امروز سانسورم كردند … داستانم
امروز سانسورم كردند … داستانم را سانسور شده چاپ كردند.
عجيب بود برايم: هر جا كه ميرÙتم به اين Ùˆ آن نشان ميدادم كلمه Øذ٠شده را Ùˆ قاه قاه ميخنديدم.
هيچ كلمه عجيبي نبود! “ورق” بود. “ورق بازي” تبديل شد به “بازي”. همين! (البته شانس آوردم كه تنها همين تبديل انجام شد. طبق گزارشهايي قرار بود توسط ويراستار Ùˆ صÙØÙ‡ بند تبديل به “شطرنج” Ùˆ … هم بشود كه نشد.)
عجيب است … عجيب است … بعد ما مي آييم Ùˆ درباره آزاديهاي مختل٠صØبت ميكنيم: Ú†Ù‡ شوخي عجيبي!