری از عبارات رو ترجمه دقیق کنن.
همین امروز هم بیشتر دانشمندان ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ زبان به زبانهای دیگه مطالعه Ùˆ ØªØØµÛŒÙ„ میکنن Ùˆ این مساله باعث میشه نادانسته خیلی از Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª اون زبانها رو در ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ کنن. من خودم ناخواسته خیلی این کار رو میکنم Ùˆ گاهی وقتی کسی متوجه نمیشه Ú†ÛŒ میگم متوجهش میشم.
برای نمونه ترجمه ای از این پاراگرا٠از نوشته ÛŒ امانوئل کانت در مورد معنای روشنÙکری رو میارم (ترجمه ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ : سیروس آرین پور- ترجمه انگلیسی: مری سی اسمیت.) به نظر من ترجمه ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ غیرقابل Ùهمه ولی ترجمه انگلیسی روان Ùˆ ساده است. ساختار ترجمه انگلیسی تقریبا شبیه ترجمه ÙØ§Ø±Ø³ÛŒÙ‡ØŒ اما از اونجایی Ú©Ù‡ ما انتظار وجود هر بخش جمله را داریم میتونیم به Ø±Ø§ØØªÛŒ بخونیمش.
“اگر آزادی داده شود، روشن‌نگری تقريباً گريز ناپذير می‌شود. زیرا همواره چند «خود اندیش» ØØªÛŒ در میان قیم‌های گمارده شده بر مردم پیدا می‌شوند Ú©Ù‡ پس از آنکه خود یوغ نابالغی را به کناری انداختند، Ø±ÙˆØ Ø§Ø±Ø¬â€ŒØ´Ù†Ø§Ø³ÛŒ عقلانی ارزش‌ها Ùˆ غایت هستی انسانی را Ú©Ù‡ خود-اندیشیدن است در پیرامون خویش می‌پراکنند Ùˆ دایره خام‌داوری‌ها را تنگ‌تر کرده Ùˆ بسیاری اندک اندک به روشن‌نگری می‌رسند.”
indeed, if it is only given freedom, enlightenment is almost inevitable. There will always be a few independent thinkers, even among the self-appointed guardians of the multitude. Once such men have thrown off the yoke of nonage, they will spread about them the spirit of a reasonable appreciation of man’s value and of his duty to think for himself.
اول اشاره کنم Ú©Ù‡ من متن رو به زبان اصلی نخوندم Ùˆ این متن رو انتخاب کردم چون نمونه خوبی بود Ú©Ù‡ در Ùیسبوک همین الان شیر شد Ùˆ دم دست بود. شاید Ùقط من اینطور Ùکر کنم، ولی عبارت “اگر ازادی داده شود” (Given freedome) در اول جمله من رو گیج میکنه. کلمه ÛŒ “خوداندیش” کلمه ÛŒ ناآشناییه (به نظر میرسه مترجم هم اینو میدونه چون اون رو در گیومه قرار داده!). جمله ÛŒ بعدی رو من دو بار خوندم تا Ùهمیدم چون خیلی طولانیه.بعد از They spread about them در ترجمه انگلیسی شما Ùورا به دنبال Ù…ÙØ¹ÙˆÙ„ میگردید،اما در ترجمه ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ اونقدر ÙØ¹Ù„ از اجزای اصلی دیگه ÛŒ جمله دور Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ Ú©Ù‡ وقتی به ÙØ¹Ù„ میرسی ÙØ±Ø§Ù…وش میکنی Ú©Ù‡ Ú†ÛŒ چیزی Ùˆ Ú©ÛŒ.البته زبان ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ اصلا بی تقصیر نیست. همین امکان این همه ÙØ§ØµÙ„Ù‡ انداختن بین ÙØ¹Ù„ Ùˆ ÙØ§Ø¹Ù„ در ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ منشا بسیاری از گیج شدن ها Ùˆ جمله های چندخطیه. جای تØÙ‚یقاتی در این زمینه Ùˆ اموزشهای اکادمیک به دانش اموزان واقعا خالیه.
جالب بود و لذت بردیم. در ضمن با تشکر از رامین به خاطر لینک‌ها.
Ù…ØªØ§Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ زبان انگلیسی Ú©Ù… Ú©Ù… وارد شیوه Ú¯ÙØªØ§Ø±ÛŒ مردم شده Ùˆ دختران Ùˆ پسران جوان به سمت این زبان گرایش دارند.
به نظر شما منظور ØØ¶Ø±Øª Ù…ØÙ…د Ú©Ù‡ ÙØ±Ù…وده اند: اگر دانش در ثریا همباشد مردانی از سرزمین پارس به ان دست میابند! ایران بوده؟ یا Ø§ÙØºØ§Ù†Ø³ØªØ§Ù†ØŸ شاید هم تاجیکستان؟ به نظر من ایران Ú©Ù‡ نیست
دایره واژگانی برای پدیده های نوظهور Ú©Ù‡ طبیعتا Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ است Ùˆ نیاز به بازسازی دارد (مثل تبلت یا مثل متون ÙلسÙÛŒ جدید). یادآوری Ù…ÛŒ کنم قابل Ùهم بودن اشعار هزارسال پیش معمولا یک نکته مثبت برای هر زبانیه (ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÛŒ ها اگر اشتباه نکنم به Û¶Û°Û° سالگی زبانشان Ù…ÛŒ بالند) Ùˆ نشون Ù…ÛŒ ده Ú©Ù‡ آن زبان قابلیت نوزایی Ùˆ بازسازی داره. وگرنه در همه طول تاریخ قوم غالب زبانش را غالب کرده Ùˆ Ù…ÛŒ کند…
جز از این مقایسه ترجمه متنهایی مثل آنچه متانت نوشته منطقی نیست. اینها گاها از بدسلیقگی مترجمه. برای من
given freedom
رو Ù…ÛŒ شه Ú¯ÙØªâ€œØ¨Ø§ آزادی“ یا خیلی انتخابهای بهتر. یا
independent thinkers
رو Ù…ÛŒ شه Ú¯ÙØª “اندیشمند مستقل“.
به نظرم واضØÙ‡ Ú©Ù‡ Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ های ادبی هر زبانی از بهترین امکانات ویژه Ùˆ شاید Ø§Ù†ØØµØ§Ø±ÛŒ اون زبون Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ Ù…ÛŒ کنن… این Ú©Ù‡ شعر ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ هم (به دلیل تکامل ÛŒØ§ÙØªÚ¯ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ برای شعرش) قابل ترجمه نیست رو تکرار نمی کنم ولی این نمونه زیر رو به چشم نثر نگاه کنید:
از خون پیاده‌ای Ú†Ù‡ خیزد—ای بر رخ تو هزار شه مات
این شعر از استعاره (Ú©Ù‡ قابل ترجمه هست) Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ نمی کنه بلکه از قابلیتهای واژگانی Ø§Ù†ØØµØ§Ø±ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ شده Ú©Ù‡ امکان ترجمه اش ØµÙØ± هست….
شخصا Ùکر Ù…ÛŒ کنم یک همچون مقایسه ای اگر هم بشود نتیجه اش بشود Ú©Ù‡ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ 87 درصد خوب است Ùˆ انگلیسی 89.5 درصد. بنابراین شاید نباید همچین ØØ±Ùهای Ú©Ù„ÛŒ Ùˆ بی پشتوانه ای زد Ú©Ù‡ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ شکر است Ùˆ انگلیسی مغازه مربا. کسانی مثل داریوش آشوری هم این ØØ±Ùها رو Ù…ÛŒ زنند Ùˆ صددرصد Ùقر واژگانی برای دنیای مدرن رو درست Ù…ÛŒ Ú¯Ù†. ولی زبانی Ú©Ù‡ هزار سال دوام آورده از این بزنگاه تاریخی هم باید بتونه بگذره. من به واژه های جدید Ùˆ زیبای ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ مثل دورنگار، خودرو، نمایشگر، یارانه، پایش … Ú©Ù‡ Ø§ØªÙØ§Ù‚ا با اجزای زبانی موجود ساخته شده اند نگاه Ù…ÛŒ کنم به نظرم زبان توانمندی میاید. در زبان ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ Ùˆ اسپانیایی Ùˆ انگلیسی یارانه همان سوبسید است. قطار برای همه train هست Ùˆ بیمارستان هوسپیتال. آیا این از ضع٠زیانی آنها نیست؟ البته Ú©Ù‡ خیلی نمونه های برعکس وجود دارد…
واقعا یه مواقعی Ùکر Ù…ÛŒ کنم اگر ایرانی ها به منابع ÙلسÙÛŒ/ علمی Ú©Ù‡ در زبان انگلیسی هست دسترسی داشتن نکبت الانمون کمتر نبود
ممنون از همه‌ی کامنت‌ها!
جناب سولوژن مطلب جالبي نوشتيد. اما تا ØØ¯ÙˆØ¯ زيادي با اين پست مواÙÙ‚ نيستم.
وقتي به تاريخچه انگليس (Ùˆ نه بريتانيا چون واقعن به كار بردن واژه بريتانيا از نظر تاريخي براي مردم انگليس درست نيست Ùˆ به كار بردن اين واژه توسط اين ملت بخشيش به اين موضوع بر مي گرده كه دوست دارن خودشون رو به امپراتوري رم پيوند بدن) Ùˆ همين طور تاريخچه زبان Ùˆ ادبيات انگليس نگاه مي كنيم مي بينيم كه اين زبان در اصل تغيير ÙŠØ§ÙØªÙ‡ Ù„ØØ¬Ù‡ هايي از زبان آلماني Ùˆ بعدها آلماني-ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÙŠÙ‡. چون اصولن مردم انگليس از نظر تاريخي اقوامي آلماني هستن كه به اين سرزمين ØÙ…له كردن، اون رو اشغال كردن، مردم اصلي اون سرزمين رو خارجي (Welsh) خوندن Ùˆ اونها رو از اون سرزمين بيرون كردن Ùˆ به جايي كه الان به اون ولز ميگن ÙØ±Ø³ØªØ§Ø¯Ù†. اين تاريخچه رو اين جا آوردم چون نمي تونيم زبان Ùˆ ادبيات يه ملت رو بدون در نظر Ú¯Ø±ÙØªÙ† تاريخ Ùˆ ØÙˆØ§Ø¯Ø« تاريخيشون بررسي كنيم. تا قبل از مسيØÙŠ Ø´Ø¯Ù† زبان Ùˆ ادبياتشون ريشه تو ادبيات قومي خودشون داشت. بعدها كه مسيØÙŠ Ø´Ø¯Ù† از يه طر٠با ساختارهاي ارزشي قوم خودشون رو به رو بودن Ùˆ از طر٠ديگه با ساختارهاي ارزشي دين جديد Ùˆ همين باعث شد كه اون دو ارزش رو با هم ادغام كنن. از طر٠ديگه چون زبان مذهبي مسيØÙŠØª لاتينه بنابر اين لاتين كم كم وارد اون زبان شد. اين موضوع باعث شد كه كم كم زبان Ùˆ ادبيات اين مردم به شكلي كه امروزه اون رو به عنوان زبان انگليسي مي شناسيم در بياد. اين تا ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠ Ø§ÙŠÙ† موضوع كه متن هاي Old English قابل Ùهم نيست رو مي تونه ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¨Ø¯Ù‡. از طر٠ديگه زبان انگليسي در مقطع ديگه اي به دليل شكست اين مردم از بعضي از اقوام آلماني-ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÙŠ (نورمن ها) دچار تغيير شد Ùˆ زبان Ùˆ ادبيات نورمن ها هم وارد اين زبان شد. اين هم باز يكي ديگه از دلايليه كه باز هم متون يه مقطع ديگه از انگليسي نمي تونه به Ø±Ø§ØØªÙŠ Ùهميده بشه. البته اين دو موضوع معنيشون اين نيست كه اين دو Ø§ØªÙØ§Ù‚ باعث نابودي زبان انگليسي شد كه برعكس باعث غني تر شدنش شد. نورمن ها باعث تغييرات خيلي مثبتي مخصوصن در ادبيات انگليس شدن.
همين Ø§ØªÙØ§Ù‚ رو ما در زبان پارسي هم مي بينيم. زباني كه ما الان به اون مي نويسيم Ùˆ ØØ±Ù مي زنيم بارها از طر٠زبان Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ عربي مورد ØÙ…له قرار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡. البته اين موضوع هيچ وقت نتونسته پارسي رو نابود كنه اما باعث تغييرات زيادي تو اون شده. چيزي كه ما الان به اون مي گيم پارسي در اصل مخلوطي از پارسي Ùˆ عربيه. همين موضوع اين رو ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ù…ÙŠ ده كه ما در خوندن متون بعضي از مقاطع تاريخي هيچ مشكلي نداريم يا مشكل كمي داريم اما متون يه مقطع تاريخي ديگه رو به سختي مي تونيم بÙهميم يا ØØªØ§ بخونيم. اين موضوع هيچ ربطي هم به ÙØ§ØµÙ„Ù‡ تاريخي اون از زمان ØØ§Ù„ نداره. مثلن ما مي تونيم شاهنامه رو كه مال هزار سال قبله بخونيم Ùˆ با تقريب نسبتن خوبي هم اون رو بÙهميم اما نوشته ديگه اي تقريبن با همون قدمت مثل ØØ³Ù†Ùƒ وزير رو ØØªØ§ در رو خوانيش هم مشكل داشته باشيم Ú†Ù‡ برسه به Ùهميدنش. البته شاهنامه مثال خوبي نمي تونه باشه چون پايه نوشتن شاهنامه ØÙاظت از زبان پارسي بوده. در همون زمان هم زبان جاري با زبان شاهنامه Ù…ØªÙØ§ÙˆØª بوده.
نكته بعدي در مورد زبان انگليسي اينه كه اين زبان Ùˆ ادبيات به دليل اين كه از اول با تغييرات زيادي روبه رو بوده Ùˆ ساختارهاي زيادي رو وارد خودش كرده همين روند رو تا الان هم ادامه داده Ùˆ اين ملت عادت كردن كه متعصبانه با زبانشون برخورد نكنن Ùˆ در عين ØØ§Ù„ كه سعي مي كنن اون رو ØÙظ كنن Ùˆ ساختارهاي اصلي Ùˆ گرامري رو Ù†Ú¯Ù‡ دارن از وارد كردن واژه ها Ùˆ Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª زبان هاي ديگه هيچ ابايي ندارن. همين موضوع رو ما تو زبان پارسي هم مي بينيم. ايراني ها هم به شكل ناخودآگاه هيچ ابايي از وارد كردن واژه هاي زبان هاي ديگه به زبان پارسي ندارن. بيشتر وقتا هم مي بينيم كه اون واژه ها رو با نوع گويش Ùˆ نوشتار زبان پارسي تغيير مي دن. مثلن گويش واژه كامپيوتر در زبان پارسي با انگليسي Ù…ØªÙØ§ÙˆØªÙ‡. خيليا با وارد شدن واژه هاي زبان هاي ديگه به يه زبان مخال٠هستن اما به نظر من اين كار باعث غني شدن اون زبان مي شه. ØØªØ§ بعضي وقتا در زماني كه يه واژه در زبان پارسي وجود داره Ùˆ متداول هم هست به كار بردن يه واژه از زبان ديگه مي تونه باعث Ø±Ø§ØØª شدن ØµØØ¨Øª در مورد بعضي مسائل بشه. اين كار باعث مي شه كه ما از دست بار ارزشي (مثبت يا منÙÙŠ) كه بر روي يه واژه در زبان خودمون هست خلاص بشيم Ùˆ بتونيم بدون اون بار ارزشي در مورد اون ØØ±Ù بزنيم. اين موضوع رو زماني تو كلاس زبان شناسي بررسي كرديم. مثلن در كلاسي كه اكثريت با دخترها بود Ùˆ استاد هم يه خانم بود به Ø±Ø§ØØªÙŠ Ø§Ø² واژه Prostitution توي Ø¨ØØ«Ù‡Ø§Ù…ون موقع نقد يه اثر ØØ±Ù مي زديم بدون اين كه خجالت بكشيم اما به كار بردن معادل پارسي اون واقعن ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡ بار بود 🙂
ØØ§Ù„ا يك كم هم در مورد Ø§ØªÙØ§Ù‚اتي كه اين روزا تو زبان پارسي مي Ø§ÙØªÙ‡.
چيزي كه مشخصه ترجمه يه كار كاملن ØØ±ÙÙ‡ ايه. البته اين به اين معني نيست كه يه مترجم ØØªÙ…Ù† بايد يه ÙØ§Ø±Øº Ø§Ù„ØªØØµÙŠÙ„ رشته ادبيات باشه يا به شكل تخصصي در زمينه ادبيات ÙØ¹Ø§Ù„يت كنه. برعكس بعضي مواقع مترجم يه متن بايد تخصصي غير از ادبيات داشته باشه اما در كار ترجمه هم تجربه خوبي داشته باشه Ùˆ ساختار ادبي Ùˆ زباني پارسي رو خوب بشناسه. مثلن يه متن علمي يا Ùني در يك رشته خاص رو بهتره كه يه متخصص در اون رشته ترجمه كنه كه زبان پارسي رو هم نسبتن خوب بشناسه Ùˆ از طر٠ديگه اخلاق ØØ±ÙÙ‡ اي ترجمه رو هم رعايت كنه. مشكلي كه الان تو ايران وجود داره اينه كه ØØ¬Ù… زيادي از كتاب هاي مخصوصن علمي Ùˆ تخصصي رو كسايي ترجمه مي كنن كه در ترجمه ØØ±ÙÙ‡ اي نيستن Ùˆ از طر٠ديگه اخلاق ØØ±ÙÙ‡ اي رو هم رعايت نمي كنن. اين كه اين آدما اين طوري Ø±ÙØªØ§Ø± مي كنن دليلش ناكارآمدي زبان نيست. شايد يه بخش زياديش به عدم وجدان كاري باشه. قبول دارم كه بعضي از ساختارهاي زباني تو انگليسي وجود دارن كه در زبان پارسي وجود ندارن. مثلن ما ساختار زماني آينده در گذشته رو تو زبان انگليسي داريم Ùˆ از نظر گرامري هم اين چارچوب در اون زبان تعري٠شده اما در پارسي نه چنين زماني رو داريم Ùˆ نه چنين چارچوبي رو Ùˆ ساختنش هم تقريبن غير ممكنه. يا مثلن پيشوند un در واژه هايي مثل Undo يا Unbreak كه در زبان انگليسي وجود داره اما نه در زبان پارسي هست Ùˆ نه قابل ساختن هست. ما نمي تونيم واژه Undo يا Unbreak رو با يه معادل پارسي جايگزين كنيم Ùˆ مجبوريم براي ترجمه اونا از جمله يا چند واژه Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ كنيم. اما تعداد اين ساختارها زياد نيست. اكثر مواقع ساختارهاي زباني Ùˆ همينطور واژه ها معادل پارسي دارن اما مترجمها از اونها Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ نمي كنن. شايد دليلش Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ لغت هاي قديميه. مثلن زماني ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ لغت آريانپور به عنوان يك ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ لغت تو ايران براي ترجمه Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ مي شد اما اين ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ لغت اصلن براي ترجمه چيز خوبي نيست. شايد از اون براي Ùهميدن معني واژه ها بشه Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ كرد Ùˆ براي اين كار خيلي هم خوب باشه اما براي ترجمه اصلن خوب نيست. براي اين كار ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ لغت (هاي) ديگه اي هست كه بايد از اونها Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ كنيم. شايد بخشي از مشكلات ترجمه اي همين Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از منابع نادرست باشه. بخش ديگش هم شايد ريشه تو ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ما داشته باشه كه مثلن Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از يك واژه عامه رو تو ترجمه بي كلاسي بدونيم Ùˆ برعكس Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از يه واژه قلمبه سلمبه رو نشونه كلاس Ùˆ شان بالاي مترجم. مثالي كه خانم يا آقاي متانت زدن يه نمونه خيلي جالبه. اين كه در جايي كه مي تونسته از يه واژه زود Ùهم Ùˆ ساده Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ بشه از يه واژه گيج كننده Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ شده. اين هم باز به مترجم يا نويسنده بر مي گرده نه به ضع٠زبان. يا اين كه ما جمله ها رو اصطلاØÙ† ØªØØª Ø§Ù„Ù„ÙØ¸ÙŠ ØªØ±Ø¬Ù…Ù‡ مي كنيم Ùˆ جمله غير قابل Ùهم مي سازيم مقصر زبان نيست. زبان پارسي از نظر ساختار Ùˆ واژگان مشكلي نداره اما نويسنده ها (Ùˆ مترجمين) Ùˆ همين طور ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ عمومي باعث شده كه اين زبان به اين شكل نشون داده بشه. يه بار يه مطلب خوندم در مورد Ø§ÙØ¹Ø§Ù„ دو يا سه كلمه اي Ùˆ اين كه اين Ø§ÙØ¹Ø§Ù„ باعث عقيم شدن زبان مي شن كه كاملن درسته. اما اين كه ما از اين Ø§ÙØ¹Ø§Ù„ Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ مي كنيم Ùˆ نمي آيم از ساختارهاي زبان پارسي Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ كنيم اين هم مقصر زبان نيست بلكه خود ما هستيم. مثلن ما عادت كرديم كه مثلن بگيم “ÙØ±Ø§Ù‡Ù… كردن” به جاي اين كه بگيم “ÙØ±Ø§Ù‡Ù…يدن”. همين كار ساده باعث شده كه اين واژه با تبديل شدن به يك مصدر دو كلمه اي به جاي يه كلمه اي به يه مصدر عقيم تبديل بشه Ùˆ نتونيم اون رو بسط بديم.
در مورد ØØ¬Ù… واژه ها Ùˆ ساختارهايي كه در زبان روزمره به كار مي بريم Ùˆ مقايسه اون با زباني ديگه مثلن انگليسي بايد اول بايد كار تØÙ‚يقي Ùˆ آماري بشه Ùˆ بعد در مورد اون نظر داد. از نظر ØØ³ÙŠ Ùˆ تجربي من با مطالبي كه توي شماره شش نوشتيد مواÙÙ‚ نيستم. البته اين Ùقط ØØ³ Ùˆ تجربه شخصي منه Ùˆ نمي تونه ملاكي براي سنجش باشه. در صورتي مي شه در موردش ØØ±Ù زد كه نتيجه تØÙ‚يق Ùˆ آمار Ùˆ ارقام موجود باشه.
البته ØØ±Ù در مورد اين موضوع زياده Ùˆ تا همين جا هم خيلي پرچونگي كردم. به اندازه يه پست تو وبلاگ “كامنت” نوشتم. اما زبان پارسي واقعن شكر است جناب سولوژن.
مطلب بسیار خوبی نوشتید. این دغدغه، Ú©Ù‡ چرا زبان ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ گاهی در ترجمه، به خوبی کار نمی‌کند، اگرچه مصیبت Ù…ØØ³ÙˆØ³ÛŒ نیست، اما ریشه‎ی باریکی دارد در مصائب امروز Ùˆ آینده ÛŒ ما. به قول شما اگر ناچار به رجوع به زبان دومی شدیم آن وقت آیا Ø®ÙˆØ´ØØ§Ù„ باشیم؟
به عنوان مثال در زبان کردی Ú©Ù‡ هم خانواده ÛŒ زبان ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ است این موضوع امروز به معنای واقعی کلمه به یک مصیبت بدل شده است. ضع٠زبان دلیل بسیاری از ناکامی های گذشته بوده است ناکامی های آینده را هم رقم می‌زند. نسل های جدید این ضع٠را Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ‡ اند Ùˆ به زبان دوم Ùˆ سوم (انگلیسی Ùˆ عربی) متوسل شده اند Ú©Ù‡ چرخ دانشگاه ها بچرخد.
در ØØ§Ù„یکه هنوز رویای پروراندن کودکان خود با زبان مادری را در سر دارند.
Ùˆ این خیلی Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª کننده است. در کردستان امروز پول هست، Ù†ÙØª Ùˆ استقلال Ùˆ امنیت هم هست، اما زبان آن طور Ú©Ù‡ نیاز Ù…ÛŒ رود کار نمی‌کند.
زبان کردی امروز دستخوش جغراÙیای Ù…ØØµÙˆØ±ØŒ سیاست های زور، تعصب کور Ùˆ اختلاط های ناموÙÙ‚ Ùˆ … است Ùˆ از سوی دیگر هم سرعت سریع جهان دیگر مجال تکامل را نمی‌دهد Ùˆ ناچار زبان دوم ØŒ آقای مدارس Ùˆ دانشگاه های نسل های جدید ایشان خواهد شد.
اما باید صادق بود تنها عوامل از خارج یک زبان نیست که سبب پرداخت ضعی٠آن می شود بلکه ایده ی اولیه ی ساختار آن زبان شاید در سرنوشت آن زبان تاثیر بیشتری داشته باشد.
تا ØØ¯ÛŒ راست است Ú©Ù‡ تمدن های اولیه ÛŒ بشر Ú©Ù‡ زودتر به اندیشه رسیدند، امروز بیشتر درمانده اند با آن Ú©Ù‡ مهد تمدن بوده اند. در مورد زبان هم الزاماً قدمت زیاد، دلیل بر تکامل Ùˆ Ø´Ú©ÙˆÙØ§ÛŒÛŒ آن نبوده است. Ú†Ù‡ بسا الگوهای اولیه هر Ú†Ù‡ قدیمی تر بوده اند، ساده تر هم مانده اند.
یکی از دلایل عقب ماندن زبان هایی از قبیل کردی (Ú©Ù‡ باید در نظر داشت ریشه ÛŒ مشترک این زبان با ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ را) ØµØ±ÙØ§Ù‹ Ù…ÛŒ تواند ساختار ساده Ùˆ ایده ÛŒ ضعی٠آن باشد Ú©Ù‡ باعث عجز در تولید Ù…ÛŒ شود. ضع٠در ایده ÛŒ اولیه ÛŒ هر دستگاهی تا ابد گریبان کاربران آن را Ù…ÛŒ گیرد.
در مورد ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ Ùکر جلو Ø±ÙØªÙ‡ است Ùˆ زبان در Ù…ÛŒ ماند. چون Ùکر از بیرون به ما Ù…ÛŒ رسد Ùˆ زبان از تولید عقب Ù…ÛŒ ماند. چون روند رشد ما Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª است نه تولید.