سوژه: روشن

سوژه: روشن

خورشید طلوع می‌کند و نورش را از پنجره‌ی شرقی‌ی اتاق به صورت‌ام می‌تاباند،
و غروب، جای‌اش را به نورافکن ملتهب پادگان مغرب‌زمین می‌دهد
تا من
-همیشه-
در روشنایی باشم.
(آمین!]

8 thoughts on “سوژه: روشن

  1. نورافکن ملتهب پادگان مغرب‌زمین؟ «استعاره» از چیه؟!

  2. به بهروز: صبح به خیر!
    به شاه‌رخ: مطمئن نیستم خیلی زیبا باشد.
    به sun: آمین!
    به شانه به سر: تاریک می‌شود؟ شاید هم روشنایی جهنمی بگیرد؟
    به وحید: هممم …
    به لرد: و در اتاق!
    به جالبیاتی Ú©Ù‡ …: نمی‌شود!

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *