ونکوور و ادمونتون
چند روزی به خاطر Ú©Ù†Ùرانس NIPS (Neural Information Processing Systems)ØŒ ونکوور بودم. برنامه‌ی Ú©Ù†Ùرانس خیلی Ùشرده بود Ùˆ نشد زیاد شهر را بگردم. اما همان اطرا٠downtownای را Ú©Ù‡ Ù…ØÙ„ برگزاری‌ی Ú©Ù†Ùرانس (Ùˆ اقامت‌مان: هر دو در یک هتل) بود دیدم، از شهر Ú©Ù… Ùˆ بیش خوش‌ام آمد.
ونکوور شهر قشنگی است. ساختمان‌های بلندش دقیقا همان جوری است Ú©Ù‡ من می‌پسندم (دوستان‌ام می‌دانند Ú©Ù‡ من بیش‌تر جزو انسان‌های شهرنشین Øساب می‌شوم تا انسان‌های علاقه‌مند به طبیعت). همه چیز در کنار هم است با مراکز خرید جور واجور. شهر پر از رنگ Ùˆ نور است Ùˆ این مرا خوش‌Øال می‌کند. جدا از ان، ساختار شهر Ú©Ù‡ تقریبا جزیره‌مانند است (یا Øداقل بین بخش‌های مختلÙ‌اش خلیج وجود دارد) آن را زیباتر می‌کند. تراکم جمعیت انسانی‌ی آن قابل قبول است Ùˆ گاهی مرا یاد تهران می‌اندازد. یک مزیت Ùˆ هم‌چنین عیب بزرگ آن آب Ùˆ هوای آن است. ونکوور در این چند روزی Ú©Ù‡ بودیم خنک بود اما سرد نبود (شاید Øدود صÙر یا Ú©Ù…ÛŒ پایین‌تر). آن‌طور Ú©Ù‡ می‌گویند ونکوور معمولا زیر صÙر نمی‌رود Ùˆ به‌ترین آب Ùˆ هوای کانادا را دارد. البته عیب‌اش این است Ú©Ù‡ هوای آن گویا معمولا ابری است. چنین هوایی مرا اÙسرده می‌کند. یعنی Ùکر کنم سرما قابل تØمل‌تر از نبود نور باشد.
ساختار ادمونتون، شهری Ú©Ù‡ در آن هستم، با ونکوور Øسابی Ùرق می‌کند. ادمونتون شهری است بزرگ با ارتÙاعی Ú©Ù…. اکثر خانه‌ها یک طبقه است Ùˆ جز در مرکز شهر آسمان‌خراش کم‌تر دیده می‌شود. آسمان‌خراش‌های مرکز شهر هم خیلی بلند نیست. تراکم جمعیت در این‌جا بسیار Ú©Ù… است Ùˆ خبری از تراÙیک Ùˆ شلوغی نیست. ادمونتون نسبت به ونکوور (یا تهران یا شهرهای معادل) شهر نیست، بلکه روستا است: یک روستای بسیار بزرگ. برای این‌که Øدود اندازه‌ی این شهرها دست‌تان بیاید، سری به ویکیپدیا زدم. مطابق داده‌های آن‌جا، ونکوور Û±Û±Ûµ کیلومتر مربع است، تهران Û¶ÛµÛ° کیلومتر مربع Ùˆ ادمونتون Û¶Û·Û° کیلومتر مربع. البته تراکم جمعیت این‌ها با هم قابل مقایسه نیست. تراکم جمعیت یک شصت Ùˆ Ù‡Ùتم نیویورک است!!!
ونکوور شهری با باÙت‌های گوناگون است. Øدود ده دقیقه از هتل‌مان دور شده بودیم Ú©Ù‡ به جایی رسیدیم Ú©Ù‡ ترسناک بود: آدم‌هایی با قیاÙه‌های عجیب Ùˆ غریب، کارگرهایی ترسناک(!) Ùˆ … جوری Ú©Ù‡ Øتی در تهران هم کم‌تر دیده می‌شوند. در ادمونتون تا به Øال اØساس ترس نکرده‌ام (شاید چون متوجه وخامت اوضاع نشده‌ام!) اما در ونکوور خیلی سریع به چنان وضعی رسیدم. در تهران هم Ú©Ù‡ کلا وضعیت ترسناک است!
به نظرم اگر آسمان ادمونتون را به ونکوور قرض دهند (ولی دمای‌اش را نه!)ØŒ ونکوور شهر خیلی خوبی برای زندگی است. ادمونتون هم برای تمدد اعصاب شهر خوبی است Ùˆ البته باید بگویم Ú©Ù‡ شهر قشنگی است. می‌شود Ùرض کرد در یک شهرک تÙریØÛŒ در شمال ایران هستید یا چیزی در همان Øدود. البته هوا آن‌قدر مرطوب نیست (یا Øداقل من Ùکر می‌کنم نیست) Ùˆ دریا هم ندارید.
10 thoughts on “ونکوور Ùˆ ادمونتون”
خوش و سلامت باشي سولوجون(:
البته اين را هم اضاÙÙ‡ کنم Ú©Ù‡ Ùکر نکني کامنت بي‌ربط است:
خوش و سلامت باشي سولوجون در شهر ييلاقي(:
اØتمالاً به خيابان ايست هستينگ (هستينگ شرقی) گذرت اÙتاده است. کاملاً ØÙ‚ با توست. خيابانی هست Ú©Ù‡ از در Ùˆ رويش Ùساد Ùˆ اعتياد Ùˆ ÙØشا Ù…ÛŒ بارد.
يکبار از راديو سی بی سی چيز جالبی راجع به اين Ù…Øله شنيدم. کسی از مسوولان شهر ويکتوريا Ù…ÛŒ Ú¯Ùت Ú©Ù‡ به علت وجود نداشتن چنين Ù…Øله ای در شهرشان، پليس Ùˆ کسانی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهند معتادان را کنترل کنند با مشکل مواجه هستند. اما در ونکوور به علت تمرکز خلاÙها، کارشان ساده تر هست.
جالب اين هست Ú©Ù‡ آنگونه Ú©Ù‡ بناها گواهی Ù…ÛŒ دهند، در اوايل قرن بيستم اين Ù…Øله از Ù…Øله های پيشرÙته ونکوور Øساب Ù…ÛŒ شد.
می خواستم ازت بپرسم که ونکوور از نظر آب و هوا و شرایط کار وتعداد ایرانی ها در مقایسه با تورنتو چگونه است؟
به Mahdi Eynian: ممنون از توضیØات‌تان.
به پدرام: من تورنتو نبوده‌ام. اما می‌دانم هوای‌اش -به نسبت ونکوور- بسیار سردتر است. در ضمن گویا بادهای شدیدی هم می‌آید. در مورد ایرانی‌ها نظری ندارم: هر دو از شهرهایی هستند Ú©Ù‡ جمعیت ایرانی‌ی قابل ملاØظه‌ای دارند. کدام بیش‌تر است Ùˆ ساختار Ù…Øله‌های‌شان چطور، نمی‌دانم.
سلام
داشتم مطالبي در رابطه با ونكوور رو جستجو مي كردم كه به خاطره ÙŠ شما رسيدم با اجازه ÙŠ شما اين مطلب رو چون اسم هم نداره توي وبلاگم در پست هاي مربوط به بريتيش كلمبيا مي ذارم. بعداز بريتيش كلمبيا اØتمالاً شنبه يا يكشنبه به آلبرتا مي پردازم. اگه مطالبي داري از جغراÙياي آلبرتا Ùˆ يا اطلاعاتي كه Ùكر مي كني Ù…Ùيد باشه Ùˆ البته خاطرات خودت، Øتماً به ايميل من ارسال كن. من يك دوستي هم در ادمونتون دارم كه ظاهراً به ونكوور رÙته Ùˆ بعد دوباره پس از چند سال برگشته به ادمونتون اسمش هست عليرضا مجدزاده كارش زمين شناسي مهندسي Ùˆ يا مكانيك سنگ بايد باشه. اگه ازش خبري داشتي به من بگو. البته اØتمالش خيلي كمه. ممنون
به پرویز: مرا ببخشایید Ú©Ù‡ خیلی ØµØ±ÛŒØ Ù…ÛŒâ€ŒÚ¯ÙˆÛŒÙ…ØŒ اما به نظر می‌رسد شما به قوانین Øقوق نوشتاری‌ی دیگران آشنایی ندارید.
شما از من اجازه نگرÙتید تا مطلب را Ú©Ù¾ÛŒ کنید Ùˆ تازه یک پاراگراÙ‌اش را هم به تشخیص خودتان Øذ٠کردید Ùˆ در نهایت یک لینک ناقص دادید. مخصوصا می‌توانم بپرسم منظورتان از «… این مطلب رو چون اسم هم نداره توی وبلاگم …» یعنی چه؟! Ú†Ù‡ اسم‌ای نداره؟! من اسم ندارم؟!
به هر Øال از نظر من شما تنها می‌توانید بیشینه یک پاراگرا٠از مطالب این وبلاگ را در وبلاگ خودتان Ú©Ù¾ÛŒ کنید (با ذکر منبع).
پوزش
من آدرس وبلاگ شما رو در انتهاي مطلب داده بودم
Ùˆ چيزي رو Øذ٠هم نكرده بودم تنها بخشي از اون رو Ùكر كردم به موضوع ادمونتون مربوط ميشه Ùˆ گذاشته بودم كنار كه بعداً در باره Ø´ بنويسم.
در هر Øال اميدوارم پوزش منو بپذيري
چون شما رضايت نداريد، من اون پست رو كلاً Øذ٠كردم Ùˆ از مطالب وبلاگ شما هم ديگه استÙاده نخواهم كرد.
باي
پاسخ پرسش شما از قلم اÙتاد
در مورد: «… این مطلب رو چون اسم هم نداره توی وبلاگم …» Ú¯Ùته بوديد كه يعني چه؟ من اسم ندارم؟
منظور اين بود كه در داخل متن چون نامي از شما نيست، اين مطلب شخصي نيست Ùˆ تنها توضيØÙŠ مختصر در مورد يك شهر به Øساب مياد Ùˆ مطلبي عمومي ست كه در داخل هر سايتي به ويژه سايت هاي مرتبط با توريسم Ùˆ جغراÙيا مي توان به راØتي ياÙت.
موÙÙ‚ باشيد
سلام خیلی با طرز نگارش Øال کردم منم از باÙت شهری ونکوور خوشم میاد ولی از شلوغیش اصلا.