ايمان و خشونت: چند نظر
اين نوشته بØث‌اي است درباره‌ي خشونت Ùˆ ايمان. بØث‌اي ديالکتيک Ú©Ù‡ در آن Øداقل نظر من در ميانه‌ي راه تصØÙŠØ Ø´Ø¯Ù‡ است:
در ÙŠÚ©ÙŠ از پست‌هاي پيشين‌ام چنين چيزي را نوشته بودم: “چيزي نمانده تا Ù„Øظه‌اي Ú©Ù‡ از تلاش کم‌Ùايده‌ي عيسي Ù…Ø³ÙŠØ 2005 سال گذشته باشد: هم‌چنان هم‌ديگر را گاز مي‌گيريم Ùˆ ÙˆØشي‌ترين‌هاي‌مان، با ايمان‌ترين‌هاي‌مان هستند!”
که يکي از خوانندگان اين‌جا به نام بهار –که من قبلا از طريق وبلاگ پويان با او آشنا بودم- براي‌ام نوشت:
“سلام:)
ميشه بيشتر ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¨Ø¯ÙŠÙ† Ú©Ù‡ چطور به اين نتيجه رسيدين Ú©Ù‡ ÙˆØشيترها، با ايمانترينها هستند؟!خيلي جالب شد واسم!”
Ùˆ من هم پاسخ Ú¯Ùتم:
“شايد Ù„Ùظ “ايمان” آن‌قدر صØÙŠØ Ù†Ø¨Ø§Ø´Ø¯ Ú©Ù‡ “ايمان به مذهب” (Ùˆ نه الزاما خداوند) به اين موضوع بيايد. اما ÙŠÚ© نگاهي به جنگ‌اÙروزان اخير بکنيد، به ارتباطشان پي مي‌بريد:
-جامعه‌ي امريکا مذهبي است Ùˆ بوش جز مذهبي‌ترين رييس‌ جمهوران آن‌جاست. هم‌چنين کلي از راي اين دوره‌ي بوش به خاطر برانگيختن Øس مذهبي‌ي مردم آن‌جا بوده است. اميدوارم نيازي نباشد تا اثبات کنم Ú©Ù‡ بوش ÙŠÚ© “ÙˆØشي” است!
-کلي از بدبختي‌ي Ùعلي‌ي جهان زير سر اصول‌گرايان اسلامي است. آن‌ها آن‌قدر به “ايمان” خود باور دارند Ú©Ù‡ Øاضرند جان هزاران Ù†Ùر را بدون اغماض بگيرند.
-اسراييل!
-Ùلسطين!
-ايران!
… Ùˆ خيلي موارد ديگر. نکته‌ي مشترک بين همه‌ي اين‌ها اين است Ú©Ù‡ “ايمان” به عنوان ÙŠÚ© عنصر “غيرعقلاني” باعث Ú©Ù… اثر شدن “تعقل” لازم براي انسانيت مدرن مي‌شود. ايمان باعث مي‌شود آرماني والا به عنوان هد٠اصلي درآيد Ùˆ آن آرمان درست مثل چماق چماق‌داران عزيز بخورد توي سر ملت! نمي‌گويم اين خشونت “بد” است (Ú©Ù‡ طبق معيارهايي خوب است)ØŒ اما مي‌گويم ÙŠÚ©ÙŠ از دلايل اين “خشونت”ØŒ ايمان بالا است!
البته ايمان بالا مي‌تواند باعث کم‌تر شدن خشونت هم بشود. اگر مسيØيان مثل عيسي عمل مي‌کردند Ùˆ به اين باور داشتند Ú©Ù‡ اگر کشيده‌اي به گوش چپ‌شان خورد، سمت راست صورت‌شان را جلو بياورند (باز هم نمي‌گويم کار درستي است!) آن‌گاه ايمان تبديل مي‌شد به روشي براي کم‌تر شدن خشونت. اما عملا گويا مسير تاريخ به گونه‌اي ديگر شده است.”
پيش از ادامه، لازم است چند نکته را بيان کنم. پست‌اي Ú©Ù‡ اين بØث‌ها در موردش انجام شده است،‌ جزو خانواده‌ي “ضدخاطرات” است. گزاره‌هاي ضدخاطرات هر Ú†Ù‡ باشد،‌ الزاما “صØÙŠØ” نيستند. در نتيجه ادامه‌ي اين بØØ«ØŒ در ÙŠÚ© باÙت ديگر –باÙت متعقلانه- انجام شد در Øالي Ú©Ù‡ خود نوشته در باÙت ضدخاطرات Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ است. با اين‌که سعي مي‌کنم Øر٠مÙت کم‌تر بزنم،‌ اما اين سعي‌ام در خانواده‌ي ضدخاطرات کم‌تر است (با اين‌همه Øاضرم از همه‌ي پست‌هاي‌ام دÙاع کنم Ùˆ يا اشتباه آن‌ها را بپذيرم Ùˆ يا هيچ‌کدام!!!). نکته‌ي مهم ديگر اين‌که در کامنت‌ام نوشته‌ام Ú©Ù‡ Ù„Ùظ “ايمان” آن‌قدر درست نيست Ú©Ù‡ “ايمان به مذهب” درست است، اما اينک مي‌خواهم نظرم را کمي تغيير بدهم Ùˆ بگويم اØتمالا مشکل خود ايمان است Ùˆ نه الزاما ايمان به مذهب.
پاسخ اساسي‌ي بعدي خانم بهار يک چنين چيزي بود:
“خوب، تمام اين مسائلي Ú©Ù‡ عنوان کرديد (امريکا، ايران، چماق چماقداران Ùˆ…) به مسائل سياسي ربط دارد نه دين نه مذهب Ùˆ …
_ از امريکا شروع ميکنم.البته در مورد مسائل سياسي اطلاع چنداني ندارم، اما Ùکر ميکنم سياستهاي بوش مانند انديشه هاي ماکياولي باشد. ماکياولي معتقد است Ú©Ù‡ Øاکم براي ØÙظ دولت Ùˆ مصلØت آن بايد از ويژگيهاي شيرصÙتي Ùˆ روبه صÙتي يعني سرکوبگري برخوردار باشد Ùˆ بي وقÙÙ‡ در مقابل “بخت نا مساعد” بستيزد.وظيÙÙ‡ ÙŠ Øاکم رÙع آشÙتگي Ùˆ هرج Ùˆ مرج است Ùˆ براي اينکار مجاز است تا از زور Ùˆ خشونت Ùˆ Ùريب استÙاده کند.
توجه داشته باشيد Ú©Ù‡ در امريکا دانشمندان سياسي روي کار هستند (نه مثل کشورهاي ايران Ùˆ…)در آنجا تأکيد ميشود بر ضرورت عدالت Ùˆ آزادي، تأکيد ميشود بر اينکه Øاکم بايد عادل باشد Ùˆ رعايت دين Ùˆ اخلاق را بکند.اما منظورشان اين نيست Ú©Ù‡ غايت Ùˆ هد٠سياست دين Ùˆ اخلاق Ùˆ عدالت است بلکه اينها ابزار هستند براي کسب Ùˆ ØÙظ قدرت.Øتي معتقدند (به طور پنهان) Ú©Ù‡ لازمه ÙŠ ØÙظ Øکومت وجود Ùقر Ùˆ ترس Ùˆ… در بين مردم است.البته اين مسأله ÙŠ وجود Ùقر در بيشتر سياستها از قديم بوده، Øتي در ايران، در زمان آغا Ù…Øمد خان Ùˆ شايد هم پيش از او. پس با اين تÙاسير بوش مذهبي است يا مذهب نما؟ وقتي بوش در ماه رمضان مراسم اÙطاري برگزار ميکند، يعني بوش مذهبي است يا ميخواهد از راه مذهب وارد شود Ùˆ روي اÙکار مردم کار کند؟ اين اعمالش را بايد به مسائل سياسي ربط داد نه مذهبي. با شناختي Ú©Ù‡ از بوش هست Ùˆ اينطور Ú©Ù‡ شما به صراØت ميگوييد مذهبي ترين، مذهبي بودن مردم امريکا هم زير سؤال ميرود. در ضمن سه عامل باعث انتخاب مجدد بوش شد: خدا، آزاد کردن هم جنس بازي Ùˆ عامل سومش را هم متأسÙانه يادم نيست.
_ Ùˆ ايران: مذهب Ùˆ يا اسلام را در ايران از قبل از سال 57 مثال ميزنم. Øتماً شنيده ايد، سازمان مجاهدين خلق؛ Ú©Ù‡ ÙŠÚ© سري از روشنÙکران مسلمان مبارز بودند.توصيÙشان از اسلام، تجديد نظر طلبي بود يعني ميگÙتند Ú©Ù‡ اسلام را بايد با Ù…Ùاهيم مدرن همان سالها تطبيق داد. شهرام ÙŠÚ©ÙŠ از رهبران اين سازمان بعد از مدتي شروع به بازبيني اسلام کرد Ùˆ به اين نتيجه رسيد Ú©Ù‡ اسلام را نسبت به مارکسيسم _ لنينيسم بايد در مقام دوم قرار داد.بعد در ÙŠÚ© اطلاعيه ÙŠ علني اعلام ميکنند:” ما گمان ميکرديم Ú©Ù‡ ميتوانيم مارکسيسم Ùˆ اسلام را با هم ترکيب کنيم ولي درياÙتيم Ú©Ù‡ اين Ùکر ناممکن است.ما مارکسيسم را انتخاب کرديم….” اين سازمان چپي يا کمونيستي با انديشه ÙŠ اسلام Ùˆ با جمعي از مسلمانان تشکيل شد Ùˆ باز هم اسلام يا مذهب به کنار رÙت. کنار رÙتن مذهب يا اينگونه به صراØت بيان ميشد يا نه، ولي مذهب به Øاشيه ميرÙت يا مذهب دستاويز ميشد. نکته ÙŠ ديگر Ú©Ù‡ به نظرم باعث خدشه دار شدن دين يا مذهب در ايران ميشود؛ نبودن سياستدانهاي واقعي بر سر کار است. به نوعي همه چيز با هم قاطي شده ضمن اينکه اگر بيوگراÙÙŠ دانشمندان سياسي جهان را نگاهي بيندازيم اکثر آنها جامعه شناسي، ÙلسÙÙ‡ Ùˆ علوم سياسي خوانده اند. خودتان بهتر ميدانيد Ú©Ù‡ در اين دوران با مسائل Øوزوي Ùˆ غيره نميشود Øکومت Ùˆ دولت خوبي داشت يا اينکه در اکثر اعتراضات به دولت، مانند روز دانشجو يا 18 تير بيشترين اÙراد شرکت کننده از دانشکده هاي Ùني هستند (البته نميخوام بگم اينها چيزي از سياست نميدانند).
_ در Ú©Ù„ مذهب Ùˆ سياست را با هم ترکيب نکنيم، مذهب صرÙاً ابزار است نه عامل ÙˆØشي گري.
_ در مورد اينکه مي گوييد ايمان باعث خشونت ميشود: نمونه اي را مثال ميزنم، طالبان گروه بسيار اÙراطي Ùˆ به نظر من ÙˆØشي. منشأ ايمانشان Ú†Ù‡ بود؟ منشأ ÙˆØشي گريشان چه؟ اسلام؟ مذهبشان اين ÙˆØشي گريها Ùˆ اين اÙراطها را نميخواست، مگر ابن ملجم نبود Ú©Ù‡ پيشاني اش گوياي نماز Ùراوان بود… به اين Ø´Ú©Ù„ نميشود به طالبان Ú¯Ùت: مذهبي ترين. همانطور Ú©Ù‡ ما تميزي را سÙارش ميکنيم اما به آدم وسواس نميگوييم تميزترين Ùˆ وسواس رو نوعي بيماري ميخوانيم.
_ Ùˆ ايمان باعث Ú©Ù… شدن اثر تعقل براي انسانيت مدرن ميشود:Ùکر کنم انسان مدرن است نه انسانيت مدرن. Ùˆ جوابم را با نمونه ÙŠ بارزي از انسان متعقل(!) يعني نيچه ميدهم. ميتوانيد نتيجه ÙŠ تعقل Ùˆ بي ايماني اش را در نامه اي Ú©Ù‡ براي خواهرش نوشته ببينيد ( جايي ميگويد: غيرپرستي چيست؟خود را بايد خواست Ùˆ خود را بايد پرستيد Ùˆ نهايتاً در نامه به خواهرش:…خدايا من امروز Ú†Ù‡ تنها هستم…هيچکس نيست Ú©Ù‡ نوازش دوستانه بر من روا دارد.) نمونه هاي ديگرش شوپنهاور،در ايران خيام (البته ميگويند:”خيام شاعر” ) Ùˆ… با رد کردن ايمان Ùˆ خدا Ùˆ روي آوردن به تعقل به تنهايي در نهايت به پوچي ميرسيم.اگر نگاهي به آمار خودکشي در سازمان بهداشت جهاني در کشورهاي اروپايي بيندازيم، ميبينيم Ú©Ù‡ خودکشي در ميان اÙراد تØصيلکرده Ùˆ کلاً روشنÙکر بيشتر است.
_ ايمان واقعي Ùˆ درست ÙˆØشي گري نمي آورد.
زياد زياد Øر٠زدم،شرمنده. موÙÙ‚ باشيد Ùˆ واقع گرا!”
از بهار متشکرم Ú©Ù‡ براي‌ام اين همه نوشت Ùˆ اتÙاقا به نظرم نکات مهم‌اي را هم Ù…Ø·Ø±Ø Ú©Ø±Ø¯ Ú©Ù‡ ارزش خواندن دارند. از همان ابتدا مي‌خواستم ÙŠÚ©ÙŠ دو نظر درباره‌ي اين کامنت بگذارم Ú©Ù‡ به تعويق اÙتاد. دير پاسخ دادن‌ام به دو چيز بر مي‌گردد: ÙŠÚ©ÙŠ اين‌که اين چند روز –درست مثل اين چند ماه اخير Ùˆ تقريبا مثل سه چهار سال اخير- سرم خيلي شلوغ بوده است Ùˆ بايد کارهاي ديگري را آماده مي‌کردم Ùˆ ديگر اين‌که اين آرزوي “واقع‌گرا بودن” کمي به مذاق‌ام ناخوش آمد. به نظرم آمد Ú©Ù‡ “خيلي راØت” نيست آرزوي “واقع‌نگري” براي ديگري در Øالي Ú©Ù‡ بعيد مي‌دانم کسي بتواند خيلي ساده Ùˆ سر راست بگويد “واقعيت” Ú†Ù‡ چيزي است. اين آرزو –براي من- تقريبا همان‌قدر ÙØØ´ است Ú©Ù‡ “سطØي‌نگر نباش”ØŒ “مبتذل نباش”ØŒ “به‌تر Ùکر Ú©Ù†” Ùˆ … ناسزاست. بگذريم …
بهار “سياست” Ùˆ “قدرت طلبي” را علت ÙˆØشي‌گري‌ها دانسته Ùˆ دين Ùˆ مذهب را بري از هر گونه دخالت در آن دانسته است Ùˆ تنها برداشت نادرست (Ùˆ يا ابزاري) از آن‌ها را به عنوان “ابزار” قدرت‌طلبي در نظر گرÙته است.
من اعتقاد دارم Ú©Ù‡ علت ÙˆØشي‌گري‌ها ÙŠÚ©ÙŠ دو چيز نيست. قدرت‌طلبي مسلما علت همه‌ي اين‌هاست، اما اين‌که Ú†Ù‡ چيزي باعث قدرت‌طلبي Ùˆ Ú†Ù‡ چيزي باعث “مشروعيت” اين قدرت‌خواهي مي‌شود، موضوع جدايي است. گمان‌ام ÙŠÚ©ÙŠ از اين عوامل مشروعيت‌زا –چه به صورت دروني Ùˆ Ú†Ù‡ بيروني- “ايمان” به هدÙ‌اي است. اما ايمان چيست؟ مذهب چيست؟ Ùˆ Øتي Ú†Ù‡ چيزي ÙˆØشي‌گري است؟ نمي‌خواهم –و به اØتمال نمي‌توانم- تعري٠جامع Ùˆ کاملي از هر کدام از اين‌ها بدهم Ú†Ùˆ تعريÙ‌بردار نيستند. اما خيلي کلي بگويم، ايمان باعث مي‌شود Ú©Ù‡ در مواردي Ú©Ù‡ انسان در برابر تصميم‌گيري‌اي قرار مي‌گيرد، از باوري Ù…ØÚ©Ù… Ùˆ مستØÚ©Ù… –که آن را ايمان مي‌ناميم- استÙاده کند براي جهت‌دادن به تÙکرش. اين ايمان گاهي Øتي مي‌تواند قوي‌تر عمل کند Ùˆ به Ù†Ùع آن باورها از “ديده‌هاي”‌اش صرÙ‌نظر کند: شخصي Ú©Ù‡ طناب دار را بر گردن زاني‌اي مي‌اندازد (Ùرض مي‌کنيم چهار بار زنا انجام داده است يا زنا با Ù…Øارم داشته يا چيزهايي از اين دست!!!) “ايمان” دارد Ú©Ù‡ کارش درست است در Øالي Ú©Ù‡ ترس Ùˆ ÙˆØشت Ùˆ Øتي پشيماني را در تمام وجود Ù…Øکوم به اعدام مي‌بيند. آيا اين کار عقلاني است؟ يا به‌تر بگويم: آيا اين‌کار انساني است؟! Ú†Ù‡ چيزي مي‌تواند موجب اين “ØÙ‚” به انسان ديگري بشود Ú©Ù‡ ديگري‌اي را نابود کند يا -Øتي خيلي کم‌تر- او را اذيت کند؟ چيزي جز ÙŠÚ© سيستم از باورهاي بسيار مستØکم؟
درست به همين صورت ايمان به اصول‌گرايان اجازه مي‌دهد Ú©Ù‡ ÙˆØشي‌گري کنند. هيچ کاري ندارم Ú©Ù‡ آيا آن‌ها تÙسير درستي از اسلام،‌ مسيØيت يا هر چيز ديگري در نظر دارند يا خير، موضوع تعامل “باور”ها Ùˆ “عمل” انسان‌ها است. طالبان ايمان داشت Ú©Ù‡ “اسلام” يعني اين Ùˆ اجراي‌اش کرد. جورج بوش باور دارد Ú©Ù‡ وظيÙه‌اي الهي بر عهده دارد Ùˆ او سردار جنگ‌هاي صليبي‌ي قرن بيست Ùˆ ÙŠÚ©Ù… شده است، پس با Øمايت کليسا –که از طريق منÙØ° کور ايمان مومنان براي جورج بوش راي جمع کردند- چهار سال جهنمي‌ي ديگري را بر کره‌ي زمين رقم زد. دوباره تاکيد مي‌کنم Ú©Ù‡ کاري ندارم “تÙسيرها” Ú†Ù‡ مي‌گويند،‌ تنها تاکيدم به نقش ايمان در اين ميان است: نقش زيرپوستي Ùˆ آرام ماجرا.
در آخر به‌تر است بيان کنم Ú©Ù‡ به اعتقاد من “ايمان” چيز “بدي” نيست ولي چنين نقش‌اي را هم بازي مي‌کند. اگر کس‌اي مذهبي است، شايد خوش‌Øال شود اگر بگويم Ú©Ù‡ “منتظريم تا موعود بيايد Ùˆ همه‌ي تÙاسير نادرست دور ريخته شوند” Ùˆ اگر شخص‌اي ضدمذهب است، اØتمالا خرسند خواهد شد وقتي بگويم “مي‌بيني … بدجايي گير کرده‌ايم” Ùˆ اگر کسي بي‌طر٠نگاه کند،‌ راضي خواهد بود آن‌گاه Ú©Ù‡ بگويم “اين‌طوري‌هاست!”
ديگر Ú†Ù‡ … ØŸ! البته اين ديگر Ùرع موضوع است، اما گمان‌ام “انسانيت مدرن” درست‌تر از “انسان مدرن” منظورم را مي‌رساند. “انسان” واژه‌اي است Ú©Ù‡ به ÙŠÚ© گونه از موجودات برمي‌گردد Ùˆ انسان مدرن، به موجوداتي بر مي‌گردد Ú©Ù‡ داراي رÙتار مدرن‌اند. اما “انسانيت” واژه‌اي است Ú©Ù‡ به “منش،‌ خواص Ùˆ رÙتار” ÙŠÚ© گونه‌ از موجودات برمي‌گردد Ùˆ Ù„Ùظ انسانيت مدرن، به درستي، به ويژگي‌هاي مدرن آن موجودات باز مي‌گردد. آن‌جا Ú©Ù‡ من “انسانيت مدرن” را به کار بردم‌، بيش‌تر به ويژگي‌هاي‌اش اشاره مي‌کردم تا خود آن موجود. در مورد نيچه زياد نظر نمي‌دهم ولي گمان نمي‌کنم نيچه نماينده‌ي خوب‌اي براي ÙŠÚ© انسان مدرن Ùˆ متعقل باشد. اين‌را نيچه‌شناسان بايد بگويند. در مورد آمار خودکشي Ùˆ … هم Ú¯Ùته‌ايد Ú©Ù‡ نظري ندارم چون نه به آمارش دست‌رسي‌اي دارم Ùˆ نه بØث‌ام اصلا درباره‌ي Ù…Ùيد بودن يا نبودن ايمان است. از بØث‌هاي ديگري مثل اين‌که بوش با هم‌جنس‌بازي (Ú©Ù‡ البته ماجرا نه هم‌جنس‌بازي Ú©Ù‡ ازدواج هم‌جنس‌گرايان بود) مواÙÙ‚ بود (Ú©Ù‡ اصلا نبود!!!) يا اين‌که خدا چگونه به بوش Ú©Ù…Ú© کرد Ùˆ … هم صرÙ‌نظر مي‌کنم! (:
8 thoughts on “ايمان Ùˆ خشونت: چند نظر”
سلام 🙂
قبل از همه Ú†ÛŒ دیدم صØبت از نیچه شده… Ú¯Ùتم همین اوّل کار بگم Ú©Ù‡ خیلی با تÙسیر بهار در مورد نیچه مواÙÙ‚ نیستم. نیچه – دست٠کم اونطوری Ú©Ù‡ من Ù…ÛŒÙهممش – نمایندة تعقّل نیست؛ Øتّی یه جورایی برعکس. اگه منظور بهار از تعقّل صرÙاً ÙلسÙیدن باشه، مشکلی ندارم. امّا، اینجوری نگاه کنی، خیلیها هم اهل تعقّل بودن Ùˆ نتیجة دیگه‌ای گرÙتن. نه؟ چیزی Ú©Ù‡ من از انسان مدرن (واسه اینکه دعوا نشه: /انسانیّت مدرن) Ù…ÛŒÙهمم – اØتمالاً همسو با نظر امیرمسعود – یه جور تعقّل مدرن Ùˆ – خودمونی بگم! – پوزیتیوستی‌تره. نیچه، نمایندة خوبی واسه اینجور تعقّل نیست، بهرØال. (البتّه، سوء تÙاهم نشه ها، من – برعکس اونچیزی Ú©Ù‡ امیرمسعود خواسته بود – نیچه‌شناس نیستم! بنابراین، اگه Øتّا کوچکترین اشتباهی وجود داره، ØرÙÙ… رو پس میگیرم!)
امّا، در مورد بØØ« اصلی، بنظرم اگه میخوایم به نتیجه برسیم، باید یه خرده دایرة شمول موضوع رو تنگ کرد. اوّلاً به گمونم، ایمان – Øتّی ایمان مذهبی Ú©Ù‡ امیرمسعود برای بØØ« جدیدترش انتخاب کرده – یه خورده گنده است. باز از خود نیچه بگم (غلط نکنم در Øکمت شادان) Ú©Ù‡ میگه ما – منظورش خوداشونه! – ضد متاÙیزیکیهای بی‌خدا هم مشعلمون رو با شعله‌ای روشن میکنیم Ú©Ù‡ ایمانی چند هزار ساله اون رو براÙروخته‌. بنظرم، ایمان رو Ùقط یه جور هد٠یا نمیدونم انگیزه دونستن، خیلی مشکل ما رو ØÙ„ نمیکنه. یعنی ترÙند امیرمسعود از اینکه ایمان رو خاصتر به ایمان مذهبی برگردونده، با تعریÙÛŒ Ú©Ù‡ ارائه کرده (Ùˆ نکرده) چیزی رو عوض نمیکنه. اینجوری، بیشتر کنشهای انسانی یه جورایی طبق ایمانی انجام میشه Ú©Ù‡ من از ÙØوای متن امیرمسعود Ùهمیدم.
Ùکر کنم خیلی پراکنده Ùˆ نامنسجم دارم Øر٠میزنم. دست٠کم اعصاب خودم از جمله‌هام خورد شده. پس بذارین این رو بگم Ùˆ برم Ú©Ù‡ Ùکر کنم اینطوری بØØ« کردن Ùقط یه نتیجة بدیهی به همراه میاره: ایمان هم خوبه Ùˆ هم بد. خوبه اگه خوب استÙاده بشه Ùˆ بده اگه بد بکار بره! (راستش رو بخواین جوابای رد Ùˆ بدل شده رو Ú©Ù‡ خوندم اوّلین Ùکری Ú©Ù‡ به ذهنم خطور کرد این بود Ú©Ù‡ شما دو Ù†Ùر اصولاً اختلاÙÛŒ با هم ندارین!!!) نمیدونم واسه اینکه بØØ« – دست٠کم برای من – Ùایده‌مندتر باشه Ùˆ از چنین اینهمانی بی‌Ùایده‌ای Ú©Ù‡ Ú¯Ùتم رها بشه، Ú†Ù‡ کار میشه پیشنهاد کرد؟ شاید یه راه ØÙ„ این باشه Ú©Ù‡ در مورد نسبت دین Ùˆ سیاست (Øتی دین Ùˆ مذهبی خاص Ùˆ سیاست) صØبت کنیم. (واقعاً تضمین نمیکنم Ú©Ù‡ نتیجه بخش باشه!!! Øتّی Ø´Ú© هم دارم!)
خلاصه کنم Ú©Ù‡ از صØبتها استÙاده کردم، امّا نمیدونم چرا؛ ولی خیلی کلّی‌گویی بنظر میرسید Ùˆ از اون بدتر نمیدونم Ú©Ù‡ راه Øلش چیه Ú©Ù‡ یه خرده قابل سنجش‌تر بشه؟!
اول از همه بگويم Ú©Ù‡ من در آن وسط‌ها نظرم را عوض کردم Ùˆ به جاي “ايمان به مذهب” از “ايمان” –به طور کلي-صØبت مي‌کنم (قبول دارم! نظرم ÙŠÚ©ÙŠ دو بار عوض شد).
دوم اين‌که خيلي ممنون‌ام از اين‌که در اين بØØ« شرکت کرديد (يا مي‌کنيد). موضوع مهم‌اي است Ùˆ من هم چندان –از ديدگاه متاÙيزيک مذهبي Ú©Ù‡ آن را براي چنين Ú¯Ùتگويي Ù…Ùيد مي‌دانم- صاØب‌نظر نيستم. گرچه بايد اعترا٠کنم اين موضوع از دغدغه‌هاي‌ام اين روزهاي‌ام نيست! (:
نکته‌ي ديگر هم اين‌که من Ùعلا نمي‌خواهم در مورد Ù…Ùيد بودن يا نبودن ايمان صØبت کنم. در نتيجه من زياد ناراØت نمي‌شوم Ú©Ù‡ به اين نتيجه برسم Ú©Ù‡ ايمان Ù…Ùيد است يا غيرمÙيد. Ùقط مي‌خواهم ببينم آيا اين ØرÙ‌ام درست است Ú©Ù‡ ايمان ابزار خوبي براي خشونت‌ورزي است يا خير. درست است؟! من بر اين باورم! در واقع، چون ايمان را ÙŠÚ© جور باور شديد مي‌دانم Ú©Ù‡ “مي‌تواند” جلوي تعقل مدرن را بگيرد، Ùˆ ÙŠÚ©ÙŠ از دلايل خشونت‌ورزي هم “مي‌تواند” عدم تعقل مدرن باشد، آن‌گاه نتيجه مي‌گيرم Ú©Ù‡ ايمان “مي‌تواند” باعث خشونت شود. Ùکر کنم اين دÙعه Ø´ÙاÙ‌تر Ú¯Ùتم. کس‌اي مواÙÙ‚ يا مخال٠هست؟!
اين بØØ« ÙŠÚ© جورهايي مرا اذيت مي‌کند: نه آن‌قدر پراگماتيک(!) است Ú©Ù‡ به کاري بيايد، نه آن‌قدر مجرد است Ú©Ù‡ لذت‌بخش باشد.
سلام 🙂
پس مشکل اینجا بود… شاید واقعاً همین مورد آخری Ú©Ù‡ Ú¯Ùتی، باعث میشه بنظر من هم بیاد Ú©Ù‡ این بØØ« یه جورایی پا در هواست! 🙂 بگذریم؛ در مورد٠اینکه Ú¯Ùتی ایمان میتونه عامل خشونت باشه یا نه؟ بنظرم میتونه، امّا همونقدری Ú©Ù‡ تعقّل مدرن هم Ùرضاً میتونه باعث همچین چیزی بشه. البتّه شاید تعریÙهامون از تعقّل مدرن Ùˆ ایمان هنوز یکی نشده باشه… بذار یه خرده عینی‌تر بگم. همین اسلامی Ú©Ù‡ امروزها به اسمش سر هم میبرن Ùˆ آدم رو – بقول خودت – میکشن گَل٠دار (!)ØŒ یا همین تشیّعی Ú©Ù‡ بکلّی مذهبی سیاسی دیده میشه Ú©Ù‡ دیانت Ùˆ سیاستش قابل تÙکیک نیست، یه موقعی کاملاً غیرسیاسی بوده. از این واضØتر Ú†ÛŒ میشه پیدا کرد Ú©Ù‡ در قرآن، نماز جمعه Ùرض «واجب»ه؛ امّا شیعیان واسه اینکه کمترین تماسی با سیاست نداشته باشن، Ú¯Ùتن Ú©Ù‡ نه خیر، در زمان غیبت اصلاً هم واجب نیست. یا اینکه مسیØیّت Ùرضاً؛ Ú©Ù‡ اینقدر مهربون بنظر میاد Ùˆ طبق آموزه‌هاش – باز بقول عزیز خودت – باید اونطر٠دیگة صورتت رو هم واسه سیلی دوّم با رغبت در دسترس قرار بدی، یه موقعی Øکومتهایی با اسمش تشکیل شدن، Ú©Ù‡ Ùکر کردن بهشون هم تن آدم رو میلرزونه!
Ùˆ دست٠آخر اینکه، بنظرم واقعاً همه Ú†ÛŒ تو همون «میتواند»یست Ú©Ù‡ Ú¯Ùتی. Ùˆ Ù…Ú¯Ù‡ با عقل مدرن، «نمیتوان» خشونت ورزید؟!
خلاصه اینکه این بØØ« واسه من هم اولویّت نداره؛ امّا اگه دوستان همراهی کنن، من هم یه چیزایی یاد میگیرم. ولی قبلش باید یه Ùکری بØالش کرد Ú©Ù‡ اینقدر «اذیت‌کننده» نباشه. نه؟!
ممنون که نوشته‌ي به اين بلندي را از وب‌لاگ‌ات برداشتي و لينک دادي
بØØ« قبلی Ú©Ù‡ به نظرم دقیق هم مشخص نبود، به قول پویان (اØتمالاً) به نتیجه خاصی ختم نمی شود جز این Ú©Ù‡ ایمان (به هر چیزی) Ù…ÛŒ تواند هم خوب Ùˆ هم بد باشد.
ولی این سوال Ú©Ù‡ آیا ایمان وسیله ÛŒ خوبی برای خشونت ورزی است یا نه.. خوب به نظرم یکی از بهترین وسایل است. قرون وسطی مثلاً، ایمان به مسیØیت، در دست٠یک سری آدم پول پرست٠باØال! بدون هیچ دلیلی اÙراد را به جرم ارتداد مثلاً Ù…ÛŒ سوزاندند تا همه ÛŒ اموال شان را مصادره کنند. یعنی ایمان نقش ابزار را دارد برای به دست آوردن ثروت (Ùˆ در نتیجه قدرت) به راØت ترین راه ممکنه: استÙاده از ثمره ÛŒ کار دیگری. البته همین روش در نهایت باعث به وجود آمدن Ùعالیت هایی شد Ú©Ù‡ در نهایت به لوتر ختم شد. به نظرم برای این Ú©Ù‡ ثروت٠سرزمین آلمان Ù Ùعلی را به رم منتقل Ù…ÛŒ کرد. در نهایت وقتی لوتر قدرت گرÙت، خودش نمونه ÛŒ رÙتار کلیسای رم را با یهودیان روا Ù…ÛŒ دارد.
مسأله ÛŒ یهودیان؛ چرا این قدر با این قوم در مثلاً اروپا مشکل وجود داشته؟ به نظرم به استعداد یا روش های خاص ایشان در جمع آوری ثروت باز Ù…ÛŒ گردد. راه ساده برای گرÙتن این ثروت: استÙاده از ابزاری Ú©Ù‡ آن ها ندارند، ما داریم، Ùˆ Ù…ÛŒ توان توده مردم را قانع کرد. بهترین ابزار: ایمان. Ù…ÛŒ تواند ایمان به مسیØیت باشد، یا ایمان به برتری نژادی.
خوب آیا تعقل هم Ù…ÛŒ تواند چنین ابزاری باشد؟ به نظرم نه. البته من منظورم از تعقل، تعقل واقعی با تعری٠درست سود Ùˆ ضرر است. بر طبق این تعریÙØŒ اگر کودکی پنج ساله را ببینی Ú©Ù‡ چند تا سکه ÛŒ طلا دارد، او را Ùریب نمی دهی یا کتک نمی زنی Ùˆ سکه های ÙŽØ´ را بگیری. چون در نهایت به ضرر خودت ختم خواهد شد (چگونه؟ مثلاً برادرش Ù…ÛŒ آید Ùˆ شانس بیاوری، Ù…ÛŒ کشدت، یا چند سال بعد، همین بلا را یکی سر خودت Ù…ÛŒ آورد.)
پس: به نظر من ایمان وسیله ÛŒ خیلی خوبی برای ابراز خشونت است، در Øالی Ú©Ù‡ تعقل نیست. Ùˆ البته در Øال Øاضر جمع مومنان جمع است Ùˆ کسی از تعقل بهره ای نمی برد.
سلام:)
خب منظور من از واقع گرا بودن اینطور Ú©Ù‡ شما تÙسیر کردید نبود؛ با اینطور تÙسیر٠شما، اگر به Ùردی بگوییم شاد باشی Ùˆ ایام به کام، میشود: امیدوارم واقعیتها را Ù†Ùهمی، چون دنیا پر از غم Ùˆ غصه است شاید Ùˆ شاید بیشتر از شادیهایش بنابراین دیوانه باش تا هیچ چیزی Ù†Ùهمی یا با نگاه بدبینانه تری وقتی به کسی Ú©Ù‡ یکی از نزدیکانش Ùوت شده بگوییم آخر غمت باشد یعنی سرت را بگذار Ùˆ بمیر تا دیگر مرگ هیچ کسی را نبینی.واقع گرا باشی یک جمله ÛŒ آرزویی است Ùˆ مقصودش این است Ú©Ù‡ امیدوارم همیشه در بهترین وجه بتوانی درست ترین تصمیم را بگیری (نه اینکه مبتذل هستی،تعصبی هستی یا از روی اØساس تصمیم میگیری Ùˆ…) ضمن اینکه من اینجا نخواستم Ùˆ در Ú©Ù„ نمیتوانم واقعیت را تعری٠کنم.راستش خوشØال میشوم کسی به من به جای این جمله هایی Ú©Ù‡ کلیشه شده مثل شاد باشی Ùˆ غیره بگوید واقع گرا باشی یا امیدوارم همیشه واقعیتها ( درست ترینها ) را ببینی. اما با این ØرÙهایی Ú©Ù‡ Ú¯Ùتین Ùهمیدم Ú©Ù‡ باید خیلی ریزتر Ùکر کنم Ùˆ به نوعی Ù…ØاÙظه کار شوم…بارها دیدم Ú©Ù‡ Ù…Øیط نت سوء تÙاهم پیش آورده، این هم یکی از آن موارد.در هر صورت قصد من چنین نبود آن هم چنین توهین بزرگی؛ اما اگر ناراØت شدین Ùˆ باز هم Ùکر میکنین Ú©Ù‡ Øر٠نادرستی بود، بابتش عذر خواهی میکنم 🙂
مثالتان در مورد زانی Ùˆ اعدام وی، برمیگردد به مسائل Øقوقی.همانطور Ú©Ù‡ میدانید نیروهای سازنده ÛŒ Øقوق: اخلاق Ùˆ مذهب،عوامل اقتصادی Ùˆ آرمانهای سیاسی Ùˆ اجتماعی هستند.
در مورد نیچه: چون Ú¯Ùتید ایمان باعث Ú©Ù… شدن اثر تعقل میشود،منظورم این بود Ú©Ù‡: نیچه ایمان Ùˆ مذهب Ùˆ … را کنار گذاشت Ùˆ همه ÛŒ مسائل اطراÙØ´ را زیر سوال برد Ùˆ با عقل خودش سنجید،مقصودم درستی یا نادرستی اندیشیدن تنها با عقل خویش بود Ùˆ Ù…Ùید بودن ایمان یا غیر Ù…Ùید بودن آن Ùˆ نهایتاً با نبودن اعتقاد Ùˆ ایمان به پوچی رسیدن ( نکنه بعضی ها باز اعتقاد دارند Ú©Ù‡ نیچه در اواخر عمر بدبین نشد یا به پوچی نرسید؟! ) کاملاً واضØÙ‡ Ú©Ù‡ من هم نه نیچه شناس هستم Ùˆ نه میتوانم دیدگاههایش را تØلیل کنم.
Ùˆ اما در مورد موضوع اصلی؛ مثل اینکه قضیه Ùˆ Ù…Øور بØØ« تغییر کرده. خب ایمان _ به معنای اعتقاد یا اعتقاد راسخ _ بله، باعث خشونت هم ممکن است بشود. اما باز نمیشود نتیجه گرÙت با ایمانترینها ÙˆØشیترینها هستند. پس تعقل مدرن چه؟ مثلاً عده ای از اندیشمندان مانند هیدگر تعقلی با مسائل سیاسی Ùˆ اجتماعی برخورد کردند. به ریاضی کردن پدیده های طبیعی پرداختند Ùˆ سپس آن را به جامعه تسری دادند سپس پیشینه های اجتماعی را Ù†ÙÛŒ کردند.در نتیجه باعث بوجود آمدن نظامهای سلطه Ùˆ خشونت شد…در Ú©Ù„ØŒ تعقل مدرن هم ممکن است باعث خشونت شود.
یک کتاب هم با عنوان ایمان Ùˆ خشونت در انتشارات Ø·Ø±Ø Ù†Ùˆ چاپ شده Ú©Ù‡ خودم هنوز نخواندمش ولی ایمان را دسته بندی Ùˆ تعری٠کرده Ùˆ به بررسی آن در مورد خشونت پرداخته.
نماز جماعت Ùرض واجبه،یعنی واجب هست یا نیست؟ در کدام سوره آمده Ú©Ù‡ واجبه؟!
salaam
khob man faghat khaastam be bahar begam, age ye jaaii toye din nayoomade bood ke mishe ye zano be jorm chaar baar zena kosht, oonvaght shomaa inghadr raahat nemigofti khob in ye masaleye hoghooghie , va ye kam manteghitar masalaro negaah mikardi,