Moving Average

Moving Average

به نظر شما چه ترجمه‌اي براي moving average مناسب است؟ (منظور يک فيلتر moving average است). من متوسط‌گير لغزنده ترجمه‌اش کردم، اما دل‌‌ام گواهي مي‌دهد آدم‌هاي زيادي خواهند خنديد. آدم ياد ماهي مي‌افتد.

7 thoughts on “Moving Average

  1. به نظر من این از اون ترجمه کانتریبیوشن(باری بهر جهت) خیلی بهتره. تازه مگه ماهی لغزنده چشه؟
    راستی یک ساعت قبل از خوندن این پست داشتم فکر می کردم مکان قطبهای متوسط گیر لغزنده کجاست و پاسخ فرکانسیش چه شکلیه.

  2. ورژن جديدش شد متوسط‌گير لغزان به جاي لغزنده!
    مکان قطب‌هاي‌اش کجا شد آخر سر؟ جايي غير از صفر؟

  3. salam,ba miyangire napaydar chetori?! welogwt ghashange,man behesh ziyad sar mizanam ama dafe awal chizi neveshtam,piroz bashid

  4. لفظ ناپايدار زياد مناسب نيست. ما جماعت(!)، از لفظ پايدار يا ناپايدار معناي خاص و ويژه‌اي را مراد(!) مي‌کنيم. در نتيجه هر چيزي که تکان بخورد را ناپايدار نمي‌گوييم.
    در ضمن خوش آمديد! (:

  5. ما توی درس کنترل موجودی میگیم : میانگین متحرک/

  6. ميانگين متحرک هم لفظ جالبي است! مثلا “ميانگين‌گير متحرک” در نقش فاعلي‌ي مورد نظر من. من در نهايت از “متوسط‌گير لغزان” استفاده کردم اما شايد “ميانگين‌گير لغزان” حتي به‌تر هم باشد.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *