در تفاوت آدم‌های ذهنی و واقعی

در تفاوت آدم‌های ذهنی و واقعی

دنیای ذهنی‌ی تو با دنیای واقعی فرق دارد. آدم‌های تخیلی‌ات نیز دقیقا همان آدم‌های دنیای واقعی نیستند – حتی اگر یک‌نام Ùˆ یک‌شکل Ùˆ یک‌صدا باشند. مواظب باش هنگامی Ú©Ù‡ عاشقِ آدم‌های ذهنی‌ات شدی بی‌هوا عاشق معادل‌های واقعی‌شان نشوی Ú©Ù‡ ممکن است عاشق‌کش باشند!

27 thoughts on “در تفاوت آدم‌های ذهنی Ùˆ واقعی

  1. دنیای واقعی‌ای با آن شدت اگر وجود داشته باشد و آن عاشق‌کش‌ها هم بتوانند بیرون از ذهن زنده باشند.
    Ùˆ البته این فیلم BenX هم دیدنی است؛ عشق اصلاً فقط ذهنی‌اش! 😉

  2. نمی دونم دقیقا منظور شما رو درست فهمیدم ، اما به هر حال من این تجربه رو خیلی خیلی زیاد داشتم نه این که زیاد عاشق شده باشم، ولی به کرات بهم ثابت شده که نباید زیاد در خیال و ذهنیات خودم غرق بشم و از واقعیت دور . به نظر من تقصیر عاشق کش نیست ، مقصر آن کسی ست که یاد نگرفته ست چگونه عاشق بشه. عشق نه خیال است و نه خیال لایق عشق.

  3. به سولو: این کتایون خانم که فقط ذهنی نبود، بود؟
    به آرماتیل: دلمان برایت تنگیده حسابی! این فیلم BenX چیست… برم ببینم

  4. به رامین: BenX داستان پسری را دارد که در یکی از این بازی‌های MMO بسیار خوب است، اما در دنیایی دیگری بیمار.
    دل‌مان را Ú©Ù‡ Ù†Ú¯Ùˆ …
    به سولو: با اجازه‌ی صاب‌خونه 😉
    دل‌مان برای شما هم…
    در ضمن، سوال‌های مردم را جدی بگیر D:

  5. به بوگی: نسل زنان عاشق‌نکش از بین رفته است.

    به آرام: ممنون! (:

    به اسپریچو: صلوات!

    به آرماتیل: سعی می‌کنم فیلم را ببینم.

    به سیما: لطف داری!

    به سپیده: حرف‌تان که نباید زیاد در تخیلات سیر کرد متین است. بحث هم البته زیاد راجع به مساله‌ی «تقصیر» و «مسوولیت» نیست.
    راست‌اش در مورد «لیاقت» عشق هم حرف‌تان را نمی‌فهمم.

    به رامین: کتایون ذهنی نیست، اما ربط مستقیم‌ای هم به این موضوع ندارد.

    به روزبه: (:

    به روجا: هممم … !

    به آرماتیل: قربانِ شما! ما هم همین‌طور. سوال‌ها را هم جدی می‌گیریم. اما کس‌ای که سوال‌ای نپرسید.

  6. در مورد پرسش “بازگشت به پست قبلي مربوط به كتايون”

  7. در مورد نسل زنان عاشق Ú©Ø´ با شما موافقم — در واقع این بیماری به جنس مخالف سرایت پیدا کرده — ا ا ا ت Ú†Ú†Ú†Ú†Ú†Ù‡ .

  8. به روجا: من اسمِ چنین چیزی را بیماری نمی‌گذارم، و مهم‌تر از آن هم اعتقاد ندارم از سمت‌ای به سمت دیگر سرایت کرده باشد. اگر زنان عاشق‌کش نبودند که بقای انسان دچار مشکل می‌شد.

  9. چرا بقای انسان دچار مشکل میشد ØŸ ( در مورد بیماری من آن را بیماری مینامم اگر کسی بخواهد کسی را بکشد چرا میگذارد عاشقش شود ØŸ منهای مواردی Ú©Ù‡ شخص با آگاهی این کار را میکند در بقیه موارد بیماریست …شاید – همه ما البیته گاه گداری یا تا حدی این کار را میکنیم با دوز Ú©Ù… Ùˆ قتی فکر میکنی میبینی Ú©Ù‡ دلیلی برای انجامش نداشتی -فقط در در مورد جنس مخالف نه البته … وقتی فکر میکنی میبینی Ú©Ù‡ پای عقده ای چیزی در میان بوده –)

  10. به روجا: یعنی شما تاکنون تنها یک عاشق داشته‌اید؟ به هر حال هر فرد در هر زمان به فرض مونوگامیست‌بودن تنها می‌تواند با یکی از عشاق‌اش معاشقه کند. و هر رد درخواست‌ای یا تغییر معشوق‌ای را من یک مورد از عاشق‌کشی می‌دانم.

  11. به همین دلیل زنان عاشق کش را در بقای انسان تاثیر گذار میدانید ؟
    در آن صورت من هم موافقم Ú©Ù‡ اگر زنان عاشق Ú©Ø´ نبودند بقای انسان دجار مشکل میشد … اما اسم آن را Ú©Ù‡ عاشق Ú©Ø´ÛŒ نمیگذارند …رد در خواست ها حتی میتواند از فرط عشق باشد اما عاشق Ú©Ø´ÛŒ به نظرم شبیه تر به این است Ú©Ù‡ کسی را تشنه لب ØŒ لب آب ببرند Ùˆ برگردانند بی هیچ دلیلی . این شبیه به بیماریست . Ùˆ ربطی هم به بقای انسان ها ندارد .
    زنان در طول تاریخ یکی از چند راه Ùˆ ابزاری Ú©Ù‡ در دست داشتند برای دفاع از خود یا فریادی بر علیه دیگران همین رفتارهایی بوده Ú©Ù‡ نسبت داده میشود مثل عاشق Ú©Ø´ÛŒ یا حیله گری .. افسون گری Ùˆ از این قبیل چیز ها … همین چند حربه را هم ضد اخلاقی کردند Ùˆ در هم کوفتند حال من بیایم بگویم Ú©Ù‡ این بیماری نبوده – عارضه – یعنی چیزی Ú©Ù‡ عارض میشود نه چیزی Ú©Ù‡ ذاتیست – بعد هم بگویم Ú©Ù‡ بله اگر نبوده بقا دچار تزلزل میشده ØŸ شاید با بررسی کارکردی به این تنیجه برسم اما نمیتوانم بگویم Ú©Ù‡ خوب بوده Ùˆ بیماری نبوده …بگذریم

  12. شاید تفاوت در تعریف‌مان از عاشق‌کشی است.

  13. یا شاید به‌تر باشد این‌گونه بگویم: بحثِ اصلی بر سر تفاوت عاشق‌کش با عاشق‌نکش نیست. قصد جـنسیت‌زدگی‌ی این پست را هم نداشتم. بحث سر تفاوت دنیای تصورات با دنیای واقع است. بعدترها لازم است به طور جداگانه به بحث جـنسیت هم بپردازم.

  14. جناب سولوژن من هنوز هيچ رابطه اي بين عاشق كشي زنان و بقاي نسل انسان نمي تونم پيدا كنم.
    اما سال ها قبل يه بار پشت يه كاميون يه نوشته ديدم كه با اين پست زياد ارتباط نداره ولي برام جالب بود: “زندگي پايان عشق است” البته مي شه اين رو اين طوري هم گفت كه: “عشق پايان زندگي است”

  15. یعنی پسر عاشق کش وجود نداره؟:)

  16. رضوانه گرامي، پسر عاشق كش هم وجود داره اما معمولن در اقليت هستند، البته نسبت به دختران عاشق كش. چون بر اساس فرهنگ ايراني عمومن پسرها هستند كه عمل انتخاب رو انجام مي دهند و دختران عمل ناز كردن و در انتها هم عمل كشتن.

  17. به بوگی:(با اجازه ی سولوژن عزیز)
    من جدیدا امتحان کردم…
    یک آدم به ظاهر خوب
    سعی کردم دوستش بدارم
    البته از راه دور
    بعد آن پسر تبدیل به بد ترین موجود ندیده ام شد:)
    به او هیچ حقی نمی دهم،ولی به نظرم همین بهتر Ú©Ù‡ پسر ها در اقلیت ناز Ù…ÛŒ کنند…
    (راستی فکر بد نکنید،من معمولا از این خل بازی ها زیاد میکنم … البته آن پسر مطمئن باشد Ú©Ù‡ من واقعا سعی کردم تمام خوبیهایش را دوست بدارم Ùˆ واقعی رفتار کنم…)راستی نظر شما در مورد امتحان کردن طعم های غریب زندگی چیست؟طعم های ممنوع ؟به نظر من این مورد دردناک Ùˆ تکرار Ùˆ تحمل ناپذیر بود.چون من در نوع خودم از آن عاشق Ú©Ø´ ها محسوب Ù…ÛŒ شوم Ùˆ تصور Ú©Ù† Ú©Ù‡ چقدر سختی کشیدم…تازه هنوز هم با خودم در جنگم Ú©Ù‡ آیا احساسم واقعی تر از این هم Ù…ÛŒ توانست بشود؟:)

  18. منظورم از خط آخراین بود که برای خودم هم عجیب است که تا این حد احساسم واقعی شد!سوء تفاهم نشود برای آن پسر:)

  19. به رضوانه : آیا اطمینان داری آن پسر از این که تو وانمود میکنی همه خوبیهایش را دوست داری لذت میبرد ؟ و مطمئنی چه چیز هایش واقعی و چه چیز هایش ناواقعی بود ؟ و مطمئنی از این کارت ناراحت نمیشد ؟
    من Ú©Ù‡ Ø´Ú© دارم .آخر آدم از راه دور چطور میتواند ان همه بار عاطفی Ùˆ معنایی را درست بفهمد Ùˆ منتقل کند …ØŸ
    ( با اجازه سولوژن عزیز)

  20. دوستان عزیز،
    به‌تر است این بحث همین‌جا خاتمه پیدا کند چون ربطی به این پست ندارد.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *