وبلاگستان مبتذل و وبلاگستان آکادميک: يک سوء تفاهم کوچک

وبلاگستان مبتذل و وبلاگستان آکادميک: يک سوء تفاهم کوچک

فضاي وبلاگ‌هاي فارسي را چگونه مي‌بينيد؟! تحليل‌هاي مختلفي در اين زمينه وجود دارد، اما من مي‌خواهم روي دو تفسير مختلف از آن تاکيد کنم: يک آن‌که مي‌گويد وبلاگستان در طول يکي دو سال اخير آکادميک شده است و ديگر اين‌که مي‌گويد وبلاگستان مبتذل شده و ضررهاي اساسي‌اي به زبان‌مان زده است.
اين‌که اين دو چه ربطي به هم دارد با دانستن اين‌که آن‌هايي جزو آکادميسين‌هاي وبلاگستان قلمداد مي‌شوند که ديگران را محکوم به ابتذال مي‌کند تا حدي مشخص مي‌شود.
در اين مورد چه مي‌گوييد؟
اجازه دهيد نظرم را خلاصه بگويم: ابتذال وبلاگستان در يکي دو سال اخير تغييري نکرده است. تنها چون حجم ابتذال(!) در طول زمان زياد شده، بيش‌تر به چشم مي‌آيد. اين، البته مشکلي است. همان‌طور که يکي دو سال پيش من و رامين مي‌گفتيم (و احتمالا خيلي‌هاي ديگر)، فضاي اينترنت فارسي دچار کم‌بود محتوا است و وبلاگ نيز وسيله‌ي توليد محتواي دقيق و قابل اعتنايي نيست. وبلاگ‌ها بايد وجود داشته باشند، اما نه براي ايجاد مقاله‌هاي تخصصي. آنان که وبلاگ‌ها را براي نوشتن مقاله‌هاي بلندشان استفاده مي‌کنند بگويي نگويي بر خطايند.
از طرف ديگر وبلاگستان اندکي تخصصي‌تر شده است. عده‌اي هستند Ú©Ù‡ فقط راجع به موضوعات محدودي مي‌نويسند (مثلا درباره‌ي دين، درباره‌ي نشانه‌شناسي Ùˆ …) Ùˆ عده‌ي بيش‌تر هم هستند Ú©Ù‡ به فرم خاص‌اي از نوشتن تمايل دارند: هر سه روز ÙŠÚ© بار مطلب‌اي بلند درباره‌ي ÙŠÚ© آسيب اجتماعي مي‌نويسند. اما همه‌ي اين‌ها معادل آکادميک شدن نيست. Ú†Ù‡ کس‌اي براي هر پست‌اش ÙŠÚ© ماه –کم‌ترين حالت براي نوشتن ÙŠÚ© مقاله- Ùˆ يا حتي چند سال وقت مي‌گذارد؟ اصلا کدام ÙŠÚ© از تحليل‌هاي انجام شده در پي تحقيقي آمده‌اند؟ نه! وبلاگستان آکادميک نشده است؛ آدم‌هاي آکادميک نيز در آن وجود ندارند. شايد کمي بدجنس باشم –که اين بدجنسي هم از ديدگاه‌هاي علم‌گرايانه‌ام مي‌آيد Ùˆ در نتيجه دوستان‌ام لطف کنند Ùˆ مرا ببخشايند- اما حتي مقاله‌ي ÙŠÚ© روزنامه، ÙŠÚ© مقاله‌ي تحقيقي نيست Ùˆ نمي‌تواند باشد Ú†Ù‡ برسد به آن‌چه در وبلاگستان به عنوان مقاله به خورد ملت داده مي‌شود. حالا نمي‌دانم چطور عده‌اي روزنامه‌نگار Ùˆ نويسنده‌ي رمان Ùˆ مترجم شده‌اند سردمدار وبلاگستان آکادميک؟ اشتباه مي‌گويم؟

4 thoughts on “وبلاگستان مبتذل Ùˆ وبلاگستان آکادميک: ÙŠÚ© سوء تفاهم Ú©ÙˆÚ†Ú©

  1. من اصلا براي وب‌لاگ‌هاي يک فضا قائل نيستم. نمي‌توانم درک کنم که در اينترنت چنين دسته‌بندي‌ ممکن باشد. وب‌لاگ‌هاي آکادميک؟! سردمدار ؟! نمنه؟

    يادم هست که ابراهيم نبوي در يکي از نوشته‌هايش آنهايي که در وبلاگ‌شان روزمرگي‌هاشان را مي‌نويسند مسخره کرده بود و به نظرم کاملا بي معني بود اينکارش.

    در مورد اينکه وب لاگ جاي مقاله بلند نيست کاملا موافقم!

  2. منظورت را از اين‌که فضايي براي وبلاگ‌ها قايل نيستي نمي‌فهمم. يعني چه؟ آيا نمي‌توان وبلاگ‌ها را کلاس‌بندي کرد؟

  3. من نمي‌توانم کلاس بندي کنم نه اينکه نمي‌شود. به نظرم وب‌لاگ خيلي شخصي است Ùˆ نمي‌شود بهش گفت آکادميک Ùˆ … بعد ÙŠÚ© عده هم رييس‌اش بشوند Ùˆ سبکان دار Ùˆ اين چيزها. به نظرم توي فضاي بي‌بعد اينترنت معني نداره.

  4. یک عده‏ای خودشان را خیلی دوست دارند.
    یک عده‏ای هم فکر می‏کنند خیلی مهم‏اند.
    یک عده‏ای هم می‏خواهند چیزهایی را که دوست داشته‏اند به دست آورند، فکر کنند که به دست آورده‏اند:: خیلی اوقات اگر مردم فکر کنند که به دست آورده‏اند ایشان را بس.
    خوب فکر می‏کنم یک عده‏ای را نباید خیلی جدی گرفت.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *