جلساتی که هیچ‌گاه تمام نخواهند شد
دو مشکل در آمریکای شمالی بیداد می‌کند(*):
Û±) چاقی‌ی Ù…Ùرط
۲) جنون جلسه‌گذاشتن
اگر مواظب نباشی، همه‌ی وقت Ù…Ùیدت را در جلسه‌های بی‌سرانجام خواهی بود.
مثلا یکی از استادهای‌ام را در نظر بگیرید. ما هر Ù‡Ùته جلسه‌ای یک ساعته‌ی گروهی‌ای با هم داریم. همیشه هم مشکل این است Ú©Ù‡ معلوم نیست Ú†Ù‡ کار بکنیم تا Øوصله‌ی آدم‌ها سر نرود. ایراد کار از این‌جا آب می‌خورد Ú©Ù‡ استادم روی دو زمینه پژوهش می‌کند Ú©Ù‡ در عمل به هم ربطی ندارند. در نتیجه اÙرادی Ú©Ù‡ به زمینه‌ی اول (روباتیک) علاقه دارند Øوصله‌شان از بØث‌های زمینه‌ی دوم (بینایی ماشینی) سر می‌رود Ùˆ برعکس. برای رÙع این نقیصه(!)‌ ما جلسات دیگری هم داریم تا راجع به موضوع تخصصی‌ی خود صØبت کنیم. مثلا Ùعلا قرار است یک گروه مطالعه برای Ùلان موضوع خاص روباتیکی داشته باشیم.
دردسر این‌که من زمینه‌های علاقه‌ی دیگری هم دارم Ùˆ به همین دلیل مجبورم در جلسات رنگ Ùˆ وارنگی شرکت کنم. مثلا یکی‌اش همان سخنرانی‌های چای‌خوران است Ú©Ù‡ چهار روز در Ù‡Ùته برگزار می‌شوند. استاد دیگرم Ùعلا مساÙرت است اما اگر نبود یکی دو جلسه هم با او می‌داشتم.
خلاصه بگویم:‌ شما را نمی‌دانم، اما شرکت در جلسات به‌ترین کاری نیست که می‌توانم انجام دهم.
Ù‡Ùته‌ی قبل به استادم پیش‌نهاد کردم Ú©Ù‡ بیاییم Ùˆ جلسات این گروه را یک‌کاسه کنیم. به این صورت Ú©Ù‡ یک جلسه‌ی عمومی داشته باشیم Ùˆ دو جلسه‌ی تخصصی (روباتیک Ùˆ بینایی‌ی ماشینی) بگذاریم پس Ùˆ پیش‌اش. کاری شبیه به defragکردن هارد دیسک! این‌گونه زمان‌های زاید بین جلسات -Ú©Ù‡ آدم را قهوه‌واجب(!) می‌کند- کم‌تر می‌شوند.
در ضمن برای این‌که خیلی خسته‌کننده نشود بهْ این‌که بیاییم Ùˆ هر کدام از جلسه‌ها را نیم‌ساعته بکنیم. در نتیجه کل٠ماجرا می‌شود یک ساعت Ùˆ نیم Ùˆ برای شخص‌ای Ú©Ù‡ تنها به یک موضوع٠تخصصی علاقه دارد زمان‌ای Ú©Ù‡ لازم است کنار بگذارد تا خلاصی یابد می‌شود یک ساعت – Ú©Ù‡ معقول است.
Øالا این Ù‡Ùته پست‌داک‌اش ای‌میل زده Ùˆ Ú¯Ùته برنامه‌ی گروه سه جلسه‌ی یک ساعته‌ی پشت هم است! من اعتراض می‌کنم Ùˆ می‌گویم این‌گونه خیلی خسته‌کننده خواهد شد، جواب می‌دهد می‌توانیم چایی بخوریم وسطش! عجب!
Ùعلا شاکی‌ام!
(*): طبیعی است که این دو مشکل نه یگانه‌اند و نه بدترین‌شان!
16 thoughts on “جلساتی Ú©Ù‡ هیچ‌گاه تمام نخواهند شد”
قربان! اون Ú†Ù‡ Ú¯Ùتی، درد ما هم هست!
استاد من به مدت دو ماه به اروپا رÙته Ùˆ من Ùکر کردم Ú©Ù‡ تازه دوران تØقیق Ùˆ پیشرÙت Ùˆ نوآوری آغاز شده. اما به مقصدش Ú©Ù‡ رسید، به ذهنش رسیده Ú©Ù‡ به جای Ù‡Ùته‌ای دو سه بار جلسه Ú©Ù‡ این‌جا داشتیم، هر روز ساعت نه ØµØ¨Ø Ø¨Ø§ «اسکایپ» به صورت Ú©Ù†Ùرانسی جلسه بذاریم!
جلسه مشکل همه است! گروه ما Øداقل 2 جلسه یک ساعته در Ù‡Ùته دارد. Ùکر نکنم این مشکل مختص آمریکای شمالی باشه، این مشکل اینجا هم هست بیشتر گروههای علمی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ شناسم یا توشون کار کردم Øداقل Ù‡Ùته ای یکی دو تا جلسه دارند! بعضی ها هم بیشتر مثلا جورنال کلاب Ùˆ …
استادهایی Ú©Ù‡ از MIT دیده ام Ú©Ú©Ù‡ مثلا 20 سال پیش دکترا گرÙته اند معمولا Ù…ÛŒ Ú¯Ù† Ú©Ù‡ شاید به تعداد انگشتان شان در طول دوره دکترا استادشان را دیده اند.((: جالب نیست؟
الان گمان نمی کنم Ùرهنگ MIT چنین باشد اما قبلا انگار اینطور بوده Ú©Ù‡ دکترا گرÙتن رÙتن Ùˆ غرق شده در مطلب Ùˆ بیرون آوردن یک چیزی بوده. Ùˆ برای این کار یک Ù†Ùر بیشتر لازم نبوده.(:
Ùعلا خوشبختانه من 1 جلسه در Ù‡Ùته دارم Ùˆ البته 1 استاد.
شاید بی ربط نباشد: مشکل چاقی Ù…Ùرط را Ú©Ù‡ نوشته بودی من را وا داشت Ú©Ù‡ در مورد غذا های اورگانیک بنویسم.
http://weblog.raminia.com/?p=2005
Ú†Ù‡ جالب… چقدر دوست دارم در یکی از آن جلسات شرکت کنم …این قدر ناشکری Ù†Ú©Ù† سولوژن جان . دنیاست Ùˆ همین جلساتش ..خوش به Øالت Ú©Ù‡ اینقدر جلسه میروی ..Øسودیم شد !
pas be khaatere hamine ke bazi oghaat vaght nemikoni javaab e Email e doostaan ro bedi . taghsir e jalasaat e. 😉
movazebe chaghie bash!:D
ما تقریبا اصلا جلسه نداریم!!! (و به نظرم سیستم٠ایده‌آلی هم هست.)
به روزبه: وا مصیبتا! استاد من هم از این تکنولوژی خوش‌اش می‌آید، اما من از تلÙÙ† Ùˆ ارتباط صوتی Ùˆ هر چیزی شبیه به آن بی‌زارم.
به علی: بله! اØتمالا مشکل همه‌ی جاهای دنیا است Ú©Ù‡ غیر تصادÙÛŒ کارهای‌شان را پیش می‌برند! در واقع آن قدر جلسه می‌گذارند Ú©Ù‡ مبادا چیزی از زیر دست‌شان در رود. شاید هم نه البته!
به رامین: راست‌اش بعید می‌دانم آن‌چه Û²Û° سال پیش بر استادهایی Ú©Ù‡ دیده‌ای می‌گذشته، Øتی آن زمان هم عمومیت داشته بوده باشد. البته شاید برآیند عمومی از آن زمان تاکنون تغییر کرده باشد.
در ضمن با این ایده Ú©Ù‡ غرق‌شدن در یک مطلب Ùˆ بیرون آوردن یک چیزی نیاز به یک Ùˆ Ùقط یک Ù†Ùر دارد هم مخالÙ‌ام! یعنی به نظرم در بیش‌تر شرایط بهینه نیست.
به رامین: متشکرم! لینکیدم!
به روجا: ناشکری نمی‌کنم! می‌دانم Ú©Ù‡ دانش‌جوی بدون صاØاب (یعنی هیچ کس‌ای نباشد Ú©Ù‡ Øاضر باشد کمک‌اش کند Ùˆ غیره) بد وضعیت‌ای است.
به قشقرق: کم‌تر از ۴۸ ساعت!
به پویا: من مواÙÙ‚ نیستم! مصالØه‌ای بین زیاد جلسه‌داشتن Ùˆ اصلا جلسه‌نداشتن به نظرم Ù…Ùیدتر است.
به سولوژن: مواÙق‌ام٠و به نظرم مصالØه‌ی بین٠این دو، «تقریبا» اصلا جلسه نداشتن است!
🙂
به پویا: «تقریبا» یعنی چند بار در ماه؟
یه سوال : اونجا نمی شه دودر کرد ؟ ؛ )
اینجا (ایران) Ú©Ù‡ اصلن جلسه Ù…Ùید نیست (از این بابت برای خودمون متاسÙÙ… Ùˆ برای شما خوشØال)
Ùˆ به این دلیل بیشتر با پویا مواÙقم : )
به سولوژن! ما در گروه جلسه به صرÙ٠«جلسه داشتن» اصلا نداریم. اگر وقتی گروه مهمان داشته باشد یا کسی موضوع٠خاصی برای ارائه داشته باشد با هم دور٠یک میز می‌نشینیم. به بار در ماه نمی‌رسد. (البته کل٠انیستیتو ماهی یک بار زیر٠یک ساعت Ø§ÙˆÙ„Ù ØµØ¨Ø Ø¬Ù„Ø³Ù‡ دارند Ú©Ù‡ جداست.)
وگرنه، بیشتر٠بØث‌های علمی Ùˆ غیر٠علمی سر٠ناهار Ùˆ قهوه است Ú©Ù‡ بیشتر٠روزها با هم‌ایم.
غیر از این هر وقت کسی با کسی یا کسانی کار داشت خب می‌روند در دÙتر٠هم هم را می‌بینند!
به روزبه: من ØªØ±Ø¬ÛŒØ Ù…ÛŒâ€ŒØ¯Ù‡Ù… تا Øد ممکن دو-در نکنم.
به پویا: مثلا تو با استادت چند بار در ماه ملاقات می‌کنی؟ به هر صورت‌ای که باشد.
اوه، تقریبا هر روز! (سر٠ناهار و قهوه‌ی بعدش.)