خشم‌ای و درنگ‌ای

خشم‌ای و درنگ‌ای

خشم‌گینی. چیزی می‌نویسی و می‌خواهی خشم‌ات را با بقیه تقسیم کنی. اما درنگ: نگران هستی که خشم‌ات باعث از بین رفتن انصاف‌ات شود. ولی آیا جایی هم برای انصاف مانده است؟ مگر او انصاف داشت که زبان‌بسته را این‌گونه کرد؟ و یادت می‌آید که همیشه از ظلم متنفر بوده‌ای.
آرزو می‌کنی Ú©Ù‡ با ظلم مبارزه Ú©Ù†ÛŒ. همین …

7 thoughts on “خشم‌ای Ùˆ درنگ‌ای

  1. بعدش آدم کلی کیف میکند که ننوشته!
    بعضی موقع ها هم دلش میخواهد بنویسد ، مینویسد و خودش که میخاند میبیند خوب خیلی هم مهم نیست!

  2. کـــــــــــــــــــــــــــاملاً درک میکنم. و چه خوب شد که حداقل اینو نوشتی. سکوتی که به فروخوردن خشم منجر بشه خوبه، اما نه در حدی که واقعیت ها رو لاپوشونی کنه.

  3. میدونی اشکال بعضی‌ها چیه؟ تا خودشون سرشون توی توبره باشه یادشون میره از ظلم بگند. به محض اینکه جیره و مواجبشون قطع میشه یا بهتر بگم دیگه کسی بهشون باج نمیده، دادشون به هوا میره که مسلمانی بر باد رفت! شما دیگه این رو نگو میدونم که چه دید تیز و تلخی داری. و میدونم چرا این رو نوشتی اما یادت باشه تو هنوز نیمی از حرف‌ها رو نشنیدی

  4. اما هنوز که هنوز است نه او را بخشوده‌ام و نه به نظرم حق است سکوت در مقابل چنان شخص‌ای.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *