سیاه‌چاله‌های زیر Ùرش
همیشه از سیاه‌چاله‌های زیر Ùرش خوش‌ام می‌آمده. مخصوصا وقت‌هایی Ú©Ù‡ خانه‌تکانی داری Ùˆ Ùرش Ùˆ قالی را به قالی‌شوی می‌دهی Ùˆ همه‌ی آن سیاه‌چاله‌ها می‌ریزند بیرون با تمام خاطرات‌شان. Øال کاÙÛŒ است با چوب هاکی Ù…ØÚ©Ù… بزنی دهان‌شان را خرد Ú©Ù†ÛŒ: “راست‌اش خنده‌دارین صØنه وقتی بود Ú©Ù‡ Ùکر می‌کردم تو وجود داری”.