اين تومار کند

اين تومار کند

براي‌ام عجيب است که چرا اين تومار اين‌قدر کند پيش مي‌رود. خليج فارس مهم است (چون به هويت ما برمي‌گردد)، اما مقابله با سانسور هم کم اهميت‌تر نيست (چون به فعليت ما برمي‌گردد). کس‌اي هست بگويد چرا دل‌اش نمي‌خواهد آن تومار را امضا کند؟!

13 thoughts on “اين تومار کند

  1. چون سانسور به همه یک اندازه فشار نمی آورد یا بهتر بگویم درد همه نیست.من Ú©Ù‡ فشارم از سانسور بالا رفته اگر میشد ده بار امضا میکردم….

  2. choon:
    tras
    na agahi

    chera ta’ajob mikoni
    ?
    kamelan ghalbel pishbini bood… man esrar to ra bar inke farz konim dar 1jame’eye salem hastim keh farhang, danesh va sho’oor arzesh balaee dare va mardom behesh amamiat midan(ya bayad bedan) ra nemifahamam. zemanan amelan na omidi ra ham bayad be in ezafe koni. khalij fars amel khareji bood ama in dakhelieh va mardom be in natije residan ke dige karish nemishe kard. man tajobat ra aslan dark nemikonam

  3. سلام:)
    راستش من می تونستم توی همه ی سایتها برم واسه همین حوصله نداشتم،اما چند روز پیش من هم مبتلا شدم و امضا هم کردم،با اعصاب آدمها بازی می کنن!

  4. يک آمار دم دستي: در حال حاضر تعداد امضاهاي جمع شده براي ارکات، 15 هزار است و امضاهاي جمع شده براي جلوگيري از سانسور اينترنت –که کلي‌تر از قبلي است- 2100تا!
    يک‌ جورهايي شبيه به اين است که معلم مدرسه به بچه‌ها دو گزينه بدهد: يکي اين‌که يک ساعت آزاد باشند و ديگر اين‌که يک ساعت آزاد باشند دست‌شان را توي دماغ‌شان بکنند و بچه‌ها دومي را انتخاب کنند. بچه‌ها چرا دومي را انتخاب مي‌کنند؟ يا مي‌ترسد از آن هم آزادي و يا –متاسفانه- نمي‌فهمند که آزادي‌ي کامل اجازه‌ي دست در دماغ کردن را –که شايد نياز فوري‌شان بوده باشد- هم شامل مي‌شود.
    من اين را قبول دارم که تا وقتي فشاري نباشد، کم‌تر کس‌اي حاضر به سينه‌چاکي است،‌ اما زياد درک نمي‌کنم وقتي فشار واقعا بالا است، چرا آدم‌ها اين گزينه‌ي ضعيف‌تر را انتخاب مي‌کنند در حالي که بعيد است هيچ‌کدام از اين دو گزينه هزينه‌بر باشد.
    به رامين به طور خاص مي‌گويم که زياد از تعجب من تعجب نکن. من اصراري بر خوب بودن جامعه‌مان ندارم (اصولا اصرار چنداني بر نوع انسان ندارم)، اما يک حداقل‌هايي را فرض مي‌گيرم پيش از آن‌که خودم را از نظر اجتماعي کور کنم. اگر از ديگران چنان انتظاري نداشته باشم، مجبور خواهم بود که خود نيز سکوت کنم. با اين همه،‌ باز هم تقابل ارکات و اين يکي مرا اذيت مي‌کند.
    ‌هم‌چنان خوش‌حال مي‌شوم نظرات بقيه را نيز بخوانم.

  5. به نظر من برای اين پتيشن زياد تبليغ نشد، مثلا پتيشن اورکات توی اورکات فرستاده شد و خيليا ديدن و امضا کردنو و توی وبلاگهاشون لينک دادن، اما اين يکی چون موضوعی خيلی کلی داشت و زياد هم روش تبيلغ نشد زياد ديده نشد و کم امضا شد..

  6. ساده است. آدم ها دنبال دغدغه ها نيستند. به قول سينا اگر قلبشون براي ايران مي تپه چرا وقتي فلان بانک مردمي رو مي فروشند به ÙŠÚ© گردن کلفت احساس نمي کنند Ú©Ù‡ ” ايران از دست رفت ” ØŸ!

    ببين سولوژ، آدم ها دنبال افتخار هستند. حاضرند ميليوني راي بدهند به حسين زاده تا خودشون هم در افتخار شريک شوند. حاضرند ميليوني فرياد بزنند خليج هميشه فارس چون کسي باهاشون کاري نداره. حالا بيا 100 تا انسان پيدا Ú©Ù† Ú©Ù‡ حاضر باشند روي چيزي Ú©Ù‡ “کسي باهاشون کار داره” پافشاري کنند : آزادي بيان، آزادي پوشش، آزادي بدن، برابري امکانات، برابري بهداشت Ùˆ …

    ما مي خواهيم قهرمان باشيم، اونهم بدون هزينه.
    ما نمي خواهيم به ارزشهامون دست پيدا کنيم، بخصوص اگر هزينه هم داشته باشه.

    ولي اين معناي نا اميدي نمي ده. هرکس معتقد است بايد مبارزه کنه.

  7. يه چيزي… ميشه لطفا اين صفحه کامنت‌هايت را ÙŠÚ©Ù… بزرگتر کني؟ يا اينکه اين EditBox پايين صفحه Ú©Ù‡ توش مي‌نويسيم را کمي کوچک‌تر؟

  8. لينك امضا كردنو اگه بذارين خوبه خيليها شايد ازش خبر نداشته باشن.

  9. به پسر شجاع: قبول دارم کم‌تر تبليغ شد، اما نه خيلي کم‌تر! يعني اگر قرار به ديده شدن بود،‌ ديده شد – يا حداقل من اين‌طور تصور مي‌کنم. حتي در اين حالت هم زياد فرقي نمي‌کند: چرا کساني که هميشه تبليغ مي‌کنند اين‌بار کم‌تر علاقه نشان دادند؟
    به جادي: ايده‌ات براي‌ام جالب بود. آيا ايراني‌ها واقعا “قهرمان‌پرور”تر از ديگران‌اند؟ ياد شاه‌نامه افتادم Ùˆ کلي تاريخ پس از آن Ùˆ يک‌جورهايي نظرت براي‌ام قابل باور آمده است.
    به رامين: اممم … هممم … !!!
    به پگاه: لينک آدرس در همين پست آمده است.

  10. Pingback: 7 card stud

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *