آدم‌ها چرا هم‌ديگر را مي‌کشند؟
امروز باز هم شاکي بود. مي‌گÙت ÙŠÚ© چيزي اين وسط ايراد دارد. پرسيدم “Ú†Ù‡ چيزي؟” Ú¯Ùت دل‌اش مي‌خواهد موجودات راØت‌تر از ايني Ú©Ù‡ هستند، زندگي کنند. Ú¯Ùت دل‌اش بي‌عدالتي را برنمي‌تابد. Ù†Ùهميدم منظورش را. در Øالي Ú©Ù‡ دست‌هاي‌اش را تکان تکان مي‌داد مي‌گÙت Øتي از اين‌که انسان‌ها به هم‌ديگر هم رØÙ… نمي‌کنند نيز سر در نمي‌آورد. چرا آن‌ها بايد هم‌ديگر را بکشند Ùˆ به آتش بکشند. من پاسخ‌اي براي نداشتم. دست‌اش را روي من گذاشت Ùˆ آرام Ú¯Ùت دوست دارد Ú©Ù‡ من بتوانم Ú©Ù…Ú© کنم تا ديگر اين‌گونه نباشد. پرسيدم “يعني کاري کنم Ú©Ù‡ هم‌ديگر را نکشند؟” Ùˆ او سکوت کرد.